مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه- ۹۳
8 سال صبر در دوران ریاستجمهوری
سید یاسر جبرائیلی
وقتی حضرت آیتالله خامنهای به ریاستجمهوری انتخاب شدند، بر اساس قانون اساسی وقت، رئیسجمهور پس از مقام رهبری، عالیترین مقام رسمی کشور بود و مسئولیّت اجرای قانون اساسی، تنظیم روابط قوای سهگانه و ریاست قوّه مجریّه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط میشد، برعهده داشت؛ امّا ریاست هیئت وزیران با نخستوزیر بود. نخستوزیر بر کار وزیران نظارت داشت و با همکاری وزیران، برنامه و خطّمشی دولت را تعیین و قوانین را اجرا میکرد.
مسئولیّت اقدامات هیئت وزیران در برابر مجلس نیز، با نخستوزیر بود. لذا هماهنگی نخستوزیر با رئیسجمهور، اهمّیّت بسیار زیادی داشت. آیتالله خامنهای ابتدا آقای علیاکبر ولایتی را بهعنوان نخستوزیر به مجلس معرّفی کردند و طیّ سرمقالهای در روزنامه جمهوری اسلامی، شاخصهایی را که در این انتخاب مدّ نظر داشتند شرح دادند، امّا مجلس به آقای ولایتی رأی اعتماد نداد.
آیتالله خامنهای در واکنش به عدم رأی اعتماد مجلس به خبرنگاران گفت: «در این تصمیمگیری، مجلس در برابر رئیسجمهوری قرار دارد که نسبت به او محبّت و حمایت خود را بارها ابراز کرده است. این نشاندهنده استقلال مجلس است و استقلال مجلس برای ما ارزشمند است.»1
آیتالله خامنهای به فاصله چند روز، آقای میرحسین موسوی را که مدّ نظر اکثریّت نمایندگان مجلس بود، بهعنوان نخستوزیر معرّفی کردند و مجلس به او رأی اعتماد داد. آقای هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس در خاطرات خود نوشته است که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با محوریّت بهزاد نبوی ضمن تبلیغات گسترده علیه آقای ولایتی، برای نخستوزیری آقای میرحسین موسوی رایزنی و میدانداری کرد.2
آقای موسوی گرایشهای فکری چپ داشت و سیاستهای متفاوتی را دنبال میکرد که مدّ نظر آیتالله خامنهای نبود. تأکید بر تصدّیگری دولتی در اقتصاد، محدود بودن سقف داراییهای مردمی، حجیم کردن دولت و... مواردی بود که محلّ اختلاف جدّی آیتالله خامنهای با نخستوزیر شد؛ بهگونهای که ایشان تصمیم گرفتند در دوّمین دوره ریاستجمهوری، فرد دیگری را بهعنوان نخستوزیر معرّفی کنند. آیتالله خامنهای در دوران تبلیغات انتخاباتی سیاستهای دولت در زمینه اقتصاد را مورد انتقاد قرار داده و گفتند: «سیاستهای اقتصادی باید صد درصد در جهت خدمت به محرومان و فقرزدایی باشد؛ دولت باید در زمینه کاهش فقر سیاستگذاری کند و البتّه این به این معنا نیست که ما بیاییم همه چیز را دولتی کنیم. اگر کسی خیال کرده دولت برای رفع تبعیض، فقر و محرومیّت ناگزیر است که امور اقتصادی را خود در دست بگیرد، اشتباه کرده است. تجربه چهار سال گذشته نشان داده است در هر کاری که مسئولیّت آن صددرصد دولتی بوده ضرر کردهایم؛ در زمینه واردات و بازرگانی و صنایع، دخالت دولت باعث ضرر شده است؛ زیرا نیروی کارآمد مردم و سرمایه مردم را از دست دادهایم و پرسنل دولت زیاد شده است و سلایق و انگیزههای شخصی را که عامل افزایش ثروت است، از بین بردهایم. راه مستقیم، بینابین است: اقتصادی مردمی با نظارت دولت.»3
با این وجود، برخی نظامیها نزد امام ابراز کردند که پیشرفت در جبهههای جنگ منوط به نخستوزیری دوباره مهندس موسوی است. امام خمینی به جهت مصلحت جنگ این نظر را پذیرفتند و به آیتالله خامنهای حکم کردند که مهندس موسوی را بهعنوان نخستوزیر معرّفی کند. آیتالله خامنهای در اطاعت از حکم امام و علیرغم نظر مخالف خود، وی را به مجلس معرّفی کردند. آیتالله خامنهای با وجود انتقادهای بسیاری که به نخستوزیر داشتند، آن را به عرصه عمومی نکشاندند. حضرت آیتالله خامنهای در سال پایانی دوران ریاستجمهوری، در جمع خصوصی فرماندهان سپاه محمّد رسولالله(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) گوشهای از بیاعتنائیهای دولت به دستورات و سیاستهای رئیسجمهور را اینگونه بیان کردند:
فلان وزیر سه سال است، چهار سال است از نظر من عملش غلط، موضعگیریاش... [کارش] از نظر من غلط، ضعیف، ناقص است و بنده [که رئیسجمهور هستم] هیچ قادر نیستم که این وزیر را بردارم - طبق قانون اساسی من نمیتوانم وزیر را بردارم، نخستوزیر باید به من پیشنهاد کند، من قبول کنم.
