برجام جدید، فریبکاری جدید دشمن! (مقاله وارده)
دکتر ابراهیم کارخانهای*
نظر به اینکه این روزها، تحلیلگران و دستاندرکاران عرصه سیاسی زیاد دم از تعاملات سازنده و مثبت میزنند، بر آن شدم که درباره برجام و خطر جدی طرح برجام جدید که توسط برخی کجاندیشان سیاسی مطرح میشود به عنوان حرف آخر برجام نکاتی چند را یادآور شوم و راه برونرفت از سال پایانی برجام را مورد تجزیه و تحلیل و هشدار قرار دهم:
۱- در حالی که جمهوری اسلامی ایران طی سالها علیرغم اتخاذ راهبردهای تعاملی شاهد سنگینترین تحریمهای اقتصادی در طول تاریخ بوده است، تکرار بوسه بر پنجه گرگ، اینبار نه با لبخند و فریب بلکه با تحکم و تحریم از سوی کشورهایی که چنگال آنها تا مرفق به خون مظلومان غزه و لبنان آغشته است، هشداری است بر آنان که از گذشته عبرت نگرفته و تصور میکنند با دشمنان غدّار و فریبکار جمهوری اسلامي ايران که رؤیای براندازی را در سر میپرورانند میشود با زبان تعامل و مدارا سخن گفت!
2- در حالی که قواعد بازی در زمین سیاسی آژانس توسط کشورهای سلطهگر و بعضاً خونآشام تهیه و تنظیم میشود، تصور اینکه در تعامل سازنده و خوشبینانه با دشمن بتوان جلو توطئههای از قبل طراحی شده آنان را گرفت، خیالی واهی و سادهانگاری سیاسی است! آژانس طی دو دهه از فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران همواره مجری توطئههای هدفمند و برنامهریزی شده قدرتهای سلطهگر علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است و بدون شک با ادامه انفعال در قالب تعامل سازنده، همان تجربه تکرار خواهد شد. سناریوی نخنمای بازدید از محلهای اعلام نشده که دامنه زیادهخواهی آن تمامی سرزمین جمهوری اسلامی ایران را دربر میگیرد توطئهای است هدفمند و زنجیرهای که طی ۲۰ گذشته بارها تکرار شده است و حد یقفی بر آن متصور نیست. نمونه بارز این سناریوی سوخته را میتوان در حمله آمریکا و همدستان او به کشورهای عراق و لیبی جستوجو کرد.آنها قربانی بهانههایی شدند که انتهای آن حمله نظامی به این کشورها شد. با توجه به سفر اخیر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران که همزمان با صدور قطعنامه شورای حکام علیه جمهوری اسلامي ايران اتفاق افتاد ذکر این نکته ضروری است که در حالی که برخوردهای نظارتی و سیاسی آژانس در پس پرده با هماهنگی آمریکا و سه کشور اروپایی و دخالت نهاد جاسوسی رژیم صهیونیستی مدیریت و برنامهریزی میشود، تطهیر آژانس و در راس آن مدیرکل آژانس در فرآیند صدور قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران سادهنگری سیاسی و نادیده گرفتن توطئههایی است که در طی ۲۰ سال گذشته با محوریت آژانس علیه جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است!
3- بدون شک اگر هوشمندی و درایت شخص رهبری انقلاب در طول ۳۵ سال زعامت مدبرانه ایشان نبود، جمهوری اسلامی ایران در قالب وادادگی تعاملی از سوی برخی از دولتهای وقت؛ بارها گرفتار توطئه گرگهای بینالمللی میشد. نظام ولایت مطلقه فقیه رمز پایداری، استقلال، عزت و افتخار جمهوری اسلامی ایران در مقابله با دشمنان انقلاب اسلامی است و بر همین اساس در تمامی توطئههای زنجیرهای که علیه نظام اسلامی طراحی و برنامهریزی میگردد همواره رهبری انقلاب مورد هجوم سلطهگران و عوامل دستنشانده آنها قرار میگیرد. بدیهی است اگر جمهوری اسلامی میخواست بر اساس تعامل با خواست و اراده قدرتهای سلطهگر نظام اسلامی را به پیش ببرد، امروز اثری از جایگاه عزتمند و مقتدرانه جمهوری اسلامی در معادلات سیاسی جهانی مشاهده نمیشد.
4- کشورهایی که سعی کردهاند با رویکرد تسامح و تساهل و تن دادن به خواستههای دشمن سایه جنگ را از سر ملت خود کوتاه کنند، خود گرفتار فریب و توطئه دشمن شدهاند. چرا که سایه جنگ جز با قدرت و اقتدار از سر هیچ ملتی کوتاه نمیشود. همواره در طول تاریخ؛ ملتها و دولتهایی که در برابر دشمن کوتاه آمدهاند و سازش را بر مقاومت ترجیح دادهاند قربانی هجوم ددمنشانه دشمن شدهاند. بدون شک اگر درایت رهبری و قدرت عظیم بازدارندگی موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی نبود یقیناً دشمن به تمامی اهداف خود علیه ملت ایران دست یافته بود.
