تحفهای تقدیم به خدایان
مسیح عرفان
بازیهای مختلفی به صورت مسابقه در یونان باستان برگزار میشد، که المپیک واقع در شهر المپیا، از همه معروفتر بود. مسابقات المپیک هر چهار سال یک بار بین ۶ آگوست تا ۱۹ سپتامبر برگزار میشد.
بر اساس دایرةالمعارف بریتانیکا، المپیک در اصل مراسمی مذهبی تقدیم به خدایان مشرکانه یونان باستان بود که در دوره مدرن به همان شکل احیاء شد.
از نمادهای معروف المپیک، پنج حلقه رنگین است. حلقههایی که نماد المپیک هستند، یا نماد پرچمهای کشورهایی بوده است که در ۱۹۱۲ در المپیک شرکت داشتهاند یا نماد پنج قاره آسیا، آفریقا، آمریکا، استرالیا و اروپا است. این نماد فقط در المپیک مدرن وجود داشته و در نوع سنتی آن ریشه ندارد.
مهمتر از حلقههای پنجگانه، مشعل المپیک است. در المپیکهای یونان باستان، آتش بزرگی ایجاد میکردند که تا پایان رقابتها، خاموش نمیشد و نمادی از تداوم مسابقات بود. این آتش نمایانگر ربودن آتش از خدایان توسّط پرومتئوس، خالق انسانها در یونان باستان بوده و هدف وی از هدیه دادن آتش به انسان، رهنمون ساختن وی به سمت ایجاد تمدن بوده است.پس یونانیان تمدن انسانی را از پرومتئوس، سارق آتش خدایان، میدانستند و در المپیک به وی ادای دین میکردند.
امروزه نیز در المپیک بر اساس همین اسطوره، مشعلهایی از المپیا روشن شده و تا محل برگزاری مسابقات توسط حاملان مشعل حمل میشود، که با هدف ارج نهادن المپیک قدیم و اساطیر و سنن آن است. در المپیک مدرن با تأسّی به سنن مشرکانه باستان، مشعل توسط یک بازیگر که نقش کاهن مؤنث را بازی میکند، روشن میشود.
مدرنیته پس از قرنها تعطیلی این مراسم مشرکانه، با بازگشت به اسطورهپرستی، دوباره به المپیک ضریب داد و مهمترین گردهمایی ورزشی جهان را در قالب پرستش خدایان، اجرا میکند.
حال با توجه به پیشینه فلسفی و اسطورهای المپیک، به سراغ نقد افتتاحیه امسال میرویم.
از چند جهت پرداختن به تمام چهار ساعت برگزاری مراسم و رمزیابی از تمام نمادهای آن ضروری نیست؛ اول اینکه بخش زیادی از این چهار ساعت، معطوف به معرفی تیمهای کشورهای مختلف بر روی رود سن است. دوم اینکه غالب مخاطبین تمام مراسم را ندیدهاند و به دلیل حذف ویدئوهای مراسم از یوتیوب انگلیسی، بعید است از حیث رسانهای تمام جلسه ارزش نقد داشته باشد.
سوم اینکه در بخشهای مختلف مراسم، با نمادهایی طرف هستیم که میتواند معانی مختلفی داشته باشد و لذا تفسیر دقیق آن تقریباً غیرممکن است.
از مسیحیت به ماسونیت
افتتاحیه با نشان دادن سه نوجوان در زیرزمین شروع میشود. مشعل المپیک به دست این سه نفر است و در تاریکی به دنبال نور هستند. ناگهان شخصی با صورت ماسکزده و پوشیده، به کمک اینان آمده و آنان را به نور و خروج از تاریکی، راهنمایی میکند.
دوران قرون وسطی و حاکمیّت کلیسا، به قرون تاریک معروف است که با نور دوران روشنگری، قدرت کلیسا از بین رفت و دوران مدرن متولّد شد.
