مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه- 116
ادامه بحثهای خبرگان درخصوص گزینههای رهبری
سید یاسر جبرائیلی
آقای صانعی ضمن برشمردن سجایای آیتالله گلپایگانی، با پیشنهاد آقای آذری قمی درباره ایشان مخالفت کرد.
او گفت که آیتاللهالعظمی گلپایگانی بدون تردید فقیهی متدیّن و متّقی است، از ابتدای انقلاب مراقبت کرده که ضدّ انقلاب دورش را نگیرد، در همه مراحل پشتیبان انقلاب بوده، عادل است، طرفدار محرومین است، امّا جا انداختن رهبری ایشان در میان نسل جوان سخت است: «من میترسم خدای ناخواسته یک عدّهای نادان و ناآگاه برگردند و بگویند امام امّت از دنیا رفت و آن سفارشهای امام عمل نشد... آن جوانهایی که من دیشب در صحن دیدمشان، آنها را نباید نادیده گرفت.». آقای صانعی که معتقد بود خبرگان انتخاب رهبری را تا برگزاری رفراندوم قانون اساسی جدید به تعویق بیندازند، پیشنهاد داد خبرگان اگر بنا دارند آیتالله گلپایگانی را انتخاب کنند، در این بازه زمانی درباره ایشان مقداری کار و تبلیغ شود، امّا باز تکرار کرد که نباید خطر جوانهای مسلمانی را که نظر مثبتی به آیتالله گلپایگانی ندارند و کم هم نیستند، نادیده گرفت: «میرویم نظام را محکمتر کنیم خدای ناخواسته به نظام ضربهای بخورد که قطعاً وجود مبارک ایشان (آیتالله گلپایگانی) هم به این عمل راضی نخواهد بود.».1
آقای سیّدابوالفضل موسوی تبریزی سخنانی را که درباره عدم محبوبیّت آیتالله گلپایگانی بیان شد، وارد ندانست، امّا اضافه کرد که منظورش پذیرفتن پیشنهاد آقای آذری قمی نیست: «خوف این مطلب که جناب آقای صانعی فرمودند، این مثل بلاتشبیه خوف رسولالله در نصب علیّبن ابیطالب بود که خدا فرمود «واللّه یعصمک من النّاس»2.
شما اگر ثبوتاً واقعاً اشکالی ندارید، اشکال اثباتی خیلی به نظر من [وارد] نیست. اگر ثبوتاً اشکالی ندارید که مشروعیّت جامعه ما، مشروعیّت انقلاب ما، مشروعیّت کارهای مسئولین حتّی یک قلم بخواهند بزنند روی کاغذ بیتالمال عمومی که کسی که ولایت دارد آن را باید تنفیذ بکند... آن جهت دوّم که فرمودید به نظر من خیلی [مسئله] نیست. حالا اصل پیشنهاد را من نمیخواهم بگویم قبول [دارم] امّا این ایراد وارد نیست.».3
پس از قرائت نامه حضرت امام(قدّسسرّه) پیرامون شرط مرجعیّت، جهت مباحث خبرگان درباره گزینههای رهبری تغییر کرد. اعضا ضمن مخالفت با ایده انتخاب رهبر از میان مراجع و همچنین گزینههایی که از میان مراجع توسّط سوی آقایان آذری قمی و سیّدمحسن موسوی تبریزی پیشنهاد شده بود، پیشنهادهایی را برای انتخاب رهبر از میان فقهای غیرمرجع ارائه کردند. هرچند هنوز یکی دو نفر معتقد بودند قانون اساسی بر نظر امام(قدّسسرّه) ترجیح دارد و عقیده خود را بیان کردند.
آقای خلخالی در واکنش به پیشنهاد آقای سیّدمحسن موسوی تبریزی درباره عضویّت آیتالله منتظری در شورای رهبری، گفت که هرچند آقای موسوی تبریزی با خلوص نیّت این پیشنهاد را میدهد، امّا با توجّه به موضعگیری امام(قدّسسرّه) درباره ایشان، اساساً بحث درباره آیتالله منتظری باید از دستور کار خبرگان خارج شود. آقای خلخالی همچنین در مخالفت با پیشنهادهایی که درباره انتخاب رهبر از میان مراجع موجود ارائه شده بود، سخن گفت و استدلال کرد که آیتالله گلپایگانی هرچند پشتوانه انقلاب است، بر پیکر مطهّر حضرت امام(قدّسسرّه) نماز خواهند خواند، امّا این فکر غلط است که اگر خبرگان زمام امور کشور را به دست آقای گلپایگانی بدهند، مردم اطاعت خواهند کرد. او توجّه خبرگان را به این نکته جلب کرد: «اگر بنا بود که ملاک در این رهبری مرجعیّت بالفعل بوده باشد، خود حضرت امام امّت آقای گلپایگانی را میدیدند، ارتباط هم داشتند، و امام بههیچوجه به این مسئله توجّه نکردند.
