kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۷۹۸۴
تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۳
وابستگی اقتصادی به روایت اسناد لانه جاسوسی (2)

سازش به قیمت استقلال معامله‌ای که ملت ایران بازنده واقعی آن بود!



سید روح‌الله امین‌آبادی
در شماره پیشین این سلسله گزارش، به این نکته اشاره شد که پهلوی دوم امید داشت که با کمک آمریکا و دیگر کشورهای غربی ایران را در طول بیست سال به کشوری نمونه در منطقه مبدل سازد که سطح زندگی مردم آن همانند کشورهای اروپایی باشد. فارغ از این که او در این امید و آرزو تا چه اندازه صداقت داشت وضعیت اقتصادی ایران در سال 1357 و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به روایت اسناد لانه جاسوسی حکایت از آن داشت که مردم برای رسیدن به نیازهای اولیه چون غذا، مسکن ، حمل و نقل و کار مشکلات عدیده داشته و به رژیم معترض بودند.
در این شماره می کوشیم روی دیگر سکه وابستگی اقتصادی رژیم پهلوی به غرب به ویژه آمریکا بپردازیم و آن «سازش» برای رسیدن به نیازهای مجازی و غیر ضرور!
سازش برای تامین نیازهای غیر واقعی!
جهانگیر آموزگار در کتاب «فراز و فرود دودمان پهلوی» می نویسد : دست یابی به جنگ افزارهای پیشرفته برای [شاه] او نوعی تکیه گاه امنیتی به شمار می‌رفت ...برای تقویت آن چه که عیب جویان «جنون قدرت‌طلبی» می‌خواندند و این احساس قدرت طلبی در جریان جنگ جهانی دوم با اشغال کشور توسط متفقین و سپس فرار از ایران پس از کودتای نافرجام بر ضد مصدق و ادعای دشمنانش دایر بر این که عروسک دست نشانده سیا است جریحه دار شده بود او ناخودآگاه به همه وسایل قدرت نیاز داشت.
نویسنده ادامه می دهد : « هر چند که او به طور جزم حکومت خود را مناسب ترین وضع حکومت برای مردم خود می دانست ولی به شرط دستیابی به جنگ افزارهای مورد علاقه خود حاضر به سازش و تعدیل مواضع خودش بود»
نیاز شاه برای دستیابی به سلاح های پیشرفته حتی از نوع هسته ای آن چنان چه در این کتاب ذکر آن رفته است فارغ از این که کشور به آنها نیاز داشت یا نه و اصلا در شرایط جنگی این سلاح های پیشرفته بودند که سرنوشت نبرد را مشخص می‌ساختند یا چیز دیگری ، شاه را برآن داشته بود که در سرنوشت سازترین مسائل کشور دست به سازش بزند.
در کتاب « فراز و فرود دودمان پهلوی » به نکته جالبی در این زمینه اشاره شده است : « با آن که شاه در سازمان کشورهای صادرکننده نفت اوپک از جمله تندروان شمرده می‌شد و بارها اعلام داشته بود که بهای نفت باید به تناسب افزایش بهای مواد جانشین ترقی‌کند به تقاضای کارتر در مورد متوقف ساختن سیر صعودی قیمت نفت گردن نهاد. شاه در ارزیابی خود ایجاد فضای باز سیاسی را در برابر برآورده شدن تقاضاهای نظامی و نیازهای خود به تجهیزات اتمی بهای عادلانه ای می دانست.» (1)
دو شرطی که شاه به آن توجه نداشت!
شاید گفته شود که هر کشوری به تسلیحات نظامی نیازمند است تا در شرایط مقتضی چنان‌چه در جنگ تحمیلی شاهد آن بودیم از این نیروی نظامی بتواند در برابر دشمنان استفاده کرده و آنان را از تجاوز مایوس و پشیمان کند، این خواسته، خواسته مشروعی است به دو شرط نخست آن که کشور بایستی در به دست آوردن نیازهای دفاعی و نظامی خود مستقل و خودکفا باشد چنان چه جمهوری اسلامی امروز و علیرغم تحریم ها و عربده کشی های غرب برای محدودسازی توان نظامی کشورمان به سیاست‌های موشکی و تسلیحاتی مشروع خود ادامه می‌دهد و کسی را یارای مقابله با این سیاست‌ها و یا کند و متوقف ساختن آن نیست و دوم آن که به دست آوردن تسلیحات نظامی حتی از خارج ایران منوط به تغییر سیاست های کشور در حوزه های سیاسی ، اقتصادی و ...نشود.
اسناد لانه جاسوسی به خوبی این نیاز شاه به داشتن تسلیحات مدرن را پوشش داده است، این اسناد نشان می دهند دلارهای نفتی به شاه چنان قدرت خریدی داده بود که آمریکا نمی‌توانست از این سود سرشار چشم بپوشد، فروش تسلیحات و تامین دیگر مایحتاج صنعتی و غیر صنعتی کشور می توانست بخش عظیمی از این دلارهای نفتی را دوباره به آمریکا بازگرداند. چنان‌چه امروز سعودی این نقش را ایفا می کند، کلان قراردادهای نظامی و غیرنظامی عربستان با آمریکا جز وابستگی ملت مسلمان این کشور به بیگانگان نتیجه دیگری نداشته و ندارد چرا که عربستان در صورت وقوع جنگ نیز توان استفاده از این تسلیحات را ندارد و این مهم در جنگ چند ساله سران فاسق و فاسد عربستان با ملت بی پناه یمن به خوبی دیده می‌شود.
در یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ نوامبر 1976 [آبان 1355 ] به اهمیت استراتژیک ایران از لحاظ اقتصادی و... برای آمریکا اشاره شده و از این رو تقویت نظامی شاه در مقابل رقبای منطقه‌ای مورد تصریح قرار گرفته و آمده است: «ایران با چندین کشور که به وسیله اتحاد شوروی حمایت می شوند و با سلاح های پیچیده روسی مجهز هستند مواجه است. ایران معتقد است که باید یک نیروی مسلح مدرن و قوی داشته باشد که قادر باشد از صنعت نفت استراتژیک خودش دفاع کند و ثبات اقتصادی و سیاسی را برقرار نماید. قطع احتمالی نفت ایران و اثر آن بر روی ایالات متحده و متفقین یک ریسک (تهدید) اولیه است که ایالات متحده، در صورتی که ایران برای مقابله با تهدیدات مذکور مهیا نباشد، باید با آن روبرو شود»(2)
این سند به خوبی نشان می دهد که آمریکا برای حفظ منافع حیاتی خود در منطقه از جمله نیازهای نفتی و ...به رژیم پهلوی از نظر نظامی مساعدت می‌کرده است، شاه نیز برای ارضای جنون قدرت طلبی خود با خریدهای نظامی و ... وابستگی خود به آمریکا و غرب را روز به روز تشدید می‌کرد.
بر اساس گزارشی که در اسناد لانه جاسوسی بدان اشاره شده است: «کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای سومین بار در تهران درتاریخ 6-7 آگوست سال 1976 برگزار شد. هوشنگ انصاری وزیر وقت اموراقتصادی و مالی و هنری کیسینجر در این ملاقات حضورداشتند.»
در این کنفرانس که در نوشهر تشکیل شده بود،رابط کمیسیون اظهار داشت که روابط بین دو کشور همان طور که انتظار می رود رو به گسترش است. در مارس 1975 مبلغ 15 بیلیون دلار (خارج از معاملات نفتی و نظمی) برای مدت 5 سال در نظر گرفته شده بود، کمیسیون با مبلغ 26 بیلیون دلار برای طی سالهای 1975-1980 موافقت کرد. همچنین توافق نمود که هر دو کشور برای رسیدن به هدف مشترک همکاری نمایند، درصورتی که صادرات نفت بدون در نظر گرفتن معاملات نظامی هم به حساب بیاید. جمع تجارت غیر نظامی دو کشور از مرز 40 بیلیون دلار در طی 1975 -1980 بیشتر خواهد شد.»(3)
این سند که به نیاز رو به تزاید ایران برای واردات کالاهای صنعتی پرداخته است به خوبی «روابط مبتنی بر وابستگی پهلوی به غرب » را نشان می دهد ، شاه باید نفت ایران را بر اساس قولی که به کارتر داده است ارزان بفروشد، در مقابل دلارهای نفتی به دست آمده را دوباره به آمریکا برای خریدهای تسلیحاتی و صنعتی بازگرداند و در این میان آن چه که مهم نیست نیازهای طبیعی مردم از غذا گرفته تا مسکن و شغل بود.
کاپیتولاسیون نتیجه وابستگی
روابط نظامی و امنیتی شاه با روسای جمهور آمریکا همواره دارای افت و خیز بود ، بعد از ترور کندی در سال 1342، جانسون که روابط دوستانه و صمیمانه‌ای با شاه داشت، به عنوان هدیه پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، بلافاصله قرارداد تسلیحاتی به ارزش 200 میلیون دلار با ایران امضاء کرد.(4)
روابط ایران و آمریکا در دوره جانسون دو ویژگی اساسی داشت. تسلط آمریکا بر دستگاه ارتش و سایر نهادهای امنیتی و اطلاعاتی ایران(5) و سیاست معامله تسلیحاتی و انعقاد قراردادهای خرید و فروش با تکیه بر مدرن‌ترین تسلیحات نظامی. ایران به دلیل داشتن درآمدهای نفتی، ظرفیت مناسبی برای خرید تسلیحات داشت.(6)
برای رسیدن به همین نیازها بود که کاپیتولاسیون و مصونیت قضایی مستشاران آمریکایی در این دوره به تصویب مجالس فرمایشی پهلوی رسید.(7)
آمار و ارقام خریدهای تسلیحاتی ایران نشان می دهد که از سال 1349 تا اوایل سال 1354، 9/6 میلیارد دلار از منابع ملی صرف جنون تسلیحاتی شاه شد و در ادامه این روند، گروه‌های متعدد مستشاران نظامی جهت تعمیر و نگهداری تجهیزات فروخته شده و همچنین آموزش نظامیان ایرانی عازم کشورمان شدند.(8)
این همه به خوبی نشان می دهد که آمریکا برای حفظ منافع خود شاه را به عنوان ژاندارم منطقه پذیرفته بود، در این روند شاه به عنوان ژاندارم حافظ منافع آمریکا در منطقه بوده و برای انجام این وظیفه نه تنها حقوقی نمی گرفت بلکه مجبور بود با هزینه کرد میلیاردها دلار از عایدات نفتی ایران تسلیحاتی را خریداری کند که از آن برای حفظ منافع آمریکا استفاده کند و از این معامله چه کسی سود و می برد و کدام یک زیان، بعید به نظر می رسد که با توجه به شواهد و مستندات موجود نیازی به توضیح باشد ، مردم ایران متضرر اصلی این قرار داد دوجانبه شاه و آمریکا بودند!
* پی‌نوشت‌ها در دفتر روزنامه موجود است.