عبدالله شهبازی و شهریار زرشناس، در آثار و دروس خود بارها به رنگ و بوی کابالیستی، اومانیستی و شیطانی غرب مدرن اشاره کردهاند. بدون شک انقلاب فرانسه، انگلستان و آمریکا با دخالت جدی لژهای ماسونی شکل گرفت، تا جایی که بسیاری از رئیسجمهوران آمریکا، در کنار بنیانگذاران آن، فراماسون بودهاند.
فردی که با صورت پوشیده، نسل جدید را از تاریکی به روشنایی میآورد، نماد همین گروههای مخفی و رازورز است که غرب را به خیال خود، از تاریکی نجات داده و میخواست با نور تاریک کابالیسم، غرب را به اوج تمدن برساند.
پس از این شاهد پارکوربازی این شخص صورتپوشیده هستیم، تا جایی که به مراسمی نمادین از انقلاب فرانسه میرسد. ماریآنتوانتهای سربریده، سرشان را در دست گرفته و شروع به خواندن آهنگهای انقلابی میکنند. پس از اتمام موسیقی، رنگهای قرمزی به شکل خون از پنجرهها خارج شده که نمادی از انقلابهای خونین فرانسه و کشتار بیرحمانه مردم، از جمله ماری آنتوانت، آخرین ملکه فرانسه است. این بخش از مراسم نشان میدهد فرانسه امروز به جنایات خود در جریان انقلاب افتخار میکند.
در افتتاحیه، بافت فرهنگی و تاریخی پاریس به خوبی به تصویر کشیده میشود تا اینکه این فرد صورتپوشیده که حامل مشعل است، به کلیسای نوتردام میرسد. کلیسای نوتردام در سال ۲۰۱۹ به آتش کشیده شد و قرار است امسال بازگشایی شود. در این بخش از مراسم هم هیچ خبری از نمادهای دینی نیست و با اینکه نوتردام به تصویر درمیآید، جز رقاصی کارگران مرمّتکننده کلیسا، چیزی نمیبینیم.
یعنی پس از انقلاب فرانسه، دیگر کلیسا هم کاربرد دینی خود را از دست داده و در مراسم افتتاحیه، مثل باقی مکانهای تاریخی محلی برای رقاصی به شمار میرود.
مفسدین جنسی، نتیجه تربیت مدرن
در ادامه مراسم افتتاحیه المپیک 2024، یک پسر، یک دختر و یک مرد زننما (احتمالا ترنسسکشوال) به همدیگر متمایل شده و سه نفری با حالتی شهوانی به اتاقی وارد شده و درب را میبندند. از اینجا عناصر جنسی افتتاحیّه پر رنگ شده و در نبود قدرت کلیسا، دختران و پسران بدون هیچ ضابطهای با هم وارد رابطه جنسی میشوند. به طوری که اولین سکانس بعد از این سه جوان، نشان دادن عشقبازی دو مرد همجنسباز در خیابان است.
همزمان با رقاصی مردان و زنان منحرف، آیا ناکامورا به خوانندگی و رقاصی میپردازد. ناکامورا معروف است به موسیقیهای ترکیبی از عربی، فرانسوی و آفریقایی غربی که میخواهد ملل مختلف جهان را به خود نزدیک کند.
پس از انواع و اقسام رقصهای جنسی و نشان دادن انحرافات مختلف، شاهد مراسمی شبیه به شام آخر مسیح هستیم؛ جایی که مردان و زنان همجنسباز در کنار مردان زننما و زنان مردنما، شبیه به مراسم شام آخر مسیح، پشت میز ایستادهاند.
شام آخر، مسیح یا دیونیزوس؟
این قطعه از مراسم برای مسیحیان بسیار توهینآمیز بود و باعث موضعگیری آنان شد. گفتیم که کارگردان افتتاحیّه اقتباس از شام آخر را رد کرده و مدعی است: قصد توهین نداشتهام و میخواستم با توجه به المپیک، مراسمی مشرکانه از خدایان باستان را به تصویر بکشم و این مراسم به شام آخر مسیحیان ربطی ندارد.
وی مدّعی است این میز را با اقتباس از نقاشی جشن خدایان چیده و افرادی که حضور دارند همان خدایان باستانی هستند.