این خلأ احساس میشد [و] در بین همه نگرانیآور بود که بعد از عزل منتظری چی میشود؟ خود امام این را متوجّه بودند که خب یک مرجع بالفعل، آقای گلپایگانی وجود دارد. خب پس آقایان دیگر سرگردان نشوید و بروید سراغ آقای گلپایگانی.».
آقای خلخالی همچنین گفت وقتی نام آیتالله گلپایگانی بهعنوان اینکه مرجع بالفعل هستند مطرح میشود، نام اشخاص دیگری نیز به میان میآید و این سؤال مطرح میشود که «چرا آقای خوئی را نمیگویید؟ چرا آن یکی را نمیگویید؟ چرا آن یکی را نمیگویید؟ همینجوری که ایشان (آقای موسوی تبریزی) آمد و حتّی به آقای آقا شیخ جواد تبریزی هم رساند.». موضع آقای خلخالی دراینباره این بود که خبرگان نباید برخلاف فرامین امام(قدّسسرّه) عمل کنند.4
پیشنهاد مشخّص آقای خلخالی با لحاظ نظر حضرت امام دربارهی شرط مرجعیّت این بود که آقایان مشکینی، موسوی اردبیلی و خامنهای تا زمان برگزاری رفراندوم و جاری شدن قانون اساسی جدید، بهعنوان شورای رهبری انتخاب شوند: «آقای مشکینی ضعیف هست ولی اینجوری نیست که اصلاً صلاحیّت این مسائل را نداشته باشد. خب ضعفش را جبران میکنید. افرادی را که قوی هستند، مدیریّت داشتند در کشور، مدبّریّت داشتند بغلشان میگذارید. آقای موسوی اردبیلی، در قضا کار کرده، نماینده امام بوده، مجتهد بالفعل هم هست. این را بغل ایشان میگذارید. و بعد هم سوّمی را که عبارت از آقای خامنهای بوده باشد. آقای خامنهای نشان داده که یک آدم متدیّن در خطّ امام است و اجتهاد دارد، ولو بنده تنزّل میدهم که اَقَلٌّما را که دارد در همین صلاحیّت رهبری، دارد دیگر، اجتهادٌمّا را دارد. این سه نفر را بیاییم [انتخاب کنیم]... بیایید به ضرس قاطع به این سه نفر بهعنوان شورای رهبری رأی بدهید، رأی موقّت هم بدهید؛ موقّت پیش خودتان است. مردم دلگرم بشوند. فردا همینجور که دارند تشییع جنازه میکنند، همینجور که سینه میزنند، به سر میزنند، میگویند که بله رهبران ما هم تعیین شدند، الحمدلله ما به دهن دنیا هم سنگ زدیم... آقای مشکینی از نظر وجهه حوزوی، از نظر مردمپسندی و اینها خب خودش یک واقعیّتی دارد و اصالتی دارد و اینها، آدم جاافتاده است. آقای اردبیلی، یک آدم متین و سنگینی است ولو اینکه قاطعیّتی ندارد. امّا در مقابلش آقای خامنهای قاطعیّت دارد و مملکت را اداره میکند و آقای هاشمی را هم بگذارید برای ریاستجمهوری، اگر رأی آورد آنهم میشود رئیسجمهور.».5
آقای محمّدتقی مروارید با پیشنهاد شورایی متشکّل از آیات مشکینی، خامنهای و هاشمی رفسنجانی به پشت تریبون رفت و اشارهای هم به حاج احمد آقا خمینی فرزند امام راحل داشت: «ظاهراً نسبت به یک فرد الان زمینه نیست که آقایان معیّن کنند، ولی نسبت به شورا که شاید جلسه منتهی به این بشود، البتّه پیشنهاد من این است که در دوران انقلاب و قبل از انقلاب این بزرگواران خلاصه امتحان خودشان را دادند. برای شورای رهبری البتّه از نظر فقاهت و اجتهاد حضرت آیتالله مشکینی و بعد جناب آقای خامنهای و جناب آقای هاشمی رفسنجانی. چه اشکال دارد خب این دو بزرگوار که مدّتها در کوران کار بودند باشند در رهبری؟...البتّه یک پیشنهاد هم دارم که حتّیالامکان تا جایی که قانون اجازه میدهد و راه دارد، «المرء یحفظ فی ولده»6؛ بالاخره امامزادهای ما داریم که منحصربهفرد است، باید حقّ ایشان هم خلاصه محفوظ باشد.».7
