آشتی فتح و حماس و امیدهای متفاوت فلسطینی- صهیونیستی
فلسطین سرزمین مقدسی است که برای مسلمانان ارزش ویژهای دارد و این ویژگی به خاطر قدس عزیز است. قدس، بعد از کعبه و مسجدالنبی، سومین مکان مقدس برای مسلمانان به حساب میآید و این اهمیت بعد از اشغال این سرزمین مقدس در سال 1948 توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی بیشتر هم شد، چرا که مردم فلسطین مظلومترین ملتهای جهان هستند که سرزمین مادریشان توسط متجاوزین اسرائیلی غصب شده است. این دست و دلبازیها با حمایت آمریکا و کشورهای غربی انجام شد و در یک پروسه زمانی محدود، بسیاری از کشورهای منطقه، و رژیمهای مرتجع عربی، سیاستهای تجاوزکارانه اسرائیل را پذیرفتند و با آن همراه و هماهنگ شدند و مسئله فلسطین، اشغال این سرزمین و آوارگی میلیونها نفر از مردم فلسطین به فراموشی و بیتفاوتی سپرده شد. در این میان جنبشها و گروههای فلسطینی پا گرفتند و به صحنه مبارزه آمدند تا با اتخاذ مشی سیاسی و نظامی تلاش کنند حقوق مردم مظلوم فلسطین را از دشمنان پس بگیرند و این سرزمین اسلامی که متعلق به همه مسلمانان جهان است را آزاد کنند. امروز شکست صهیونیستها در فلسطیناشغالی مسئلهای قابل تحقق است که عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان و نوار غزه این موضوع را ثابت میکند، اما آنچه که تا کنون باعث این پیروزیها شده، اتحاد ملت فلسطین و وحدت گروههای مبارز فلسطینی حتی در زمانهای مشخص و محدود است؛ اتحادی که باید فراگیر شود و ریشه اختلافات داخلی را بخشکاند. چرا که عدم شکاف و عدم توافق، رژیم صهیونیستی را شکستناپذیر میکند.
نگاهی به شکلگیری دو جنبش فلسطینی فتح و حماس نشان میدهد که این دو جنبش از همان ابتدای شکلگیری، با یکدیگر بر سر چگونگی مبارزه با رژیم صهیونیستی اختلاف داشتند فتح به ریاست محمود عباس به مذاکره و راههای سیاسی با رژیم صهیونیستی اعتقاد داشت در حالی که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین «حماس» اعتقادی به مذاکره و گفتوگو با اسرائیل نداشته و خط مشی مسلحانه را تنها راه مقابله با اسرائیل میداند. در گیرودار همین اختلافات طرفین در سال 2006 انتخابات پارلمانی برگزار کردند و درپی آن، اکثر کرسیهای پارلمان در اختیار حماس قرار گرفت. با این حال، تشکیلات خودگردان به ریاست «محمود عباس» هرگز حاضر نشد دولت «اسماعیل هنیه» را به رسمیت بشناسد وحتی در طول سالهای گذشته از طریق همکاریهای اطلاعاتی با اسرائیل ضربههایی را نیز به حماس زد. جنگ 22 روزه اسرائیل علیه مردم غزه را میتوان اوج همکاریهای تشکیلات خودگردان با اسرائیل قلمداد کرد. تلاشهای دیگری نیز برای رفع اختلاف و آشتی دوطرف انجام شد که همه ناموفق بودند از جمله توافقات و نشستهایی همچون مکه 2007، صنعا 2008، قاهره 2011، دوحه 2012، قاهره 2012 و 2014 میان دو گروه صورت گرفته است اما هر بار به دلیل اختلافات اساسی راه به جایی نبرده است. ذکر این نکته ضروری است که اختلافات جزئی میان گروههای فلسطینی بسیار است اما اختلافات اصلی همچون آرمان فلسطین و موافقتنامه اسلو از موارد اصلی اختلافات گروههای فلسطینی به ویژه فتح و حماس است که تاکنون ادامه دارد. سال گذشته پس از کارشکنیهای فراوان تشکیلات خودگردان فلسطین در خدماترسانی به نوار غزه، جنبش حماس اقدام به تشکیل کمیتهای به نام کمیته اداری کرد که این کمیته همانند یک دولت اداره امور را در دست گرفت. این اقدام حماس با مخالفت تشکیلات خودگردان مواجه شد و به دلیل سفرهای متعددی که مقامات حماس به مصر داشتند و گفتوگوهایی که با مقامات مصری انجام دادند مقرر شد آشتی ملی به زودی اجرایی شود و دولت وفاق ملی اداره امور را در نوار غزه به دست گیرد. در همین رابطه حماس برای تسریع در امر توافق ملی، کمیته اداری را منحل کرد و هیئتی از مصر به ریاست رئیس دستگاه امنیتی مصر به نوار غزه سفر کرد تا مقدمات لازم برای حضور دولت وفاق ملی را فراهم کند. آشتی دو گروه مهم فلسطینی یعنی تشکیلات خودگردان و جنبش حماس از جمله رویدادهای مهم سال جاری برای فلسطینیان است چرا که سرنوشت ملت فلسطین و مقابله با اشغالگریهای رژیم صهیونیستی به وحدت این جنبشها بستگی دارد. در این سالها تلاشهای فراوانی از جانب بازیگران منطقهای و فرامنطقهای برای آشتی این دو گروه صورت گرفت، ولی به دلایل مختلف به نتیجه نرسید. اما با آغاز تحولات اخیر منطقهای از جمله تغییرات در مصر و بروز نا آرامی در سوریه و سرانجام پس از سالها رویارویی، دو گروه فتح و حماس در قاهره حاضر شدند و تصمیم گرفتند که به اختلافات خود پایان دهند. چگونگی سازماندهی کمیته سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف)، موضوع دولت وحدت ملی و ماموریت آن، مدت فعالیت آن و برنامههای سیاسی این دولت، برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین و همچنین فعال کردن مجلس فلسطین و آزادی زندانیان سیاسی دو طرف، از مسائلی است که دو گروه مهم فلسطینی درباره آنها به توافقاتی دست یافتند.
