مصادیق متنوع احسان در قرآن
فرشته محیطی
احسان برگرفته از ریشه حسن به معنای نعمت بخشی به دیگری و کار نیک است. بنابراین، محدود به احسان مالی نیست، بلکه احسان مالی تنها بخش کوچکی از حقیقت احسان است.
بیگمان شناخت مصادیق متنوع احسان در قرآن میتواند به ما کمک کند تا کارهای نیکی را انجام دهیم که آثار متنوع آن به سبب تنوع مصادیق احسان میتواند دنیا و آخرتی دیگر برای ما رقم زند که بسیار سرورآفرین و سعادتبخش است. نویسنده بر همین اساس با مراجعه به آموزههای وحیانی مصادیق احسان را تبیین و آثار آن را بیان کرده است.
***
مقام محسنین، برترین مقامات الهی
احسان میتواند موردی و مصداقی انجام شود؛ چنانکه هر کار خیری نیز اینگونه است. شاید شما گاهی اوقات کارهای خیر و نیک انجام دهید، اما این بدان معنا نیست که شما جزو صالحین یا محسنین باشید؛ زیرا زمانی صفتی برای انسان ایجاد میشود که بارها و بارها تکرار شده باشد؛ یعنی همانگونه که با یک بار یا دو بار دروغ یا ظلم یا خیانت شخص متصف به دروغگو یا ظالم یا خائن نمیشود، همچنین با چند بار کار نیک و احسان انسان متصف به این دو صفت نمیشود؛ بلکه لازم است تا شخص کارهای نیک و احسان را بارها انجام دهد تا به گونهای عمل کند که گویی بیاختیار و بیارادی آن را انجام میدهد.
در حقیقت این تکرارِ بسیار است که باعث میشود شخص بیاراده و بیاختیار به انجام عملی اقدام کند. مثلا کسی که راننده شده باشد، دستها و پاهایش گویی بیاراده و اختیار و بیهیچ تفکر و اندیشهای حرکت میکند و گاز میدهد و دنده عوض میکند و ترمز میگیرد. پس همانگونه که نفس کشیدن اینگونه بیارادی و بیاختیار و تفکر است، کارهای نیک و احسان هم اینگونه است؛ زیرا این کارها ملکه و مقوم شخص شده و جزیی از حقیقت وجودی او گشته است.
یکی از برترین مقامات الهی برای انسان مقام محسنین است؛ از همین رو خدا به احسان برای دستیابی به این مقام عظیم و برتر الهی ترغیب میکند و بهصراحت بیان مینماید که احسانها میتواند موجب عنایت خاص الهی نسبت به محسنین شده و این افراد جزو محبوبان خدا قرار گیرند.(بقره، آیات 58 و 195؛ آل عمران، آیات 134 و 14؛ مائده، آیات 13 و 93)
بیگمان درک اهمیت و ارزش احسان و مقام محسنین میتواند ما را ترغیب کند تا به مصادیق متنوع احسان بپردازیم و خود را به مقام محسنین برسانیم. از نظر قرآن، توجه به آثار احسان برای محسنین میتواند در این امر مفید و سازنده باشد.
اصولا احسان به هر شکلی میتواند آثاری برای شخص در دنیا و آخرت داشته باشد. از نظر قرآن هر کسی احسانی میکند اول به خودش احسان میکند(اسراء، آیه 7)، اما اگر بتواند خود را به مقام محسنین برساند میتواند از عذاب الهی در آخرت رهایی یافته (زمر، آیه 58) و به رستگاری ابدی(لقمان، آیات 3 و 5) و سعادت دنیوی و اخروی(آل عمران، آیه 148) و آرامشی دست یابد که دیگر هیچ ترس و اندوهی برایش نیست(بقره، آیه 112)؛ چرا که محسنین به مقام محبوبیت الهی رسیدهاند و از آثار آن برخوردار میشوند که شامل هدایت خاص (لقمان، آیات 3 و 5)، امداد الهی(نحل، آیه 128؛ عنکبوت، آیه 69)، اجابت دعا(آل عمران، آیات 147 و 148)، بشارت قرآن(احقاف، آیه 12)، تمسک به عروه الوثقی(لقمان، آیه 22)، رحمت خاص الهی(لقمان، آیه 3)، آبرومندی در آخرت(یونس، آیه 26)، بقای نسل(صافات، آیات 75 و 77 و 80)، بهشت(مرسلات، آیات 41 و 42)، سلام و تحیت الهی(صافات، آیات 75 تا 131)، حکمت الهی(یوسف، آیه 22)، حکومت و قضاوت (همان)، علم الهی(همان)، منزلت اجتماعی(یوسف، آیه 56)، نام نیک(صافات،آیات 104 تا 121) و مانند آنها است.
