مداد! (گفت و شنود)
گفت: آقای پزشکیان میگویند که من حزبی نیستم و از همه سلیقههای سیاسی در کابینه استفاده میکنم ولی آقای ظریف میگوید ایشان نامزد جبهه اصلاحات است و در کابینه فقط نیروهای این جبهه به کار گرفته میشوند!
گفتم: آقای پزشکیان بارها اعلام کرده و میکند که من پیرو مولی علی علیهالسلام هستم ولی آقای ظریف بدون ذرهای خجالت میگوید؛ برای حضور در کابینه اگر از اقلیتهای دینی و مذهبی باشید امتیاز میگیرید ولی اگر شیعه باشید امتیازی نمیگیرید!
گفت: آقای پزشکیان تاکید میکند که مبنای من شایستهسالاری است و نباید هرکس به قدرت میرسد از اطرافیان خودش برای مسئولیت استفاده کند ولی آقای ظریف میگوید؛ در کارگروهها، اعضای ستاد دکتر پزشکیان حضور دارند، چون اینها زحمت زیادی کشیدهاند!
گفتم: آقای ظریف برنامه دیکتهشده دارد و یا در جابهجایی نظرات صریح آقای پزشکیان دچار اشتباه شده است؟!
گفت: خطا اگر یک دفعه و دو دفعه و سه دفعه باشد اسمش خطاست ولی اگر پشت سر هم تکرار شود، دیگر خطا نیست، «خط» است!
گفتم: شاگرد نجار با تعجب از استادش پرسید؛ این خیار چیه که پشت گوشت گذاشتهای؟ استاد گفت؛ ای دل غافل! پس آن مداد بود که نمک زدم و خوردم؟!