kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۰۴۲۹
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۸

اخبار ویژه

 
عبدالکریمی: شبه روشنفکران عمدتا در زمین اسرائیل و آمریکا بازی می‌کنند
یک استاد دانشگاه، ضمن انتقاد از «کوری شبه روشنفکران ایرانی» تاکید کرد: نگاه بخش عمده‌ای از شبه روشنفکران ضد حاکمیتی، نگاه ایده‌آلیستی و توهمی است و به هیچ وجه نگاه‌شان واقعگرایانه نیست. آنها اسیر در چنگال امپراطوری‌های دروغ و رسانه‌های جهانی کانون‌های بزرگ قدرت هستند و عمدتا در زمین اسرائیل و آمریکا بازی می‌کنند.
بیژن عبدالکریمی در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران، درباره تخطئه مقاومت حماس از سوی برخی مدعیان روشنفکری گفت: نمی‌خواهم بگویم همه روشنفکران جامعه ایرانی، اما بخش مهمی از آنها که می‌شود با عنوان «شبه روشنفکر» به آنها اشاره کرد، آنچنان تفکر ایدئولوژیک و ضدیت با حاکمیت، ذهن و احساس‌شان را تسخیر کرده که چشم‌شان را بر واقعیت‌ها کور کرده است و هر واقعیتی را نمی‌بینند یا در چهارچوب مفروضات و جهت‌گیری‌های پیشین خودشان تفسیر می‌کنند. این شبه روشنفکران که خیلی از واقعیت‌‎ها را ندیده‌اند احتمالا از این حکم هم با بی‌تفاوتی خواهند گذشت یا به نحو خاصی تفسیر خواهند کرد که موید جهت‌گیری‌های ایدئولوژیک‌شان باشد، ایدئولوژی‌ای که چیزی جز نفرت نیست.
وی افزود: تعبیر «نگاه‌های رئالیستی یا رئال پلیتیک» در پرسش شما نسبت به این افراد، تعبیر درستی نیست. یعنی چنین نیست که بگوییم این دسته از شبه روشنفکران از چشم‌اندازی واقع‌گرایانه به مسائل می‌نگرند و نگاه مخالفان آنها ایده‌آلیستیک است. برعکس، نگاه بخش عمده‌ای از شبه روشنفکران ضدحاکمیتی، نگاه ایده‌آلیستی و توهمی است. یعنی آنان در یک فضای موهوم حرکت می‌کنند و به هیچ وجه نگاه‌شان واقع‌گرایانه نیست. یعنی به واقعیت‌های ژئوپلیتیک و مناسبت‌های زورمدارانه بین‌المللی به هیچ وجه توجه ندارند. به همین جهت تحلیل‌های‌شان، یعنی همان چیزی را که شما «نگاه رئالیستیک» می‌نامید، من اسمش را می‌گذارم «اسارت در فضای ‌هایپررئالیتی» و «اسارت در چنگال امپراطوری‌های دروغ و رسانه‌های جهانی کانون‌های بزرگ قدرت». اینها عمدتا در زمین اسرائیل و آمریکا بازی می‌کنند و پژواک‌کنندگان و بازگوکنندگان نااندیشنده همان چیزهایی هستند که در رسانه‌های غربی و صهیونیستی بیان می‌شود. شبه روشنفکری خاورمیانه‌ای، از جمله شبه روشنفکری ایرانی، حتی مقلد خوبی هم برای غرب نیست؛ بلکه دچار تاخر تاریخی است و هنوز در هوای قرون 18 و 19 نفس می‌کشد. چقدر فردید بزرگ درست می‌گفت که «صدر تاریخ تجدد ما، ذیل تاریخ تجدد غرب است». اگر واقعا تعهدی به حقیقت در فهم پدیدارها باشد (صرف نظر از اینکه ما با حاکمیت سیاسی موضع داشته باشیم یا نداشته باشیم)، حکم لاهه می‌تواند نشانه‌ای باشد بر حقانیت مقاومت.
عبدالکریمی خاطرنشان کرد: فکر می‌کنم همان طور که جنگ غزه، ضربه مهلکی بر ذهنیت جریانات اپوزیسیون بود؛ قاعدتا حکم دادگاه بین‌المللی هم باید ضربه دیگری باشد. اما متاسفانه انسداد اندیشه، ایدئولوژیک اندیشی، عدم وفاداری به واقعیت‌ها و مفتون احساسات و مفروضات ذهنی شدن، از اثرگذاری این حکم بر اذهان بسیاری ممانعت به عمل می‌آورد.