بنابراین، اگر کسی میخواهد به چنین مقامات بلندی برسد که برای محسنین است باید به مصادیق متنوع احسان به تعداد بسیار توجه کرده و با تکرار، آن را مقوم و ملکه ذات خویش کند تا شاکله وجودیاش با احسان آمیخته شود.
با نگاهی به این آثار میتوان دریافت آنچه در تحقق مقام محسنین و بهرهمندی از این مقام نقش اساسی دارد، ایمان و اخلاص و عبودیت و بندگی خدا است.(مائده، آیات 83 تا 85؛ صافات، آیات 83 تا 132)
مصادیق متنوع احسان از نگاه قرآن
احسان محدود به امری نیست، بلکه بسیاری از فعالیتها و کارهای نیک انسان را دربر میگیرد؛ شگفت اینکه بر اساس آموزههای قرآن، احسان تنها به فعل تعلق نمیگیرد؛ زیرا گاه ترک فعل، احسان است؛ گاه ترک برخی از رفتارهای زشت و بد به عنوان احسان شناخته شده است؛ چنانکه ترک «اف گفتن» در هنگام خدمترسانی به والدین پیر و کهنسال یکی از مصادیق بارز احسان دانسته شده است.(اسراء، آیه 23)
اجتناب از فساد در زمین به ویژه پس از اصلاح آن(اعراف، آیه 56)، اجتناب از گناهان کبیره(نجم، آیات 31 و 32) و فحشاء(همان) از جمله مصادیق احسان است. پس اینگونه نیست که انسان باید حتما کاری را انجام دهد تا جزو محسنین شود، بلکه ترک برخی از افعال خود از مصادیق احسان است؛ زیرا اگر کسی این افعال و اعمال را انجام دهد، به خود و مردم ضربات سنگینی وارد میکند. پس اگر انسانها از اینگونه اعمال اجتناب کنند، کاری بس بزرگ کردهاند. اصولا برخی گفتهاند تقوا به معنای پرهیزکاری، در اصل همان ترک فعل است، چنانکه اولین و نخستین حکم الهی به آدم، اجتناب از تقرب به درخت ممنوع و خوردن از آن است.(بقره، آیات 35؛ اعراف، آیه 19) البته تقوای الهی فراتر از این است؛ زیرا تنها با ترک فعل نمیتوان به اصلاح نفس پرداخت و به خدا تقرب یافت، بلکه باید ترک برخی از افعال را با انجام برخی دیگر آمیخت تا به کمال دست یافت؛ از این رو در احکام الهی از واجب و مستحب در فعل و حرام و مکروه سخن به میان آمده تا معلوم شود که این ترکیب فوقالعاده است که میتواند تقوا و تقرب الهی را موجب شود. همچنین برخی از مصادیق احسان حتی به یک معنا، اصلا فعل و عمل نیست؛ بلکه برخی از احوالات نفس از مصادیق احسان است که انسان را جزو محسنین و بهرهمند از مقامات آنان میکند. از نظر قرآن، ایمان(کهف، آیه 30؛ مائده، آیات 84 و 85)، مودت و محبت نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت(شوری، آیه 23)، استغفار در سحرگاهان(ذاریات، آیات 16 تا 18)، امیدواری به قرار گرفتن در صف صالحان(مائده، آیات 84 و 85)، صبر و شکیبایی(یوسف، آیه 90؛ نحل، آیات 127 و 128)، عفو و گذشت (آلعمران، آیه 132؛ مائده، آیه 13)، خیرخواهی برای خدا و رسولالله(توبه، آیه 91)، تواضع قلبی(مائده، آیات 82 و 85)، دعا و تضرع(مائده، آیات 83 و 85)، فرو بردن خشم(آل عمران، آیه 43)، حالت علمی یقین به آخرت(لقمان، آیات 3 و 4) و مانند آنها اصلا فعل به معنایی که ما میشناسیم نیست، اما از نظر قرآن جزو مصادیق متنوع احسان است که اگر این حالات، ملکات و مقومات نفس شود، شخص را در مقام محسنین قرار میدهد و از آثار آن بهرهمند میسازد.
