محصولات فرهنگی غرب در تضاد با سخنان خوشرنگ و لعاب آنها
دست چدنی سینما زیر دستکش مخملی
غرب و در راس آن آمریکا، در مواجهه با انقلاب اسلامی و دستاوردهای موفقیت آمیز فرزندان انقلاب هیچ گاه خوشحال نبوده و نخواهد بود و با گذشت بیش از 30 سال از انقلاب اسلامی به منظور سیاه نمایی و گل آلود نمودن فضا علیه این انقلاب از هیچ رفتاری چه در زمینههای سیاسی و اقتصادی و چه در زمینههای فرهنگی و اجتماعی دریغ نداشته و حتی از حرکتهای ضد انقلاب و ایادی آن ها نیز حمایت نموده است.
حمایت از حرکتهای ضدفرهنگی و افرادی که در حوزههای مختلف هنری حرکتی علیه نظام کرده اند، نشانی بر این مدعا است که غرب از انقلاب اسلامی کینهای دیرینه دارد. ادبیات، موسیقی، تئاتر، سینما و. .. حوزههایی است که منادیان حقوق بشر و آزادی در غرب به آن توجه میکنند و از افرادی (به اصطلاح هنرمند)که در این حوزه ها مشغول بوده حمایت مینمایند. افرادی که در کشور خود هیچ گونه پایگاه اجتماعی نداشته و فقط برای خوشامد اربابان خود کاری میکنند.
جریان فرهنگی ضد انقلاب چند سالی است که در حوزه سینما به شدت از سوی مجامع وابسته هنری غرب مورد حمایت و تشویق قرار گرفته است. تولید فیلمهای موهن و سیاه از جامعه ایرانی و نمایش نادرست و تحریف شده تاریخ و فرهنگ ایرانی همه مؤیدی بر این گفتار است.
تولید پروژه سینمایی «300» به کارگردانی زک سیندر در سال 2006 به قضیه لشکرکشی فرمانروای هخامنشی پرداخته و در آن ایرانیان را قومی سفاک، وحشی و فاقد سجایای اخلاقی نشان داده و یک تحریف بزرگ تاریخی است و اسپارت ها که در این فیلم نماد جامعه غرب هستند را افرادی شریف و صاحب تمدن انسانی به نمایش در آورده است. در این فیلم از هیچ اقدامی برای تخریب ذهنیت بیننده نسبت به ایرانیان فروگذار نشده و ایرانیان را با یک تمدن تاریخی 2500 ساله را اقوام بربر و وحشی قلمداد کرده است.
«پرسپولیس» عنوان انیمیشنی به کارگردانی مرجان ساتراپی بود که توانست یکی از جایزههای جشنواره کن را به خود اختصاص دهد و به نوعی پاداش خوش خدمتی به غرب را بستاند و حاکی از حمایتهای غربی ها از ضد انقلاب است. این انیمیشن که در سال 2007 تولید شد به سیاه نمایی علیه اتفاقات اجتماعی و سیاسی 40 سال اخیر ایران پرداخته بود و با نمایش تصاویری میخواست انقلاب اسلامی را موجب از بین رفتن خون جوانان در جریان دفاع مقدس قلمداد کند بدون اینکه حتی نامی از عامل اصلی جنگ تحمیلی یعنی عراق و حامیان مالی او برده شود. این فیلم به خوبی کارگردان آن را یک فرد پوچ گرا و فرد واپس زده از اجتماع نشان میدهد. این فیلم که بیشتر حاصل توهمات کارگردان آن است بیش از نصف کشور را بی سواد خوانده و خود و خانواده خود را افراد مترقی معرفی مینماید.
سال 2011 یکی دیگر از پادوهای ناتوی فرهنگی پا به عرصه میدان گذاشت و با تولید فیلم سیاه «شرایط» توانست توجه مجامع غربی معاند نظام را به خود جلب کند. مریم کشاورز که نویسنده و کارگردان «شرایط» است فیلمی ضعیف اما توهین آمیز علیه مردم ایران ساخته بود تا بتواند جایی در میان (به اصطلاح) هنرمندان آن سوی آب برای خود دست و پا کند. این فیلم میخواهد این تصویر را در ذهن مخاطب خارجی بنشاند که در ایران جوانان با مشکلات بسیاری روبه رو هستند و حکومت آنها را در زنجیر کشیده است! مشکلاتی که جوانان در این فیلم با آن دست و پنجه نرم میکنند چیزی جز: مواد مخدر، مشروب، میهمانیهای شبانه، همجنس بازی و ... نیست. کشاورز که بیشتر مشکلات خود را مطرح کرده با کمترین دانشی به نقد جامعه ایران پرداخته و حتی موفق نشده است تا بدیهیات را در فیلمش به تصویر بکشد، چه برسد به واقعیتهای اجتماعی جامعه ایران!
