کد خبر: ۳۲۲۷۶۹
تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۱۵

تحریم‌ و قطعنامه‌ سوغات جریان غربگرا برای مردم ایران(یادداشت روز)

1- ظهر روز پنجشنبه ۲۹ آبان، شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین، قطعنامه‌ای جدید علیه برنامه هسته‌ای ایران تصویب کرد؛ قطعنامه‌ای که با ادعای «عدم همکاری ایران با بازرسان» طراحی شده و از سوی آمریکا و سه کشور اروپایی(انگلیس، فرانسه و آلمان) به پیش برده شد. این سناریو درست پنج ماه پس از حمله نظامی آمریکا به سه مرکز هسته‌ای تحت نظارت آژانس در ایران رخ داد.
2- نکته مهم‌ آن‌که این دومین قطعنامه ضدایرانی شورای حکام در دولت چهاردهم است. دولت جناب آقای پزشکیان و وزارت خارجه با مدیریت جناب آقای عراقچی در یک‌سال اخیر برای پیشبرد دیپلماسی چندجانبه، اقدامات خوبی انجام داده‌اند اما متاسفانه برخی از اقدامات دولت، خواسته یا ناخواسته همسو با جریان غربگرا اتخاذ می‌شود. 
به عنوان نمونه، کلیدواژه «مذاکره مسلح» که در روزهای گذشته از سوی مقامات وزارت خارجه مطرح شد، با استقبال ویژه جریان غربگرا مواجه شد. کلیدواژه‌ای تأمل‌برانگیز که صرفا جهت بزک و تطهیر مذاکره با آمریکا قابلیت دارد. مذاکره‌ای که بن‌بست محض است. 
3- یک واقعیت بدیهی وجود دارد و آن این است که تحریم‌ها و قطعنامه‌ها نه محصول مقابله با غرب، بلکه نتیجه راهبرد غلط جریان غربگرا در اعتماد، عقب‌نشینی و امتیازدهی یک‌طرفه بوده است. این جریان سیاسی بدسابقه، رکورددار تولید و تحمیل بیشترین قطعنامه‌ها و سنگین‌ترین تحریم‌ها علیه مردم ایران است و تاریخ حداقل ۲۰ سال گذشته، دقیق‌ترین سند این ادعاست.
اولین قطعنامه شورای حکام علیه ایران در شهریور ۱۳۸۲ و در دولت خاتمی صادر شد؛ در شرایطی که ایران حتی در ماهیت برنامه هسته‌ای خود در سطح آزمایشگاهی نیز در حال همکاری بود. علی‌اکبر صالحی، نماینده وقت ایران در آژانس در هنگام بررسی قطعنامه، به‌جای رأی منفی و دفاع از منافع کشور، از جلسه خارج شد تا قطعنامه با اجماع تصویب شود؛ اشتباهی تأمل‌برانگیز که حتی دیپلمات‌های غربی نیز بعدها از آن به‌عنوان «فرصت طلایی برای
مهار ایران» یاد کردند.
از ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴، یعنی فقط طی دو سال مذاکره با سه کشور اروپایی در توافق سعدآباد؛ 7 قطعنامه علیه ایران صادر شد. در همان مقطع تعداد سانتریفیوژها از ۵۰۰ به چند عدد رسید و ایران تمام فعالیت‌های هسته‌ای خود را تعلیق کرد. اما در مقابل، نه‌تنها تحریمی لغو نشد بلکه زیرساخت حقوقی تحریم‌های بعدی فراهم شد.
این تجربه مبنای یک واقعیت مهم است و آن اینکه هرجا عقب‌نشینی کردیم، غرب جلو آمد و هرجا اعتماد کردیم، طرف غربی پرونده‌سازی کرد و هرجا امتیاز دادیم، تحریم‌ها بیشتر شد.
4- با این‌حال جریان غربگرا امروز تلاش می‌کند قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت را به گردن دولت‌هایی بیندازد که همسو با آن‌ها نبوده است. اما این ادعا در حالی است که قطعنامه ۱۹۲۹ به عنوان یکی از مهم‌ترین قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران در سالگرد فتنه ۱۳۸۸ و با حمایت کامل دولت اوباما علیه ایران صادر شد. به عبارت دیگر، این قطعنامه برای احیای جریانی که چندماه قبل‌تر در آشوب‌های خیابانی و کودتای مخملی شکست خورده بود، تصویب و اجرا شد. 
