گزارش خبری تحلیلی کیهان
بدهکار، عهدشکن و پُررو با این اروپا مذاکره نکنید!
سرویس سیاسی-
خبر مذاکره ایران و تروئیکای اروپایی در انتهای هفته جاری و تایید آن توسط وزارت امور خارجه، موجی از تعجب و سؤال را در میان اذهان صاحبنظران برانگیخت. به نظر میرسد دولت به تکرار تجربه شکستخورده سالهای 82 تا 84 و برجام کمر بسته است.
ظهر دیروز، خبری از خبرگزاری کیودو ژاپن مبنی بر مذاکره ایران و سه کشور اروپای غربی در انتهای هفته جاری، به سرعت در سرخط خبرگزاریهای داخلی جای گرفت.
ساعاتی پس از این خبر، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه در یادداشتی با تایید خبر کیودو از نشست معاونین وزارت امور خارجه ایران، فرانسه، آلمان و انگلیس عنوان داشت: در این دور از گفتوگوها که از همان نیویورک برنامهریزی شده است، طیفی از مباحث و موضوعات منطقهای و بینالمللی از جمله موضوع فلسطین و لبنان، و نیز موضوع هستهای مورد بحث و تبادل نظر قرار خواهد گرفت.
فارغ از اینکه اصل مذاکره و مفاهمه امری اصولی در سیاست خارجی بهشمار میآید، عدم توجه به شرایط و موقعیتی که مذاکرات بینالمللی در بستر آن اتفاق میافتد، میتواند این ابزار در روابط بینالملل را به یک سلاح در دست طرف مقابل بدل سازد.
در همین زمینه، به نظر میرسد دستگاههای دخیل در امر موضوع هستهای و سیاست خارجی کشور در دولت چهاردهم، با بستن چشمان خود به روی تمامی اقدامات خصمانه اروپاییها در ماههای اخیر و در راس آن قطعنامه ضدایرانی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی که با تلاش سه کشور اروپایی و آمریکا آماده شده و به تصویب رسید، سعی در تکرار روندی دارد که پیشتر بارها و بارها در زمان مذاکرات 82 تا 84 و مذاکرات در دوران پس از خروج آمریکا از برجام مورد نقد رهبر معظم انقلاب قرار گرفته بود.
دستگاه سیاست خارجی و مسئولین عالیرتبه دولتی در شرایطی در صدد مذاکره با طرفهای اروپایی هستند که رهبر انقلاب حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در سخنان خود در روز تنفیذ حکم مسعود پزشکیان صراحتا با انتقاد از بدرفتاریهای اروپا در مسائل مختلف، بر بیاولویتی اروپا در سیاست خارجی ایران تاکید کردند.
ایشان در همین زمینه عنوان داشتند: «البتّه اینجور نیست که ما بگوییم یک انگیزه مخالفت و دشمنیای با بعضی از کشورها، مثلاً کشورهای اروپایی ـ که حالا من جزو اولویّتها آنها را ذکر نکردم ـ داریم؛ نه. علّت اینکه کشورهای اروپایی را بنده به عنوان اولویّت ذکر نمیکنم، این است که اینها با ما این چندساله خوب رفتار نکردند؛ با ما خوب برخورد نکردند. در قضیّه تحریمها، در قضیّه نفت، در قضایای گوناگون، در عناوین جعلی مثل حقوق بشر و امثال اینها، با ما بد رفتار کردند؛ [اگر] این رفتار بد را نداشته باشند، البتّه آن [کشورها] هم جزو اولویّتهای ما است، آن هم جزو مواردی است که ارتباط با آنها برای ما دارای اولویّت است. البتّه چند کشور هستند که ما اذیّتهای آنها را، رفتار عنادآمیزشان را فراموش نمیکنیم. این هم راجع به این [قضیّه]. اینها توصیههای ما بود که عرض کردیم.»
درستی مذاکره و خطرات
عدم توجه به شرایط شروع مذاکره
همانطور که بالاتر نیز اشاره شد، مذاکره و دیپلماسی یکی از اصلیترین روشها و نهادهای تامین منافع ملی است. هانس مورگنتا، نظریهپرداز شهیر روابط بینالملل هنر ديپلماسي را استفاده مناسب و درست بر هر يك از اين ابزار در لحظه خاص میداند.
وی در خصوص موفقيت ديپلماسي آن را تابع موضوعات مختلفی از جمله این نکته میداند که اهداف سياست خارجي بايد بر مبناي منافع ملي تعريف شود و با قدرت از آن حمايت گردد.
مبتنی بر همین دیپلماسی در تداوم قدرت نقش مهمی در تثبیت منافع ملی و حراست از آن به عنوان والاترین هدف هر کشور در نظام بینالملل دارد.
