kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۷۶۱۴
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۶

دفاع و مقاومت از نگاه قرآن

 
 
سیدجواد حسینی
«استقامت» از ارکان اصلی زندگی بشری و مهم‌ترین عامل موفقیت انسان و همه جوامع انسانی است. در قرآن کریم، مقاومت به استقامت تعبیر شده و پیامبر اکرم«ص» و مؤمنین را امـر به استقامت و پایداری کرده و در آیات متعدد به استقامت ‌کنندگان و صابران، وعده برخورداری از مواهب الهی و امدادهای غیبی و پیروزی داده است.
برخلاف آنچه بعضى مى‏پندارند، فطرى بودن «دین»، منحصر به اصل توحید و خداپرستى نیست، بلکه شامل تمام اصول و فروع مى‏شود. بر این اساس مقاومت نیز یک امر فطرى است و جهاد در مقابل متجاوزان در فطرت‏ انسان وجود دارد، زیرا هرکسی با فطرتش‏ درک مى‏کند که در مقابل تهاجم دشمن باید از خود دفاع‏ کند.(۱)
به بیان دیگر تجلی مسائل فطرى در انسان با شناخت توأم است، لذا در مورد جهاد و مقاومت، افراد سطحى که تنها ضرب و جرح و مشکلات جهاد و مقاومت را مى‏بینند، ممکن است آن را ناخوش بپندارند، ولى افراد دورنگر که مى‏دانند شرف و عظمت و افتخار و آزادى انسان در گرو ایثار و پایداری است، یقیناً با آغوش باز از آن استقبال مى‏کنند، همان ‌گونه که افراد ناآگاه از داروی تلخ و بدطعم بر اثر سطحى‏نگرى متنفرند، اما هنگامى که بیندیشند که موجب سلامت و نجات آنهاست، آن را با جان و دل می‌پذیرند.(۲)
مبانی قرآنی دفاع و مقاومت 
مترادفات قرآنی مقاومت
در قرآن، الفاظ هم‌معنای مقاومت آمده است، مانند: صبر و شکیبایی(۳)‌، ثبات قدم «َاثْبُتُوا»(۴)‌، دفاع: خداوند فرموده است: «بیایید و در راه خدا نبرد و یا (لااقل) از حریم خود دفاع کنید.»(۵)، طاقت و تحمل (۶)، قتال (رودررو شدن)(۷)،جهاد. (۸)
مبانی مقاومت از نگاه قرآن
 قرآن کریم مبنای کلیدی چهارچوب تئوریک فقه مقاومت است. اولین و مهم‌ترین منبع‏ استنباط احکام فقه‏ اسلام نزد همه فقیهان تمام مذاهب اسلامى، قرآن‏ کریم است و هیچ فرقه اسلامى و فقیه مسلمان اختلاف و تردیدى در این اصل مسلم ندارد. بر این اساس کلیات ابواب فقهى نظیر جهاد و دفاع بر مبنای صریح آیات قرآن بیان شده‌اند.(۹) خداوند در قرآن کریم مى‏فرماید: « به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل شده اجازه جهاد داده شده است، به خاطر اینکه مورد ستم قرار گرفته‌‏اند و خداوند بر یارى آنها توانایى دارد.»(۱۰)
در این آیه به مسلمانان مظلوم، هم اجازه مقاومت مسلحانه و جهاد و هم وعده پیروزى از سوى خداوند داده شده و دلیل آن هم این‌گونه ذکر شده که دشمن جنگ را ظالمانه شروع کرده و سکوت در برابر او غیرقابل قبول است، چون باعث جرئت و جسارت مخالفان و ضعف و نومیدى دوستان می‌شود.(۱۱)
در آیه دیگر می‌خوانیم: « با آنها پیکار کنید تا فتنه‌گرى (شرک و سلب آزادى)بر چیده شود و دین همه مخصوص خدا باشد و همه اهل ایمان آزادانه بتوانند خدا را بپرستند و از خدا و اسلام سخن بگویند.»(12) بنابراین مبارزه با فتنه نیز نوعى جهاد دفاعى است.(۱۳) 
در سوّمین آیه به مسلمانان دستور داده شده که آمادگی کاملی داشته باشند: «وَ اعِدُّوا لَهُم مَا اسْتَطَعتُم مِن قُوَّهٍ؛ در برابر آنها آنچه توانایى دارید از نیرو آماده ‌سازید.»(۱۴)مفهوم آیه هرگونه فراهم‌سازى نیروهاى معنوى، مادى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى را شامل مى‌شود، اما هدف اصلى از همه این امور مقاومت و خفه کردن تهاجم در نطفه است. بی‌شک این تعابیر قرآنی نشان مى‏دهند که جهاد اسلامى در اصل جنبه دفاعى دارد؛ دستور به جهاد بعد از مسئله هجرت صادر شده که گویای آن است که اساس جهاد در اسلام را «دفاع در برابر دشمن» تشکیل مى‏دهد، زیرا مسلمانان سیزده سال تمام در برابر تمام آزار‌ها و کارشکنى‏ها و ضرب و جرح‏ها دست به اسلحه نبردند، شاید دشمن بر سر عقل آید.(۱۵)
آنچه ذکر شد به صورت کلی مبانی مقاومت در قرآن بود. در بخش بعدی سعی می‌کنیم به صورت خلاصه موارد مقاومت و دفاع را در قرآن بررسی کنیم.
