مشرق گزارش داد
مورد عجیب توقیف کیهان و قحطی انقلابیگری در انقلاب اسلامی
در این دو سال، تحت سیطره تفکر حاکم بر دیپلماسی اعتدال و نظریات افرادی چون سریعالقلم، سجادپور و موسویان بزرگترین کاری که دولت محترم درباره یمن انجام داد، بازگرداندن کشتی امدادی ما با خواست کری بود!
خبر یک و تیتر اصلی بیشتر رسانههای داخلی در دو سه روز گذشته، (پیش از زلزله غمبار کرمانشاه) بحث تیتر چالشی کیهان در روز ۱۵ آبان و حکم توقیف دو روزه این روزنامه بوده است. فارغ از هر نوع داوری درباره چرایی این توقیف و چند و چون درباره آن، آنچه که در پیامد انتشار این تیتر و تصمیم شورای عالی امنیت ملی، مبنی بر توقیف، بیش از هر چیزی جلب توجه کرد، خوشحالی زایدالوصف چهرههای وابسته به یک اردوگاه سیاسی خاص بود که از خشنودی حاصل از توقیف دو روزه کیهان فرصت را برای حملات کلامی به نماد کیهان (حسین شریعتمداری) مغتنم دیدند. این البته نه عجیب بود و نه دور از انتظار.
حاج حسین شریعتمداری چهرهای بیتجربه و منفعل در برابر موج حملات تخریبی نیست. به واقع، او سالهاست که به زندگی زیر موج تخریب بر علیه خود و مجموعه تحت مدیریتش عادت کرده است. از روزی که با میثاق «عدم مماشات بر سر اصول»، هدایت کیهان را به عهده گرفت، آگاه بود که پا در عرصه مین گذاری شدهای میگذارد که جنگیدن در چند جبهه همزمان، بخشی از زیست رسانهای روزمره آن است.
حاج حسین از آن چهرههای انقلاب است که سوژه تخریب و ترور شخصیت سیستماتیکی است که گستره آن از واشینگتن و لندن آغاز میشود و تا تلآویو و ریاض و آنکارا امتداد مییابد و دنباله آن در داخل به شبکه دستپروردگان مسعود بهنود میرسد. در هر نظامی، معدود کسانی هستند که در عرصه جنگ فرهنگی با دشمنان آن نظام، وقت مبادا، از نارنجک بستن به خود و رفتن زیرتانک ابایی ندارند. آنها کارهایی را میکنند و حرفهایی را میزنند که حتی قاطبه همفکران و همسویان با آنها به دلایل مختلف(مصلحت سنجی، عافیت طلبی، ترس از ترور شخصیت، ترس از کم رنگ شدن محبوبیت و.....)حاضر به انجامش نیستند. اما شریعتمداری نشان داده که آنچه را که درست و مبتنی بر اصول بداند، با هر هزینهای به زبان میآورد و اگر هم در مواردی بعدا به نادرستی آن یقین حاصل کرد، از عذرخواهی و تلاش برای جبران ابایی ندارد.
حاج حسین، یا «برادر حسین» یک انقلابی «ریشهدار» است، از آن نوع که به هزینه دادن برای انقلاب به چشم یک تکلیف نگاه میکند: زمانی در زندان کمیته مشترک، زمانی در تقابل با منافقین در دهه ۶۰ و اکنون در مواجهه با نظام سلطه و ایادی و اذناب داخلی آن. انقلابیگری او از سنخ انقلابیگری آنها نیست که در ذکر سوابق انقلابی خود مینویسند: «چند باری به جرم حمل اعلامیه امام، ساواک اومد دم در خونهمون، ولی من نبودم!» یا سپاهی جبهه ندیدهای هستند که کل دوران حضور آنها در جنگ همان چند عکسی است که در اهواز امن و امان سالهای ۶۳ و۶۴ با لباس خاکی اتوکرده و چفیه نو گرفتهاند.
بعد از دو سال جنایت ائتلاف سعودی در یمن و ویرانی همه زیرساختهای این کشور، دو روز پیش آقای روحانی در مقابل اتهامزنی مقامات سعودی، حاضر شدند به این کشور هم اشارهای بکنند، تا یادمان بیاید که در این دو سال، «یمن» به کلمهای منسوخ در سیاست خارجی دستگاه دیپلماسی ما تبدیل شده بود.
