kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۲۲۸۲
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۸

مادر و مادری در قرآن

 
 
فرشته محیطی
 
مادر کسی است که غیر از آدم(ع) همه انسان‌ها و بنی بشر در شکم او پرورش یافته و از او زاده شده و می‌شوند. بنابراین، اگر «رحم» مادر را برداریم، می‌توان گفت که نسل بشری باقی نمی‌ماند. از همین رو «امّ» اصل و ریشه و اساس زندگی و زایش انسانی است. 
در قرآن، «والدین» یعنی پدر و مادر از چنان جایگاه بلند و رفیع برخوردارند که پس از حکم عبودیت خدا بر حکم احسان بر آنان تاکید می‌شود تا جایی که قطع «رحم» و گرفتار شدن به «عاق والدین» بزرگ‌ترین مصیبت فرزندان خواهد بود که راهی برای رهایی و نجات جز به آمرزش آنان نیست؛ زیرا هیچ حق‌الناسی بزرگ‌تر از حق والدین در پیشگاه خدا نیست.
خدا در قرآن به موضوع پدر و مادر خصوصا مادر و مادری توجه خاصی کرده است؛ زیرا راه نجات آدمی و کسب موفقیت‌های بزرگ در فهم جایگاه والدین به‌ویژه مادر و تعظیم و تکریم آنان و ادای حقوق ایشان است. در نوشتار حاضر این موضوع واکاوی شده است.
***
احترام به مادر؛ یک اصل اساسی
بر اساس تعالیم قرآن، حرمت مادر و احترام حریم او بر فرزند واجب است و ترک آن حرام. بنابراین، هر گونه بی‌حرمتی نسبت به مادر و کوتاهی در رعایت حقوقش گناهی بزرگ است که نیازمند توبه و پذیرش آن از سوی خدا است.
(اسراء، آیات 23 و 24) 
همچنین در راستای احترام و مراعات حقوقش لازم است تا از هر گونه تحمیل خواسته در مقام جباریت و شقاوت پرهیز کند؛ زیرا برخی از فرزندان وقتی به کمال بلوغ می‌رسند و در قدرت و ثروت جایگاهی پیدا می‌کنند و حاکمیت می‌یابند، ممکن است توهم کنند که مالک همه از جمله والدین هستند. 
این حالت زمانی که والدین به پیری و کهنسالی پا می‌گذارند، بیشتر خود را نشان می‌دهد. 
از نظر قرآن، فرزندان باید در همه احوالات نسبت به والدین خویش نیکوکار و دریادل باشند و هیچ چیزی آنان را به تلاطم نیندازد و از احترام به والدین خارج نسازد(مریم، آیات 31 و 32) 
همانند زمانی که مادر بال‌های حمایت خود را چون مرغ مادر می‌گشود، فرزند نیز باید این‌گونه «بال‌های رحمت خود را باز کند و پاداش عمل مادر را به نمایش گذارد؛ زیرا اگر این‌گونه نکند، ظلم کرده است؛ در حالی که فرزندان باید فراتر از مقابله به مثل، به احسان و اکرام بپردازند تا جزو مصادیق صالحین باشند.
(اسراء، آیات 23 و 24)
احترام به والدین در همه زمان‌ها یک اصل اساسی است، اما وقتی فرزندان به جایگاه مهم علمی و اجتماعی رسیده و امتیازاتی پیدا می‌کنند نباید نسبت به والدین کوتاهی کنند و آنان را دون ‌شأن خود و شخصیت اجتماعی خود بپندارند، بلکه لازم است تا در اوج قدرت و ثروت و مکانت علمی و اجتماعی، از عرش قدرت و ثروت فرود آیند و آنان را در جایگاه بلند و رفیع خویش و بالای سر خود قرار دهند 
و این‌گونه حق فرزندی را به‌جا آورند؛ چنان‌که حضرت یوسف(ع) این‌گونه با والدین خود عمل کرد.(یوسف، آیات 99 و 100) اگر کسی بخواهد کمترین کوتاهی در امر حقوق والدین خصوصا مادر داشته و کوچک‌ترین بی‌احترامی نسبت به آنان کرده و اهانت و آزاری به ایشان برساند و برخلاف سخن کریمانه با آنان سخن گوید‌، باید خود را برای عذاب بزرگ آماده کند و اگر توبه کند، زمانی توبه‌اش پذیرفته می‌شود که نه تنها نیت صادق داشته باشد، بلکه برای اصلاح خطای خویش بکوشد و صلاح و اصلاح را پیشه کند و جبران مافات نماید تا توبه‌اش پذیرفته شود و خدا از گناهش بگذرد.
