kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۵۰۸۱
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۹۶ - ۲۰:۴۶
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

تحریم‌ها باقی است /ریسک سرمایه‌گذاری هم بالاتر رفته است!


سرویس سیاسی -
روزنامه زنجیره‌ای بهار در صفحه اقتصادی خود در گزارشی با عنوان «ریسک بالای سرمایه‌گذاری در ایران» نوشت: «سازمان همکاری و توسعه اقتصادی سالانه در چند نوبت شاخصی را منتشر می‌کنند که از صفر تا عدد هفت شماره گذاری شده و میزان ریسک موجود در هر کشور برای سرمایه‌گذاری را نشان می‌دهد... این سازمان برغم همه پیش‌بینی‌ها ریسک سرمایه‌گذاری در ایران را همچنان عدد 6 می‌داند و این موضوع در ورود سرمایه‌گذار به ایران تاثیر منفی دارد رتبه‌ای که به زعم رئیس‌سازمان سرمایه‌گذاری سیاسی تعیین شده ولی به اعتقاد کارشناسان ضمن پذیرش سیاسی بودن آن مرهون برخی عوامل خارجی و عوامل داخلی است که دولت باید اصلاح آنها را در دستور کار قرار دهد. »
این روزنامه در ادامه به نقل از غلام حسین دوانی کارشناس مالی نوشت : «اگرچه می‌توان تاثیر رفتار سیاسی را بر رتبه ایران بررسی کرد ولی واقعیت این است که اوضاع برای ورود سرمایه‌گذار به ایران چندان مناسب نیست و نمی‌توان با صراحت گفت آنچه این سازمان اعلام می‌کند سیاسی است... به هر حال سایه تحریم‌ها هنوز کم نشده و تحریم‌های آمریکا پابرجاست و آمریکا وقتی ایران را تحریم [می‌کند] سایر قدرت‌هایی که می‌خواهند با ایران وارد معامله شوند می‌ترسند این معامله آنها را دچار مشکل بانکی از سوی آمریکا کند. چنین شرایطی منجر به آن شده که قدرت‌های بزرگ برای ورود به معامله با ایران دچار تردید باشند. »
اذعان این روزنامه زنجیره‌ای حامی دولت به افول سرمایه‌گذاری خارجی ایران در دولت روحانی و استمرار سایه تحریم‌های آمریکا بر سر اقتصاد کشور در حالی است که مقامات دولتی همچنان با تعابیر دهن پرکنی همچون آفتاب برجام ، فتح الفتوح ، توافق قرن مدعی هستند که برجام سایه تهدید و تحریم را از سر کشور برداشته و موجب آب شدن یخ سرمایه‌گذاری در کشور شده است.
نکته تأسف‌آور‌تر اینکه به رغم اذعان این جریان به بی‌نتیجه بودن برجام و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا و تحمیل هزینه‌های سنگین به ملت اما همچنان از لزوم ادامه مذاکره با آمریکا و برجام‌های 2 و 3
سخن می‌گویند.

جعل و تحریف تاریخ برای تطهیر یک گروهک وابسته
روزنامه زنجیره‌ای شرق در یادداشتی به مناسبت نزدیکی به چهلمین روز درگذشت ابراهیم یزدی دبیرکل گروهک منحله نهضت آزادی به تطهیر عملکرد وی پرداخت.
در بخشی از این یادداشت آمده است : یکی از اتهاماتی که حتی پس از درگذشت او در بعضی از جرائد مدعی شریعت‌ پناهی و اخلاق‌مداری، او را شهروند آمریکایی نامیدند، همان‌طور که در آغاز پیروزی انقلاب، حتی همسر او «طلیعه»بانو را آمریکایی خواندند و اقامت طولانی در آمریکا را - که همواره همراه با مبارزه و نبرد بود و حکم نمایندگی امام‌خمینی را در اختیار داشت - دلیلی بر وابستگی او به آمریکا دانستند.
فارغ از اینکه این انتسابات و اتهامات به افراد از ابتدای انقلاب و پیش از آن مطرح بوده و پاره‌ای از آنها نادرست و برخی نیز درست هستند که مورد به مورد بایستی بررسی و درباره آنها سخن گفته روی سخن در انتقاد از ابراهیم یزدی و یا نهضت آزادی نه حضور افراد و وابستگان به این تشکل در آمریکا و یا رفت و آمد این افراد به این کشور که وابستگی فکری و عملی آنان در دوره مسئولیت و بعد از آن به بیگانگان بوده و هست.