موارد مقاومت و دفاع 
یکم)مقاومت و شأن خداوندی: از دیدگاه قرآن اساس مقاومت و دفاع در برابر کافران و دشمنان دین بر عهده خداوند متعال است. قرآن می‌فرماید: « قطعاً خداوند از کسانى که ایمان آورده‏‌اند دفاع مى‌‏کند...» خداوند متعال وظیفه دفاع و مقاومت در برابر کفر را به مؤمنین نیز واگذار می‌کند و می‌فرماید: « کسانی که مورد ظلم قرار می‌گیرند می‌توانند به مقابله برخیزند، هرچند خداوند بر هر چیز تواناست.»(۱۶)
این اذن الهی به معنای اختیار نیست، بلکه امر به مقاومت است؛ زیرا در جای دیگر می‌فرماید: «فَاستَقِم کَمَا أُمِرتَ: باید آن‌گونه که به تو امر شده است استقامت کنی.»(۱۷)
دوم) مقاومت در مقابل فساد: برمبنای قرآن کریم، مقاومت نه تنها امری پسندیده است؛ بلکه امری لازم و ضروری است. خداوند متعال از باب تفضل بر مؤمنین و برای جلوگیری از تسلط کامل فساد و تباهی طاغوت(۱۸)می‌فرماید: «و اگر خداوند برخى از مردم را به وسیله برخى دیگر دفع نمی‌کرد قطعاً زمین تباه مى‏گردید ولى خداوند نسبت به جهانیان تفضل دارد.»(19)
سوم) مقاومت و حفظ دین: « (در هر زمانی خداوند برای حفظ دین و ایمان مؤمنین، از ایشان دفاع کرده است) و اگر یاری او نبود و کافران و مشرکان را دفع نمی‌کرد، آنها هیچ مجالی برای عبادت خداوند بر روی زمین باقی نمی‌گذاشتند و تمام عبادتگاه‌ها را نابود می‌کردند؛(۲۰)
زیرا اساس دشمنی کفار با مؤمنین، از بین بردن ایمان و آثار ایمانی است.(۲۱) و باید در مقابل آنها دفاع کرد.
چهارم) مقاومت و دفاع از مظلومان: خداوند مسلمانان را دعوت به جهاد براى حمایت از مظلومان و مبارزه با ظالمان مى‏کند و می‌فرماید: « چرا در راه خدا و براى رهایى مردان وزنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شده‏اند پیکار نمى‏کنید؟ همان مظلومانى که مى‏گویند: «خدایا! ما را از این شهر (مکه)که اهلش ستمگرند بیرون ببر (و رهایى ببخش) و از سوى خود،براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود براى ما یار و یاورى مقرر فرما.» 
