چگونه فارسی را پاس بداریم؟ - بخش نخست
فرهنگستان و حراست از زبان و ادب فارسی
فاطمه داداشی
زبان فارسی تنهایک زبان نیست، بلکه جریانیست پویا و ماندگار از لطیفترین اندیشههای برین بشری که فرهنگ آفرین و تمدن ساز است و ریشه در اندیشههای الهی و انسانی قوم ایرانی دارد . قومی که از دیرباز برمدار مروت و مدارا حرکت کرده است.
این زبان موزون و سرشار از واژههای شاعرانه و دل انگیز دو موضوع ارجمند را به تکامل رسانده است. نخست خط و دیگری شعر.
زیباترین خطوط موجود در جهان در زبان فارسی پدید آمده است. در حوزه شعر و اندیشه نیز آفاق بیکرانی را شعر فارسی آفریده که بس تازه و روح افزاست.
این زبان در دوران معاصر دچار بحرانهایی شده است که ساحت و موجودیت آن دغدغه زبانشناسان و صاحبنظران حوزه زبان و ادبیات فارسی است. از جمله این بحرانها نفوذ لغتهای بیگانه در دل زبان فارسی است.
در گزارش امروز و فردای روزنامه کیهان در تلاشیم با بزرگان اندیشه و صاحبنظران و کارشناسان حوزه زبان و ادبیات فارسی این مشکل را تحلیل و بررسینماییم.
وظایف فرهنگستان زبان فارسی
بدون شک فرهنگستان زبان و ادب فارسی در حفظ این زبان و مراقبت از ورود کلمات و لغات بیگانه وظیفهای مهم و خطیر بر عهده دارد و در ابتدا همه نگاهها متوجه این مرکز میشود.
دکترغلامعلی حداد عادل، رئیسفرهنگستان زبان و ادب فارسی در گفتگو با گزارشگر روزنامه کیهان در مورد تاثیر مطبوعات و رسانهها در حفظ زبان فارسی با اشاره به تصور مردم از فرهنگستان زبان فارسی میگوید: « خیلی از مردم وقتی اسم فرهنگستان زبان فارسی را میشنوند تصور میکنند که باید همه انتظارات از فرهنگستان زبان باشد و این مرکز باید همه مشکلات زبان را برطرف نماید، در حالی که فرهنگستان یک دستگاه علمی است.»
به گفته دکتر حداد عادل؛ فرهنگستان جای بهترین دانشمندان زبان و ادب فارسی است که فکر و تجربه آنها و دانششان راهگشاست.
وی تصریح میکند: « فرهنگستان زبان و ادب فارسی یک دستگاه اجرایی نیست که بخواهد همه مسائل زبان فارسی را در آموزش این زبان در تبلیغات یا در رسانهها اصلاح کند. یعنی برای چنین منظوری طراحی و ساخته نشده است. اینجا یک دستگاه علمی است که به لحاظ علمی و تخصصی درباره زبان و ادبیات فارسی اظهارنظرکرده، سیاست گذاری و برنامهریزی میکند. »
حداد عادل با بیان اینکه واقعا اگر کمک مطبوعات و رسانهها نباشد اصلا کار فرهنگستان بینتیجه است، میافزاید: « ما یک عده در یک ساختمانی بنشینیم راجع به زبان فارسی و اهمیتش و نگهداری از آن صحبت کنیم اما بقیه کار خودشان را بکنند آن زمان ما کارمان بینتیجه خواهد بود. یعنی اگر مطبوعات و رسانهها نباشند و اصحاب رسانه یعنی نویسندگان، مطبوعات، گویندگان و مجریان برنامههای صداوسیما به یاری زبان فارسی در فرهنگستان نشتابند این بار به منزل نمیرسد .»
وظایف دانشجویان
و اساتید زبان و ادب فارسی
در راستای حراست از واژگان زبان فارسی، در کنار فرهنگستان، بدون شک دانشجویان و اساتید این رشته نیز نقش موثری بر عهده دارند.