از سوی دیگر اسناد لانه جاسوسی به خوبی وابستگی این جریان را نشان می‌دهد ، در اسناد متعددی که از به اصطلاح سفارت آمریکا به دست آمده است برجاه‌طلبی‌های‌ شخصی‌ و قدرت‌طلبی‌ ابراهیم یزدی تاکید و به‌ تماس‌ و مذاكره‌ و كسب‌ اطلاعات‌ از وی‌ تمایل‌ نشان‌ داده‌ شده‌ است‌. در یكی‌ از اسناد لانه‌‌ جاسوسی‌ به‌ عنوان‌ مقایسه‌‌ میان‌ یزدی‌ و امام‌ چنین‌می‌خوانیم‌: «[آیت‌الله‌] خمینی‌ به‌ اینكه‌ ایران‌ در آمریكا وجهه‌ای‌ دارد اهمیت‌ نمی‌دهد، ولی‌افرادی‌ دیگر مثل‌ یزدی‌ هستند كه‌ به‌ این‌ موضوع‌ اهمیت‌ می‌دهند »
همچنین‌ یزدی‌ یكی‌ از افرادی‌ است‌ كه‌ جایگاه‌ او در سلسله‌ مراتب‌ قدرت‌، اهمیت ‌فراوانی‌ برای‌ آمریكایی‌ها داشته‌ است‌. پس‌ از رسیدن‌ وی‌ به‌ پست‌ وزارت‌ خارجه‌، یكی‌از مسائلی‌ كه‌ مورد توجه‌ قرار می‌گیرد این‌ است‌: «یزدی‌ در چه‌ سلسله‌ مراتبی‌ قرار گرفته‌است‌. بعد از تغییر مكانش‌ (به‌ وزارت‌ امور خارجه‌) آیا او قدرت‌ به‌ دست‌ آورده‌ است‌؟یا اینكه‌ از قدرت‌ او كم‌ شده‌ است‌؟ عكس‌العمل‌ كاركنان‌ وزارت‌ امور خارجه‌ در برابر او چه‌ بوده‌ است‌؟ و آیا هیچ‌ اثر قابل‌ پیش‌بینی‌ در سیاست‌ به‌وجود آمده‌است‌؟»
جالب‌است‌ كه‌ آمریکایی‌ها فقط‌ درباره‌ وضعیت‌ افرادی‌ تحقیق‌ می‌كردند كه‌ از نظر آنان‌ به‌ خط‌ میانه‌ نزدیك‌ بوده‌ باشند. در یكی‌ دیگر از اسناد سفارت‌ درباره‌‌ یزدی‌ چنین‌ می‌خوانیم‌: «هم‌ یزدی‌ و هم‌ امیرانتظام‌ كه‌ در گذشته‌ دائماً، در موضع‌ یاری‌ به‌ ما بوده‌اند، درنتیجه‌‌ بی‌مبالاتی « جیم‌ بیل» در مجله « تایم» ، شروع‌ به‌ حمله‌ [به‌ آمریكا]نموده‌اند، خصوصاً [حملات‌] یزدی‌ كه‌ به‌ نظر می‌رسد، برای‌ اثبات‌ اینكه‌ طرفدار آمریكا نیست‌، تكرار می‌شود.»
شاید همین‌ سند نشان‌دهنده‌ علل‌ واقعی‌ شعارهای‌ ضدآمریكایی‌ ابراهیم‌یزدی‌ و برخی‌ همفكران‌ وی‌ در آن‌ زمان‌ باشد، یعنی‌ اعلام‌ برائت‌ از اتهام‌ همكاری‌ با آمریكا كه‌ همین‌ اسناد نشان‌ می‌دهد اتهام‌ مذكور، اتهام‌ درستی‌ بوده‌ است‌: «بزرگ‌ترین‌ نقطه‌‌ ضعف‌ او [یزدی] ارتباط‌ آمریكایی‌ است‌ كه‌ رقبای‌ بالقوه‌اش ‌قبلاً‌اشاره‌ كرده‌اند كه‌ از آن‌ بهره‌ برداری‌ خواهند كرد.»