مرجان ساتراپی با همکاری یک کارگردان دیگر این بار میدان گردان ناتوی فرهنگی شده و به تولید یک درام فانتزی به نام «خورش آلو با مرغ» پرداخت. او در این فیلم به هفته پایانی زندگی ناصرعلی نوازنده ماهر ویولن پرداخته که بر اثر شکسته شدن ساز اهدایی از سوی استادش دچار افسردگی شده و در حال بررسی گذشته از دست رفته خود است. مرجان ساتراپی بر خلاف «پرسپولیس» این بار کمی ماهرانه عمل کرده و حرفهای خود را در پوشش داستان و روایت زندگی ناصر علی و با زبان کنایه بیان نموده است. «خورش آلو با مرغ» بر خلاف تبلیغاتی که در حواشی آن مبنی ضد ایرانی بودن آن شده است در نگاه اول این طور به چشم نمیآید. این فیلم به هیچ عنوان به مسئله ایران و به طور خاص انقلاب اسلامی نمیپردازد، نام ایران که روی یکی از بازیگران این فیلم با بازی گلشیفته فراهانی که از زمره فریب خوردگان غرب است نهاده شده در این فیلم تنها میتواند نماد سرزمین از دست رفته ایران در برهههای زمانی مورد نظر فیلمساز باشد. از جمله کنایات سیاسی فیلم میتوان به عنوان نمونه به تصورات ناصرعلی در ارتباط با بزرگ شدن فرزندش سیروس اشاره نمود که ناگهان انقلاب اسلامی با شعار آزادی و دموکراسی به وقوع میپیوندد و این انقلاب باعث میشود تا این جوان از ادامه تحصیل در میهن اش باز بماند و به آمریکا پناهنده شود و به نوعی شعارهای انقلاب را محقق نشده نمایش میدهد.
سال 2012 نوبت هالیوود بود تا در این مسیر از سایر همفکران خود عقب نمانده باشد. بن افلک کارگردانی پروژه «آرگو» را برعهده داشته و توانست برای این فیلم، موفق به کسب جایزه بنیاد سینمایی اسکار شود. بنیادی که به سیاسی بودن در محافل سینمایی شهرت دارد. این فیلم نیز به ماجرای تسخیر لانه جاسوسی از سوی دانشجویان پیرو خط امام(ره) پرداخته و با نگاهی اغراق آمیز انقلاب اسلامی و برخوردهای آحاد انقلابی را مورد هجمه قرار داده و توانسته توجه محافل سینمایی حامی آمریکا را به خود جلب کند.
سال 2013 با پروژههایی نظیر «گلاب»، «300؛ خیزش یک امپراطوری» و ... همراه بود و اکنون خبرها حاکی از آغاز ساخت پروژه فیلم سینمایی «سپتامبرهای شیراز» بر اساس رمانی با همین نام به قلم دالیا سافر است و بار دیگر آمریکا و هم پیمانان او را غیر قابل اعتماد نشان داد. «سپتامبرهای شیراز» که دارای مضمونی ضدانقلاب در قالب اقتباس سینمایی است به تهیه کنندگی «جرارد باتلر» در حال تولید است. «شهره آغداشلو»، پای ثابت فیلمهای ضدایرانی هالیوود در این فیلم نیز در نقش خدمتکار خانواده و «سلما هایک»، بازیگر مشهور هالیوود، نقش مادر خانواده را بازی خواهد کرد. این فیلم که وقایع سالهای آغازین انقلاب را به شکلی اغراق آمیز غرق در خشونت، بیقانونی و کینهتوزی انقلابیون توصیف کرده، توجه منتقدان آمریکایی را هم به خود جلب کرده است. این کتاب بهطرز اغراقآمیزی، رویدادهای دوران بعد از سرنگونی حکومت طاغوت را بهتصویر کشیده است. «سپتامبرهای شیراز» که بیشتر در زمان حال بیان شده و راوی آن سومشخص است، داستان اعضای یک خانوادهی متمول یهودی در ایران پس از سقوط رژیم طاغوت، از سپتامبر 1981 تا سپتامبر 1982 است.
اینها تنها نمیاز دریای رفتارهای متناقض با حرفهای سران کشورهای غربی است. زمانی که از فیلمهای ضد ایرانی حمایت میکنند چگونه میتوان آنها را قابل اعتماد خواند و به سوی ایشان دست دراز کرد، همان طور که رهبر انقلاب اسلامی به این موضوع اشاره نموده اند: «آنها میگویند به سوی ایران دست دراز کرده ایم و ما میگوییم اگر آمریکا در زیر دستکش مخملی، دستی چدنی را پنهان کرده باشد این اقدام هیچ معنا و ارزشی ندارد». وقتی کشورهای غربی و در پیشانی آنها آمریکا در حمایت مالی از تولید محصولات ضد ایرانی هیچ دریغی نداشته، چطور باید به حرکات سیاسی شان اعتماد کرد. آن هم در شرایطی که عدهای در درون که از منابع نامعلوم پشتیبانی میشوند، سعی دارند تا چهره غرب و همپیمانان آنها را تطهیر کنند. به فرموده رهبری فرزانه انقلاب: «یک عده سعى نکنند چهره آمریکا را بزک کنند، آرایش کنند، زشتىها و وحشتآفرینىها و خشونت ها را از چهره آمریکا بزدایند در مقابل ملّت ما، به عنوان یک دولت علاقهمند، انسان دوست معرفى کنند؛ اگر سعى هم بکنند، سعىشان بىفایده است».