kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۸۲۷۶
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۷
گزیده‌ای از رازهای دهه شصت -5

بازرگان: منافقین را نمی‌توان مزدور آمریکا خواند! خاتمی: سخنان بازرگان هماهنگ با دشمنان انقلاب و مردم است


مرتضی صفار هرندی


گروه‌هايي كه در عمر خود هيچ‌گاه كمترين جايگاهي براي اقدامات قهرآميز (خصوصاً‌ عليه رژيم ستم‌شاهي) قائل نبودند، با علاقه خاصي به استقبال اين اقدام جنايتكارانه رفتند. كريم سنجابي، دبير كل جبهه ملي در خاطرات خود با اين جملات به ستايش جنايت منافقين پرداخته است:
مبارزات و جان فشاني‌هاي مجاهدين عليه دستگاه جابر و جاهل و ارتجاعي و ايران برباد ده آخوندها غيرقابل انكار است. ظاهراً آن‌ها بودند كه با يك ضربت تاريخي شبانه مركز حزب جمهوري اسلامي را ويران و بهشتي و... جمع كثيري از وزيران و سردمداران آن‌ها را نابود كردند.
اما تشييع عظيم شهيد بهشتي و ديگر شهداي هفتم تيرماه نه تنها منافقين را از پذيرش علني مسئوليت انجام انفجار بازداشت، بلكه باعث شد عناصر نهضت آزادي نيز مصلحت خود را در بازگشت به مجلس ببينند.
نهضت آزادي با صدور اطلاعيه‌اي انفجار 7 تير را محكوم كرد و البته در تلگرام تسليت به امام خميني بالحني دو پهلو اعمال قهر و زور و قتل را شديداً محكوم كرد. نهضت آزادي و افرادي همچون كاظم سامي به‌رغم همراهي‌هاي قبلي با بني‌صدر و منافقين و ادامه موضع‌گيري دو پهلوي خود، به گفته آقاي هاشمي رفسنجاني در اين مقطع توقع داشته‌اند كه امام خميني آن‌ها را در سخنان خود تطهير كند.در شهرستان‌ها عرصه برحاميان سابق بني‌صدر بسيار تنگ شده بود. فشار موكلان حسين انصاري‌راد در شهر نيشابور آن‌چنان شديد بود كه وي استعفاي خود را به مجلس اول تقديم كرد. البته در ميان عناصر هم‌سو با ليبرال‌ها كساني هم بودند كه در اين مقطع مواضع متفاوتي را اتخاذ كردند. ده نماينده مجلس كه در بين آنان نام حسن يوسفي اشكوري، محمد كاظم موسوي بجنوردي (رئيس كتابخانه ملي در دوره رياست جمهوري خاتمي)، فتح‌الله اميد نجف‌آبادي ـ روحاني نماي عضو باند مهدي هاشمي كه چندي بعد به جرم ارتكاب اعمال شنيع اعدام شد ـ و محمد محمدي گرگاني (از اعضاي سابق مجاهدين خلق) به چشم مي‌خورد، در اطلاعيه‌اي ضمن آنكه موضع انتقادي و مخالف خود با جريان خط امام را حفظ كرده بودند، بني‌صدر را به سبب «تبديـل شـدن به مـركز وحـدت اكثـر مخـالفين نظـام جمـهوري اسـلامي» و غـرور و خودمداري و مخالفت با نهادهاي انقلابي مورد ملامت قرار دادند.
 دوستي كاظم بجنوردي با ليبرال‌ها در سال‌هاي بعد وقتي كه وي رياست «بنياد دايره المعارف» را برعهده داشت، ادامه پيدا كرد. وي اين مركز را به محل امني براي فعاليت افرادي مثل يوسفي اشكوري، احمد صدر حاج سيد جوادي و... در سال‌هاي حاكميت در ظاهر مطلق جريان خط امام دولت ميرحسين موسوي تبديل كرد.
در اين مرحله گروه‌هايي مثل نهضت مجاهدين خلق (گروه لطف‌الله ميثمي) و جنبش مسلمانان مبارز (گروه حبيب‌الله پيمان) با رهبري امام اظهار همراهي مي‌كردند. اين دو با محكوم كردن شديد فاجعه هفتم تير مدعي اعتقاد و وفاداري به «خط امام» شدند. پيمان، پس از واقعه 14 اسفند ماه 1359 به ابراز همراهي با منافقين پايان داد. او منافقين را به داشتن تحليل غلط درباره همراهي مردم با ائتلاف با ليبرال‌ها متهم كرد. درآن مقطع، پيمان با انتقادهايي كه از منظر تفكر «سوسياليسم با رنگ اسلامي» به جريان ليبرال داشت، به نزديك بودن ديدگاه خود با جريان خط امام تظاهر مي‌كرد. حزب توده و فداييان خلق (اكثريت) هم، مشابه همين موضع‌گيري را داشتند اما شهيد بهشتي در مناظره‌اي كه در ارديبهشت ماه 1360 با حبيب‌الله پيمان، مهدي فتاپور (از فداييان اكثريت) و نورالدين كيانوري (سركرده حزب توده) داشت، سعي كرد تا مرزبندي خط امام با هرسه آن‌ها را به اطلاع مردم برساند. حوادث سال‌هاي بعد، ژرف انديشي شهيد بهشتي را بيش از گذشته نشان داد، چرا كه جريان پيمان و ميثمي بيشترين تلاش را براي نفوذ و ايجاد اختلاف در ميان نيروهاي پيرو خط امام داشتند.