در سند دیگری‌ جبهه‌گیری‌های‌ موجود علیه‌ امام‌ در درون‌ نیروهای‌ دولت‌ موقت‌ و دیگر نیروها چنین‌ توصیف‌ شده‌ است‌: «آیت‌الله‌ خمینی‌ با وجود طبقه‌ متوسط‌، جناح‌ چپ‌ و عصیان‌های‌ بومی‌، ازپشتیبانی‌ قوی‌ اكثریت‌ توده‌های‌ مردم‌ برخوردار است‌... با وجود این‌، مقاومتی‌ در دولت‌ (بازرگان‌ و یزدی‌) و روحانیون‌ (شریعتمداری‌) وجود دارد.»
در جای‌ دیگری‌ از اسناد لانه‌ جاسوسی‌، بازرگان‌ ـ نخست‌وزیر دولت‌ موقت‌ ـ یكی‌از دلایل‌ انتصاب‌ یزدی‌ به‌ سمت‌ وزیر خارجه‌ را تمایل‌ وی‌ به‌ مناسبات‌ دوستانه‌ با آمریكا عنوان‌ می‌كند : «مناسبات‌ حسنه‌ با ایالات‌ متحده‌ از اعتقادات‌ شخصی‌ نخست‌وزیر است‌ و هنگامی‌ كه‌ دادن‌ پست‌ وزارت‌امور خارجه‌ به‌ یزدی‌ مورد بحث‌ بود، نخست‌وزیر از یزدی‌ درباره‌ این‌ نكته‌ پرسیده‌ بود تا اینكه‌ اطمینان‌ حاصل‌ كرده‌ بود كه‌ یزدی‌ از مناسبات‌ دوستانه‌ با ایالات‌ متحده‌پشتیبانی‌ می‌كند.»
فارغ از همه اسناد فوق که نشان دهنده عمق ارتباط فکری و عملی یزدی با آمریکا می‌باشد بخشی از پاسخ امام خمینی(ره) به وزیر وقت کشور در رابطه با اعضای نهضت آزادی می‌تواند جوابگوی همه تحریف‌ها باشد ، امام خمینی(ره) در این نامه در مورد اعضای نهضت آزادی که ابراهیم یزدی برای سال‌های متمادی دبیرکل این گروهک منحله بوده است تاکید می‌کنند «ضرر آنها به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی‌مورد در تفسیر قرآن‌کریم و احادیث شریفه و تأویل‌های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک‌های دیگر حتی منافقین - این فرزندان عزیز مهندس بازرگان- بیشتر و بالاتر است»

اصلاح‌طلبان در انتخاب اعضای کابینه، انتظار بیشتری داشتند!
محمد هاشمی در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«بنده ارتباط خاصی با اصلاح‌طلبان ندارم و نمی‌توانم به نمایندگی از جریان اصلاحات صحبت کنم. با این وجود به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان انتظار بیشتری از آقای روحانی در انتخاب اعضای کابینه داشتند».
در این رابطه روزنامه زنجیره‌ای بهار نیز در یادداشتی با‌اشاره به اینکه اصلاح‌طلبان برای بقای در قدرت ایدئولوژی اصلاح‌طلبی را زیر پا گذاشته‌اند نوشت: «یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های بقای قدرت اصلاح‌طلبان، توسل آنها به ائتلاف بود. این ائتلاف، هم در انتخابات مجلس و هم ریاست جمهوری به کار گرفته شد. اما پس از قطعی شدن چینش کابینه دوازدهم و تغییرات مدیریتی در سطوح مختلف و تجزیه و تحلیل عملکرد منتسبین به لیست امید نه تنها حداقل انتظارات اصلاح‌طلبان برآورده نشد، بلکه حتی انتقاد نسبت به سیاست‌های اتخاذی بالا گرفت. »
این روزنامه در ادامه تاکید می‌کند :« ارزیابی‌های انجام شده نشان می‌دهد که ائتلاف اصلاح‌طلبان و حامیان دولت بیشتر از اصلاح‌طلبان، به نفع حامیان دولت تمام شده است... اصلاح‌طلبان تا زمانی که ضمانت‌های قوی برای سهیم شدن در قدرت سیاسی حاصل از موفقیت ائتلاف سیاسی به دست نیاورده‌اند، نباید ناشیانه در ائتلاف وارد شوند...و بهتر است به صورت مستقل ورود نمایند.»