از دیگر مصادیق متنوع احسان میتوان به انفاق در حال توانایی و تنگدستی(آل عمران، آیه 134؛ نحل، آیه 90)، پرداخت زکات(لقمان، آیات 3 و 4)، پرداخت کالا و هدایای مناسب با شئون زن مطلقه(بقره، آیه 236)، تامین کردن محرومان و قرار دادن بخشی از اموال برای آنان (ذاریات، آیات 16 و 19)، تعبیر رؤیا (یوسف، آیه 36)، تهجد و شب زندهداری و اقامه نماز شب(ذاریات، آیات 16 و 17)، جهاد در راه خدا و تحمل سختیهای آن(توبه، آیه 120؛ عنکبوت، آیه 69)، دعوت به توحید(صافات، آیات 125 تا 131)، رعایت حال کهنسالان و پیران(یوسف، آیه 78)، صلح و سازش و آشتی در مسائل خانوادگی(نساء، آیه 128)، عمل به وظیفه و فرمانبری از امر الهی(صافات، آیات 102 تا 105)، قربانی در حج(حج، آیات 36و 37)، اقامه نماز(هود، آیات 114 و 115؛ لقمان، آیات 3 و 4) و در یک کلمه عمل صالح(کهف، آیه 30) اشاره کرد که انسان با تکرار آن میتواند به مقام محسنین دست یابد و از آثار آنان بهرهمند شود.
بسیاری از مردم به سبب فخرفروشی و تکبر و خیالبافی نمیتوانند اهل احسان باشند و حتی نسبت به والدین و خویشان خود نیز احسانی ندارند.(نساء، آیه 36) بنابراین، برای دستیابی به مقام احسان و محسنین باید خود را از این موانع مهم و اساسی برهاند و دست از خیالبافی و تکبر و تفاخر بردارد تا شرایط برای احسان و دستیابی به مقام محسنین فراهم آید.(همان)
برخی از مردم با آنکه از احسان الهی برخوردار هستند و میدانند که هر چه دارند از خدا و احسان اوست، ولی خود هیچ دست احسانی ندارند و در هیچ کار نیک و خیری وارد نمیشوند؛ چنانکه قارونها اینگونه هستند.(قصص، آیات 76 و 77) این در حالی است که باید پاداش احسان را با احسان داد(الرحمن، آیه 60) و اگر خدا احسانی کرد آن را با احسان پاسخ داد، نه آنکه احسان را با بدی پاسخ داد؛ هرچند که مومنان برای دفع بدی به احسان متوسل میشوند تا کسانی را از غفلت درآورند و آنان را به احسان کردن عادت دهند و اینگونه محبت دیگران را به احسان و محسنین جلب کنند.(رعد، آیه 22؛ قصص، آیه 54)
پیامبران که خود از محسنین هستند احسان الهی به خود را با احسان پاسخ میدهند و اینگونه است که رفتاری را در پیش میگیرند که محبوب خدا است.(یوسف، آیه 100؛ یوسف، آیه 23)