 
 
رشد کاذب بورس در سایه سیاست‌های تورم‌زای دولت
روزنامه اقتصادی وابسته به اصلاح‌طلبان اذعان کرد جهش‌های اخیر بورس محصول روندهایی مانند گران‌سازی خودرو و برخی اقلام دیگر از سوی دولت و همچنین افزایش بی‌سروصدای نرخ ارز است.
دنیای اقتصاد که پیش از این از گران‌سازی یک‌شبه قیمت خودرو دفاع کرده و آن را به غلط اصلاح قیمتی نامیده بود، با اشاره به جهش دو هفته اخیر شاخص بورس نوشت: «روزگار این دوره کی به سامان می‌رسد؟» این جمله یکی از جملاتی بود که یک ماه قبل در توئیت‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‌ یکی از سهامداران در واکنش به اوضاع و احوال آشفته و نابسامان بازار سهام نوشته شده بود. شاید اگر در آن مقطع به اهالی بورس تهران گفته می‌شد که شاخص‌کل در یک ماه آتی از سطوح فعلی تا حوالی کانال ۲‌میلیون و ۳۰۰‌هزار ‌واحدی پیشروی خواهد کرد، کمتر کسی وقوع این رخداد را محتمل می‌دانست. 
به کرات در بورس تهران و در ماه‌های اخیر روندی صعودی آغاز شده که با افزایش آیتم ارزش معاملات همراه نبوده ‌است و به همین دلیل دیری نپاییده که امیدها در تالار شیشه‌ای پیرامون روند مذکور رنگ باخته است و بازار نتوانسته به روند صعودی ادامه دهد، اما نکته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که خوش‌بینی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را پیرامون روند فعلی بازار تقویت کرده ‌است، ثبت ارزش معاملات بالا توام با سبزپوشی نماگرهای تالار شیشه‌ای است که به روند فعلی قابلیت اتکای بیشتری می‌بخشد و به‌نظر می‌رسد که اگر اتفاق غیرمنتظره خاصی در حوزه سیاست داخلی یا خارجی رخ ندهد، بورس تهران بتواند ارتفاعات بالاتر را ملاقات کند.
قله سال‌جاری بورس تهران در اوایل اردیبهشت ماه و در سطح ۲‌میلیون و ۳۱۶‌هزار ‌واحدی به ‌ثبت رسیده ‌است و اکنون شاخص‌کل فقط ۱.۵‌درصد با سطح مذکور فاصله دارد. به‌نظر می‌رسد که در صورت عدم ‌وقوع رویداد غیرمنتظره، بازار از پتانسیل کافی برای دستیابی مجدد به این محدوده برخوردار است و فتح کانال ۲‌میلیون و ۳۰۰‌هزار‌واحدی در تالار شیشه‌ای چندان دور از ذهن نیست. 
دنیای اقتصاد می‌افزاید: با بر‌‌گزاری انتخابات ریاست‌‌‌‌‌‌‌‌جمهوری و پیروزی دکتر پزشکیان که با شعار وفاق داخلی و تعامل بین‌المللی وارد میدان شد، بسیاری از فعالان بازار سرمایه امید داشتند که دولت جدید بتواند رکود سنگین بازار را بشکند، اما در کمال تعجب، شرایط به شکلی کاملاً وارونه پیش رفت.
یکی از بارزترین اتفاقات این دوره، تبدیل حباب مثبت سنگین صندوق‌های اهرمی به حباب منفی بود. این پدیده نشان‌داد که بازار، نه‌‌‌‌‌‌‌‌تنها به وعده‌‌‌‌‌‌‌‌های سیاستگذاران جدید اعتماد نکرده، بلکه با نوعی بدبینی و انتظار برای تغییرات جدی مواجه است. حتی پس از تشکیل کابینه و معرفی وزرای اقتصادی که نگاه مثبتی به بازار سهام داشتند، رکود ادامه یافت. یکی از دلایل این وضعیت، بی‌‌‌‌‌‌‌‌اعتمادی سهامداران به واسطه سابقه سخن‌‌‌‌‌‌‌‌درمانی مسئولان اقتصادی و وعده‌‌‌‌‌‌‌‌های عملی ‌‌‌‌‌‌‌‌نشده بود.
