حضور گسترده مردم در کارزار انتخاباتی پرشور
ما در متن یک کارزار بزرگ و تاریخی قرار داریم. کارزاری که ابتدای آن تقریبا از میانه دوره قاجار شروع شده و با پیش آمدن زمان، هر روز بر کمیت و کیفیت آن در دو سوی نبرد افزوده گشته است.
کسانی که چند قرن مناطق مختلف جهان را در سیطره حاکمیت، بردهداری و چپاول خود داشتهاند، روزی رگ امیرکبیر را در حمام فین کاشان زده و روزی دیگر رئیسعلی دلواری را به تیر خیانت شهید میکنند.
از سقوط دولت مصدق با کودتای انگلیسی- آمریکایی و کشتار مردم در قیام 15 خرداد تا ساماندهی جنگ 8 ساله علیه ملت ایران و ترور دانشمندان هستهای تا ساماندهی انواع و اقسام جنگ فرهنگی، رسانهای، امنیتی و فتنههای سیاسی، مجموعه تلاشهای دشمنان خاک پاک این سرزمین طی قرن بیستم میلادی برای برچیدن آرامش و زندگی در خاک پاک ایران بوده است.
آن کسی که مجموعه این حوادث را جدای از هم میبیند، حتما درک درستی از تطور و تلاشهای تاریخی ملت ریشهدار ایران در برابر غول سیاه استعمار خارجی و استبداد داخلی نداشته و ندارد.
اکنون سؤال این است که آیا ماهیت قاتلان امیرکبیر عوض شده و توبه کردهاند یا با مجهزتر شدن به فنون علمی و حیلههای سیاسی جدید، گامهای بلندتری در استعمار ملتها و بر سفره خون آنها نشستن برداشتهاند؟ پاسخ تمام این سؤالات اکنون در غزه پیش روی ماست. کمااینکه طی دهههای اخیر مکرر در کشورهایی چون عراق، افغانستان، یمن، لیبی، سوریه، فلسطین و تحولات جاری در سراسر جهان به این سؤالات پاسخ داده شده است.
مشخصا پس از آزمودن ملت ایران در جنگ 8ساله، دشمن تا حد زیادی از گزینه نظامی برای مقابله با ما ناامید شد و به رویکردهای جدیدی در دشمنی روی آورد.
اکنون راهبرد ناامیدسازی مردم از آینده کشور و تصویر بنبست در مسیر حرکت ملت ایران، مهمترین گزینه روی میز آنهاست. این در حالی است که به اذعان خود متفکرین غربی، این دنیای غرب است که در حوزههای مختلف فکری، سیاسی و فرهنگی به بنبست رسیده و تدریجا در حال از دست دادن برتری نظامی و اقتصادی خود به عنوان آخرین سلاحهای مؤثر علیه ملتها نیز هست.
نقش حیاتی انتخابات در جنگ ارادهها
زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دوران ریاست جمهوری کارتر که شهرت خود را مدیون پیشبینیهایش درباره دگرگونی تمدنها بود و پیش از این در یکی از کتابهایش نابودی تمدن کمونیستی را پیشبینی کرده بود، در سالهای پایانی عمر خود معتقد بود که همین اتفاق برای نظام لیبرال سرمایهداری غرب نیز رخ خواهد داد.
وی در همین زمینه مینویسد: «جامعه غوطهور در شهوتها نمیتواند آداب اخلاقی جهان را پایهریزی کند و هر تمدنی که نتواند در اخلاق پیشگام و جلودار باشد، دچار فروپاشی خواهد شد.»
بر این اساس، پیروز نهائی در این تقابل را حتما ارادههای قویتر مشخص خواهند کرد.
یک کارشناس مسائل سیاسی به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «در جنگ ارادهها، گسست در صفوف ملت ایران و ایجاد دوقطبی و چندقطبیهای کاذب در جامعه ایرانی، اکنون مهمترین راهحل غرب برای غلبه بر ملت ایران است. ترفندی که برگزاری انتخابات پرشور میتواند آن را خنثی کرده، روند فرسایش قدرت دشمن و ناامیدسازی او در برابر اراده ملت ایران را تسریع نماید.» وی میگوید: «تاکید و اصرار بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب و متفکرین برجسته بر اهمیت انتخابات، ناشی از این درک اساسی و عمیق است که در نظام جمهوری اسلامی، مردم و حضور آنها، مهمترین اهرم قدرت کشور و نظام سیاسی محسوب میشوند. چنانکه انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ با مشارکت گسترده اقشار مختلف مردم به پیروزی دست یافت و نظام سیاسی برآمده از انقلاب نیز، از همان ابتدای تشکیل و حتی در اوج بیثباتی و تلاش گروههای ضدانقلاب برای تجزیه کشور بر حضور و مشارکت مردم در عرصههای سیاستی تأکید ویژه داشته و حتی وقوع جنگ تحمیلی نیز منجر به عدم برگزاری انتخابات نشده است.»