در این آیه نخست دعوت به جهاد در راه خدا شده و بلافاصله سخن از مستضعفان و مظلومانى به میان آمده که دشمن سنگدل، آنها را مجبور به ترک خانه و کاشانه خود کرده است. یارى این‌گونه مظلومان مصداق روشن‏ «جهاد فى‌سبیل‌الله» است. روشن است که این نوع جهاد نیز جهاد دفاعى‏ است.(۲۲)
پنجم) لزوم مقاومت بر اساس قاعده نفی سبیل: جهان کفر همیشه برای تسلط بر جامعه ایمانی از هیچ تلاشی دریغ نکرده است. شیخ حسن کاشف الغطاء، از علمای عصر زندیه و اوایل قاجار، که کتاب فقهی او به نام «انوار الفقاهه» از کتاب‌های مورد توجه است، می‌نویسد: «قاعده‌ نفی سبیل که مفادش رفع سلطه‌ کافر بر مسلمان است، حتی شامل منتحلین به اسلام نیز می‌شود، یعنی اگر کفار بخواهند بر منتحلین به اسلام سلطه پیدا کنند، باید از آنها دفاع کرد و کفار را عقب راند. منتحلین به اسلام به کسانی می‌گویند که خودشان را مسلمان می‌دانند، ولی ما به دلایلی آنها را مسلمان به شمار نمی‌آوریم، مثل خوارج یا ناصبی‌ها. قرآن می‌فرماید: « خداوند هرگز بر [زیان] مؤمنان براى کافران راه [تسلطى] قرار نداده است.»(۲۳) یعنی اگر جامعه اسلامی‌از دستورات الهی تبعیت کند، کافران در هیچ زمینه‌ای اعم از جنگ و سیاست و علم و عمل نمی‌توانند بر آنها مسلط شوند.(۲۴) و هرگاه جامعه اسلامی ‌در تدبیر و انجام وظایف دینی اهمال کرد، زمینه سروری و علوّ کافران را بر خود فراهم کرد و آنها بر مملکت اسلامی ‌حاکم شدند و چونان فرعونیان، زمین‌های مسلمانان را غصب و بر آنها جزیه تعیین کردند و ایشان را به کارهای دشوار واداشتند.(۲۵) 
در تفسیر آیه گفته شده است که تسلط کافران بر مسلمانان شرعاً جایز نیست و هرجا چنین تسلطی ایجاد شود غیرشرعی است.(۲۶) 
پس بر همه مسلمانان واجب است به منظور مقاومت در برابر تسلط کفار بر ایشان، تمام قوای خود را در همه ابعاد به کار بندند. 
از جمله:
الف)بعد سیاسی و اجتماعی: خداوند می‌فرماید: «بگو من فقط به شما یک اندرز می‌دهم که دو به دو یا به تنهائی برای خدا قیام کنید و به پا خیزید.»(۲۷) در این‌جا «قیام» به معنای روی آوردن به ارشاد و اصلاح و سازندگی انسان‌ها با گفت‌وگوی روشنگرانه و به اندیشه و تفکر واداشتن آنان و نیز اندیشیدن در مورد خویش است؛ زیرا سرچشمه هر دگرگونی مطلوب و یا تحمل هر ناپسند و نامطلوبی، دگرگونی در اندیشه و باورها و از پی آن دگرگونی در عملکردهاست.(۲۸) 
در جای دیگرمی‌فرماید:« اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید! [در برابر دشمن] آماده ‌باشید [اسلحه خود را برگیرید] و گروه گروه [به جهاد] بیرون روید یا به‌طور جمعى روانه شوید.(۲۹) در این آیه خداوند در عرصه سیاسی و نظامی، برای در امان ماندن از شر دشمن آماده‌باش کامل اعلام می‌کند. این آمادگی مستلزم شناخت حالات و استعدادها و قوت و ضعف و تعداد و توافقات و اختلافات دشمن و راه مقابله و مقاومت در برابر آنهاست.(۳۰) 
در نتیجه سیاست و برنامه‌ریزی‌های اجتماعی باید بر مبنای حفظ دین و اعتقاد و مقابله با دسیسه‌های همه‌جانبه دشمن باشد.