5- در حالی که جمهوری اسلامی ایران حتی تا ماهها پس از خروج آمریکا از برجام همچنان به کلیه تعهدات خود پایبند بوده و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز تا قبل از اقدامات متقابل ایران ۱۵ بار پایبندی جمهوری اسلامی ایران را به تعهدات خود مورد تایید قرار داده است؛ در چنین شرایطی که دشمن از انجام کلیه تعهدات خود طفره رفته است، طرح امکان استفاده اروپا از مکانیسم ماشه در سال پایانی برجام (مهرماه ۱۳۰۴) آن هم از سوی برخی سیاسیون داخلی جای بسی شگفتی و تعجب دارد! چرا که صرفنظر از آمریکا که از برجام خارج شده است کشورهای اروپایی میباید پاسخگوی عدم پایبندی به انجام تعهدات منجر به نابودی کامل برجام باشند نه اینکه در جایگاه مدعی قرار گیرند! اگر امروز برجام به یک جنازه سیاسی تبدیل شده خسارت آن را باید کسانی پرداخت کنند که با خروج از برجام و عدم پایبندی به تعهدات، عامل از هم پاشیدگی آن شدهاند نه جمهوری اسلامی ایران که با انجام کلیه تعهدات و حتی فراتر از آن تا واپسین نفسهای برجام تلاش کرد با تنفس مصنوعی در اطاق ICU سیاسی اروپا در قالب بازیهای فریبکارانه مالیSPV و INSTEX آن را زنده نگه دارد!
6- ربط دادن امنیت و صلح جهانی به برجام آن هم در دایره محدود فعالیتهای صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران، حیله و مکر کشورهای اروپایی و آمریکا است. صلح جهانی توسط آمریکای جنایتکار و همدستان او تهدید میشود که بیش از ۵۰۰۰ کلاهک اتمی در اختیار دارد و بیاعتنا به مفاد NPT دائما بر فعالیتهای جدید هستهای خود میافزاید، نه جمهوری اسلامی ایران که فعالیتهای هستهای محدود و صلحآمیز آن روزانه زیر نظر آژانس کنترل و گزارش میگردد. شرمآور است که باند تبهکار تروریستی رژیم صهیونیستی نیز با داشتن بیش از ۲۰۰ کلاهک اتمی، مدعی و مطالبهگر نظارت بیحد و حصر بر فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران است!
7- طرح مذاکره برجام جدید، آغاز سناریو خطرناک میدان دادن به دشمن برای طرح خواستههای بر زمین ماندهای است که در برجام به آن دست نیافته بودند. چنین طرحی توطئهای بزرگ علیه جمهوری اسلامی است که با منافع ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بهشدت در تضاد است و به هیچ عنوان نباید امکان طرح آن داده شود. اینکه برخی سیاسیون داخلی با طرح مذاکره و داد و ستد و امتیاز در قالب تعاملات سازنده چنین هدفی را دنبال میکنند جای تعجب و شگفتی دارد!
8- نظر به اینکه در شرایط کنونی برجام موضوعیت خود را بهکلی از دست داده است طرح امکان فعالسازی مکانیزم ماشه مندرج در بند ۳۷ برجام از طریق اروپا که از سوی برخی تحلیلگران سیاسی شاهد آن بودهایم، دانسته یا ندانسته شلیک تیر به میدان خودی و گرا دادن به دشمن برای طرح توطئههای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران است که حاصل آن، ضربه بر منافع ملی و امنیت ملی کشور است که میبایست بهشدت از آن پرهیز گردد.
9- نظر به اینکه مهلت ده ساله اجرای برجام در مهرماه ۱۴۰۳به پایان میرسد چنانچه مقرر گردد قطعنامههای صادره از سوی شورای امنیت مورد تصمیمگیری مجدد قرار گیرد، در صورت پابرجا بودن برجام، بر پایه بند ۳۷ آن میبایست استمرار لغو تحریمها به رای گذاشته شود و در شرایط کنونی که برجام موضوعیت خود را بهکلی از دست داده است در صورت ارجاع پرونده به شورای امنیت میباید ادامه اعمال قطعنامههای صادرشده از سوی شورای امنیت به رای گذاشته شود که در این صورت با مخالفت هر یک از کشورهای همسو با جمهوری اسلامی ایران مانند روسیه و چین؛ بازگشت قطعنامههای صادره منتفی میگردد. در حالی که اگر بر طبق برجام استمرار لغو تحریمها به رای گذاشته شود، در برابر حق وتو آمریکا امکان موافقت کشورهای روسیه و چین با لغو تحریمها بیاثر میگردد و این بزرگترین ظلمی بود که بانیان برجام در حق جمهوری اسلامی روا داشتند که با ارجاع شکوائیه از سوی هر یک از اعضا به شورای امنیت؛ جمهوری اسلامی ایران محکوم به بازگشت قطعنامههای صادره و اعمال مجدد تحریمها میگردید و بر همین اساس بود که بند ۳۷ برجام که سازوکار حل اختلاف را تعیین میکرد به مکانیسم ماشه معروف شد. برپاکنندگان برجام باید به این سؤال تاریخی پاسخ بدهند که چرا پای توافقنامهای را امضا کردهاند که در صورت شکایت هر یک از اعضا و ارجاع آن به شورای امنیت، جمهوری اسلامی ایران محکوم به بازگشت قطعنامههای صادره از سوی آن شورا میشد! حرف آخر آنکه باید مراقب بود که در قالب سیاست مذاکره و تعامل سازنده که این روزها زیاد مطرح میشود؛ دشمن عهدشکن در سال پایانی برجام با زبان فریب و فشار و لبخند از جنازه برجام سوءاستفاده نکند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
* استاد دانشگاه و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی