kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۲۵۶۴
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۰
چرا بخش بین‌الملل جشنواره فیلم فجر جریان‌ساز نیست؟

فقدان راهبرد تهاجمي

 
آرش فهیم
جشنواره فيلم فجر هم مثل خیلی دیگر از جشنواره‌های بزرگ و معتبر سینمایی با صفت «بين‌المللي» شناخته می‌شود. حداقل اینکه در بخش مجزایی که برای این جشنواره طراحی شده، چند فیلم از اقصی نقاط جهان به نمایش درمی‌آید و در مراسم اختتامیه جشنواره فجر نیز جوایزی به برترین‌های این بخش اعطا می‌شود. اما واقعیت این است که بخش بین‌الملل جشنواره فیلم فجر، هيچ‌گاه جريان‌ساز نبوده و به ندرت خبرساز بوده است! به عبارت صریح‌تر، بخش بین‌الملل جشنواره فیلم فجر صرفا به نمايش تعدادي فيلم و دادن چند جايزه به برگزيدگان آنها محدود شده است و نه بیش از این. ضمن اين كه بخش بين‌الملل جشنواره فيلم فجر حتي از سوي رسانه‌ها، منتقدان و هنرمندان داخلي هم چندان با استقبال روبه‌رو نمی‌شود، چه رسد به رسانه‌ها و شخصيت‌هاي خارجي. به عبارتي صريح؛ جشنواره فيلم فجر در زمينه بين‌المللي سترون و ناكارآمد است. 
اين درحالي است كه جشنواره‌هاي پرآوازه جهاني به خاطر رويكرد بين‌المللي خود به شهرت دست يافته‌اند. دليل اين كه جشنواره‌هايي چون كن، برلين، ونيز و... همچنین مراسم سینمایی اسکار نسبت به ساير رويدادهاي مشابه خود خبرسازتر هستند و توجهات را به سوی خودشان جلب می‌کنند، سیاستگذاری و تعيين راهبرد برای آنها بوده است.
كافي است به فهرست برگزیدگان و نامزدهاي این جشنواره‌ها و مراسم اسکار در دوره‌هاي دقت كنيم تا عمق استراتژيك اين رویدادها نمايان شود. چون در اين فهرست‌ها به طور عمده افرادي خودنمايي مي‌كنند كه به نحوي از انحاء در راستاي سياست‌ها و منافع متولیان این جشن‌ها و جشنواره‌ها هستند. مصداق بارز اين واقعيت، انتخاب ده‌ها فیلم است كه شايستگي فني و هنري قابل توجهي ندارند اما به عنوان نامزد یا برگزیده جشنواره کن یا برلین و حتی اسکار نامیده می‌شوند. نمونه‌اش فیلم‌های ایرانی هستند که به این جشنواره‌ها راه می‌یابند و بعضا کاندیدا یا برنده جوایز یا عناوینی هم می‌شوند؛ فیلم‌هایی که نه بین مردم و نه بین منتقدان و کارشناسان سینما، محبوبیت و ارزشی ندارند اما چون مماس با سیاست‌های برگزارکنندگان این جشنواره‌ها هستند، در این جشنواره‌ها مطرح می‌شوند. درواقع، اين جشنواره‌ها توانسته‌اند، تبديل به اهرم‌هايي به ظاهر فرهنگي براي پيشبرد مقاصد دولت‌هاي خود در صحنه بين‌المللي و دیپلماسی شوند. اين جشنواره‌ها از يك طرف، به همايش‌هايي براي معرفي و تبليغ سينماي مهاجم و امپرياليستي و استعماری تبديل شده‌اند و از طرف ديگر، شرايطي را فراهم كرده‌اند كه فيلمسازاني در دنيا، صرفا براي حضور در اين جشنواره‌ها كار سينمايي كنند. همچنان كه ايران نيز هدف سياستگذاري آنها قرار گرفته است. به گونه‌اي كه همواره فيلم‌هايي از ايران را برجسته مي‌كنند و تحت حمايت قرار مي‌دهند كه تصويري منفي و سياه از ايران نمايش مي‌دهند. مروري بر فيلم‌هاي ايراني كه در چنين جشنواره‌هايي جايزه گرفته‌اند نشان مي‌دهد كه در به جز دو سه استثنا، تمام فيلم‌هايي كه در جشنواره‌هاي وابسته به دولت‌هاي غربي تحويل گرفته شده‌اند داراي اين نوع نگاه بوده‌اند. البته در سال‌هاي اخير، اين جشنواره‌ها پا را از گليم خود درازتر كرده و حتي در امور داخلي كشورمان نيز دخالت مي‌كنند. اين سياستگذاري يكي از مهم‌ترين عوامل ايجاد جريان فيلمسازان جشنواره‌اي در ايران شده است.