ب)بعد نظامی: امنیت کامل بستگی دارد به اینکه جامعه اسلامی برای مقابله نظامی ‌با دشمنان آماده‌ باشد. هیچ‌ کاری نمی‌تواند مانند آمادگی برای جنگ و مقاومت مانع جنگ دشمن شود؛(۳۱) خداوند می‌فرماید: «و هر چه در توان دارید از نیرو و اسب‌هاى آماده بسیج کنید تا با این [تدارکات]‌، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگرى را جز ایشان که شما آنها را نمى‌شناسید و خدا آنان را می‏شناسد بترسانید و هر چیزى در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما بازگردانده می‌شود و بر شما ستم نخواهد شد.(۳۲) و نیز: «اى کسانى که ایمان آورده‏ اید در برابر دشمن آماده‌باشید (اسلحه خود را برگیرید) و گروه گروه (به جهاد) بیرون روید یا به‌طور جمعى روانه شوید.»(۳۳)
ششم) وابستگی عزت مسلمین به مقاومت: خداوند می‌فرماید: «آنان که غیر از مؤمنان کافران را دوستان [خود] مى‏گیرند آیا سربلندى را نزد آنان مى‏جویند] این خیالى خام است] زیرا عزت همه از آن خداست.»(۳۴) برگزیدن راهی جز مقاومت در برابر کافران ذلّت به‌بار خواهد آورد و عزت حقیقی در مقاومت است.(۳۵) 
دفاع از مظلوم در بیان معصومین(ع)
سنت نیز مانند کتاب، راهنما و دلیلى است که به‌عنوان مصادر تشریع یا دلایل حقوق اسلام یا دلایل احکام شرعى معتبر است؛(36)
 لذا وقتی دشمن جنگ را بر امت اسلامى تحمیل مى‏کند و یا ظالمى گلوى مظلومى را مى‏فشارد و یا سرزمین او را اشغال می‌کند، فقیه بر مبنای روایات و دیگر منابع فقه شیعه جهاد دفاعی را بر مسلمانان فرض خواهد کرد تا به‌یارى مظلوم‏ بشتابند، هرچند منجر به درگیرى با قوم ظالم شود.(37) 
طبق روایات عوامل متعددى در تحقق این مسئله دخالت دارند. به‌عنوان نمونه پیامبر گرامى اسلام«ص» فرمودند: «مَن اخَذَ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ کانَ مَعى‏ فى الجنّه مُصاحِباً: کسى که حق مظلوم را از ظالم بگیرد (چه مظلوم مسلمان باشد و چه غیر مسلمان) در بهشت با من خواهد بود».(38)
در حدیث دیگرى فرمود: «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنادى‏ یا لَلْمُسْلِمینْ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ‏ بِمُسْلِمٍ‏: هر کس صداى مظلومى را بشنود که از مسلمانان کمک مى‏طلبد و به کمک او نشتابد مسلمان نیست.»(39) 
امام على«ع» خطاب به فرزندانش فرمود: «کُونا لِظَّالِمِ خَصماً وَلِلْمَظْلُومِ عَوناً: دشمن ظالم و یار و کمک‏کار مظلوم باشید.» این روایت نیز عام است و شامل غیر مسلمانان نیز مى‏شود. بنابراین، طبق روایت فوق هر کس نداى مظلومیت مظلومى را بشنود و استغاثه‏اش به گوش او برسد و توانایى یارى رساندن به او را داشته باشد و به یاری‌اش نشتابد مسلمان نیست. با این اوصاف دفاع از مظلوم وظیفه هر مسلمانى است؛ هر چند مظلوم غیرمسلمان باشد.(40) 
همچنین کلام نورانی پیامبر اکرم«ص» که فرمود: «شما جنگ را آغاز نکنید، بلکه هر زمان دشمن جنگ را شروع کرد شما جوابش را بدهید و اگر دست از جنگ کشید، شما هم دست بکشید».(41) این خود دلیل بر این است که جنگ‌هاى اسلامى جنبه دفاعى‏ و مقاومتی دارند.(42)
در نتیجه دفاع از سوریه، عراق، فلسطین و یمن و... در راستای جهاد دفاعی است. لذا اگر ملت سرافراز ایران شعار حمایت از ملل مظلوم فلسطین، سوریه؛ عراق، یمن و دیگر ملت‌هاى مظلوم را سر مى‏‌دهد جاى تعجب نیست، زیرا به مضمون قرآن؛ روایات، عقل و اجماع علما و فقهای اسلامی عمل مى‏کند. بر این اساس باید به نداى هر مظلومى در هرجاى جهان لبیک گفت و در حد وسع و امکانات، به یارى او شتافت.