اولین انتخابات جمهوری اسلامی
دراین باره توجه به برگزاری رفراندوم در کشور در زمانی که هنوز نظام سیاسی استقرار جدی نیافته بود و نیز برگزاری تقریبا یک انتخابات در هر سال به صورت میانگین، امری حائز اهمیت است.
اولین مشارکت مردم پس از پنجاه روز از پیروزی انقلاب اسلامی در دهم و یازدهم فروردین ماه سال ۱۳۵۸ در تعیین نوع نظام سیاسی انجام شد و ۲/۹۸ درصد آرا به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند.
دومین انتخابات برای انتخاب اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی بود که در دوازدهم مردادماه سال ۱۳۵۸ برای گزینش ۷۳ نفر برای تدوین قانون اساسی انجام شد.
سومین انتخابات در ۱۱ و ۱۲ آذرماه سال ۱۳۵۸ برای تأیید قانون اساسی که توسط مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شده بود برگزار شد و با ۵/ ۹۹ درصد آرا به تأیید ملت رسید.
نقش انتخابات پرشور
در افزایش قدرت بینالمللی
اصرار دشمن و رسانههای تابلودار آن برای حمله به اصل انتخابات و ناامیدسازی مردم از شرکت در این عرصه مهم و سرنوشتساز اما از کجا ناشی میشود؟
دکتر امیر محبیان، کارشناس مسائل سیاسی در همین زمینه میگوید: «مشارکت در انتخابات پیامهایی دارد که این پیامها میتواند برای جامعه مردمسالار دینی، بهعنوان اصلی برگزیده، اهمیت بسیار زیاد و بلکه حیاتی داشته باشد. شرکت مردم در انتخابات و افزایش آن نشاندهنده اعتماد عمومی و همچنین سرمایه اجتماعی است. یک جامعه بر اساس قانون و بر اساس اعتماد اداره میشود. اگر این اعتماد سست شود، قانون سستشده و آن جامعه بهمرور متلاشی خواهد شد. بعضیها گمانشان این است که عدم شرکت در انتخابات صرفاً یک پیام به حاکمیت یا به گروهی از سیاستمداران در کشور است، امّا واقعیت این است که حیات کشور به حضور مردم گره خورده، چراکه جامعه مبتنی بر سرمایه اجتماعی و مردمسالاری دینی شکل گرفته است. برای همین کاهش مشارکت میتواند نشاندهنده کاهش اعتماد اجتماعی باشد و اثرات بسیار منفی دارد؛ چون دشمنان کشور همیشه منتظرند که با کاهش مشارکت عمومی و کاهش اعتماد عمومی عملاً سیاستمداران کشور پشتوانههای خودشان را از دست بدهند؛ چون با از دست دادن پشتوانهشان، در مذاکره و تعامل بینالمللی فاقد عزت نفس و اعتمادبهنفس میشوند و آن موقع استقلال و مصالح کشور حتماً صدمه خواهد خورد.»
این استاد دانشگاه و روزنامهنگار باسابقه در ادامه میافزاید: «مورد دیگری که در افزایش مشارکت میتواند بسیار ارزشمند باشد اینکه افزایش مشارکت مردم موجب کاهش فشارهای بینالمللی میشود. مشارکت مردم میتواند در جهت تقویت استقلال کشور باشد و عدم مشارکت سیگنالی را به کشورهای معارض میدهد که با افزایش فشار منافع خودشان را تأمین کنند که منافع خودشان در تعارض با منافع ملی و حتی تمامیت ارضی کشور ماست.»
تاکید محبیان در زمینه تعارض دشمنان با تمامیت ارضی ایران اما از آن رو اهمیت دارد که ما از همان روزهای نخست انقلاب اسلامی، در چند نقطه کشور با جریانات تجزیهطلب مواجه بودهایم.