انتقاد از همكاري منافقين با ليبرال‌ها گاه از منظر ديگري صورت مي‌گرفت. گروهك پيكار (بخش عمده عناصر مرتد منافقين در سال 1354) با آنكه در جريان انتخابات مجلس با حمايت از نامزدهاي منافقين در كنار نامزدهاي خود آنها را همراهي كرده بود، در اين زمان، منافقين را به خاطر همكاري با ليبرال‌ها، «دموكرات‌هاي ناپيگير و سرپل نفوذ ليبرال‌ها» خواند. اما در جريان حركت ضدانقلابي 30 خرداد، آن را «يك تظاهرات عظيم توده‌اي با ابتكار مجاهدين و با شركت نيروهاي كمونيستي و بسياري از هموطنان آگاه و مبارز تهران» ناميد. پيكار در جريان اولين موج دستگيري منافقين به هواداران خود اميدواري داد كه «سازمان ضربه اخير را به سرعتي فراتر از تصور دشمن ترميم خواهد نمود»، اين گروهك همچنين همراهي با موج تروريسم ضدمردمي منافقين را «وظيفه اساسي سياسي پرولتاريا و تأمين پيروزي قطعي انقلاب برضد انقلاب» خواند و در اطلاعيه ديگري مدعي نزديك «جدا شدن بيشتر توده‌هاي ناآگاه از رژيم و به صدا درآمدن ناقوس خطر» براي جمهوري اسلامي ‌شد. البته اين سازمان پيكار بود كه به فاصله كوتاهي پس از اين ادعا به كلي منهدم شد حسين روحاني سركرده اين گروهك و نويسنده كتاب تباهي آفرين «شناخت» (در دوران تأسيس سازمان مجاهدين خلق) پس از ابراز ندامت از جنايت‌هاي خود و نگارش كتابي از تاريخچه سراسر پشيماني‌آور مجاهدين خلق و منشعبان از آن، اعدام شد.
در جبهه ليبـرال‌ها بازگشت بـازرگان و يارانش به مجلس با ابـراز نـدامت از نقش خود در پر و بال گرفتن منافقين در مبارزه با خط امام همراه نبود. پس از اقدامات جنايتكارانه منافقين در 8 شهريور (شهادت رجايي و باهنر)، 14 شهريور (شهادت آيت‌الله قدوسي)، 20 شهريور (شهادت آيت‌الله مدني)، به شهادت رساندن ده‌ها نفر از مردم كوچه و خيابان در تظاهرات مسلحانه 5 مهرماه و شهادت حجت‌الاسلام هاشمي‌نژاد در هفتم مهرماه، مهندس مهدي بازرگان در نطق قبل از دستور خود (15 مهرماه) دستگير شدگان يا به هلاكت رسيدگان منافقين را «نونهالاني» خواند كه «عاشق‌وار يا ديوانه‌وار فداكار ياگناهكار در طاس لغزنده‌اي افتاده اند» و از اين فريب خوردگان به عنوان «جوانان جانبازي» ياد كرد كه «نمي‌توان آنان را مزدور آمريكا خواند.» او در اين سخنراني به دروغ و هم نوا با تبليغات منافقين از اعدام‌هاي صدتاصدتايي فريب خوردگان آن‌ها سخن گفت، حال آنكه تعداد معدومان منافقين به مراتب كمتر از به شهادت رسيدگان در عمليات تروريستي آنان بود. بازرگان همچنين مدعي شده بود كه «جلوگيري از آزادي‌ها و فقدان امنيت براي مبارزه قانوني مسبب تجاوز مسلحانه» و «تلافي‌هاي ناچارانه» منافقين است!
طبيعي بود كه ابراز چنين نظراتي با واكنش شديد مردم و نمايندگاني مواجه شود كه از سويي هر روز شاهد خسارات بزرگ از دست دادن شخصيت‌هاي بزرگ انقلاب و مردم كوچه و بازار در عمليات تروريستي بودند و از سوي ديگر اميدوارانه به تغيير صحنه دفاع مقدس به نفع رزمندگان پس از شكستن حصرآبادان مي‌نگريستند. در آن روزها سيدمحمد خاتمي، سرپرست وقت مؤسسه كيهان در سرمقاله روزنامه كيهان چنين نوشت:
عكس‌العملي كه در برابر سخـنان آقاي بازرگـان در مجلس پيش آمد اگرچه درست نبود، ولي كاملا طبيعي بود و به نظر من آنچه قابل توجه است خويشتن داري كساني است كه شاهد اين همه خون و ايثار بوده‌اند و جمهوري عزيزتر از خود را اين همه مظلومانه مي‌بينند و سخنان آقاي بازرگان را به هر نيتي كه ادا شده باشد همسو و هماهنگ با سخنان دشمنان اسلام و انقلاب و مردم مي‌يابند و باز هم صبر مي‌كنند.
در 25 خرداد امام خميني با انتقاد از نگاه مساوي بازرگان و همفكرانش درباره خشونت منافقين و مجازات قانوني‌شان، آن‌ها را «اهل سواد و صلاح اما داراي اعوجاج فكري» دانستند و از اينكه پل منافقين شوند، بر حذر داشتند. ايشان همچنين با اشاره به مشخص بودن حكم شرعي كساني كه با قيام برضد اسلام به خيابان‌ها ريخته‌اند و آدم كشته اند، خواستار اذعان به اين واقعيت از سوي بازرگان و يارانش شدند. با اين حال نگاه مساوي ليبرال‌هاي نهضت آزادي به منافقين و نظام جمهوري اسلامي، در مسئله محاربه وحشيانه و اجراي احكام اسلامي درباره محاربين، هيچ‌گاه تغيير نيافت.