عوامل مقاومت
برای داشتن روحیه مقاومت باید عوامل آن را ایجاد کرد. برخی از مهم‌ترین عوامل مقاومت به این شرح‌اند:
1.ایمان به خدا و امدادهای الهی: کسی که به خدا ایمان دارد و او را در هستی، تنها مؤثر مطلق و محض می‌داند، فقر خود را با غنای او جبران می‌کند.(43) او که می‌فرماید: «‌ای مردم، شما همه به خدا محتاجید و تنها خداست که بی‌نیاز و غنیّ بالذّات و ستوده صفات است.»(44)و موانع را نیز با حمایت و امدادهای خداوندی از پیش‌ رو برمی‌دارد؛ زیرا خداوند فرموده است که اگر او را یاری دهید، او شما را یاری خواهد داد.(45)
2. قیامت باوری: اعتقاد به قیامت، موجب ایجاد روحیه صبر و مقاومت در مؤمنین می‌شود و همین باور است که تحمل مصیبت‌ها و سختی‌ها را بر ایشان آسان می‌کند. مرور آیات قرآن گواه بر این مدعاست که مؤمنین به معاد، یارای مقاومت و مقابله با سختی‌ها را دارند؛ زیرا ایشان معاد را بازگشت ارواح به رب الارواح می‌دانند.
3. توکل برخدا: انسانی که عاقبت کارها را به خداوند می‌سپارد، تابع اراده اوست. خداوند می‌فرماید: «آنها کسانی هستند که اگر همه مردم علیه آنها باشند، ترس به دل راه نمی‌دهند و به خدا توکل می‌کنند و او را بهترین حامی‌ خود می‌دانند.»(46)
4. امیدواری: امید به پاداش و نصرت الهی، سبب تقویت روحیه و مقاومت در برابر دشمنان است. خداوند در این‌ باره می‌فرماید: « و از تعقیب دشمن سست نشوید (چه اینکه) اگر شما درد و رنج می‏کشید، آنها نیز همانند شما درد و رنج می‏کشند، ولی شما امیدی از خدا دارید که آنها ندارند و خداوند دانا و حکیم است.»(47) 
در این آیه امیدواری به خداوند، سبب مقاومت و تحمل درد و سختی به شمار آمده است. رهبر معظم انقلاب می‌فرماید: «باید به وعده الهی امیدوار بود و به تحقق آن حسن ظن داشت. مبارزه وقتی موفق خواهد شد که ایمان به خدا و توکل به خدا در آن وجود داشته باشد. باید حسن‌ ظن به خدای متعال و به وعده‌ الهی را در مردم تقویت کنید. او به ما می‌فرماید: «لینصرنّ الله من ینصره». از دشمن نهراسید، «ان کید الشّیطان کان ضعیفا» او به ما این را تلقین می‌کند. ما اگر به وظیفه‌ خود عمل و برای خدا حرکت و مبارزه کنیم و هدف را رضای خدا قرار بدهیم، بدون شک پیروزی نصیب خواهد شد.(48)
5. دعا: یکی از عوامل مقاومت، دعا و از خدا طلب صبر کردن است، همان‌ گونه که خداوند در وصف بسیاری از پیامبرانی که به همراه پیروان خود در برابر دشمنان مقاومت کردند و عزت خود را از دست ندادند می‌فرماید: «سخن آنان جز این نبود که گفتند پروردگارا گناهان ما و زیاده‏‌روى ما در کارمان را بر ما ببخش و گام‌هاى ما را استوار کن و ما را بر گروه کافران یارى ده.»(49)
یعنی در دعای آنها چیزی که نشانه ضعف باشد وجود ندارد؛ بلکه عزم راسخ خود را بیان می‌کنند. این نوع دعا موجب استقامت بیشتر ایشان خواهد بود.
6. صبر و بردباری: در آیۀ دیگر از قرآن کریم می‌خوانیم: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُم تُفْلِحُونَ: اى کسانى که ایمان آورده‏اید (در برابر مشکلات و هوس‌ها) استقامت کنید و در برابر دشمنان (نیز) استقامت به خرج دهید و از مرزهاى خود، مراقبت کنید و تقوا داشته باشید، شاید رستگار شوید.»(50) 
خداوند در این آیۀ شریفه دستور به استقامت در برابر دشمن می‌دهد. از دستور (صابروا) استفاده می‌شود که هر قدر دشمن بر خصومت خود بیفزاید، ما نیز باید بر پایدارى و استقامت خود بیفزاییم. «مرابطه» به معنى مراقبت از مرز‌هاست. این جمله به مسلمانان دستور آماده‌باش در برابر دشمن و مراقبت دائم از مرز‌ها و سرحدات کشورهاى اسلامى می‌دهد تا هرگز گرفتار حملات غافلگیرانه دشمن نشوند.(51)
از: پاسدار اسلام‌، شماره ۴۸۷-۴۸۸. 
