چشم زخم؛ خرافات یا حقیقت؟ (1) (پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی چشم زخم یا شور چشمی آیا یک باور خرافاتی است یا اینکه حقیقت دارد و ما میتوانیم برخی از صدمات و آسیبهایی را که به ما میرسد ناشی از چشم زخم بدانیم؟
پاسخ:
آیه چشم زخم و دیدگاه مفسران
در قرآن کریم تنها آیهای که به صراحت بحث چشم زخم را نسبت به پیامبر اکرم(ص) مطرح میکند، آیه 51 سوره قلم است که میفرماید: «وان یکادالذین کفروا لیزلقونک با بصارهم لما سمعواالذکر و یقولون انه لمجنون» و نزدیک است که این کافران تو (پیامبر(ص) را با چشمهای خود بلغزانند، آن وقت که آیات قرآن را میشنوند و میگویند که او (پیامبر(ص)) یک دیوانه و جنزده است. در اینجا مقصود کفار این است که اگر یک جنبههای غیرعادی در پیامبر اکرم(ص) میبینید: اینها الهامات و القائاتی است که شیاطین به او میکنند. لذا در آیه بعد میفرماید: و ما هو الا ذکر للعالمین» و اینها جز ذکر و تذکر و تنبهی و القایی که از ناحیه پروردگار برای همه جهانیان است، چیز دیگری نیست.
دیدگاه مفسرین
اما مفسرین درباره این آیه شریفه دو جور تفسیر کردهاند:
تفسیر اول
این آیه را فقط به این معنا گرفتهاند که قرآن میخواهد بفرماید که این کافران یک عناد و غیظ و حسادتی با تو دارند. دشمن وقتی که در مقابل دشمن قرار میگیرد، اگر احساس شکست در طرف مقابل بکند، از غیظ و خشمش کاسته میشود... و به هر اندازهای که در خودش احساس ضعف کند و در طرف مقابل احساس پیروزی، مرتب بر عقده و خشمش افزوده میگردد. کفار در مقابل پیامبر اکرم0ص) دچار چنین حالتی شده بودند. هر روز میدیدند، پیامبر(ص) نسبت به روز قبل موفقتر است و این افراد در واقع بازنده این تقابل میباشند. یعنی میدیدند که مردم به سوی پیغمبر(ص) گرایش دارند و از گروه و طیف اینها دور میشوند. به علاوه وقتی در مقابل یگانه ابزار قدرتمند پیامبر اکرم(ص) که قرآن کریم بود قرار میگرفتند، دنبال یک نقص و عیبجویی بودند، اما هر بار که آیهای نازل میشد میدیدند از آیه قبل جذابتر و شیرینتر و گواراتر است، این بود که وقتی آیات قرآن را میشنیدند و چشمهایشان به پیامبر(ص) بود، به گونهای که خشم و نفرت آنان افزوده میشد و میخواستند با چشمهایشان پیامبر اکرم(ص) را بکوبند. مثل اینکه میگوییم فلان کس با چشمهایش میخواهد مرا تیر بزند. اغلب مفسرین آیه را این طور تفسیر کردهاند، یعنی آیه کنایه از این است که کفار وقتی چشمهایشان به صورت تو است و گوشهایشان به آواز تو در حالی که قرآن میخوانی، آن چنان خشم بر خشمشان میافزاید که با چشمهایشان میخواهند تو را تیر بزنند. بنابراین از نظر آنان مفاد آیه صرفاً کنایه است از کمال و شدت خشمی که کفار و مخالفین دارند. انسان وقتی که دچار چنین خشمی شد و هیچ توجیه و منطقی برای خودش پیدا نکرد، دست به تهمتهای احمقانه میزند و پیامبر(ص) را یک آدم جن زده و دیوانه خطاب میکند: «و یقولون انه لمجنون» خداوند هم در جواب میفرماید: کار جن و شیطان که نمیتواند اثرش بیداری جهانیان باشد. «و ما هو الا ذکر للعالمین» بنابراین قرآن نمیگوید: «و ما هو الّا من رب العالمین» چون در این صورت این مطلب صرفاً یک مدعا بود. که آنها هم نفی میکردند و میگفتند: خیر این القای شیاطین است. و قرآن هم در جواب میگوید: خیر این القای خداوند است. اما خداوند این گونه پاسخ نداده بلکه با تأکید بر معیار حق و باطل میفرماید: آنچه که از ناحیه خداوند است، آن چیزی است که در جهت خیر و صلاح هدایت مردم به سوی رشد و تعالی و در جهت ذکر یعنی یادآوری و تنبیه و بیداری مردم آن هم بیداری جهانیان است نه بیداری یک قوم خاص. مگر میتواند یک چیزی از ناحیه جن و شیطان باشد ولی اثرش بیداری بشر و بیداری همه جهانیان باشد؟ پس با این عبارت: «و ما هوالا ذکر للعالمین» در واقع اقامه برهان شده که ادعای شما چگونه و به چه دلیل باطل است. بنابراین همان گونه که ملاحظه میکنید با این رویکرد تفسیری بحثی از چشمزخم و یا شور چشمی در میان نیست، بلکه کفار و معاندین پس از شنیدن آیات قرآن که با منافع و هوای نفس آنان در تضاد بود به گونهای کنایهای با چشمهایشان با پیامبر اکرم(ص) برخورد میکردند که گویا میخواهند تیری به آن حضرت بزنند یا با چشمهایشان حضرت را از روی خشم و کینه بخورند و با همین انگیزه میگویند که پیامبر(ص) مجنون است!
(ادامه دارد)