آقای شیخ محمّد هاشمیان در نطق خود ضمن اعتراض به آقای آذری قمی بابت مذاکرهای که بدون هماهنگی با خبرگان با آیتالله گلپایگانی انجام داده بود، استدلالهایی در مخالفت با انتخاب ایشان ارائه کرد. او خطاب به آقای آذری قمی گفت شما جزو خبرگان هستید و اگر قصد صحبت با آیتالله گلپایگانی را داشتید باید این کار را با اجازه خبرگان انجام میدادید. آقای هاشمیان گفت مردم به تبعیّت از رهنمودهای امام به اعضای خبرگان رأی دادهاند تا رهبری را انتخاب کنند که خطّ امام و راه امام را طی کرده و بتواند توطئه ابرقدرتها را خنثی کند: «حضرت آیتالله گلپایگانی خیلی خوب، روی چشم ما هم جا دارند، روی سر ما جا دارند، امّا آن مدیریّت و مدبّریّتی که نظام را از توطئه ابرقدرتها نجات میدهد آیا در ایشان هست؟ آیا آن شرایطی که امام پیوسته رهنمود دادند [در ایشان هست؟] ما همین الان بیاییم بر تمام رهنمودهای امام خطّ بطلان بکشیم؟».8
پیشنهاد آقای هاشمیان این بود که آقایان مشکینی، خامنهای، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی و حاج احمد خمینی بهعنوان اعضای شورای رهبری تعیین شوند، یا اینکه یکی از این افراد بهعنوان رهبر انتخاب شود. او استدلال کرد که همه این افراد که در سیاست بودهاند، در حضور امام بودهاند، در راه امام بودهاند و بینشهای امام را خوب تشخیص میدهند، فقیهند.9
آقای محمّدی گیلانی گفت از بعضی افراد شنیدم که قدرت تفقّه آیتالله گلپایگانی با زرارة بن اعین - از اصحاب دانشمند امام باقر(علیهالسّلام) - برابری میکند، امّا با پیشنهاد آقای آذری قمی درباره آیتالله گلپایگانی مخالفت کرد: «مشروعیّت نظام، مربوط به ولیّ امر است، یعنی آنی که دارای ولایت [است]... آن آقایان، اکابر، بزرگان، مفاخر ما هستند، ما در مشاکل فقهی و علمی به آنها مراجعه میکنیم.». او ناظر به اعتراض آقای هاشمیان دربارهی اقدام بدون هماهنگی آقای آذری قمی نیز گفت که ایشان تبرّعاً این کار را کردهاند. پیشنهاد آقای محمّدی گیلانی این بود که یا فردی از میان آقایان خامنهای، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، فاضل لنکرانی و جوادی آملی بهعنوان رهبر انتخاب شود یا اینکه شورایی از میان این افراد بهعنوان شورای رهبری تعیین شود.10
آخرین فردی که پیشنهادی برای رهبری داشت، آقای سیّدمحمّد حسینی کاشانی بود که گفت باید بر اساس اصل ۱۱۱ درباره عدم صلاحیّت آیتالله منتظری رأیگیری شود و اگر عدم صلاحیّت ایشان رأی نیاورد، ایشان رهبر باشند امّا در بیت آقای مشکینی مستقر شوند و آیات مشکینی و گلپایگانی نیز بدون اینکه مقام رسمی داشته باشند در کنار ایشان باشند. این پیشنهاد البتّه با استقبال خبرگان مواجه نشد و اعتراضاتی نیز به بیان آن صورت گرفت.11
همه این پیشنهادها امّا در حالی ارائه میشد که خبرگان هنوز درباره اینکه رهبری بهصورت فردی باشد یا شورایی، و در صورت شورایی بودن، شورای سهنفره باشد یا پنجنفره، بحثی نکرده و تصمیمی نگرفته بودند.
