«تماشاگر»، فراموششده ورزش(نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
«امروز جلسهای برگزار میشود و رئیس فدراسیون فوتبال و مسئولین مرتبط در این جلسه حضور خواهند داشت. قطعاً تدابیری میاندیشیم که اصلاحیه مناسبی انجام دهیم تا شاهد جریحهدار شدن احساسات مردم نباشیم.»
اینها بخشی از صحبتهای وزیر ورزش در واکنش به بازی پرحاشیه پرسپولیس- تراکتور است. هرچند که تا زمان نگارش این مقاله خبری از تدابیر و تصمیمات جلسه مورد اشاره آقای وزیر به دست و گوش ما نرسیده، اما مثل همه کسانی که سروکاری با ورزش دارند و دلشان برای آن میسوزد و با توجه به بعضی از اتفاقات ناخوشایند و خطرناک، نسبت به آینده نگران هستند، امیدواریم نتایج وتصمیمات جلسات کذایی به شکل واقعی بر حال و روز ورزش- و خاصه رشتههایی مثل فوتبال که سخت از حیث اخلاقی و فرهنگی آسیب دیده و آفت زده هستند- تاثیر بگذارد، به طوری که به قول وزیر دیگر شاهد جریحهدارشدن احساسات مردم نباشیم.
بدون تعارف مردم و جامعه علاقهمند، از حضور در فضای ورزش و ورزشگاهها لذت نمیبرند و در این محیط که میتواند در ارتقای روحیه و نشاط اجتماعی نقش بسیار مهم وکارکرد بسیار تاثیرگذاری داشته باشد، به دلایل مختلف و از جنبههای متفاوت فنی و فرهنگی و... احساس رضایت نمیکنند. در این اماکن به انتظاراتی که دارند، پاسخ داده نمیشود. مثلاً در همان بازی اشاره شده علیرغم اینکه با استقبال گرم تماشاگران مواجه شد و از حیث فنی قابل قبول بود و تیمی برد و دیگری باخت و... اما اتفاقات ناخوشایند حاشیهای سخت توی ذوق همه زد و آسیبدیدگی شدید چشم یک جوان هوادار و... اصل بازی را تحتالشعاع قرار داد و... خلاصه بار دیگر حواشی غیر اخلاقی و تأسفبار ورزش بر اصل ماجرا و متن آن چربید.
همین هفته گذشته، در حالی که حدود 60 هزار تماشاگر با شور و اشتیاق سکوهای ورزشگاه آزادی را پر کرده و به امید پیروزی بر مهمان، یکسره و بیامان به تشویق تیم خود پرداختند، در پایان وقتی نتیجه مطلوب به دست نیامد و انتظاراتی که از حیث «فنی» داشتند، برآورده نشد، سرخورده و کسل و با اعصابی به هم ریخته ورزشگاه را ترک کردند.
این دو مثال تازه و دم دستی را آوردیم تا معلوم شود اینکه میگوییم تماشاگر و جمعیت علاقهمند لذت نمیبرد و ورزش در خیلی جاها و میادین انتظارات منطقی وتوقعات به حق او را برآورده نمیکند، حرفی از سر احساسات یا بدبینی و منفیبافی نیست. راست است که احساسات تماشاگران و علاقهمندان خیلی وقتها جریحه دار میشود ولی نباید با این موضوع سرسری برخورد کرد و شانه بالا انداخت و از کنار آن به راحتی گذشت.
خوشبختانه وقتی وزیر ورزش هم به این نکته اشاره میکند، معلوم است که اهمیت آن از نظر مدیران ارشد شناخته شده و روشن است. این سخن که «ورزش مال مردم است» و «ورزش بدون تماشاگر که نمود حضور مردم در این عرصه هستند، معنا و نمکی ندارد»، هرچند تکراری و بدیهی است اما مثل خیلی از حرفهای درست و اصولی در عمل جدی گرفته نمیشود. اگر هدف در ورزش واقعاً کسب رضایت مردم و شاد کردن دل آنها و پاسخگویی به توقعات منطقی باشد، بدون شک نحوه اداره و مدیریت، شکل و سیاق متناسب با این هدف و تحقق آن خواهد بود اما واقعیت تلخ این است که خیلی جاها در کار و بار مدیریتی ورزش ما، عنصر و عامل«تماشاگر» و هدف «کسب رضایت تماشاگر» و «پاسخگویی به خواستهها و انتظارت او» یا اصلاً معنا و مفهومی ندارد یا در اولویت چندم قرار گرفته است.
در اینباره نمونهها فراوان است و بارها و به کرات درباره آنها نوشته و به سهم خود هشدار و تذکر دادهایم اما چون موضوع رضایت و انتظارات علاقهمندان از نظر مدیران ورزش و غیر ورزشی مهم نبوده، به آن اعتنایی نشده و لذا با گذشت زمان به جای اینکه شاهد حل ولو تدریجی مشکلات فنی و فرهنگی و اخلاقی و مدیریتی و... ورزش و رشتههایی مثل فوتبال باشیم، با اتفاقات ناخوشایند و نتایج بدتر مواجه هستیم! و باز تأکید میکنیم اگر فکری اساسی وتدبیری کارساز و قاطع برای این وضعیت نشود، به مراتب بدتر از این هم خواهد شد و خدای ناکرده اتفاقات تلختر و ناگوارتری هم رخ خواهد داد، مگر آن که تحولی اساسی در کاروبار مدیریتی ورزش چهره ببندد.
بدون رودربایستی و خیلی صریح- نمیدانیم برای دقیقاً چندمین بار- مینویسیم که بسیاری از معضلات و مشکلات عدیده ورزش، ریشه در سازوکار مدیریتی دارد و خیلی وقتها و در خیلی جاها، کسانی حوزهها و مناصب مدیریتی را برعهده دارند که نه ورزش را میشناسند، نه با اصول مدیریتی آشنا هستند، نه معنای مردم و جایگاه تعیینکننده آنها را به رسمیت میشناسند ونه معنای«جریحهدار شدن احساسات تماشاگر و علاقهمندان به ورزش» را میفهمند و...
برای برهم زدن این وضعیت، باید از سوی مسئولان یکبار برای همیشه، بدون اهمال و وقتکشی کاری اساسی و اقدامی عملی و قاطع شود تا ورزش به معنای واقعی از چنگ فرصتطلبان و باندهای اختاپوسی خارج شده و در خدمت مردم و منافع ملی قرار بگیرد.