گفتنی است دولت دوازدهم برآمده از دولت یازدهم است و ترکیب کابینه با اندکی تغییر که تعیین‌کننده به نظر نمی‌رسد همان ترکیب قبلی است. 11 تن از وزرای کابینه جدید، در کابینه‌قبلی نیز حضور داشته‌اند، 5 تن از وزرای جدید هم در کابینه قبلی معاون وزیر بوده‌اند و طبیعی است که در جایگاه وزارت نیز ادامه‌دهنده مواضع و عملکرد وزیری باشند که در دولت قبلی معاون او بوده‌اند. 2 سرپرست که برای وزارتخانه‌های نیرو و علوم انتخاب شده‌اند نیز به ترتیب، قائم‌مقام و معاون وزیران نیرو و علوم دولت یازدهم بوده‌اند.در مجموع، اعضای کابینه دوازدهم، چه وزرا و چه معاونان رئیس‌جمهور، تقریبا بدون استثناء از جبهه اصلاحات و یا کارگزاران که خواهرخوانده و همسو با اصلاحات است، انتخاب شده‌اند.
نکته قابل توجه اینجاست که اصلاح‌طلبان پس از گرفتن سهم و غنیمت، در حال فاصله گذاری با روحانی و دولت هستند. هدف اصلاح‌طلبان این است که- علیرغم تصاحب کابینه- به گونه‌ای فضاسازی کنند که ناکارآمدی احتمالی دولت به حساب آنها نوشته نشود و مردم از اصلاح‌طلبان انتظار پاسخگویی نداشته باشند.

نقدی با مفروضات شخصی!
روزنامه زنجیره‌ای اعتماد در صفحه نخست شماره دیروز خود یادداشتی از عباس عبدی با عنوان «مسئله جمعیت و ارزش‌های ثابت» منتشر کرد.
اگرچه عبدی در ابتدای یادداشت متذکر می‌شود که « شاخص‌هاي جمعيتي در ايران در شرايطي هستند كه بايد نگران كاهش بيش از اين ميزان در زادوولد شد و سياست‌هايي را با هدف اصلاح اين مشكل اتخاذ كرد» اما در ادامه یادداشت به این موضوع پرداخته است که اگر جمعیت ایران زیاد شود چه خواهد شد.
او در ادامه این نوشتار آورده است: «حالا فرض كنيد كه بخواهيم از همين رشد دفاع كنيم در ٥٠ سال بعد يعني سال ٢٠٣٥، جمعيت ايران به حدود ٢٨٠ ميليون نفر و در سال ٢٠٨٥ يعني يك قرن بعد به حدود يك ميليارد نفر خواهد رسيد!»
عبدی در یادداشتش تصریح می‌کند که آنچه نوشته، نقدی است بر نظر دو تن از علمای محترم که از ازدیاد نسل و فرزندآوری حمایت کرده و آن را موضوعی ارزشی و برپایه تعالیم دینی خوانده‌اند.
اما مشکل اصلی این یادداشت یا به زعم نویسنده؛ نقد! این است که بنیان آن تماما براساس مفروضات است و هیچ جای این نقد روشی دیگر مشاهده نمی‌شود. او فرض می‌کند که اگر ترغیب به فرزندآوری ادامه یابد در 50سال یا در 100سال آینده جمعیت ایران چه مقدار خواهد بود. ضمن اینکه ساز و کار دستیابی نویسنده به این مفروضات نیز مبهم است.
باید یادآور شد که نوشته‌ای براساس مفروضات شخصی آن هم در موضوع جمعیت با ساز و کار نامشخص نمی‌تواند نقد باشد چرا که بنیانی بر هوا دارد. دیگر اینکه در موضوع جمعیت ما با اعداد و ارقام سرکار داریم. پرداختن به این موضوع نیازمند اعداد و ارقام درست یا منطقی است. اگر در جایی نیز نیازمند پیش‌بینی باشیم برای حصول نتیجه منطقی و نزدیک‌تر به واقعیت باید مسائل مختلفی را لحاظ کنیم.