پیشنهاد کفایت مذاکرات
پس از نطقهایی که اعضا پیرامون چگونگی تصمیم برای دوره زمانی ارتحال امام تا رفراندوم قانون اساسی جدید و نیز شرط مرجعیّت داشتند و در خلال مباحث خود، گزینههایی برای رهبری پیشنهاد کردند؛ تعدادی از اعضا با این استدلال که مباحث در حال تکراری شدن است، خواهان کفایت مذاکرات شدند.12 در آییننامه داخلی خبرگان آمده بود که هرگاه نمایندهای مذاکرات را کافی تشخیص داد، برای جلوگیری از تکرار مطلب و اتلاف وقت، میتواند کفایت مذاکرات را پیشنهاد کند؛ اوّلین پیشنهادکننده دلایل موافقت خود با کفایت مذاکرات را بیان کند و اگر مخالفی باشد، علل مخالفت خود را بیان کند و پس از آن رأی گرفته شود.
آقای آذری قمی بهعنوان پیشنهاددهنده کفایت مذاکرات پشت تریبون رفت و استدلال کرد که اوّلاً حرفها دارد تکراری میشود، ثانیاً فرصت کم است و باید کار تمام شود، و ثالثاً پیشنهادها مشخّص است و باید درباره آنها رأیگیری شود.
آقای آذری قمی که اینک پس از شنیدن نظر حضرت امام(قدّسسرّه) درباره شرط مرجعیّت، مباحث خبرگان در اینباره و مخالفتها با پیشنهاد ایشان درباره آیتالله گلپایگانی، پشت تریبون قرار میگرفت، پیشنهادهای موجود را در سه محور جمعبندی کرد و مشخّصاً از تعیُّن رهبری در آیتالله خامنهای در صورت تصمیم خبرگان برای فردی بودن رهبری سخن گفت: «یکی همان پیشنهادی که بنده کردم، خب آن ممکن است به رأی گذاشته بشود. حالا ترکیبش را هر جوری که هیئترئیسه صلاح بداند... از آنکه گذشت، پیشنهاد [دیگر] باز دور دو مطلب میگردد. یکی اینکه یک نفر باشد از همین چند نفری که اسم برده شد، و یکی هم [اینکه] چند نفر باشد که دَوَران امر بین تعیین و تخییر است. قدر متیقّن عرض کنم که با جهات مثبت دیگری که دارد، در آقای خامنهای متعیّن میشود...
ما الان چند دفعه که [برای تنفّس] بیرون رفتیم، این آقایان، نمایندهها خیلی اظهار نگرانی میکنند از مسئله شورا و این را انصافش هم این است که [شورا] خیلی ضعیف است و خیلی بد است... علیایّحال بر فرض هم بالاخره شورا[یی باشد]، خب آنهم به رأی گذاشته میشود. پیشنهادی است، طرفدار هم شاید زیاد داشته باشد».13
آقای محمّد مؤمن بهعنوان مخالف کفایت مذاکرات سخن گفت و با اشاره به صحبتهای آقای آذری قمی، استدلال کرد که هنوز درباره اینکه آیتالله خامنهای بهصورت فردی رهبر باشند یا اساساً رهبری شورایی باشد، یا درباره شکلی که ایشان در رابطه با آیتالله گلپایگانی مطرح کردند، صحبتی نشده است.
به هر صورت، پس از صحبتهای آقای مؤمن، درباره پیشنهاد کفایت مذاکرات رأیگیری شد. حاضرین ۷۴ نفر اعلام شدند و با قیام اکثریّت، کفایت مذاکرات رأی آورد.14
آقای هاشمی رفسنجانی نایبرئیس مجلس خبرگان پس از تصویب کفایت مذاکرات، اعلام کرد که اینک خبرگان باید درباره حالات مختلفی که مطرح شده رأی دهند: ۱- رهبری فردی باشد یا شورایی ۲- اگر شورایی شد، شورا پنج نفره باشد یا سه نفره. سپس وارد بحث پیرامون مصادیق شوند.15
یکی از اعضا در این میان گفت شورایی یا فردی بودن را بحث کنیم سپس درباره آن رأیگیری شود. بر این مبنا، مجدّداً رأیگیری شد که خبرگان درباره شورایی یا فردی بودن رهبری مذاکرهکننده یا خیر. اکثریّت حضّار با رأی خود تصمیم گرفتند پیش از اینکه رأی به رهبری شورایی یا فردی بدهند، مباحث و استدلالهای موافقان و مخالفان را بشنوند.16
پانوشتها:
1- همان، صص 79-78
2- سوره مائده، بخشی از آیه 67، ترجمه: «و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه میدارد.»
3- همان، ص 79
4- همان، صص 98-93
5- همان
6- بحارالانوار، ج 29، ص 227
7- همان، صص106-105
8- همان، صص 111-106
9- همان
10- همان، ص 113
11- همان، صص 120-119
12- همان، صص 124-122
13- همان، صص 124-123
14- همان، 125-124
15- همان، ص 125
16- همان، ص 126