نکته قابل تأمل اینجاست که برخلاف ادعای جریان غربگرا، صدور این قطعنامه هیچ ربطی به غنی‌سازی ۲۰درصد یا افزایش سانتریفیوژها نداشت؛ بلکه کاملاً یک اقدام حمایتگرانه از جریان غربگرا در داخل بود. جریانی که بیشترین تحرک و مشارکت را علیه منافع کشور در فتنه 88 داشت. در آن مقطع، نمایندگان کنگره آمریکا، آشکارا با مواضع جریان فتنه همراه شده و تصمیم گرفته بودند به سمت گزینه تشدید تحریم بروند. بر همین اساس تنها در فاصله یک ماه، 
سه تحریم پشت سر هم علیه ایران وضع ‌شد.
تحریم اول، که مهم‌تر از همه بود و نیاز به اجماع جهانی داشت تا کلید تحریم‌های بعدی را بزند، تحریم ایران در شورای امنیت بود، یعنی قطعنامه 1929. تحریم‌های بعدی که از راه رسیدند، تحریم‌های جامع آمریکا و تحریم‌های اتحادیه اروپا بودند.
در این مقطع، اجرای تحریم‌های همه‌جانبه، به‌خصوص در زمینه بنزین و دارو با پادویی «شبکه خانواده نمازی» انجام شد. به‌غیر از نمازی‌ها، نیروهایی دیگری هم از داخل ایران بودند که برای تاثیرگذاری بیشتر تحریم‌ها به آمریکایی‌ها مشاوره می‌دادند. از جمله فرزند یکی از مسئولان بلندپایه با پرونده فساد نفتی که ساختار نفت ایران را برای طرف آمریکایی شرح داده و راه مؤثر تحریم را پیشنهاد داده بود. این اقدام خیانتکارانه، چندی بعد توسط یکی از عناصر ضدانقلاب در خارج از کشور و از نزدیکان او در سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت افشا شد. 
5- جریان غربگرا در دولت روحانی ادعا کرد با «فتح‌الفتوح برجام»! می‌تواند همه قطعنامه‌های شورای امنیت را لغو کند. نتیجه چه شد؟ برجام امضا شد اما قطعنامه ۲۲۳۱ صادر شد؛ همان قطعنامه‌ای که مکانیسم ماشه را تثبیت کرد. در ادامه، تعداد تحریم‌های ضدایرانی از 700 تحریم به 1500 تحریم افزایش یافت و در اقدامی بی‌سابقه، حتی وزیر خارجه وقت(ظریف) نیز تحریم شد.
در همان مقطع، 10 هزار کیلو اورانیوم از کشور خارج شد. تعداد سانتریفیوژها از ۱۹ هزار به ۵ هزار رسید و در قلب رآکتور اراک بتن ریخته شد. در حالی که هدف اعلامی برجام «رفع تحریم» بود؛ اما یکی از نتایج عملی برجام، افزایش تحریم بود.
6- تناقض بزرگ آنجاست که حتی حمله نظامی به ایران برای اولین‌بار در تاریخ در زمان قطعنامه ۲۲۳۱ رخ داد؛ همان قطعنامه‌ای که قرار بود سایه جنگ را از سر ایران دور کند!
7- این اعداد و اسناد، تنها یک نتیجه دارد و آن اینکه هر زمان جریان غربگرا سکان سیاست‌خارجی را در دست گرفته، تعداد قطعنامه‌ها، حجم تحریم‌ها و هزینه‌های کشور افزایش یافته است.
شهید فریدون عباسی، دانشمند هسته‌ای و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی و از شهدای جنگ تحمیلی 12روزه- 18 دی 1395- گفت: «در آستانه راه‌اندازی راکتور اراک بودیم که دولت یازدهم(دولت اول روحانی) روی کار آمد و راه‌اندازی متوقف شد. در زمینه غنی‌سازی نیز، دشمن در طول سال‌های مختلف تلاش کرد آن را تعطیل کند. به عنوان نمونه از سال ۸۲ تا ۸۴ که مذاکرات دست روحانی و ظریف بود، این اتفاق افتاد.»