با وجود نااطمینانی‌‌‌‌‌‌‌‌های سیاسی و اقتصادی، در روزهای اخیر نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از رونق در بازار سهام ظاهر شده ‌است. این تحول را می‌توان ناشی از توجه سهامداران و سرمایه‌گذاران به مولفه‌‌‌‌‌‌‌‌های بنیادی دانست. از نیمه آبان‌‌‌‌‌‌‌‌ماه، زمزمه‌‌‌‌‌‌‌‌هایی درباره صنعت خودرو و احتمال تغییر در رویکرد دولت نسبت به سرکوب قیمتی محصولات تولیدکنندگان، موجب افزایش معنادار ارزش معاملات روزانه شد.
نمادهای خودروساز، به‌عنوان لیدرهای بازار، نقش فعالی ایفا کردند.این تحولات پس از دو هفته به نتیجه رسید. ابلاغ نرخ‌های جدید محصولات ایران‌خودرو و سایپا، امیدواری به بهبود شرایط شرکت‌های خودروساز را افزایش داد. زیان انباشته سنگین این دو شرکت، در کنار کاهش حاشیه سود به محدوده ۱۰‌درصد و سیاست‌های تثبیت ارزی گذشته، بزرگ‌‌‌‌‌‌‌‌ترین آسیب را بر تولید کشور وارد کرده‌ بود، اما تغییر رویکرد سیاستگذاران پولی و مالی، نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از اصلاحات ساختاری را به نمایش گذاشت. سیاستگذار پولی و مالی در ماه‌های اخیر، با عبور از باورهای تثبیت‌‌‌‌‌‌‌‌ شده سه سال‌گذشته، اقدامات عملی در راستای حرکت به سمت بازار توافقی ارز را آغاز کرد.
حذف تدریجی سیاست‌های تثبیتی که بدون‌توجه به تورم و بهای تمام‌‌‌‌‌‌‌‌شده اعمال می‌شد، از جمله این تغییرات است. البته سرعت این اصلاحات همچنان پایین است و مقاومت‌‌‌‌‌‌‌‌هایی در بدنه دولت در موضوعاتی مثل عرضه خودرو در بورس‌کالا و کاهش نرخ بهره مالکانه معادن وجود دارد، با این‌حال نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌های اولیه اصلاحات، جذابیت‌‌‌‌‌‌‌‌های سرمایه‌گذاری را افزایش داده ‌است. تغییرات قیمت و افزایش ارزش معاملات در تابلوی بورس، حاکی از توجه بیشتر سرمایه‌گذاران به مولفه‌‌‌‌‌‌‌‌های بنیادی مؤثر بر سودآوری شرکت‌هاست. اگرچه روند اصلاحات در سیاستگذاری‌‌‌‌‌‌‌‌ها با چالش‌هایی همراه است و نااطمینانی‌‌‌‌‌‌‌‌های سیاسی همچنان ادامه دارد، اما تغییر در نگاه سیاست‌گذاران و رویکردهای بنیادی، نویدبخش آینده‌‌‌‌‌‌‌‌ای روشن‌‌‌‌‌‌‌‌تر برای بازار سرمایه است. 
تنها موضوعی که روزنامه غربگرا به آن نپرداخته، تاثیر رهاسازی قیمت اقلام مختلف و از جمله خودرو و ارز، بر زندگی مردم در قالب گرانی و تورم است؛ به عبارت دیگر تأمین منافع برخی اجزای دولتی و به تبع آن درصد کوچکی از سهامداران بورس نباید به قیمت تحمیل تورم بیشتر به اکثریت مردم باشد بلکه رونق سازنده بورس، منوط به رونق تولید و اقتصاد کشور از طریق انسداد سوداگری‌های کاذب باشد.
 
 
وزارت خارجه پس از شیطنت‌های اروپا برنامه خود را دوباره به روز نمی‌کند؟!
سخنگوی وزارت خارجه اعلام کرد نشست معاونان وزرای خارجه ایران، فرانسه، آلمان و انگلیس برای گفت‌وگو در مورد مسائل دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی جمعه برگزار می‌شود.