(اسراء، آیات 23 تا 25)
قبولی اعمال در گرو نماز 
و احسان به والدین
احسان از ریشه «حسن» به معنای نیکی و نیکوکاری است که جنبه زیباشناختی آن بسیار قوی‌تر است؛ یعنی شخص به گونه‌ای عمل کند که او را جزو محسنین و نیکوکاران شمارند و بتواند زیبایی‌های گفتاری و رفتاری را در اوج کمال و تناسب به نمایش گذارد. 
این رفتار چنان باید کامل و تمام باشد که همه، آن را پسندیده و نیک بدانند و کمترین نقص و عیب در آن نیابند.
از نظر قرآن، رفتار فرزند نسبت به مادر باید این‌گونه باشد؛ زیرا احسان نسبت به مادر واجب(نساء، آیه 36؛ انعام، آیه 151؛ اسراء، آیه 23) است و خدا پس از حکم به وجوب عبودیت خویش، احسان را مطرح می‌کند که خود بیانگر وجوب آن است.
یکی از مهم‌ترین سفارش‌های الهی به انسان‌ها آن است که به والدین احسان کرده و به نیکی با آنان تعامل داشته باشند.(عنکبوت، آیه 8؛ لقمان، آیه 14؛ احقاف، آیه 15) 
این امر چنان اهمیت دارد که بر اساس گزارش‌های قرآنی، یکی از مفاد عهد و میثاق الهی در کتب آسمانی با مؤمنان پس از وجوب عبودیت، احسان به والدین است
(بقره، آیه 83)؛ این احسان به والدین مقدم بر احسان به دیگران است؛ زیرا اولویت‌ها را باید در نظر گرفت که اولویت نخست والدین سپس ذی‌القربی و یتیمان و مسکینان است.(همان؛ نساء، آیه 36)
بر اساس تعالیم قرآن، مادر مستحق احسان بیشتر نسبت به پدر است؛ زیرا این مادر است که سختی‌های بارداری و دوره شیردهی دوساله را تحمل می‌کند.(لقمان، آیه 14؛ احقاف، آیه 15) پس باید گفت که احسان به مادر به یک معنا پاسخی به احسان مادر است که در یک کلمه، مقابله به مثل و از قبیل عدالت مثلی و تقابلی است؛ زیرا این عقل فطری است که می‌گوید: هل جزاء الاحسان الا الاحسان؛ پاداش نیکی جز نیکی نیست.(الرحمن، آیه 60)
به سخن دیگر، کسی که به مادرش احسان می‌کند، احسان مادرش را پاسخ داده است و این چنین شکرگزار حقیقی نعمت و احسانی است که مادرش در کودکی به او کرده است.(لقمان، آیه 14)
البته خدا به سبب همین نگرش و رفتار سپاس گونه که نسبت به مادر انجام می‌دهد، او را به بهترین شکل می‌پذیرد؛ زیرا چنین رفتاری شاکله شخصیتی او را چنان می‌سازد که در مقام شاکرین الهی قرار می‌دهد.
(همان)
ارزش احسان به والدین به ویژه مادری که سختی‌های زیادی را تحمل کرده چنان است که تمام اعمال نیک انسان به درگاه خدا با پذیرش احسان به والدین و مادر‌، مورد پذیرش قرار می‌گیرد(احقاف، آیات 15 و 16)؛ یعنی همان گونه که با پذیرش نماز دیگر اعمال انسانی مقبول درگاه الهی می‌شود، با پذیرش احسان به والدین از سوی خدا، دیگر اعمال نیک شخص نیز مورد پذیرش خدا قرار می‌گیرد؛ پس اگر کسی بخواهد اعمال نیک او مقبول خدا شود، کاری کند که با احسان به والدین، عمل احسانی او نسبت به والدین پذیرفته شود تا دیگر اعمالش نیز مقبول درگاه خدا شود.