این ابزار در صورتی که بدون توجه به شرایط موجود، موقعیت و وضعیت نظام بینالملل و سابقه دیگر بازیگران دخیل مورد استفاده قرار گیرد، میتواند به سرعت به یکی از عوامل تخریب و ضربه به منافع ملی تبدیل گردد.
در این راستا، واکنشهای منفعلانه و تمایل به مذاکره در شرایطی که طرف مقابل بر تقابل و افزایش فشار تأکید دارد، همراه با نادیده گرفتن سوابق کشورهای دخیل در مذاکرات گذشته، میتواند این ابزار را به دستاویزی در دست دشمنان و رقبا برای آسیب رساندن به منافع ملی تبدیل کند.
نگاهی به سابقه اروپاییها در بیش از 22 سال مذاکره و چالش بر سر برنامه صلحآمیز هستهای ایران و همچنین دقت در رویکرد خصمانهای که اروپا در طی ماههای اخیر علیرغم تمام حسن نیتهای ایران برگزیده است، نشانگر این است که هر مذاکرهای در موقعیت کنونی منجر به امتیازدهی بیشتر و عقبنشینی بیشتر و توأم با آن از دست رفتن ابزارهای قدرت بدون به دست آوردن دستاورد ملموسی برای کشور خواهد شد.
عدم توجه به این نکته اساسیترین مشکل و آسیب مذاکراتی بود که ایران پیش از این در دوران 82 تا 84 و در دوران دولتهای یازدهم و دوازدهم تجربه کرده و منجر به از دست رفتن توان و ابزار قدرت کشور در ازای هیچ شد.
بدتر آنکه برخی از نشانهها حاکی از این است که برخی در دولت سعی در بحرانی نمایش دادن وضعیت کشور و با اقداماتی عجیب که زمینه نارضایتی مردم را فراهم میآورد، سعی در تکرار روشی دارند که در ماههای ابتدائی مذاکرات برجام در دولت روحانی با دروغهای خزانه خالی و سیلوهای خالی دست مذاکرهکنندگان را از پیش خالی کرده و کشور را وادار به امتیازدهی بیشتر کرد.
دستاورد مذاکره با اروپا
در بیش از 2 دهه چالش ایران و غرب
بر سر هستهای چه بوده است؟
اروپا و بهطور خاص کشورهای اروپای غربی و بهطور ویژهتر سه کشور فرانسه، آلمان و انگلستان، طی بیش از 22 سالی که از چالش ایران و غرب بر سر برنامه صلحآمیز هستهای کشورمان میگذرد، همیشه پای ثابت تمام مذاکراتی بود که در جهت رفع اختلافات برگزار گردیده است.
این حضور اما هیچگاه حتی به اندازه یک قدم، منجر به کاهش تنشها نشده و هر بار حسن نیت ایران با ناجوانمردی اروپاییها روبهرو شد.
این رفتار ریاکارانه و ناجوانمردانه اروپاییها تا حدی در ماههای منتهی به پایان دولت هشتم ادامه داشت که حتی کاسه صبر خوشبینیهای روحانی و تیم مذاکرهکننده وقت نیز به لب رسیده و حسن روحانی که در آن دوران عهدهدار مذاکرات با تروئیکای اروپایی بود، از بیتعهدی غرب انتقاد کرد.
حسن روحانی در 27 تیر 84 در نامهای به سه کشور اروپایی طرف مذاکره با انتقاد از رویکرد خصمانه آنان اذعان میکند: «پس از این دوره طولانی مذاکرات و تمامی اقدامهای ما برای اطمینانسازی و انعطافهایی که نشان دادهایم، هیچ توجیهی وجود ندارد که شما از ارائه پیشنهادی که بتواند برای طرفین قابل قبول باشد، خودداری نمایید و در عوض چیزی را عرضه کنید که ما انتخاب دیگری جز ردّ آن نداشته باشیم.»
دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در خاطرهاش که در کتاب خود به رشته تحریر در آورده است، به جزئیات بسته پیشنهادی اروپاییها در انتهای مذاکرات در دوران دولت هشتم اشاره گذرایی کرده و نوشته است: «این پیشنهاد هرگز ذکری از واژههای «تضمینهای عینی»، «تضمینهای محکم» یا «تعهدات محکم» به میان نیاورده و بدینترتیب، نشانگر دور شدن کامل نویسندگان آن از اصول توافق پاریس است؛ فقدان هرگونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه میسازد. پیشنهاد یادشده، توهینی به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپایی باید به خاطر آن، از ملت ایران پوزش بطلبند.»
این نقش مخرب اروپایی، در سالهای مذاکره در دولتهای نهم و دهم، در دوران برجام و پس از خروج آمریکا از برجام نیز عینا
تکرار شد.
ظریف خطاب به اروپاییها:
فقط یک تعهد را نشان دهید
که در ۱۸ ماه پس از خروج آمریکا به آن عمل کردهاید
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه اسبق مهر 13۹۶ (دو سال پس از امضای برجام و در ماههای پایانی دوران ریاست جمهوری اوباما) در انتقاد از اروپاییها گفت: «حتی نمیتوانیم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم.» وی در اظهارنظری دیگر در تیر 1398 گفت: «در نشست برجام،
۳ کشور اروپایی متعهد شدند ۱۱ تعهد را
اجرائی کنند».
بقیه از صفحه ۲
ظریف همچنین در آبان 1398 در تکمیل اظهارات قبلی خود خطاب به اروپاییها گفت: «فقط یک تعهد را نشان دهید که در ۱۸ ماه گذشته به آن عمل کردهاید.»
کشورهای اروپایی در دوران پس از خروج آمریکا از برجام نیز در حالی که حسن روحانی رئیسجمهور اسبق، با امید به آنان از ادامه حیات برجام بدون آمریکا و با دیگر طرفها سخن به میان آورد، طی قریب به دو سال تعهد ایران به برجام در دوران پس از خروج آمریکا، وعده راهاندازی سازوکار مضحک، مسخره و توهینآمیز SPV و اینستکس(مبادله پول نفت فروخته شده ایران به دیگر کشورها با غذا و دارو) را دادند اما همین دو کانال مالی را هم عملی نکردند و دو سال و 9 ماه پشت هماندازی کرده و دولت برجام را سر دواندند. آنان کوچکترین تلاشی را در جهت فشار بر آمریکا برای اجرای تعهدات خود وارد نیاوردند. در همین راستا، بسیاری از صاحب نظران بر این عقیدهاند که اروپا اساسا توانایی خاصی در سیاست بینالملل و ساختار بینالملل نداشته و نقشآفرینی آنان تماماً وابسته به آمریکا و سازوکارهایی همچون ناتو و جی 7 است.
پالسهای داخلی و بیتوجهی اروپایی
نزدیک به 120 روز سپری شده از دولت چهاردهم مملو از پالسهای مذاکره و عقبنشینی از سوی دولت جدید و بیتوجهیهای پیدرپی اروپاییها و غربیها به رویکرد خوشبینانه دولت پزشکیان بود.
بیرغبتی اروپاییها به دولت جدید تا حدی بود که یورونیوز در گزارشی با عنوان «چرا کشورهای غربی تاکنون به پیروزی پزشکیان واکنش نشان ندادهاند؟» در روز
16 تیرماه عنوان داشته بود: «... نگاهی گذرا به حسابهای مقامات اروپایی در شبکههای اجتماعی هم نشان میدهد که هیچکدام نسبت به این موضوع دستکم واکنشی نداشتهاند. هر چند روز شنبه در اکثر کشورهای غربی حالت نیمهتعطیل دارد ولی باز هم نگاهی گذرا به حساب جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا یا شارل میشل، رئیس شورای اتحادیه اروپا ثابت میکند آنها در مورد مسائل سیاسی دیگری موضعگیری داشتهاند.»
مقامات آمریکای بایدن نیز در همین راستا از بیتاثیری انتخاب پزشکیان در رویکرد واشنگتن نسبت به ایران سخن به میان آوردند.
طی قریب به چهارماه اخیر اروپا در ادامه این رویکرد خصمانه، با طرح ادعای واهی ارسال موشک از ایران به روسیه و در حالی که رئیسجمهور اوکراین صراحتا این موضوع را تکذیب کرد، دور جدیدی از فشارهای سیاسی و تحریمها را علیه کشورمان وضع کرد.
پالسهای ممتد مذاکره و مواضع دوگانهای که بیشتر زمینهساز تحریک بیشتر فشار از سوی اروپاییها بود اکنون نیز حتی پس از قطعنامه اخیر شورای حکام و حرکت خزنده اروپاییها به سمت فعالسازی شاهکار دانشمندان برجامی یعنی مکانیزم ماشه قطع نشده و برخلاف توصیهها و دیدگاه رهبر معظم انقلاب درباره عدم اطمینان به غرب و بدعهدیهای مکرر اروپایی امید واهی به اروپا به پایان نرسیده است.
رهبر معظم انقلاب پیشتر در پایان دولت برجام عنوان داشتند: «در این دولت (یازدهم و دوازدهم) معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد هر جا بتوانند ضربه میزنند و آنجا که ضربه نمیزنند جایی است که امکان این کار را ندارند، این تجربه بسیار مهمی است مطلقاً نبایستی برنامههای داخل را به همراهی غرب موکول و منوط کرد زیرا قطعاً شکست خواهد خورد و قطعاً ضربه خواهد خورد. هر جایی که کارها را به غرب منوط کردید ناموفق ماندید و هر جایی که بدون اعتماد به غرب حرکت کردید موفق شدید، در دولتهای یازدهم دوازدهم نیز اینگونه بود که هر جا موضوعات را به توافق و مذاکره با غرب و آمریکا موکول کردید در آنجا ماندید و نتوانستید به پیش بروید.»
