kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۳۸۵۸
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۷

شرایط قاضی و قضاوت از نگاه قرآن

 
 
علی پوریا
تحقق و اجرای عدالت از مهم‌ترین وظایف، مسئولیت‌ها و مأموریت‌های پیامبران است. خداوند در آیاتی از قرآن ازجمله هدف بعثت را تحقق عدالت می‌داند و مأموریت پیامبران را روشنگری،‌ تبیین حقوق و دعوت مردم به قیام برای اجرای عدالت معرفی می‌کند.
اینها همه بیانگر این معناست که عدالت یکی از محوری‌ترین موضوعات دین اسلام است،‌به گونه‌ای که عدالت را به عنوان یک اصل حاکم قرار داده و هر آن چیزی را ضد عدالت است از دایره دین خارج می‌کند و در هنگام تزاحم، وزنه به نفع عدالت سنگین می‌شود و امر مخالف با عدالت از گردونه اجرا بیرون می‌رود، چنان‌که در هنگام تضاد در حوزه احکام، امر مخالف عدالت به عنوان امر غیر دینی به دیوار بطلان کوبیده می‌شود و از حجیت و اعتبار ساقط می‌گردد.
بر همین اساس است که در اسلام قضاوت برای احقاق حق و عدالت در دستور کار قرار گرفته و یکی از مسئولیت‌های دولت و مردم، تحقق عدالت در همه ابعاد آن دانسته شده است.
نویسنده در این مطلب جایگاه واقعی قضاوت را از منظر قرآن تبیین کرده و با برشمردن مبانی قضاوت به ذکر برخی شرایط قاضی و قضاوت پرداخته است.
***
احقاق حق و عدالت با ابزار قضاوت
بی گمان جامعه بدون تحقق حق و عدالت، یک جامعه سالم نخواهد بود و به‌سادگی از درون فرو می‌پاشد. بسیاری از جوامع بشری که در قالب اقوام و قبایل و ملت‌ها شکل گرفته است، به سبب فقدان این دو اصل از گردونه تاریخ بشری خارج شده است. از این رو در تحلیل و تبیین علل و چرایی فروپاشی ملت‌ها و جوامع به این اصول توجه داده شده و آمده است: الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم؛ حکومت با کفر و بی‌دینی اعتقادی باقی می‌ماند ولی با ظلم و ستم باقی نمی‌ماند.این بدان معناست که هر جامعه نیازمند دولت و حکومتی است تا به وسیله آن نظم و سامان دهد و اهداف تشکیل و ایجاد آن را تحقق بخشد. دولت‌ها و حکومت‌ها به عنوان محور جامعه عمل می‌کنند و هر جامعه‌ای با محور دولت و حکومت معنا و مفهوم می‌یابد. هدف از تشکیل دولت و حکومت،‌ انتقال بخشی از قدرت توده‌ها و شهروندان و افراد جامعه به دولت‌ها برای اجرای اهداف چندگانه‌ای است که از جمله آنها حفاظت بر حقوق و امنیت و آسایش می‌باشد. اینجاست که مسئله قوانین برای مدیریت صحیح جامعه و حفظ حقوق شهروندی مطرح می‌شود و دولت‌ها موظف می‌شوند تا در چارچوب قوانین، حقوق شهروندان را حفظ کنند و در صورت تعرض، جلوی آن را بگیرند و متجاوزان به حقوق را مجازات کنند.
بنابراین، اگر دولت و حکومتی که برای محافظت بر حقوق و مجازات متجاوزان تشکیل شده،‌ بر خلاف فلسفه وجودی خود عمل و حرکت کند، مشروعیت سیاسی خود را از دست می‌دهد و از نظر افراد جامعه نامشروع و غیر قانونی تلقی می‌شود. از دست دادن مشروعیت دولت و حکومت از سوی اعضای جامعه به معنای سقوط و نابودی آن خواهد بود.
این یک واقعیت است که ظلم و بی‌عدالتی در میان هر ملت و جامعه‌ای به معنای عدم مشروعیت یا بحران وجودی و نابودی مطلق دولت و ملت خواهد بود.
همین مسئله موجب شده تا خردمندان هر جامعه‌ای که مسئولیت رهبری مردم را به عهده گرفته‌اند، به مسئله قوانین عادلانه، ‌اجرای دقیق آن و مجازات متجاوزان به حقوق و قوانین، توجه خاص داشته باشند و یکی از سه گانه‌های دولت‌ها یعنی در کنار تقنین، اجرا؛ قضاوت قرار گرفته و به عنوان مسئولیت‌های سه‌گانه در شکل سه قوه نمود پیدا کرده است.
در همه جوامع بشری، قضاوت و داوری، نقش کلیدی در اجرای عدالت و احقاق حقوق و عمل بر اساس قوانین دارد. 
از نظر اسلام،‌ ابزار قضاوت از مهم‌ترین ابزارهایی است که موجب احقاق حق و اجرای عدالت می‌شود و بقا و تقویت امت و جامعه سالم از طریق آن تضمین می‌گردد. از این رو بخشی از آموزه‌های اسلامی به مسئله قضاوت تعلق گرفته است.
اهمیت قضاوت در اسلام
واژه قضا در زبان عربی دارای معانی گوناگونی است. این واژه به معنای خلق، امر، حکم و مانند آن به کار رفته است. (لسان العرب، ج 11، ص 209 ذیل واژه قضی) مسئله قضا و قدر به معنای سرنوشت و تقدیر شاید از کاربردی‌ترین معنای این واژه در زبان فارسی باشد. از این رو برای تبیین معنای قضاوت به معنای حکم و داوری، در فرهنگ و ادبیات فارسی از واژه قضاوت استفاده می‌شود تا با واژه قضا به معنای تقدیر و سرنوشت جدا شود. بنابراین، در زبان فارسی واژه قضاوت از مصدرهای ساختگی است که به جای واژه قضاء در عربی استعمال می‌شود.(فرهنگ فارسی، ج 2، ص 2686) البته در زبان عربی و به‌ویژه در آموزه‌های قرآنی این مفهوم اخیر یعنی قضاوت‌، با استفاده از واژه حکم و مشتقات آن بیان می‌شود؛ چرا که واژه حکم در آموزه‌های قرآنی بیشتر در همین معنای داوری و قضاوت به کار رفته است. (از جمله در آیات 48 و 49 مائده و 26 سوره ص)
قضاوت در شریعت و فقه اسلامی به معنای ولایت شرعی برای داوری کردن بر اشخاص معینی از مردم از جانب کسی است که شایستگی فتوا دادن در جزئیات قوانین شرعی را دارد تا بر اساس آن اثبات حقوق و استیفای آن شده و فصل خصومات و رفع منازعات در جامعه شود.(جواهر الکلام،‌ نجفی، ج 40، ص 8)
چنان‌که گفته شد، از نظر قرآن و روایات یکی از اصلی‌ترین فلسفه وجودی ملت‌ها و دولت‌ها، اجرای عدالت و احقاق حقوق است. بنابراین، اسلام نیز به این اصل عقلایی توجه داشته و بر آن مهر تایید و امضا زده است. افزون بر اینکه از نظر اسلام عدالت،‌ ساختار نظام هستی از جمله نظام دنیاست و خداوند هستی را بر اساس آن بنیاد نهاده است؛ چرا که دستیابی به کمالات هر چیزی تنها از طریق عدالت امکان‌پذیر است و جامعه انسانی نیز اگر بخواهد به کمال شایسته و بایسته‌اش برسد باید بر محور عدالت حرکت کند. از این رو از مهم‌ترین وظایف و مسئولیت‌ها بلکه فلسفه بعثت پیامبران را تبیین حقوق و قوانین عادلانه در شکل کتاب و دعوت مردم به عدالت و اجرای آن دانسته است.(حدید، آیه 25) بر این اساس است که قضاوت از جایگاه مهم و با اهمیتی در نظام فکری و عملی اسلام برخوردار شده است.
شرایط قاضی و قضاوت
از شرایطی که قرآن برای تصدی مسئولیت قضاوت بیان کرده است‌، ‌به‌سادگی می‌توان اهمیت و جایگاه ارزشی قضاوت را دانست. 
1. شرط تقوا: خداوند مهم‌ترین شرط قاضی را تقوای الهی می‌داند. این بدان معناست که قضاوت با بی‌تقوایی سازگار نیست. این در حالی است که در بسیار از جوامع این شرط نادیده گرفته می‌شود و کسی از تقوای قاضی نمی‌پرسد. علت تأکید خداوند بر این شرط از آن‌روست که مهم‌ترین آسیب هر فرد و جامعه‌ای بی‌تقوایی است؛ چرا که انسان‌ها هرگونه تجاوز و نادیده گرفتن قوانین عقلانی و شرعی را به سبب بی‌تقوایی انجام می‌دهند. در حقیقت چشم اسفندیار و نقطه ضعف همه مردمان، هواهای نفسانی و پیروی از آن است. این مسئله موجب می‌شود تا انسان‌ها و جامعه‌ها نه تنها از هدف آفرینش دور شوند، بلکه راه سقوط را در پیش گیرند. ریشه همه مشکلات فردی و جمعی بشر در همین هواهای نفسانی و پیروی از آن یعنی بی‌تقوایی بشر نهفته است. از این رو خداوند در آیاتی از جمله 48 و 49 سوره مائده و 26 سوره ص، مهم‌ترین شرط در قضاوت را عدم پیروی از هواهای نفسانی می‌شمارد و بر ضرورت تقوا در اصل قضاوت تاکید می‌کند. بنابراین،‌ چشم اسفندیار و پاشنه آشیل هر انسانی از جمله قضات، هواهای نفسانی و پیروی از آن است. البته تاکید ویژه به داشتن تقوای الهی در امر قضاوت از آن روست که منصب قضاوت‌، جایگاه لغزش اشخاص است و اگر شخص از تقوای الهی بهره‌مند نباشد، به‌سادگی در چنین ورطه خطرناکی فرو می‌افتد.(ص، آیه 26) داشتن قدرت و اقتدار قضائی و احتمال زدوبندهای سیاسی و اجتماعی با خیانت‌کاران و قدرتمندان(نساء، آیات 105 تا 113 و نیز جامع البیان، ج 4، جزء 5، ص 373) و گرفتن رشوه (بقره، آیه 118) خطر لغزش را در این منصب چنان افزایش می‌دهد که از چهار دسته قضات تنها یک دسته آن می‌توانند رستگار شوند و از این لغزش‌گاه جان به سلامت برند. 