این دانشمند شهید هسته‌ای در ادامه تصریح کرد: «تئوری که این دوستان به آن معتقد بودند، تئوری عقب‌نشینی بود. یعنی بروند و امتیاز بدهند و همه‌چیز را تعطیل کنند، تا آنها دست بردارند. هرچه اینها عقب نشستند، همین سه کشور اروپایی پیش‌نویس قطعنامه را به شورای حکام آژانس دادند و تقریبا هفت قطعنامه شورای آژانس را در دو سالی که اینها مذاکره می‌کردند، دریافت کردیم.»
8- حقیقتی که جریان غربگرا عامدانه پنهان می‌کند، این است که تحریم‌ها ابزار اصلی مهار ایران‌اند و مهار ایران بخشی از استراتژی کلان آمریکا در غرب آسیاست. بر همین اساس، هرچقدر ایران ضعیف‌تر باشد، فشار بیشتر می‌شود و عقب‌نشینی، نه‌تنها تحریم را کم نمی‌کند بلکه شهوت غرب برای فشار بیشتر و امتیازگیری را بیشتر می‌کند.
از نگاه حکومت غارتگر و تروریست آمریکا، ایرانِ دارای صنعت هسته‌ای، توان دفاعی، نفوذ منطقه‌ای و قدرت بازدارندگی، باید مهار شود.
9- جریان غربگرا در انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته وعده داد که اگر دولت با دست‌فرمان آن‌ها پیش برود، تنش‌زدایی و رفع تحریم و گشایش اقتصادی رخ خواهد داد.
اما گذر زمان دقیقاً خلاف این ادعاها را ثابت کرد. در این مدت قریب
به 500 فرد و نهاد ایرانی و یا مرتبط با ایران تحریم شدند. همچنین شورای حکام در آذر پارسال و آبان امسال، دو قطعنامه علیه ایران صادر کرد. در این مدت، سه قطعنامه حقوق بشری نیز علیه ایران تصویب شد. علاوه‌بر این در خرداد و تیرماه امسال، جنگ 12روزه به ایران تحمیل شد و در سال گذشته نیز ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران رخ داد.
اینها نتیجه همان نسخه‌ای است که جریان غربگرا به کشور تحمیل می‌کند؛ از جمله تعامل یک‌طرفه، بدون قدرت، بدون بازدارندگی و بدون فهم واقعیت‌های قدرت در روابط بین‌الملل و عرصه سیاست‌خارجی.
10- یک سؤال؛ چرا نسخه غربگرایان همیشه شکست می‌خورد؟ پاسخ روشن است؛ زیرا براساس یک توهم شکل گرفته است و آن اینکه «اگر امتیاز بدهیم و اگر عقب‌نشینی کنیم و اگر دستاوردها را تعطیل کنیم، آمریکا و دولت‌های غربی به ما احترام می‌گذارند.»!
تاریخ حداقل ۲۰ سال گذشته ایران یک درس مهم دارد و آن اینکه قدرت‌سازی، تحریم را کم می‌کند و عقب‌نشینی، تحریم را افزایش می‌دهد.
بر همین اساس تعامل یک‌طرفه با غرب نه‌تنها باعث رفع تحریم نشده بلکه موتور تولید تحریم بوده است. به همین علت می‌توان گفت که قطعنامه‌ها، سوغات جریان غربگرا به مردم ایران‌اند. سوغاتی تلخ و خسارت‌بار. 
در دهه‌های اخیر موفقیت‌های ایران دقیقا در مقاطعی رخ داده که دیپلماسی مقتدرانه و چندجانبه و اتکا به توان داخلی در رأس حرکت دولت قرار گرفته است. 
امروز نیز همان قاعده برقرار است. اگر می‌خواهیم تحریم و قطعنامه بی‌اثر شود، باید قدرت ملی را افزایش داده و توهم اعتماد به غرب را به زباله‌دان تاریخ بیندازیم.

مسعود اکبری