کمدی تاریخ مصرفدار
احمد سیمای عراقی
باز هم همان حکایت همیشگی؛ فیلمی که قصه و درام واقعی ندارد، منطق روایی ندارد و فقط پژمان جمشیدی دارد. بله، درباره فیلم «هتل» صحبت میکنیم. فیلمی به کارگردانی مسعود اطیابی که سال گذشته دومین فیلم پرفروش سینماهای کشور شد و امسال هم از آثار پرفروش در نمایش خانگی است.
درونمایههایی چون خیانت همسران به یکدیگر و عشق مثلثی در روابط فرازناشویی که در سریالهای ترکیهای تم غالب محسوب میشوند، در هنر ما اعتباری ندارند و بهخاطر چارچوبهای فرهنگی کشورمان، نمیتوان به طور بسیط و جزئی به چنین موضوعاتی پرداخت. اما ترفندی که سازندگان فیلم «هتل» برای پرداختن به این درونمایهها به کار بردهاند، سکس کلامی است! همان ترفندی که خیلی از آثار به اصطلاح کمدی سالهای آخر سینمای ما در قالب شوخیهای جنسی و دوپهلو در پیش گرفتهاند و از این طریق، ممیزی را دور میزنند! معمولا نیز برای تهیهکنندگان اینگونه فیلمها مهم نیست که چنین روشهای پیش پا افتادهای چه بر سر فرهنگ و نظام خانواده میآورد – شاید هم خودشان اصلا این فیلمها را همراه خانوادهشان نبینند- بلکه برای سازندگان فیلمهایی مثل «هتل» فقط فروش فیلم اصل است و بس! اصولا فضای حاکم بر چنین آثاری طرح حرفها و موقعیتهای دوپهلو است.
مسعود اطیابی یکی از کمدیسازان پررونق سالهای خیر سینمای ما بوده است؛ از فیلم «خروس جنگی» گرفته تا مجموعه «تگزاس» و «انفرادی» و «دینامیت» اما میتوان گفت که این کارگردان با «هتل» به سازندگان آثاری مبتنی بر سکس کلامی پیوسته است. یک بررسی تطبیقی بین آثار مسعود اطیابی به ما میگوید که از لحاظ ساختاری و هنری، «هتل» یک پیشرفت در کارنامه او محسوب نمیشود. به همین خاطر هم سعی شده تا برای خالی بودن بار درام و محتوا، با انتخاب جزیره کیش و هتلها و اماکن پر زرق و برق آن منطقه از جاذبه بصری خلأ فیلم پر شود. البته انتخاب این لوکیشن، ناشی از حمایت مالی منطقه آزاد کیش هم هست. نکته مهم این است که توجه به موضوعات جنسی لزوما به معنای ابتذال و هنجارشکنی نیست. همچنانکه در سریال یوسف پیامبر سکانس تقابل یوسف با زلیخا در خانه او با اینکه از نظر موضوعی، جنسی است اما این سکانس به قدری فاخر است که بازتاب غیراخلاقی ندارد. اما مشکل کمدیهای سخیف از جمله «هتل» این است که از ضعفهای مخاطب سوءاستفاده میکنند.
درباره حضور پژمان جمشیدی هم باید گفت که این بازیگر تبدیل به یک تیپ شده که دائم خودش را تکرار میکند! غیر از فیلم «علفزار» که آنجا هم گاهی رگههایی از طنز در حرکات و عمل او دیده میشود. به طور کلی فیلمهایی چون «هتل» فقط یک هدف دارند؛ تولید برای مصرف و مصرف برای تولید! فیلمهایی که صرفا متکی به تیپهای تکرارشوندهای چون پژمان جمشیدی هستند، تاریخ مصرف دارند و در آینده از یادها خواهند رفت. این در حالی است که کمدیهایی متکی بر یک روایت یا ایده تازه و فیلمنامه قوی، ماندگار خواهند شد و نسلهای مختلف از آنها بهره میبرند. مثل فیلم «مارمولک» که هیچ گاه کهنه نخواهد شد و همیشه مخاطب خواهد داشت. یک دلیل تاریخ مصرفدار بودن
فیلمهایی چون «هتل» تکیه بر شوخیهای کلامی رایج هستند که با گذشت زمان و تغییر نسلها مفهوم خودشان را از دست میدهند.
خلاصه کلام اینکه سازندگان آثاری چون «هتل» با سوءاستفاده از نیاز مخاطب به آثار مفرح و طنزآمیز، جیب خودشان را پر پول میکنند، اما به فرهنگ و ذائقه مخاطب آسیبهایی میزنند که جبران و ترمیم آنها ممکن است دههها طول بکشد.