از سوی دیگر، عواملی چون عدم نرمش و انعطاف اسرائیلیها در مذاکرات با تشکیلات خودگردان واصرارهای فراوان آمریکا برای سازش طرفین، باعث شدند ابومازن به سمت هماهنگی بیشتر با غزه گام بردارد. علاوه بر آن، به هم ریختگی اوضاع امنیتی و ثباتی در منطقه، موجب شده که هر طرف قبل از هر چیز، در اندیشه بهبود وضعیت داخلی خودش باشد. دو طرف اصلی این پرونده بهظاهر جنبشهای فلسطینی حماس و فتح هستند، اما همگان میدانند که جنبش فتح بدون چراغ سبز آمریکا وصهیونیستها، به سمت آشتی ملی نمیآمد. آمریکاییها اجازه نخواهند داد بدون تأمین نظرشان این پرونده شکل بگیرد به همین دلیل ترجیح میدهند دودستگی و اختلاف در صفوف فلسطینیها حاکم باشد تا تشکیلات خودگردان در سایه این ضعف داخلی مجبور به پذیرش طرح آمریکا شود. اما تحلیلگران منطقه معتقدند بهرغم موافقت آمریکا و اسرائیل با طرح آشتی ملی، اهداف و مقاصد پشتپردهای وجود دارد که این دو جنبش را به توافق ترغیب مینمایند. واقعیت این است که حضور حماس در غزه به یک معضل بزرگ امنیتی برای صهیونیستها تبدیل شده است و 10 سال محاصره ظالمانه غزه و ترتیب دادن جنگهای متعدد علیه مردم مظلوم این منطقه نتوانسته آنان را از مقاومت باز دارد.
جنگهای متعدد و از بین بردن زیرساختهای نوار غزه، نه تنها مقاومت را تضعیف نکرد بلکه با گذشت زمان نشان داد روند معکوس داشته و حماس قویتر شده است، از سوی دیگر منطقه غزه برای صهیونیستها منفعت اقتصادی دارد و یکی از مهمترین این انگیزهها، وجود منابع گازی در سواحل نوار غزه است. وجود مقاومت در نوار غزه قطعاً مانعی بر سر بهرهبرداری صهیونیستها از این منابع خواهد بود. با وجود شرایطی که ذکر شد، سران رژیم اسرائیلی بهترین راهکار را در آشتی ملی میبینند. مسئله دیگر تلاش مقامات مصری برای تحقق آشتی ملی است. مصریها میکوشند در شرایط ناآرام منطقه، از مشکلات امنیتی و درگیریهای داخلی فلسطینیها فاصله بگیرند و ثبات را در این منطقه استراتژیک حاکم سازند به ویژه این که کشور مصر اکنون با مسائل و مشکلات داخلی دست و پنجه نرم میکند. از سوی دیگر با تحقق روند آشتی ملی فلسطین، مصر میتواند داعیه رهبری و قدرت برتر حداقل میان اعراب را به منصه ظهور برساند. به هر حال فلسطینیها تصمیم گرفتهاند که شکاف و دودستگی میان خود را برای همیشه کنار بگذارند و مرحله جدیدی را آغاز کنند مرحلهای که هدف نهایی آن نجات قدس عزیز است. در همین رابطه دو جنبش فتح و حماس 20 مهرماه توافقنامه دولت ملی فلسطین را در قاهره پایتخت مصر امضا و بر عزم راسخ خود برای پایبندی به این توافق تاکید کردند. آنها این توافق را مقدمه وحدت ملت و عاملی برای تحقق خواستههای ملت فلسطین به ویژه تشکیل کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس شریف میدانند. هر چند برخی از شخصیتها و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نسبت به بهثمر رسیدن این توافق شک و تردیدهایی عنوان نمودهاند لیکن بر کسی پوشیده نیست که توافق آشتی ملی فتح و حماس دستاوردی تاریخی و گامی مهم در جهت پایان دادن به اختلافات داخلی فلسطین است.
در قوانین بینالمللی و حقوق بینالملل چه به صورت عرفی و چه قراردادی هرگاه توافقی صورت میگیرد و معاهدهای به امضا میرسد تا مرحله اجرای کامل و به بار نشستن آن، زمان زیادی طول میکشد و در این میان ممکن است بین طرفین اختلافنظرها، چالشها و تضادهای زیادی ایجاد شود اما همین عزم و اراده طرفین برای برداشتن اختلافات و مشکلات فیمابین و رسیدن به وحدت ملی، امری بسیار مهم و تاثیرگذار است. با این حال توجه به مشکلات موجود و ارائه راه حل برای برطرف کردن آنها نیز ضروری به نظر میرسد تا این توافقنامه، محکم و استوار به بار نشیند و مانند توافقات قبلی سست و شکننده نباشد. از جمله این چالشها مسئله بوروکراسی و سیستم اداری غزه است که طرفین باید برای آن راهکاری اصولی و ریشهای جستوجو کنند.
دولت توافق ملی باید تمام وزارتخانهها، موسسات دولتی و نهادهای مدنی و سیاسی را از اول دسامبر در دست بگیرد و کمیتههایی برای بررسی اوضاع کارمندان و ادغام کارمندان قدیم و جدید و نیز دستگاههای امنیتی قدیم و جدید تشکیل دهد. حماس معتقد است، تمام کارمندانی که این جنبش بر سر کار آورده باید در موسسهها ادغام شوند و به حقوق و مستمری آنها رسیدگی شود. اما مسئولان فتح معتقدند، حل پرونده کارمندان مشروط به حمایت بینالمللی است. چرا که کشورهای غربی اخیرا به دلیل تاخیر در تحقق روند صلح با رژیم صهیونیستی از حجم کمکهای مالی خود به تشکیلات خودگردان فلسطین کم کرده و آن را به نصف رساندهاند.
مسئله دیگر پیاده نمودن سیستم امنیتی در نوار غزه است. تا پیش از توافق آشتی ملی دستگاه امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین امنیت کرانه باختری رود اردن را تامین میکرد که البته با همکاری رژیم صهیونیستی این اقدام انجام میشد و همین مسئله موجب شده بود که بسیاری از نمایندگان و مبارزان فلسطینی دستگیر و زندانی شوند. در شرایط کنونی تحمل چنین مسئلهای از سوی حماس ناممکن است چرا که بر طبق این توافقنامه جنبش حماس کلیه امور غزه و از جمله مسائل امنیتی این منطقه را به فتح سپرده و محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نمیتواند مانند قبل به دستگیریها و بازداشتهای بیرویه مبارزان فلسطینی بپردازد. چالش دیگر چگونگی روند انتخابات دموکراتیک در منطقه غزه و کرانه باختری است که مسلما مشکلات زیادی را به وجود خواهد آورد. نگرش جنبشهای فلسطینی درباره دموکراتیزه شدن نهادهای مدنی و سیاسی و نحوه استقرار سیستم دموکراسی در این منطقه مسلما اختلافنظرهای زیادی با یکدیگر دارد به خصوص اینکه رژیم صهیونیستی به راحتی اجازه نخواهد داد پایههای حکومت دموکراسی و آزادی و استقلال در مناطق فلسطینی مستقر شود و بالاخره مهمترین عامل مسئله سلاح حماس است.
رهبران حماس بارها تاکید کردهاند که سلاح حماس، خط قرمز این جنبش است و موضوعی قابل مذاکره نیست، چرا که سلاح مقاومت منبع قدرت مردم فلسطین به شمار میآید. حماس چنین استدلال میکند که دشمن صهیونیستی هیچ زبانی جز زبان سلاح نمیشناسد و تا زمانی که خاک فلسطین دراشغال اسرائیل است حماس از حق مقاومت عقبنشینی نخواهد کرد. این در حالی است که محمود عباس در قاهره مخالفت خود را با سلاح حماس اعلام و تاکید کرده بود که هرگز سلاحی خارج از دایره قدرت خود را نخواهد پذیرفت.
در هر صورت تحلیلگران معتقدند با امضای این قرارداد دو رقیب دیرینه، گامهای جدی را برای تشکیل دولت آشتی ملی در سرزمینهای فلسطینی برداشتهاند و دیگر شرایطی برای بازگشت به عقب وجود ندارد و طرفین باید تلاش کنند تا بارقههای امید و آرزو را که در دل فلسطینیان روشن شده همچنان روشن نگه دارند و به مصائب و رنجهایی که محاصره ظالمانه 10 ساله برای آنان به وجود آورده پایان دهند.
اما، نکته مهم این است که هر یک از طرفهای مذاکرهکننده و حامیان این مذاکره امیدها و اهداف خود را در سر دارند و این مسئله، احتمالاً روند مذاکرات جاری را تحت تأثیر قرار خواهد داد و ممکن است موجب چالش و اصطکاک میان حماس و طرفهای دیگر شود.
منبع: خبرگزاری قدس