_________________________
1.دائره المعارف فقه مقارن؛ ج.‏۱؛ ص. ۷۷.   2.تفسیر نمونه؛ ج.‏۲؛ ص. ۱۰۸.   3.انفال/۶۵.   4.انفال/۴۵.   5.آل‌عمران/۱۶۷.   6. بقره/۲۴۹.   7.بقره/۱۹.   8.عنکبوت /۶۹.   9.دائره المعارف فقه مقارن،ناصر مکارم شیرازی،ج‏۱، ص. ۳۳۲ و ص. ۳۲۹.   10. حج، آیه ۳۹؛ پیام قرآن،ج.‏۱۰، ص. ۲۹۶.   11. پیام قرآن، ج‏۱۰، ص، ۲۹۶.   12. انفال، آیه ۳۹.   13. پیام قرآن؛ ج.‏۱۰؛ ص. ۲۹۸.   14. سوره انفال؛ آیه ۶۰.   15.پیام قرآن؛ ج‏۱۰؛ صص. ۳۰۱-۳۰۰.   16. حج؛ ۳۸ و ۳۹.   17.هود/۱۲.   18.المیزان, طباطبایی، ج.۲، ص.۹۸.   19.بقره/۲۵۱.   20.حج/۴۰ر.ک: طباطبایی، المیزان‌،ج. ۱۴،ص۳۸۵.   21.بقره/۲۱۷.   22.پیام قرآن؛ مکارم شیرازی‌، ج.‏۱۰؛ ص. ۳۲۱.   23.نساء/۴۱.   24. المیزان، طباطبایی، ج.۵‌، ص.۱۱۶.   25.هروی، محمدالأمین، تفسیرحدائق الروح والریحان،بیروت، دارطوق‌النجاه.هروی، محمد الأمین، ۱۴۲۱ق، ج.۶، ص.۴۲۳.   26.قرطبی، محمد بن أحمد‌،الجامع لأحکام القرآن (تفسیر القرطبی)، قاهره، دار الکتب المصریه، چاپ دوم.   27.سباء/۴۶.    28.طبرسی، فضل بن حسن،مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، چاپ دوم.، ۱۴۰۸ق، ج.۸، ص ۲۲۵.   29.نساء/۷۱.   30. مراغی، أحمد بن مصطفى، تفسیر المراغی، قاهره، شرکه مکتبه ومطبعه مصطفى البابى الحلبی،چاپول‌، ۱۳۶۵ق، ج.۵، ص۸۷.  31.مراغی،تفسیر المراغی، ۱۳۶۵ق، ج۱۰، ص ۲۵.   32.انفال/۶۰.   33.نساء/۷۱.   34.نساء/۱۳۹.   35.تفسیر نمونه،مکارم شیرازی، ۱۳۷۹ش،ج.۳، ص. ۴۹۳.    36.دائره المعارف فقه مقارن؛مکارم شیرازی، ج.۱، ص. ۶۳۳.   37. تفسیر نمونه؛ ج‏۲۱؛ ص ۴۰۹.   38.بحارالانوار؛محمد باقر مجلسی‌، ج. ۷۵؛ ص ۳۵۹؛ ح. ۷۵.  39.بحارالانوار؛ محمد باقرمجلسی‌،ج. ۷۴؛ ص. ۳۳۹؛ ح. ۱۲۰.از تو سؤال مىکنند (مجموعه سؤالات قرآنى از پیامبر اکرم«ص» ص ۷۷.   40. میزان الحکمه؛محمدی ری شهری، ج. ۶ ح ۱۱۴۸۳.   41.وسایل الشیعه؛ ج. ۱۱؛ ابواب جهاد العدو؛ ب ۳۴؛ ح ۴.   42.داستان یاران: مجموعه بحث‌هاى تفسیرى حضرت آیت‌الله مکارم شیرازى‌،ص. ۲۸۸.   43.طباطبایی،سید محمد حسین،المیزان‌، ج.۱۷، ص۳۴.   44.فاطر/۱۵.   45.محمد/۷ و ر.ک: المیزان، طباطبایی، ۱۳۷۱ش،ج ۹، ص 95.   46. آل عمران/۱۷۳.   47.نسإ/۱۰۴.   48.بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در افتتاحیه‌ همایش غزه 1388/12/8 49. آل‌عمران/۱۴۷.  50.آل‌عمران/۲۰۰.   51. تفسیر نمونه؛ ج.‏۳؛ صص. ۲۳۳-۲۳۴.