بقایی خاطر نشان کرد: سیاست اصولیِ ایران مبنی بر تعامل و همکاری با دیگر کشورها بر مبنای اصول عزت، حکمت و مصلحت است و این گفت‌وگوها با ۳ کشور اروپایی در ادامه گفت‌وگوهای انجام‌شده با آن‌ها در حاشیه اجلاس سالانه مجمع سازمان ملل انجام می‌شود. در این دور از گفت‌وگوها که از همان نیویورک برنامه‌ریزی شده، طیفی از موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی ازجمله موضوع فلسطین، لبنان و موضوع هسته‌ای مورد بحث و تبادل‌نظر قرار خواهد گرفت.
این خبر ساعاتی پس از آن منتشر شد که خبرگزاری‌های دولتی ایرنا و ایسنا، به نقل از خبرگزاری ژاپنی کیودو نوشتند: «ایران، آماده برای برگزاری مذاکرات هسته‌ای با آلمان،‌ فرانسه و انگلیس در ۲۹ نوامبر (۹ آذر) در ژنو است. اتحادیه اروپا نیز به عنوان میانجی مشارکت خواهد کرد».
هر چند سخنگوی وزارت امور خارجه می‌گوید این ملاقات در حاشیه اجلاس سالانه مجمع سازمان ملل در نیویورک برنامه‌ریزی شده، اما به نظر می‌رسد واکنش اخیر آقای سخنگو به نیابت از وزارت امور خارجه، بی‌اعتنا به شرارت‌های چند هفته اخیر طرف اروپایی صورت گرفته و حال آن که در واکنش به آن اقدامات خصمانه، باید تجدیدنظر اساسی در برنامه‌ریزی قبلی انجام شود.
توضیح این که هنوز، سه روز از صدور قطعنامه ضدایرانی آژانس با میانداری تروئیکای اروپایی نمی‌گذرد. طرف اروپایی عهدشکن در برجام، طی یک ماه گذشته نیز در دو نوبت، به تحریم هواپیمایی و کشتیرانی اقدام کرد. این سلسله شرارت‌های طرف اروپایی در حالی رخ داده که دولت جدید، نه تنها زبان به طلبکاری درباره نقض حقوق کشورمان در برجام نگشود، بلکه پذیرفته بود به شکل یکطرفه، غنی‌سازی ۶۰ درصد را بر خلاف قانون اقدام متقابل، تعلیق کنند. اما واکنش غرب، صدور قطعنامه بود!
از حامیان گذشته برجام، فقط آقای لاریجانی بود که گفت «شرط مذاکره جدید، جبران خسارت‌های قبلی ایران است». برخی مقامات دولتی صرفا گفته‌اند که برجام، دیگر آن کارکرد سابق را ندارد و فقط می‌تواند مقدمه مذاکره جدید باشد! اما سؤال مهم این است که با وجود هزینه‌ها و خسارات هنگفت پرداخت شده، حقوق پایمال شده ایران در برجام را چگونه می‌توان بخشید؟ و با این رفتار نا به جا، چگونه می‌توان به نتیجه‌ای متفاوت در مذاکره بعدی امید داشت، یا اینکه باید در انتظار تهدیدهای جدید بود؟!
تعبیر «برجام، کارکرد سابق را ندارد»، یعنی، برجام مُرده -بلکه کشته شده- است. و اینکه بدون مطالبه هیچ خسارتی، زمزمه مذاکره جدید مطرح شود، یعنی بنا نیست تاوانی در این باره مطالبه می‌شود!
اما گویا برجام به اعتبار نحوه تنظیم منحطّ آن، برای ما مُرده و نه برای طرف عهدشکن غربی. چرا که ساز و کار اسنپ بک/ یا ماشه در آن تعبیه شده تا طرف غربی بتواند با کمترین بهانه جویی، به شکل خودکار و بدون گرفتن نظر مخالف چین و روسیه، تحریم‌های سازمان ملل را برگرداند!
این در حالی است که اساسا برجام با سرکشی و خروج آمریکا، لغو و ابطال شده است. اما طرف اروپایی تهدید می‌کند که تا قبل از سررسید ده ساله برجام در مهر ماه سال آینده، اسنپ بک برجام را فعال می‌کند! مسخره نیست؟! اگر آقای ظریف باید بازخواست شود، یک دلیلش همین یادگاری پر خسارت است. بدتر اینکه وزارت خارجه، در کنار سکوت درباره این مالباختگی و کلاهبرداری رخ داده از سوی غرب، تحت فشار محافل غربگراست تا مذاکره از موضع انفعال را بپذیرد.