دکتر بهرام پروین گنابادی استاد دانشگاه و از مدیران دانشگاه آزاد اسلامی تهران - شمال درباره این موضوع که دانشجویان ادبیات به عنوان مرزبانان زبان و ادبیات فارسی چگونه میتوانند به این زبان خدمت کنند؟می گوید: «این بحث یک بحث بسیار گستردهای است، آن چیزی که به نظرم میرسد اولین مسئله آگاهی بخشی است. دانشجویان باید این آگاهی را داشته باشند که زبان فارسی در طول تاریخ خود، هم زبان علم ، هم زبان هنر و هم زبان معرفت و فلسفه بوده است و دستیابی به آن چیزی که تمام این بزرگان اندیشه ما در طول این زمان برای ما به جا گذاشتند فقط و فقط راهش حفظ زبان فارسی است و باید از آن حراست و حفاظت کنیم. »
وی با بیان اینکه ما فرهنگستانهای خودجوشی داشتیم، میافزاید: «مثلا مثنوی مولونا را وقتی میخوانید شاید یک جاهایی قافیه غلط وزنی داشته باشد. اما هیچ وقت غلط زبانی ندارد. یا مثلا هیچ وقت واژه فارسی را با تنوین نمیآورد. حتی واژههای عربی را که تنوین دارد، تنوین هایش را میاندازد، مثلا اتفاقاً را میگوید به اتفاق. حافظ هم اینطور است سعدی هم به مراتب دقیقتر از آن. وقتی ملتی چنین دانشی دارد با زبانش هم چنین برخوردی را میکند. اگرما بتوانیم برای دانشجویانمان تبیین کنیم که رابطه زبان و اجتماع چیست؟ رابطه زبان و قدرت چیست؟ حتی یک سیاستمداری که به زبان مردم سخن نگوید نمیتواند بر مردم حاکمیت کرده و بامردم تعامل داشته باشد، اینها باید تبیین شود و ارزش این زبانی که امروز به ما رسیده در حفظ هویت ملی ما شناخته شود. آن روز دانشجو میداند برای حفظ زبان چه باید کرد واز چه ابزاری استفاده کند.»
دکتر گنابادی در ادامه میافزاید: « مخصوصاً واژه سازیها و مسئله نحو این بده بستانهای واژگانی با سیلی که میآید میشود یک مقداری را پذیرفت، ولی آن چیزی که برای یک زبان خطرناک است تغییرات نحوی واستفاده از قواعد واژه سازی یک زبان دیگر است. اگر این اتفاق بیفتد، زبان در طول زمان ما آسیب میبیند.»
بحران هویت در زبان
دکتر بهرام پروین گنابادی استاد دانشگاه در ادامه سخنانش تصریح میکند : « الان مثلاً کشور بلژیک دومنطقه زبانی دارد. اولین چیزی که در مورد این کشور میگویند این است که یک کشور بسیار صنعتی خوب است ولی به شدت دچار بحران هویت زبان میباشد. این بحرانها هویت را از بین میبرد.»
این استاد دانشگاه به انسجام در زبان اشاره میکند و میگوید: «زبان یکپارچه ملت وحدت و انسجام را میآورد . وحدت و انسجام آرامش را در پی دارد و آرامش پیشرفت را میآورد. دانشجویان ما وقتی ارزش زبان را بدانند و تفاوت زبان و ادبیات را بدانند و این را بدانند چگونه میشود با زبان همراه شد و زبان را حفظ کرد؟ آن وقت میشود روی دانشجویان به عنوان مدافعان زبان و فرهنگ فارسی حساب باز کرد و مطمئن باشیم اینها سربازان فرهنگی زبان فارسی هستند. »
سه ضلع فرهنگستان زبان فارسی
دکتر حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی درباره وظیفه فرهنگستان برای پیوند بیشتر مردم با آن به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «در واقع ماسه ضلع هستیم، یک ضلع فرهنگستان، یک ضلع مردم و ضلع سوم مطبوعات و رسانهها هستند. به تعبیر دقیقتر بگویم واسطه بین فرهنگستان و مردم رسانهها هستند، یعنی خود لفظ رسانه که یک چیزی را از جایی به جای دیگر برساند و پیام فرهنگستان را به مردم برساند و بلعکس پیام مردم را به فرهنگستان. »
تعریفی از فرهنگستان
فرهنگستان یا آکادمی مؤسسهای آموزشی برای آموزش عالی، پژوهش، یا عضویت افتخاری است.
فرهنگستان را در زبان یونانی، «آکادمیا» مینامیدند. کاربرد این واژه به شکل یونانی آن، به سال ۳۸۵ پیش از میلاد مسیح برمیگردد؛ زمانیکه افلاطون در دبیرستانی در شمال آتن، در یونان دبستانی برای خردورزی و فلسفه و آموزش بنیاد نهاد. کلمه فرهنگستان از زبان پارسی میانه به پارسی نو آمده است.
اما در ایران اکنون چند فرهنگستان فعال داریم؛ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، فرهنگستان هنر، فرهنگستان علوم پزشکی و فرهنگستان علوم.