(همان)
بنابراین، از شاخص‌های قبولی اعمال نیک، نماز و احسان به والدین است؛ پس هر گاه از سوی خدا یکی از دو عمل انسانی یعنی نماز یا احسان به والدین پذیرفته شود، بقیه اعمال نیکش پذیرفته می‌شود(همان)؛ زیرا از نظر قرآن، خدا وقتی به اعمال نیک انسان نگاه می‌کند، می‌نگرد تا در میان اعمالش نیکوترین را پیدا کند که نماز و احسان به والدین است؛ پس وقتی هر یک از این دو عملش را بپذیرد، بقیه اعمالش را بر اساس همین می‌پذیرد و قیمت و ارزشگذاری می‌کند: نتقبل عنهم احسن ما عملوا.(همان) 
شگفت‌تر از این حقیقت، آنکه از نظر قرآن، احسان به والدین اگر به عنوان نیکوترین عمل شخص مورد پذیرش و قبولی قرار گیرد، خدا حتی از همه کارهای زشت او نیز به همین سبب می‌گذرد تا جایی که او را به خاطر قبولی اعمال و گذشت از زشتی‌هایش به دنبال قبولی احسان به والدین، به بهشت می‌رساند.
(همان)
همچنین احسان به والدین، زمینه‌ساز جلب محبت الهی می‌شود و انسان را از خیال‌بافی و فخرفروشی رها می‌سازد. (نساء، آیه 34)
از نگاه قرآن، احسان به مادر و مراعات حقوقش در چارچوب عرف پسندیده اجتماعی در همه احوال واجب است تا  جایی که اگر مادر‌، فرزند را به کفر و شرک دعوت کند، نباید هیچ تغییری در رفتار او نسبت به مادر ایجاد شود. 
اگر مادر به انواع روش‌ها و فشارهای گوناگون بخواهد او را به شرک کشاند، او باید به  شرک و کفر تن ندهد، اما نمی‌تواند ترک احسان در امور دنیوی و اطاعت در این امور یا کم‌کاری و کوتاهی در امر خدمت به مادر داشته باشد. 
پس فرزند در امر دینی از او اطاعت نمی‌کند، اما بر اساس عرف و معروف که عموم مردم آن اجتماع بدان عمل می‌کنند و همگی آن را پسندیده می‌دانند، باید همچنان به احترام و تکریم مادر بپردازد و هیچ کوتاهی در خدمت نکند. پس مماشات با والدین کافر و مشرک و اطاعت از آنان تنها در امور دنیوی است، نه دینی.
(لقمان، آیه 15؛ المیزان، ج 16، ص 217)
بر اساس آیات قرآن، اگر کسی دارای روحیه جباریت و شقاوت نباشد، بلکه دلسوز و مهربان و با رأفت باشد، به مادرش احسان می‌کند(مریم، آیات 31  تا 34؛ المیزان، ج 14، ص 47)؛ چنان‌که حضرت عیسی(ع) چنین سیره و روشی را داشت و هر کسی که این‌گونه باشد، چنین احسانی نسبت به مادر خواهد داشت.
کمک‌های مالی و انفاقات به دیگران نیز بر اساس اولویت‌هایی همچون اولویت‌بندی ارث است. برخی از افراد در میان خویشان و بستگان، به حکم واجب‌النفقه بر دیگران اولویت دارند که در این راستا در انفاقات واجب و مستحب، والدین بر دیگران مقدم هستند و انسان باید بهترین‌ها را در اختیار آنان قرار دهد.(بقره، آیه 215)
اجابت استغاثه مادر در حق فرزند
جایگاه والدین به‌ویژه مادر پس از خدا در برترین منزلت است؛ از همین رو خدا پس از تاکید بر وجوب قطعی و قضایی عبودیت، بر احسان به والدین تاکید می‌کند.(اسراء، آیه 23؛ نساء، آیه 36) 
وقتی پدر و مادر در این سطح از جایگاه، در مقام استغاثه به درگاه خدا خواسته‌ای درباره فرزند داشته باشند، خدا استغاثه آنان را می‌شنود و به فریاد آنان می‌رسد و دعایشان را اجابت می‌کند و فرزندشان را نجات می‌دهد.(احقاف، آیه 17)
باید توجه داشت که خدا به سبب مقام مادر برای او ارزشی خاص قائل است؛ زیرا رنج بارداری و شیردهی برعهده اوست و مادر در این دوران گاه تا پای مرگ می‌رود و بازمی‌گردد؛ زیرا درد زایمان خود احتضاری برای مادر است. 