این محافل بد سابقه، هنگامی که آقای عراقچی و سخنگوی وزارت امور خارجه، به درستی ادعای دروغین نیویورک تایمز درباره دیدار نماینده ایران با نماینده ترامپ را قاطعانه تکذیب کردند، به شماتت و توهین علیه وزارت خارجه برخاستند! سرسپردگان غرب، هیچ ابایی از بستن دست دولت و وزارت خارجه در برابر غرب ندارند، همان گونه که دولت روحانی را به موضع ضعف در مذاکره کشاندند. این در حالی است که دولت و وزارت امور خارجه به نیابت از ملت ایران، طلبکار حقوق پایمال شده ایران در توافق هستند و نه بدهکار آنها.
 
 
تشدید جنگ امنیتی میان نتانیاهو و مخالفان در هیئت حاکمه اسرائیل
روزنامه تایمز اسرائیل از تشدید اختلافات در رأس امنیتی هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی خبر داد.
این روزنامه به نقل از نتانیاهو نوشت که با مظنون درز اطلاعات مانند تروریست‌ها برخورد شده و اطلاعات حیاتی از او مخفی نگاه داشته می‌شود.
تایمز اسرائیل می‌نویسد: نتانیاهو، در یک ویدئوی طولانی با گلایه از بلوای «شکار جادوگر»، بازداشت فلدشتاین، «وطن‌پرست اسرائیلی» توسط شاباک، سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل را محکوم کرد؛‌ رئیس پیشین آژانس، اتهامات را رد و رفتار «شنیع» نخست‌وزیر را نکوهش کرد. بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر در بیانیه ویدئویی ۹دقیقه‌ای که شنبه در شبکه اجتماعی منتشر شد، مدعی شد تحقیقات جاری پیرامون سرقت و درز اسناد محرمانه، از جمله توسط دستیاران او، به مثابه «شکار جادوگر»، او و مشاوران او را هدف گرفته است. نتانیاهو از پیگرد و بازجویان برای آنچه او اجرای گزینشی به قصد آسیب به او و «سراسر یک اردوکشی سیاسی» نامید، شاکی شد. 
نتانیاهو در این بیانیه با ارجاع به الی فلدشتاین، و یک ذخیره نیروهای دفاعی که هر دو، روز پنجشنبه با اتهامات مرتبط با نقض امنیت ملی متهم شدند، گفت: «این واقعیت که جوانان را مانند تبهکارترین تروریست‌ها، روزهای متوالی با دستبند در بازداشت بوده‌اند، تا چندین روز اجازه دسترسی به وکلای خود نداشته‌اند، حقوق بنیادین شهروندی آنها زیر پا گذاشته شده، من را تکان داد.» 
تایمز اسرائیل افزود: تا به امروز، این شدیدترین انتقاد نخست‌وزیر از پرونده اطلاعات مسروقه سند محرمانه نظامی توسط الی فلدشتاین، سخنگوی غیررسمی نتانیاهو است، که ظاهرا با مشارکت دیگر مقامات دفتر نخست‌وزیر به روزنامه آلمانی Bild درز کرده است. فلدشتاین روز پنجشنبه به انتقال اطلاعات محرمانه با قصد آسیب به کشور متهم شد، اتهامی که با احتمال حبس ابد همراه است. او همچنین به اتهام در اختیار داشتن اطلاعات محرمانه و ممانعت از اجرای عدالت متهم شد. فلدشتاین متهم به درز اسنادی است که از پایگاه داده‌های نیروهای دفاعی توسط متهم دیگر پرونده، یک افسر وظیفه (NCO) نیروهای دفاعی به منظور تحریک افکار عمومی علیه قرارداد آتش‌بس- گروگان‌ها در غزه انجام شد. او متهم است سند را در ماه ژوئن دریافت کرده و در پایان ماه اوت، هنگامی که شش گروگان توسط نگاهبانان حماس به قتل رسیدند،‌ و انتقاد عمومی از نتانیاهو به‌خاطر شیوه مدیریت مذاکرات قرارداد [آزادی] گروگان‌ها در اوج بود، لو داده است.