طنز تلخ ماجرا آنجاست که در کشوری که زمانی با شعار دفاع از مظلومان جهان و اتحاد مستضعفین عالم در برابر سلطه استکبار، انقلاب کرده بود، اکنون اگر تیتر یک روزنامه شهره به مواضع صریح انقلابی، به ملت قهرمان و انقلابی یمناشاره کند، مصداق تغایر با «منفعت ملی» پیدا میکند! کاری که کیهان کرد، تنها این بود که خطی از مواضع مقامات نظامی جنبش انصارالله را برجسته کرد و به عنوان تیتر برگزید.، و این کاری است که هر روز همه روزنامهنگاران و مطبوعاتیهای ما میکنند، یعنی جذابترین و مهمترین خط را از مواضع میگیرند و تیتر میکنند تا هم تاثیرگذاری و برّندگی گزارش بیشتر شود و هم توجهات مخاطبان بیشتری را به خود جلب کند.
اما گویی کار به جایی رسیده که حتی بازتاب مواضع جنبشهای انقلابی همراستا و هم مسلک و هم ایدئولوژی با ما (که به واقع بیهیچ چشمداشتی از ایران برای عزت و شرف خود در خط مقاومت میجنگند) هم در کشور انقلاب اسلامی آن قدر عجیب و غریب و ضدجریان شده که فی الفور آن را مغایر با «امنیت ملی» تشخیص دادند!آیا امنیت ملی ما جدای از بازوهای نفوذ منطقهای ما تعریف میشوند؟ آیا اگر طبق این تعریف از امنیت ملی عمل میکردیم و حزبالله لبنان را به حال خود وامیگذاشتیم، اکنون محور مقاومتی بود که دوشادوش ما علیه دیو تکفیر بجنگد و خطر را از مرزهای ما کیلومترها دورتر نگاه دارد؟ حتی اگر بپذیریم که تیتر کیهان تند و به تعبیر شورای عالی امنیت ملی و هیئت نظارت «تحریککننده» بود. مثلا اگر تیترهای کیهان مثل تیتر روزنامههای جریان خاص در قبال دشمنان قسم خورده ایران «نرم» و «ملوس» و «مهربان» باشد، تغییری در اصل ماجرا ایجاد میشود؟ عربستان از جنایت در یمن دست برمیدارد؟ مقامات سعودی از تهدید و خط و نشان کشیدن برای ایران و فتنه انگیزی و توطئهچینی به اتفاق واشینگتن و تلآویو و لندن و پاریس دست برمی دارند؟
این سؤالی است که باید عزیزان دستاندرکار دبیرخانه شورای عالی امنیت پرسید که چه طور رسانههای اصلی سعودی (العربیه، الشرق الاوسط) میتوانند هر نوع تیتر و مطلب تحریکآمیز، توهین آمیز و فتنهگرانه علیه جمهوری اسلامی و منافع ملی آن بزنند و مقامات سیاسی-نظامی محور غربی-عربی-عبری از بام تا شام صحبت از «گزینههای روی میز» و «کشاندن جنگ به داخل ایران» و «فتنه قومی-مذهبی» میکنند، اما یک روزنامه ایرانی، در قالب بازتاب توفیقات یک نیروی انقلابی و سخنان مقامات جنبش مظلوم و برحق انصارالله نمیتواند تیتری تند بزند؟آیا طبق این متر و معیار از امنیت ملی، ایجاد بازدارندگی از طریق جنگ رسانهای و تبلیغات از طریق به رخ کشیدن ابزارها و اهرمهایی که یک کشور در برابر تهدیدات در اختیار دارد، ذیل مفهوم امنیت ملی قرار نمیگیرد؟ آیا فقط آمریکاییها حق دارند که «فاکس نیوز» داشته باشند که بخش عمده کارشناسان آن مقامات سابق نظامی و امنیتی آمریکا هستند و تندترین و افراطیترین مواضع جنگ طلبانه را میگیرد و حتی در جریان تجاوز ایالات متحده به عراق و افغانستان، رسما کار بازوی تبلیغاتی پنتاگون را بر عهده گرفت؟ کیهان تنها کاری که کرد این بود که خواست یک برگه به برگههای چانهزنی دستگاه دیپلماسی ما اضافه کند تا در مقابل گرگهایی چون ایالات متحده و کفتارهایی مثل سعودی و روبهکانی چون فرانسه و بریتانیا، دستی پرتر در مذاکرات احتمالی بعدی! داشته باشد.