ضعف بدنی مادر از یک‌سو و سنگینی بارداری از سوی دیگر، امر را برای مادر بس دشوار می‌کند؛ اما عاطفه مادری که خدا در فطرت او گذاشته به وی کمک می‌کند که همه این رنج‌ها را تحمل کند‌، حتی مادر با کوچک‌ترین احساس خطر نسبت به فرزند خواه در رحم یا خارج آن به اضطراب می‌افتد و پریشان‌خاطر و دل‌نگران برای فرزندش می‌شود.(قصص، آیه 10) 
بنابراین باید توجه داشت که همه این امور موجب می‌شود تا جایگاه مادر در پیشگاه خدا به گونه‌ای باشد که استغاثه‌اش را پاسخ دهد و دعایش را اجابت کند.(احقاف، آیه 17)
البته از نظر قرآن، شرط اجابت دعا و استغاثه این است که والدین مؤمن باشند و به وعده الهی ایمان داشته باشند.(همان) از همین رو از مهم‌ترین شروط در ازدواج این است که انسان طیب مؤمن، دنبال همسر طیب مؤمن باشد؛ زیرا همسر زیبای خبیث و پلید آثاری در زندگی دارد که از جمله آنها گمراهی، اذیت و آزارهای جنسی و غیر جنسی و تباهی فرزندان است؛ زیرا اخلاق والدین به‌ویژه مادر از جهت پاکی و ناپاکی بر فرزند تاثیرگذار است و نسل بعدی متاثر از آن می‌شود.(مریم، آیات 27 و 28)
والدین به‌ویژه مادر همواره دل‌نگران فرزند است و عاطفه مادری در او چنان قوی است که کوچک‌ترین ناراحتی فرزند را نمی‌تواند تحمل کند، چه رسد که او را به‌ویژه هنگام شیردهی در دامن خویش نبیند؛ زیرا فرزند مایه چشم‌روشنی و سرور مادر است.
(قصص، آیات 7 و 13؛ طه، آیه 20؛ فرقان، آیه 74) از همین رو خدا حکم کرده که دورانی خاص برای مادر است و هیچ‌کس حق ندارد حق مادری را از او بگیرد.
(بقره، آیه 233؛ طلاق، آیه 6)
تواضع و سپاسگزاری نسبت به مادر
از نگاه قرآن، بر فرزند است تا نسبت به والدین به ویژه مادر تواضع و فروتنی همراه با شفقت و دلسوزی داشته باشد(اسراء، آیات 23 و 24) و به‌اشکال گوناگون از والدین خصوصا مادر تشکر کند؛ زیرا مادر در ایام بارداری و شیردهی سختی بسیاری را تحمل می‌کند که تحمل آن برای غیر مادر سخت است؛ زیرا این عاطفه مادری که خدا در مادر گذاشته است امکان تحمل این همه سختی‌ها را به او می‌دهد.
(لقمان، آیه 14)
البته کسانی در این امر به تمام و کمال عمل می‌کنند که به خدا و قیامت و حسابرسی او ایمان دارند(همان)؛ زیرا کسی که به خدا و آخرت و حسابرسی ایمان ندارد، به خودش ظلم می‌کند، چه رسد به والدین یا دیگران.
یکی از مصادیق شکرگزاری و احسان این است که انسان برای والدین خویش دعا و استغفار و طلب رحمت کند.(اسراء، آیات 23 و 24)
البته والدین نیز باید دنبال این باشند که فرزندان صالح پرورش دهند و این‌چنین، شکرگزار نعمت فرزندداری باشند که خدا به آنان داده است؛ هر گونه رفتاری ضد این امر به معنای ناسپاسی و در نهایت کفر و کفران است که روز قیامت نیز از آن‌گریزان خواهد بود.(احقاف، آیه 17) عدم تربیت فرزندانی صالح به معنای تضییع حقوق فرزندی است.(بقره، آیه 233) 
بنابراین بر والدین است تا فرزندانی بر اساس اصول اخلاقی و ایمانی و اعمال صالح پرورش دهند.(نساء، آیه 9؛ نور، آیات 58 و 59) والدینِ با ایمان، با تمام وجود دل‌نگران و دلواپس تربیت ایمانی فرزند خویش هستند(احقاف، آیه 17) و این‌گونه شکر عملی نعمت فرزند را به جا می‌آورند.(احقاف، آیه 15)