2. عدالت: اگر کسی بخواهد عدالت را در حق کسی اجرا کند نه تنها باید عادل باشد، بلکه مجسمه عدالت باشد. به این معنا که شاکله وجودی‌اش، بر عدل و عدالت سامان یافته باشد. خداوند وقتی از قاضی می‌خواهد تا در قضاوت‌، عدالت را رعایت کند، به این معناست که شخص باید عادل باشد. این شرط برای قاضی و قضاوت را می‌توان از آیاتی چون 58 و 105 سوره نساء و 47 سوره یونس به دست آورد.
3. علم: آگاهی و علم به قوانین و احکام الهی از دیگر شرایط و معیارهای صلاحیت قضاوت است که خداوند در آیاتی از جمله آیات پیش گفته و 8 و 44 و 45 و 47 و 48 و 49 سوره مائده و 26 سوره ص بدان اشاره کرده است. کسی که متصدی امر قضاوت می‌شود باید به فراگیری دانش قضا و علوم مربوط به آن مبادرت ورزد. آیه 105 سوره نساء فرمان می‌دهد تا قضاوت و حکومت در میان مردمان مبتنی «بما انزل الله» و «بما اراک الله»  باشد؛‌چرا که مراد از جمله نخست، قضاوت بر اساس قوانین و آموزه‌های الهی است، بنابراین قاضی باید نسبت به احکام و قوانین الهی علم و اشراف داشته باشد؛ و مراد از جمله دوم این است که قضاوت می‌بایست بر اساس داده‌های علمی خداوند در قرآن باشد(مجمع البیان، ج 3 و 4، ص 162) و این مستلزم آن است که شخص از نظر علمی و تقوایی به جایی رسیده باشد که حقایق بر دل وی چون آینه بتابد و درک و فهم مستقیمی از مطالب داشته باشد. 
4. اجتهاد: از آنچه گذشت به‌سادگی می‌توان شرط اجتهاد را نیز به دست آورد؛ زیرا مفاد جمله دوم در آیه 105 سوره نساء، اجتهاد قاضی می‌باشد. این بدان معناست که قاضی باید بر احکام اسلام تسلط و اشراف کامل داشته و بتواند عام و خاص، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ‌، صحیح و غیر صحیح از روایات و مانند آن را بداند و فروعات را به اصول ارجاع دهد و مطالب و مسائل را به تأویل برد و حقیقت را دریابد. بنابراین اجتهاد در افتاء و در فهم و استنباط لازم و ضروری است.
اینها مهم‌ترین شرایط قاضی است که در آیات قرآن بیان شده است. البته در قرآن شروط دیگری نیز گفته شده که از آن جمله می‌توان به ضرورت هوشیاری قضات نسبت به تزویر و دسیسه‌ها و تحریفات و مانند آن جهت به انحراف کشیدن حکم و داوری اشاره کرد. خداوند از قضات می‌خواهد تا با بهره‌گیری از همه ابزارهای درونی و بیرونی به گونه‌ای عمل کنند که حقیقت آشکار شود و عدالت اجرا گردد و احکام الهی در جامعه جاری و ساری شود.(مائده،‌آیه 29 ) از همین شروط می‌توان مسائلی را به دست آورد از جمله اهمیت و ارزش قضاوت از دیدگاه خداوند و قرآن و نیز نقش آن در اجرای عدالت و تحقق آن. 
مبانی قضاوت
همه این سختگیری‌ها و شرط و شروط گذاشتن‌ها برای قاضی و قضاوت به این خاطر است که دو چیز در جامعه انسانی تحقق یابد که بی‌تحقق این دو اصل، هدف آفرینش تحقق نخواهد یافت؛‌ زیرا خداوند می‌خواهد انسان سالم و جامعه سالمی را ایجاد کند تا همه بشر در یک شرایط مناسب و مطلوب بتوانند با فعلیت بخشی به کمالات وجودی خود در مقام خدایی شدن در آیند و مظهر ربوبیت الهی شوند و خلافت الهی را به عهده گیرند.
