لطفا بفرمایید برای ورزش چهکار کردهاید؟!
سرویس ورزشی-
چند روز پیش مصاحبه یکی از نمایندگان سابق مجلس (آقای محمدرضا باهنر، برادر شهید بزرگوار آقای محمد جواد باهنر) را که بهتازگی انجام شده بود، خواندیم. در این مصاحبه مفصل و عمدتا درباره مسائل سیاسی و اجتماعی به نکتهای برخوردیم که به موضوع این نوشته مربوط است و معلوم میشود متاسفانه ملاحظه کاری و مصلحتاندیشیهای خودخواهانه و کاملا در تضاد با دیدگاه انقلابی و حتی شرعی و مخالف منافع ملی و... اختصاص به ورزش ندارد و به شکل «اپیدمی» درآمده و خیلی از مسئولان و مدیران در حوزههای دیگر همچنین فکر کرده و بیعملی و ترک فعلهای خود را توجیه میکنند!
جمله آقای باهنر این بود که (البته ما نقل به مضمون میکنیم) «وقتی به بعضی از وزرا میگوییم برای اقتصاد کار اساسی و ریشهای انجام دهید، جواب میدهند عمر وزارت در این مملکت دو سال است و به همین علت حوصله ورود به کارهای پردردسر را نداریم»!
ایشان البته به یکی از وزرا که در حوزه اقتصادی کار میکند، چنین حرفی زده و چنین جوابی شنیده است. بد نیست داخل پرانتز این نکته را هم اضافه کنیم که با دیدن این سؤال و جواب خیلی خوب متوجه میشویم چرا مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم- که داد و فغان همه را به آسمان برده- حل نمیشود و انتقادات علمی و واقعنگرانه و هشدارهای مکرر کارشناسان دلسوز و اقتصاددانان واقعی (نه آنها که خود مسبب به وجود آمدن این اوضاع هستند و تقریبا در همه مقاطع خط و ربط اقتصادی را به دولتها حقنه و تحمیل کرده و با هنرنمایی تمام و فرصتشناسی، به وقتش نقش منتقد و معترض را هم بازی میکنند!) راه به جایی نمیبرد. از داخل پرانتز بیرون بیاییم.
البته ما در ورزش از مسئولان صراحتا این حرف را در پاسخ به انتقادات دلسوزانه و هشدارهای مکرر خود نشنیدهایم اما چنانکه بارها نوشتهایم، دلیل اینکه اشکالات ساختاری حل نمیشود، جز این نمیتواند باشد که اکثر قریب به اتفاق مسئولان و مدیران ورزش حوصله دردسر و همت انجام کارهای ریشهای و اصلاحات اساسی و مبارزه با مفاسد را نداشتهاند و چون عمر مدیریتی خود را کوتاه
میبینند، به کارهای «روتین» و روزمره و اقدامات تکراری بسنده میکنند.
این است که در یک سنجش دقیق و ارزیابی منصفانه تقریبا عملکرد و کارنامه همه مدیران ارشد ورزش (قبلا رئیس سازمان تربیت بدنی و معاون رئیسجمهور و فعلا وزیر ورزش و جوانان) از هر دولت و گرایش و شعاری (سازندگی، اصلاحطلب، مهرورز، تدبیر و امید، خدمتگزار و در حاضر وفاق ملی) یکسان و شبیه به هم و تکراری است و این آقایان مدیر علیرغم تعلق به گرایشهای سیاسی مختلف- و گاه متضاد- در نحوه رفتار و عملکردشان، کارنامهای مشترک دارند!
تقریبا همه این رؤسا و وزرا در مرحله حرف و شعار و سخنرانی، قول اصلاحات و تحول میدهند، از سپردن کار به دست متخصصان و اهل فن میگویند و یکی از اهداف خود را فسادزدایی و قلع و قمع جریانات و عناصر فرصتطلب و باندها اعلام میکنند اما در عمل هیچ اتفاق خاصی نمیافتد و همانطور که گفتیم روال ورزش همان است که بود، البته اگر بدتر نشده باشد!
برای نمونه میپرسیم طی یک سال اخیر در حال و هوا و شرایط کلی ورزش چه تغییر ملموس وکدام تحول محسوسی صورت گرفته است؟ آیا ورزش مسیر جدیدی در پیش گرفته که آن را از دوره وزیران دولت قبلی متمایز میکند؟ سؤال ما منطقی و واقعگرایانه است و امیدواریم به حساب خط بازیهای مرسوم و معمول و اغلب بیحاصل نگذارید. میگوییم «یک سال اخیر»، زیرا در مدیریت ورزش تغییراتی رخ داده و وزیر جدید در بدو مسئولیت خود، در روز اخذ رای اعتماد از مجلس، در مصاحبهها و اظهارات و... یکسره حرف از اصلاح و تحول و فسادستیزی و... میزد و حالا خوب است خود آقایان عملکرد یکساله خود را بررسی و نتیجه آن را در رسانهها منعکس کنند و با سند و مدرک نشان دهند که چه تحولی صورت گرفته و خلاصه چه گلی به سر ورزش زدهاند که اسلاف آنها نزده بودند. آنها کدام مشکل را برطرف کردهاند که قبلیها از حل آن طفره میرفتند یا درمانده بودند؟