دکتر حداد عادل با اشاره به وجود فرهنگستانها در اکثرکشورها میگوید: «وجود فرهنگستان یک امر جهانی است. یعنی علاقه به حفظ زبان یک پدیدهای نیست که صرفاً در ایران مد شده باشد. هر ملتی و هرحکومتی که به حفظ هویت مردم خودش اهمیت دهد، به حفظ زبان نیز اهمیت میدهد. یعنی اگر شما مفاخر و هویت ملی ملتها را بشناسید توجه میکنيد که زبان یک رکن مهمی از هویت ملی هرملتی است و در بعضی جاها مسئله زبان برایشان مسئله حیات و مرگ است. زبان، خود انسان است و همینطور که هر انسانی با طرز سخن گفتن شخصیتش معلوم میشود، شخصیت ملتها هم که در همان فرهنگستان نهفته است و در زبان آنها هویداست.»
وی با اشاره به تنوع گویشها ولهجهها درپایتخت ایران میگوید: «طبیعی است ما درتهران که هستیم از همه جای ایران اشخاصی هستند میبینیم که آذربایجانیها تا به هم میرسند با زبان ترکی صحبت میکنند. ماهم خوشحال میشویم که دونفر در بین جمع صمیمیت بیشتری پیدا کردند. یزدیها یا اصفهانیها یا کاشانیها با گویش خاص خود با هم صحبت میکنند و این خیلی خوب است و این تنوع باید تقویت گردد و این توجه ما به زبان فارسی به عنوان زبان ملی و زبان رسمی به معنای بیمهری به گویشها ولهجهها و بیمهری به زبانهای قومی و ملی نیست. یعنی در ایران، زبان ترکی عزیز ومحترم است. زبان کردی همینطور و زبان عربی برای هموطنان عرب ما محترم و زبان بلوچی برای آنها و گویشهای دیگر هم باید در موردشان تحقیقات علمی صورت گیرد و حفظ شوند و آنها باید به حیات و قوت خودشان ادامه دهند. در کنار اینها زبان رسمی کشور هم زبان فارسی است و این یک سیاستی بوده که از دیرباز بر ایران زمین حاکم بوده است. هیچ وقت مردم ایران حس نکردند که وقتی زبان محلی صحبت میکنند مثلا یک آدم دیگری هستند بلکه همگی حس ایرانی بودن دارند.»
دغدغههای حفظ زبان فارسی
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای چندسال پیش در دیدار رئیسو اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، نسبت به بیتوجهی به زبان فارسی و تهاجماتی که به این زبان میشود ابراز نگرانی شدید کردند و با اظهار تاسف تاکید فرمودند: «متاسفانه کار به جایی رسیده که برخی از به کار نبردن اصطلاحات فرنگی احساس خجالت میکنند!»
حال سؤال اساسی اینجاست که به راستی ما ایرانیها برای حفظ و تعصب زبانمان باید چه کار کنیم؟
دکتر حداد عادل در پاسخ به این سؤال، با بیان اینکه ما ایرانیها همیشه از خود تعریف میکنیم و میگوییم که این طرز احترام آمیز صحبتمان نسبت به مردم خودمان طرز خوبی است، میافزاید: « ولی حقیقت این است که مردم ایران دو دسته هستند، یک دسته آنهایی هستند که به فرهنگ و هویت خودشان اهمیت میدهند و غیرت و تعصب زبانی دارند. ولی هم اکنون در برخی خیابانهای تهران و دیگر شهرهای بزرگ، این مغازههایی که میبینید که از ده مغازه هشت تا اسم خارجی گذاشته و نوشته اند، بعضاً این خط خارجی را بر خط فارسی غلبه دادهاند تا یک جاهایی که بعضا هیچ جای تابلوی مغازه خود فارسی ننوشتهاند! مگر اینها ایرانی نیستند؟ صاحبان این مغازه و فروشگاههای بزرگ شناسنامه ایرانی دارند و برای همه ما ایرانیها این یک ضعف و نقص بزرگی است.»
وی میافزاید: «بعضیها اگر عشق به تاریخ اساطیر وعشق به بزرگان ایرانی اسلامی دارند در عمل نشان میدهند. ولی بعضیها اینطورنیستند، اگر احتمال دهند اسم خارجی گذاشتن درآمد آنها را افزایش میدهد و میتوانند جنس بیشتری را بفروشند، بنابراین پول را ترجیح میدهند به حفظ هویت و فرهنگ اصیل فارسی! بدون تعارف باید یگویم که ما ازاین دسته از شهروندان و هموطنان گلهمندیم که واقعا از زبان فارسی پاسداری نمیکنند. اگر یک فارسی زبان از خارج از کشوربیاید و در بخشی از مناطق تهران حرکت کند واین تابلوهارا بخواند، من به عنوان یک ایرانی در برابر آن میهمان خجالت میکشم. یک عده از مردم با زبان فارسی اینطور رفتار میکنند و ما باید احساس شرمندگی بکنیم. باید فارسی را پاس بداریم.»