تحقق شرایط مطلوب زیستی و جامعه سالم،‌ منوط به احقاق حق و عدالت است. از این رو بر آن تأکید زیاد شده و به عنوان اصل محوری در همه آموزه‌های اسلامی مطرح گردیده است.
قضاوت اسلامی از نظر قرآن تنها زمانی تحقق می‌یابد، که دو اصل احقاق حق و عدالت مبنای همه قضاوت‌ها قرار گیرد؛‌ چرا که بی‌احقاق حق و عدالت، نمی‌توان سخن از قضاوت اسلامی راند.
از نظر قرآن داوری بدون معیار، در راستای اهداف اسلامی نخواهد بود و موجب می‌شود تا گرایش قضاوت به سوی خیانت و خائنان باشد (نساء، آیه 105) بنابراین، دو معیار اصلی و مبنای کلیدی برای قضاوت بیان می‌شود که نخستین آن حق است. خداوند در آیه 48 سوره مائده و 26 سوره ص، حق را مبنای قضاوت در جوامع بشری و میان مردم برمی‌شمارد. 
اما در‌باره عدالت به عنوان دومین معیار قضاوت‌، در آیاتی از جمله 58 سوره نساء و 42 سوره مائده و 47 سوره یونس بر لزوم رعایت عدالت در قضا به عنوان معیار اصلی آن توجه می‌دهد و در آیه 58 سوره نساء مراعات عدل و داد در قضاوت را حق تمامی انسان‌ها بر می‌شمارد تا این‌گونه نشان دهد که عدالت تنها نباید در حق شهروندان، یا امت اسلام و یا گروه‌های خاص باشد،‌ بلکه هرکسی که نام انسان بر او صدق می‌کند از این حق طبیعی برخوردار می‌باشد.
به سخن دیگر،‌ از نظر اسلام و قرآن، اجرای عدالت نسبت به همه انسان‌ها، حق طبیعی هر انسانی است و جامعه بی‌توجه به رنگ و نژاد، قوم و مذهب و آیین و مانند آن،‌ باید حق و عدالت را اجرا نماید و در اجرای آن کوتاهی نکند. از این رو بارها از قضاوت نسبت به اهل ذمه و اهل کتاب بر اساس عدالت و حق سخن به میان آمده و بر آن تاکید شده و پیامبر(ص) مأموریت یافته است تا این اصل را در عمل به مردم نشان دهد و بیاموزاند که تفاوتی میان انسانی با انسانی دیگر در مسئله احقاق حق و اجرای عدالت نیست.(مائده، آیات 41 تا 48 )
از نظر قرآن، عدالت باید چنان مشهود باشد که همگان از اهل کتاب و غیر کتاب آن را حس کنند و لمس نمایند. از این رو بر عدالت مشهود در آیاتی از جمله آیات پیش گفته تاکید شده است؛ زیرا حق و عدل معیارهای قضاوت و مبنای آن از نظر اسلام است.(اعراف،‌آیه 181 و مائده، آیه 42) از آنجا که خویشاوندی می‌تواند تاثیر سوء در قضاوت افراد به جا گذارد،‌خداوند بر لزوم رعایت عدالت در قضاوت در‌باره قوم و خویش از جمله والدین تأکید کرده است.(نساء، آیه 135)
نظارت بر قضات
نظارت بر کار قاضی و داوری او باعث می‌شود که قضاوت از هرگونه انحراف از حق و عدالت مصون باشد. خداوند در آیاتی از جمله 58 سوره نساء و 78 سوره انبیاء تأکید می‌کند که قضاوت قاضیان زیر ذره‌بین دقیق قرار گیرد تا هرگونه انحراف و تخطی از حق و عدالت شناخته و برطرف شود. به سخن دیگر، برقراری نظام قضائی عادلانه مبتنی بر حق و عدالت در جامعه بشری که از اهداف اصلی و مأموریت‌های پیامبران و ارسال کتب آسمانی از جمله قرآن و فرستاده شدن پیامبر گرامی (ص) بوده است، باید به صورت دقیق شکل گیرد و در جامعه اسلامی بلکه جهانی تحقق یابد. لذا نظارت بر کار قضات به عنوان یک اصل کلیدی و محوری در احقاق حق و اجرای عدالت مورد توجه و تأکید اسلام می‌باشد.
آنچه بیان شد تنها گوشه‌ای از آموزه‌های قرآنی در موضوع قضاوت است. تبیین همه ابعاد و مسائل آن بیرون از حوصله یک مقاله است و از این رو به همین مقدار بسنده می‌شود.