آپولو (Apollo) با حلقه نور، پوسایدِن (Poseidon) با نیزهی سهسر، آرتمیس (Artemis) با ماه و خلاصه خدایان باستانی با اِلمانهای مخصوص به خود، توسط عدهای همجنسباز و فاسد، پشت میز ایستادهاند.
بر اساس گزارش نیویورک پست، برگزارکنندگان مراسم، ابتدا توماس جُلی را تحت تاثیر شام آخر داوینچی دانستند اما بعداً انکار کردند. یعنی به نظر میرسد هدف جلی از همان ابتدا ترسیم خدایان و توهین به مسیحیت، توأمان بوده است که بعداً به دلیل نظرات منفی مردم، از موضع خود در وهن مسیح، کوتاه آمده است.
پس از نشان دادن منحرفین پشت میز، ناگهان موجودی آبی رنگ جلوی جایگاهی که مسیح باید آنجا میبود قرار میگیرد. این مرد برهنه که به انگورهایش معروف است، به اعتراف توماس جلی، دیونیزوس است.
اینکه چرا دیونیزوس یونانی باید جای مسیح قرار گیرد، ریشه در عقائد شیطانگرایان دارد. در فرقههای قدیمی دیونیزوسی، مشرکینِ این فرقهها عقیده داشتند مسیح واقعی، دیونیزوس است.در رنسانس، افرادی مثل پیکو دلا میراندولا و آگریپا (از کابالیستهای مشهور و بسیار موثّر) دیونیزوس را شخصیتی مقدس میدانستند.آلیستر کراولی، از احیاگران شیطانپرستی نوین، دیونیزوس را مسیح واقعی دانسته و طبق عقائد خرافی خود، مسیح را تحریفشده دیونیزوس میداند! کراولی حتی شعری راجع به دیونیزوس گفته و از وی با لحنی التماسی و دعاگونه، درخواست رقاصی و خوانندگی در مراسمی رازآمیز و معنوی کرده است. در مراسم افتتاحیه المپیک ۲۰۲۴، این آرزوی کراولی برآورده شده و دیونیزوس با ظاهر شدن به جای مسیح، شروع به رقاصی و شعر خواندن میکند!
توماس جلی با تکیه بر عقائد شیطانی کراولی و دیگر کابالیستها، دیونیزوس را جای مسیح مینشاند تا عقائد مشرکانه خود را به رخ عالمیان بکشد؛ در حالیکه المپیک بیطرف بوده و نباید عکس مسیح بر روی اسکی یک برزیلی قرار گیرد!
این برای چندمین بار است که در چند سال اخیر، به مسیح علیهالسلام با تحریف نقاشی شام آخر، توهین میشود. مَدونا، رقاصه معروف و کابالیست، پارسال در تصویری، خود را به جای مسیح علیهالسلام در قابی شبیه به شام آخر، قرار داده بود.
آریانا گرانده کابالیست هم در ویدئو کلیپش به نام «خدا یک زن است» خود را به جای مسیح قرار داده، به تمسخر و توهین به شام آخر مسیحی با اجرای مراسم جنسی روی میز شام، میپردازد. بیانسه (Beyonce) هم عکسی با همین مضمون در اینستاگرام منتشر کرد که البته به دلیل اعتراض کاربران، مجبور به حذف آن شد.
این هجمه زنجیرهای به مقدسات مسیحیان که بخشی از آن با ادیان توحیدی مشترک است، نشاندهنده هماهنگی صاحبان رسانه در غرب برای تخریب مقدسات است. بنابراین گفتههای توماس جلی مبنی بر اتفاقی بودن شباهت شام آخر و مراسم افتتاحیه، صحت ندارد.
در ادامه مراسم شاهد حرکت حامل مشعل، با اسبی نقرهای بر روی آبهای رود سن هستیم که با رسیدن به خشکی، تبدیل به اسب سفید بالدار میشود. این اسب شبیه به پگاسوس یونانی است. اسب سفید با توجه به بافت فرهنگی فرانسه، نماد رقابت، اشرافیت و اقبال است.