من نمیتوانم به نخستوزیر پیشنهاد کنم که بیا این وزیر را برداریم؛ و اگر نخستوزیر صد سال هم به فرض محال یک نفر را پیشنهاد نکند که عوض کنیم، بنده قادر به این کار نیستم.
من مجبورم این وزیری را که دارم میبینم جلوی چشم خودم که نمیتواند کار کند و دارد اشتباه میکند و دارد غلط عمل میکند، تحمّل و قبول کنم.... در دوره دوّم ریاستجمهوری بهخاطر مشکلاتی که در باب نخستوزیر پیش آمد بنده آن نخستوزیر را قبول نداشتم. بعد امام فرمودند، بنده از امام تبعیّت کردم و برادرمان آقای موسوی را تصویب کردم و ازشان حمایت هم کردم. تا این ساعت هم من از آقای موسوی همیشه حمایت کردهام. سال 64 من خودم به امام گفتم.
گفتم آقا ما سر قضیّه نخستوزیری اینقدر مشکل تحمّل کردیم. سر قضیّه وزرا من و آقای موسوی به توافق نخواهیم رسید. من میدانم سر ده پانزده وزیر ما اختلاف پیدا خواهیم کرد... پیشنهاد من به امام این بود که شما بیایید یک شخصی را بهعنوان حَکَم معیّن کنید که هرجا من و آقای موسوی در وزیر اختلافنظر پیدا کردیم، آن حَکَم بگوید این [شخص] و حرفش تمام باشد. امام گفتند این خوب فکری است، من سه نفر را معیّن میکنم؛ سه نفر معیّن کردند، سه نفر هم مورد رضایت من است؛ یکی آقایهاشمی، یکی آقای موسوی اردبیلی، یکی آقای حاج احمد آقا. من خودم رفتم به برادرها حکمیّت را ابلاغ کردم و گفتم این پیشنهاد من به امام بوده....
این را شما بدانید الان هم هرکسی میخواهد بیاید هرکسی میخواهد برود برای بنده یک سرِ سوزن والله تفاوت نمیکند. من فقط حجّت شرعی داشته باشم بتوانم فردا جواب خدا را بدهم. اگر حجّت شرعی داشتم جواب شماها و جواب ملّت را خواهم داد؛ من از جواب دادن اصلاً باکی ندارم. هرکسی بگوید آقا چرا؟ میگویم که وظیفهام بود؛ دهانها بسته میشود... این حَکَمیّت هم به لطف الهی در حدود ده یازده مورد که بین من و آقای نخستوزیر سر وزرا اختلاف بود... در ده یازده مورد رأی به نفع آقای نخستوزیر دادند، بنده هم هیچ اظهار نگرانی نکردم؛ همان وزرا بودند که وقتی اوّلین جلسه هیئت دولت تشکیل شد من آمدم بیرون مصاحبه کردم - همهتان شنیدید قاعدتاً - گفتم بسیار هیئت دولت خوبی است، چهرهها چهرههای پرنوری هستند، چهرههای باصفایی هستند؛ من محیط صفا اینجا دیدم و اعتقادم هم واقعاً این است که باید از اینها حمایت کرد و تا الان هم حمایت کردهام. این حرفهایی را هم که دارم به شماها میزنم به کمتر جمعی ممکن است من بزنم، برای خاطری که ظرفیّتش را ندارند. شما ظرفیّتش را دارید باید بدانید این را.4
پانوشتها:
1- آیتالله خامنهای، بیانات در مصاحبه مطبوعاتی، 30/7/1360
2- اکبر هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران: خاطرات 1360، صص 345-330
3- آیتالله خامنهای، بیانات رادیویی پیرامون انتخابات ریاستجمهوری، 17/5/1364
4- آیتالله خامنهای، بیانات در جمع فرماندهان لشکر 27 محمّد رسولالله(ص)، 10/5/1367