اين‌گونه جشنواره‌ها براي اهداف ضدانساني خود همه كار مي‌كنند، اما متأسفانه جشنواره‌هاي ما براي آرمان‌هاي والاي انساني و الهي خود كم‌كارند و كم‌تأثير. اين يك واقعيت نامطلوب است كه بخش بين‌الملل جشنواره فيلم فجر، با اين كه در همه دوره‌هايش نمايش‌دهنده آثار قابل توجهي هم بوده، اما در هيچ يك از دوره‌هاي خودش نتوانسته به عنوان يك كارزار مؤثر بر سينماي جهان کار كند. به اين معني كه نمی‌توان هيچ موج و حتي بازتابي را در سينماي دنيا شناسايي كرد كه تحت تأثير جشنواره فجر پديد آمده باشد.
جشنواره فيلم فجر در عرصه بين‌المللي خودش، برخلاف جشنواره‌هاي جهاني مذكور، منفعل و فاقد راهبردي تهاجمي است. اين وضعيت ناخوشايند در شرايطي به وجود آمده كه جايگاه منحصر به فرد كشور ايران در عرصه بين‌المللي قابليت و استعداد بالقوه و ويژه‌اي را پيش‌روي جشنواره فجر قرار داده است. قابليت اين كه منادي سينمايي متفاوت و مخالف با سران کن و برلین و اسكار باشد. جشنواره فيلم فجر مي‌تواند و بايد با شاخص‌سازي و فرياد برآوردن عليه سينماي زرسالار و زورگوي حاكم و مسلط بر جهان، فيلمسازان مستقل جهان را مجذوب خود كند. نمی‌توان منكر تلاش‌هايي در اين راستا در دوره‌هاي مختلف جشنواره فيلم فجر شد. 
يكي از عوامل تضعيف جايگاه بين‌المللي جشنواره فيلم فجر، نگاه اشتباه برخي از فيلمسازان، كارشناسان، رسانه‌ها و مسئولان فرهنگي است. پندار آن‌ها اين است كه اگر فيلم‌هاي‌ هاليوودي و آثار معروف غربي در اين جشنواره شركت كنند، بخش بين‌الملل، شكوفا و پويا مي‌شود. اما تقليد و تكرار، همان طور كه در هيچ برنامه و حركت فرهنگي ديگري نتيجه نداده است در اين زمينه نيز راه به جايي نمی‌برد. زيرا به نمايش درآمدن فيلم‌هاي جريان متداول سينماي غرب در جشنواره فجر، اتفاق تازه و بكري نبوده و نخواهد بود. سياستگذاران و مسئولان جشنواره فجر هم بايد تعارف و تقليد را كنار بگذارند و با توجه به رسالت جهاني انقلاب اسلامي، هويت بين‌المللي جشنواره‌اي را كه به نام فجر مزين است، تدوين كنند. ايران، كشوري آزاده و ضدسلطه در عرصه جهاني است و از مظلومان و مستقل‌ها حمايت مي‌كند. پس سينماي ايران نيز نمی‌تواند در زمينه جهاني، هدفي جز اين داشته باشد. امروز در دنيا جاي جشنواره‌هايي براي سينماي مستقل و ضدسلطه خالي است. سينماي ايران، مي‌تواند با امكانات و توان خود، محل و مرکزی براي فيلمسازان انسان‌دوست، آزادي‌خواه، ضدجنگ و مخالف استعمار و سلطه شود. طوري كه هنرمندان آزاده جهان، با انگيزه شركت در اين جشنواره فيلم بسازند و جشنواره فجر ايران، باعث تبليغ و ترويج اين نوع هنرمندان و فيلم‌ها شود.
جشنواره فيلم فجر هم براي نيل به اين مقصود بايد معيارها و شاخص‌هاي منحصر به فردتري را اتخاذ كند. شاخص‌هايي كه هدف آنها جذب و حمايت از فيلمسازان متفاوت و دگرانديش جهان باشد. بخش بين‌الملل اين جشنواره بايد عملكردي فراتر از نمايش فيلم‌هاي خارجي را در پيش بگيرد و تبديل به همايشي با حضور كارگردان‌هايي كه در جشنواره‌هاي سلطه‌گر جهان مغفول و مظلوم هستند شود. يعني اين گروه از فيلمسازها هر سال در جشنواره حضور يابند، سخنراني كنند، آثار آنها نقد و بررسي شود، جوايزي به آنان عطا شود و...