بعضی اسب سفید را به اسب سفید قحطی در مکاشفات یوحنا تفسیر کردهاند، که به دلیل بالدار بودن اسب، صحیح نیست. بعضی هم اسب نقرهای را هممعنا با اسب رنگپریده آخرالزمانی گرفتهاند که نماد مرگ است. به نظر میرسد هیچکدام را نمیتوان اثبات کرد.
لباس او هم شبیه به همان شخص صورتپوشیده است که این بار با صورت باز روی اسب حرکت میکند و شاید نمادی از پردهبرداری فرقههایی از تعالیم شیطانی خود بین عموم مردم باشد.
حامل مشعل المپیک، سوار بر اسب سفید بالدار خود جلو میافتد و تمام ملل جهان پشت سر او حرکت میکنند تا آتش پرومتئوس را به مقصد خود برسانند.
جمعبندی و نتیجهگیری
از کازیمودوی گوژپشت نوتردام، بیچارگان ویکتور هوگو، موزه لوور و کاتاکومب تا مونالیزا، موسیقیهای انقلاب فرانسه، ماری آنتوانتهای آوازهخوان و شاخصهای فرهنگی دیگر، که معرّف پاریس و تاریخ فرانسه است، در مراسم گشایش المپیک دیده میشود.
المپیک با پیشینه مشرکانهاش، امروز نیز در مراسمی مشرکانه، به ادیان الهی توهین میکند و همصدا با مشرکین جدید، تعالیم شیطانی خود را چه در عقائد (شرک و چندگانهپرستی) و چه در سبک زندگی (همجنسبازی و فساد جنسی) ابراز میدارد.
قبلاً در ریشهیابی فساد جنسی در غرب گفتیم که گفتمان الجیبیتی و مفسدین جنسی، ریشه در تعالیم شیطانگرایان دارد و فمینیستهای رادیکال نیز در همان پازل قرار دارند.
امروزه در جهان، چند صد هزارمشرک جدید در فرقههای بسیار متنوعی حضور دارند و بهپرستش خدایان، میپردازند.
این افراد به زئوس، اودین، دیونیزوس و خدایان دیگر واقعاً باور دارند، تا جایی که کریستیانا موراییتی یکی از حاملان مشعل و مؤسس انجمنی به نام که با هدف تمرکز بر هِکاتی، خدای مونّث سحر، جادو و تاریکی، شناخت بهتر وی در تاریخ وپرستش وی، تأسیس شده است نسبت به افتتاحیه مراسم المپیک ۲۰۲۴ اعتراض داشته و گفته است: «به عنوان یک مشرک و چندگانهپرست، از دیدن خدای یونانی، دیونیزوس، به شکل یک کاریکاتور اسمورفی [از شخصیتهای کارتونی که پوست آبی دارد] احساس خجالت میکنم.»
مشرکین جدید که به آیین یونانی معتقدند از توهین صورت گرفته به خدایشان ناراضی بوده و با تأکید بر اینکه خدایانشان را واقعی میدانند، خواستار ترسیم چهره واقعی خدایان در اینگونه مراسمات شدهاند!
پس المپیک صرفاً به خرافات باستانی بها نمیدهد و مبلّغ ادیان زنده جهان، البته از نوع شیطانی آن است.
اینگونه مراسم در دورههای قبلی المپیک، مسابقات کامِنوِلث انگلستان، سوپربول آمریکا و... نیز تکرار شده است.
هر کدام از این نوع مراسم، ضربهای مهلک به دینداری مردم جهان است و جز عادیسازی عقائد و سبکزندگی شیطانی، هدفی ندارد.
در این فضای آلوده جهانی، پرداختن به نقد عمیق این مراسم ضروری نموده و در این یادداشت هم با همه کاستیهایش، سعی شد فلسفه وجودی المپیک و به تبع، افتتاحیه امسال، تبیین شود. به امید آنکه با نگاه نقادانه و عالمانه به غرب، نگاه فکری و عقیدتی غرب امروز را، نه فقط در فلاسفه چند قرن پیش، که در مراسم و جشنهای رسمی و آثار هنری جدید آن، جستوجو کنیم.