هرگونه گفتوگو بر سر مسائل منطقهای ممنوع است
سخنگوی وزارت امور خارجه در بخشی از خبری که روز گذشته در ارتباط با تایید مذاکرات با کشورهای اروپایی منتشر گردید، عنوان داشت: در این دور از گفتوگوها که از همان نیویورک برنامهریزی شده است، طیفی از مباحث و موضوعات منطقهای و بینالمللی از جمله موضوع فلسطین و لبنان، و نیز موضوع هستهای مورد بحث و تبادلنظر قرار خواهد گرفت.
بقایی در ساعات بعد در توضیح گزاره خود اظهار داشت: نخست آنکه ایران درباره موضوعاتی مثل «قدرت دفاعی خود» و «حمایت از محور مقاومت»، هیچ مذاکرهای با اروپاییها نخواهد داشت و منظور از «گفتوگو درباره فلسطین و لبنان» هم صرفاً تأکید بر موضع قطعی جمهوری اسلامی ایران درباره تحولات منطقه و حمایت از مقاومت است.
توضیح سخنگوی وزارت امور خارجه درباره عدم ورود مذاکره کنندگان به گفتوگو بر سر مسائل منطقهای همچون دیدگاه منطقهای ایران در غرب آسیا و حمایت از محور مقاومت شایسته تقدیر است ولی مذاکرهکنندگان ایرانی باید با تاکید بر این نکته از هرگونه مذاکره و گفتوگو بر سر مسائل منطقهای پرهیز کرده و از خطوط قرمز کشور درباره عدم گفتوگو بر سر مسائل مربوط به نقش ایران در منطقه اجتناب کنند.
آلزایمر خودخواسته و خیانتکارانه
تجربه دوبار عقبنشینی در موضوع هستهای در دولتهای اصلاحات و روحانی حاوی درسهای زیادی برای هر فرد متخصص و علاقهمند به مسائل بینالمللی و حوزه سیاست خارجی است.
دستاورد صفر ایران در مذاکرات سالهای 82 تا 84 که به صدور قطعنامههای پیدرپی شورای حکام علیه ایران و بسترسازی برای ورود مسئله برنامه هستهای ایران به شورای امنیت منجر شد و تحریمهای حداکثری آمریکا علیه ایران در زمانی که در دوران پس از برجام، کشورمان این بار بدون قطعنامه تحریمی شورای امنیت تحت شدیدترین قوانین تحریمی آمریکا قرار داشت، نمونههایی کوچک از استفاده نادرست از ابزار دیپلماسی و تبدیل شدن آن به ابزاری علیه منافع ملی ایران شد.
توصیه کشور به مذاکره مجدد در شرایط تقابل طرفهای غربی نهتنها امری عقلانی و علمی نیست که ظن فراموشی خودخواسته و خیانتکارانه تجربه گذشته علیه منافع کشور را به ذهن متبادر میسازد.
علاوهبر این فراموشی، بیتوجهی به شرایط کنونی نظام بینالملل که تحت تأثیر جنگ اوکراین و رقابت میان ابرقدرتها نسبت به یک دهه گذشته تغییرات چشمگیری داشته است، همراه با اعترافات مکرر صاحبنظران برجسته غربی (مانند ریچارد نفیو، معمار تحریمهای ایران در آمریکا، و فرید زکریا، تحلیلگر برجسته مسائل بینالملل) درباره کاهش کارایی ابزار تحریم، نشان میدهد که راهبرد مذاکره، امتیازدهی و خوشبینی سادهانگارانه در شرایط فعلی، بیش از پیش اشتباه و ناکارآمد است.
اساسیترین سؤالی که در این باب مطرح است این است که تکرار و قدم زدن در مسیر همان راهی که در برجام و در مذاکرات 82تا 84 تجربه شد، این بار چگونه منافع ملی را تامین خواهد کرد؟ و افرادی که معتقد به عقبنشینی بیشتر در مقابل غربیها هستند چه تضمینی برای توقف رویکرد خصمانه آنان دارند؟
جواب ما مشخص است تاریخ بهخوبی اشتباه بودن و شکست این مسیر را نشان داده است.
اروپای امروز نهتنها طلبکار که بدهکار ایران است، و مذاکره با آن پررویی این بازیگران بیارزش سیاست بینالملل را بیش از پیش میکند، زمان کنار گذاشتن این بازیگران عهدشکن از روند هر مذاکرهای و جایگزینی آن با میانجیهای بهتری فرا رسیده است.