انتخابات پرشور برای مبارزه با تجزیهطلبی
جریاناتی که با تحریک دشمنان ملت ایران، هزینههای سنگینی را در آن مقطع زمانی، بر انقلاب نوپای اسلامی ملت ایران تحمیل کردند. ما باید این واقعیت را بپذیریم که اگر اکنون هم از تحولات داخلی کشور بهخصوص انتخابات، سیگنال ضعف به دشمنان ارسال شود، آنها بیتمایل نخواهند بود که بار دیگر با روشن کردن آتش کثیف تجزیهطلبی در مرزهای کشور، ما را به دوره جنگهای داخلی تجزیهطلبان در سالهای آغازین انقلاب بازگردانند. کما اینکه در آشوبهای سال گذشته، سرمایهگذاری مالی، سیاسی و رسانهای سنگینی در این زمینه انجام داده و با هوشیاری ملت ایران، تیرشان به سنگ خورد. بر این اساس، هر برگه رای در انتخابات پیشرو، ضامنی برای حفظ تمامیت ارضی کشور و منکوب کردن دشمنان ملت ایران در آن سوی مرزها نیز خواهد بود. رایهایی که حتما اثرشان کمتر از تلاش مرزبانان غیور کشور در سراسر خطوط مرزی این خاک پاک نخواهد بود.
خواب و خیال تجزیهطلبان
مسئله تلاش دشمن برای تجزیه ایران عزیز، یک موضوع موهوم و ادعایی نیست. اندیشکده آمریکایی کارنگی، سال گذشته و همزمان با آشوبهای داخل کشور، طی مقالهای در همین زمینه، سه منطقه شامل استانهای سیستان و بلوچستان، شهرهای کردنشین و استان خوزستان را مناطقی با هدف آشوبسازی و تجزیه ایران معرفی کرده، مینویسد: «این سه استان نقش زیادی در پروژه براندازی میتوانند داشته باشند.»
مزدوران ایرانی و شناخته شده دشمن نیز با تلاش آشکار در این حوزه، نشان دادهاند که برنامه تجزیه ایران، هم اکنون یک گزینه مهم و مورد اهتمام اربابان غربی آنها برای از پای درآوردن ملت ایران است. به عنوان مثال، شیرین عبادی، مزدور شناخته شده سازمانهای اطلاعاتی غرب، سال گذشته در همین زمینه با «بیاشکال» دانستن اعتقاد به جدا شدن از ایران میگوید که «هیچ ایرادی ندارد اینها فعالیت کنند، حزب رسمی تشکیل بدهند و صراحتاً بگویند ما میخواهیم جدا بشویم و بنا به این دلایل میخواهیم جدا بشویم!»
انتخابات مهمترین راه منکوب کردن دشمن است
این مزدور شناختهشده با ادعای اینکه باید «حق تعیین سرنوشت» به تجزیهطلبها هم داده شود، افزوده بود: «باید این کار را با «تأسیس حزب» و «از طریق مدنی» و «بدون خونریزی و به طریق مسالمتآمیز» انجام دهند!» یک کارشناس سیاسی در همان مقطع در پاسخ به عبادی گفت: «در حقوق بینالملل، «اصل تعیین سرنوشت» شامل «حق» تجزیه یا جداییبخشی از خاک یک کشور- برخلاف اصل حاکمیت و تمامیت ارضی آن- نمیشود. در حقوق بینالملل، حق تعیین سرنوشت اساساً در چارچوب حق رهایی از «استعمار» و سرکوب «خارجی» به رسمیت شناخته شده است. در مقطع زمانی کنونی، مهمترین راه خاموش کردن این صداهای آلوده، شرکت پرشور مردم سرزمین عزیز ایران در انتخابات خواهد بود.
چنانکه رهبر معظم انقلاب طی سخنرانیهای اخیر خود بارها بر اهمیت حیاتی این مسئله تاکید کرده، میفرمایند: «همه کسانی که مخاطبانی دارند، وظیفه دارند مردم را به انتخابات دعوت کنند. علمای اَعلام، اساتید دانشگاه، اساتید حوزه، صداوسیما، مطبوعاتیها، جوانها، افراد در داخل خانواده، اینها همه میتوانند منادی انتخابات باشند و مخاطبان خودشان را به انتخابات دعوت کنند؛ آنوقت انتخابات، انتخابات پُرشوری خواهد شد... بعضیها مردم را از انتخابات دلسرد میکنند؛ این کار غلطی است، این اشتباه است، این به ضرر کشور است. به ضرر «کشور» است؛ به ضرر فلان شخص و فلان آدم نیست، به ضرر کشور است. بعضیها برای اینکه مردم را از انتخابات دلسرد کنند، مدام مشکلات کشور را جلوی چشم میآورند. خب اگر مشکلات وجود دارد، راهحل مشکلات چیست؟ راهحل مشکلات انتخابات است. اتّفاقاً برای اینکه مشکلات برطرف بشود، بایستی در انتخابات شرکت کرد.»