گفتمانسازی یا گفتمانسوزی؟!
دانشجو موذن جامعه است اگر خواب بماند نماز امت قضا میشود. رهبر انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود با اشاره به این جمله شهید بهشتی وظیفه قشر دانشجو را گفتمانسازی میدانند و میفرمایند: «عزیزان از قول مرحوم شهید بهشتی، نقل کردند که ایشان فرمودند که «دانشجو مؤذّن جامعه است؛ وقتی که خواب بماند، مردم هم خواب میمانند»؛ خب، تعبیر خوبی است؛ شما میتوانید بیدارکننده باشید، میتوانید «گفتمانساز» باشید»
در دیگر بیانات رهبری هم «گفتمانسازی» در کنار «آرمانخواهی» و «مطالبهگری» از اصلیترین رسالتهای دانشجوی انقلابی است: «تصمیمسازی کنید، «گفتمانسازی کنید». این، مجری و مسئولین اجرائی را میکشاند دنبال این تصمیم، و تصمیمگیری خواهند کرد و عمل خواهد شد.»1
با مقایسه منویات رهبری و فضای فعالیتهای دانشجویی در دانشگاههای کشور؛ اینگونه به نظر میرسد که جنبش دانشجویی دچار یک «خطای محاسباتی راهبردی» در تشخیص وظیفه اصلی خود است.
آنچه در بدنه جریان دانشجویی در جریان است نوعی سطحینگری همراه با سیاستزدگی است که باعث شده تا تشکلهای دانشجویی در یک روزمرگی کاری به سر ببرند. متاسفانه اثرگذاری بدنه دانشجویی بهعنوان قشر نخبه جامعه بر دو گروه هدف - مسئولان و مردم- بسیار کم رمق است. بهطوری که کمتر حرکت اجتماعی و یا تصمیم سیاسی متاثر از کار ویژهها و عملیاتهای دانشجویی است. این در حالی است که حجم عظیمی از انرژی تشکلهای دانشجویی در گیرودار دعواهای حزبی و سیاسی هرز میرود.
به نظر میرسد جنبش دانشجویی از «عدم جهتگیری در راستای کلان گفتمان ها» ی مطرح شده توسط رهبری رنج میبرد و همین باعث شده تا عملیاتهای پر حجم اما پراکنده فعلی ضرب آهنگ دقیقی نداشته باشد و گفتمانساز نباشد. واقعیتی که اکنون شاهد آن هستیم فاصله زیاد تشکلها از جنبش دانشجویی تراز انقلاب است. این قضیه با مقایسه محور مطالبات رهبری حول کلیدواژه «گفتمانسازی» به راحتی قابل اثبات است.
مجموع صحبتهایی که رهبری در آنها مستقیما به بحث «گفتمان سازی» اشاره کردهاند قریب به ۱۰ هزار کلمه در ۳۶ سخنرانی مختلف است. «علم» با ۱۰ بار تکرار پر بسامدترین محور صحبت های رهبری بوده و پس از آن «عدالت» با ۷، «اقتصاد» با ۶ و «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» و «پیشرفت و عدالت» مجموعا با ۵ بار تکرار در صدر مطالبات رهبری در مبحث گفتمانسازی است. به سایر موضوعات کمتر از سه بار اشاره شده و جالب اینجاست که رهبر انقلاب در مورد مباحث «سیاسی» فقط یک یا نهایتا دوبار از لفظ گفتمانسازی استفاده کردهاند.
ایشان در دیدار دانشجویی در تیرماه 95 هم از گفتمانهای «عدالت»، «اقتصاد مقاومتی و دانشبنیان»، «پیشرفت ایرانی اسلامی» و «شتاب در یافته های علمی» بهعنوان گفتمانهای اصلی نام میبرند و بر اهمیت گفتمان «اقتصاد مقاومتی» تاکید مضاعف میکنند.2
مقایسه ساده بین اشارات رهبری با عملیات میدانی جنبش دانشجویی در عرصه جنگ نرم به خوبی این اشتباه استراتژیک مشخص خواهد شد.
یکی از دلایل به وجود آورنده این اشتباه محاسباتی سطحینگری است. رهبری در دیدار مسئولین نظام با رد این مسئله که مشکل جمهوری اسلامی نداشتن حرف درست است میفرمایند: «یکی از چالشها، چالشهای درونی خود ما ساده و سطحی نگریستن به مسئله است. به برخی از کارهایی که میکنیم، دل خوش میکنیم و عمق مسئله را درنمییابیم.»3
دیگر دلیل این خطای راهبری عدم آینده نگری و اصرار به فعالیتهای مقطعی زودبازده است. رهبری در ادامه همین جلسه میفرمایند: «گاهی نتیجهگیریها و استنتاجها کوتاهمدّت نیست، طولانی است و این بعضیها را سرخورده میکند. این یکی از چالشها است. کارهای بزرگ ممکن است گاهی در طول یک نسل به دست بیاید؛ باید دنبال کرد، باید حرکت کرد.»4
حجم عظیم فعالیتهای دانشجویی جهتگیریهایی غیر از موارد گفتمانی ِمورد اشاره داشته و در موارد معدودی هم که در راستای اینگونه مسائل حرکتی شده از پختگی لازم برخوردار نبوده و صرفا بهصورت رفع تکلیفی انجام گرفته است. باید دانست که گفتمانسازی با طرح همایشی موضوعات شکل نخواهد گرفت و تکرار مکرر الفاظ (مثلا اقتصاد مقاومتی) هم دردی را دوا نخواهد کرد. «گفتمان یک جامعه مثل هواست، همه تنفسش میکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند»5
طبعا برای خلق این فضای تنفسی علاوه بر تولید فکر و تولید ادبیات نو و رویکرد جدید، نیاز به استمرار راه و استخدام تمامی ابزارها و امکانات (گروههای مطالعاتی و فکری، نشریه، همایش و ...) حول دال مرکزی «کلان گفتمان اصلی» است بهطوری که بقیه فعالیتها زیرمجموعه این دال اصلی قرار گرفته و در جهت تحقق آن بهکار گرفته شوند.
*پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است.