اخبار ویژه
دشمنان از اربعین سیلی خوردند جیغ شیخ کاخنشین درآمد
نفاق عبدالحمید اسماعیل زهی مجددا و این بار درباره پیادهروی و زیارت اربعین عود کرد.
امام جماعت مسجد مکی زاهدان، در سخنانی که مورد استقبال شبکههای معاند بیگانه ازجمله شبکه صهیونیستی اینترنشنال قرار گرفت، مدعی شد: «وقتی ما بعضی از آمارها را میبینیم حیران میشویم که برای بعضی از مراسمات مذهبی که در صدر اسلام و در حیات طیبه و سیرۀ آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم و در سیرۀ حضرت علی و حضرت حسن و حضرت حسین و حضرت زهرا و حضرت خدیجه نبودهاند، میلیاردها هزینه میکنند.»
او افزوده است: «وزیر کشور گفته بود که ۳هزار میلیارد برای مراسم مذهبی که در پیش است هزینه میشود و این را برای مهمانان داخلی و خارجی این مراسم هزینه میکنند. غذا و امکانات و دارویی که برای این مراسم صرف میشود که حدوحساب ندارد. در کشوری که ملت خودش در تهیه دارو با مشکل مواجه است و مجبور است یک آمپول را از بازار آزاد با قیمت گزاف تهیه کند آیا منصفانه و درست است که هزاران میلیارد برای فقط یک مراسم مذهبی آنهم از بیتالمال ایران و ملت نیازمند و محتاج ایران، هزینه شود؟!»
موضع منافقانه عبدالحمید اسماعیل زهی علیه مراسم اربعین، با تبلیغات دو مافیای انگلیس ساخته و صهیونیستی یعنی بهائیت و وهابیت مو نمیزند. و این در حالی است که وی چند هفته قبل، از زاویه تجلیل و تکریم از امام حسین(ع) وارد شده بود تا پشت این ژست، جمهوری اسلامی را تخطئه کند اما چون دروغگو کمحافظه است، اکنون زیارت اربعین را تخطئه میکند.
او چند هفته قبل گفته بود: «یزید اهل گفتوگو، انتقاد و قابل اصلاح نبود و مصیبتی بود که جهان اسلام را گرفتار خودش کرد و برای همین حسینبنعلی، علیه او قیام کرد... متاسفانه افرادی که امام حسین را دعوت کرده بودند، بهخاطر طمع دنیا و ترس از جانشان نقض عهد کردند و بسیاری با لشکر یزید همراه شده و علیه امام حسین جنگیدند. وقتی امام حسین به صحرای کربلا رسیده بود، یزیدیها جلوی ایشان را گرفتند و گفتند که باید تسلیم بشوید تا شما را بهعنوان اسیر نزد یزید ببریم... حادثۀ کربلا یکی از تلخترین حوادث بود. در طول تاریخ در جنگهایی که برای حکومتداری و دنیا اتفاق افتاده، بسیاری از علما و صالحین و اولیاءالله کشته شدهاند، اما نوع شهادت سیدنا حسین رضیاللهعنه کمنظیر است. در حادثۀ کربلا فرزند رسولالله به شهادت رسید؛ کسی که آنحضرت بسیار او را دوست داشت. دوستی با اهلبیت جزو ایمان و اعتقاد اهلسنت است، اما نکتۀ بسیار مهم آن است که همۀ ما؛ شیعه و سنی، علاوهبر اظهار محبت با اهلبیت، از سیرۀ امام حسین و اهلبیت نیز اتباع کنیم. ما از حادثهای که برای امام حسین پیش آمده بسیار ناراحت هستیم. اگر ما در آن روز میبودیم، در کنار امام حسین با ظالمان میجنگیدیم و خودمان را برای دفاع از ایشان به کشتن میدادیم؛ این یک اعتقاد است، زیرا شهادت در کنار امام حسین بزرگترین شرف و افتخار است.»
حمایت از سازش با اسرائیل، و حمایت از بهائیت ضد دین در گذشته، کاملا نفاق عبدالحمید را نشان میدهد. ضمنا تخطئه هزینه برای زیارت اربعین در پوشش ادعای نگرانی برای فقرا در حالی است که وی شخصا زندگی کاخنشینی و کاملا اشرافی با دهها خودروی شاسی بلند و دهها نوچه و محافظ دارد و هزینههای هنگفتی را هم صرف ساختن مسجدی تجملاتی کرده و اگر در ادعای غمخواری فقرا صادق بود، باید به جای تخریب زیارت اربعین، سبک زندگی اشرافی خود را متوقف میکرد. فضاسازی علیه زیارت اربعین در حالی است که دشمنان اسلام و قدرتهای زورگو، بزرگترین ضربات را از همین جوشش غیرت ملتهای مسلمان در اثر ابراز ارادت به امام حسین(ع) و انزجار از یزیدیان خوردهاند.
در همین زمینه روزنامه جوان هم در تحلیلی نوشت: زیرساختهای جادهای و بهسازی زیرساختها در استانهای غربی آن چیزی است که در کلام وزیر راه – و نه وزیر کشور- با رقم ۳ هزار میلیارد تومان و برای اربعین بیان شده است. آیا جادهسازی و گذاشتن انتظامات و... را هم مردم باید انجام دهند و وظیفه دولت نیست؟! و آیا این زیرساخت و جادهها که در این مسیر ساخته میشود، فقط برای همین مراسم است و در طول سال برای همه امورات مردم استفاده نمیشود؟!
هزینه برای اربعین، هزینه برای غیر نیست، هزینه برای همین ملت است. آیا در قاموس عبدالحمید این میلیونها نفری که راهی کربلا میشوند، مردم ایران حساب نمیشوند؟ مردم ایران چند دهه قیام علیه طاغوت را پیش بردند تا حکومتی اسلامی تشکیل دهند. حکومت اسلامی هم موظف است زمینه انجام امور دینی مردم را فراهم کند و تسهیلات لازم را در این زمینه در اختیار آنها قرار دهد. بنابراین، آنچه حاکمیت در هر بخشی برای پیادهروی اربعین و مراسمات اسلامی دیگر انجام میدهد، وظیفه جمهوری اسلامی است. هرچند که هزینههای پیادهروی اربعین را غالبا خود مردم پرداخت میکنند. ضمنا کاش عبدالحمید اسماعیل زهی صریح بگوید که آیا امسال برای حضور در مناسک حج تمتع تلاش کرد یا خیر، و اگر میرفت، چندمین حج او محسوب میشد و تاکنون چندبار به حج رفته است؟ کاش بگوید در استانی که سنگ فقر مردمش را به سینه میزند، با ماشین چند میلیارد تومانی تردد میکند؟ کاش بگوید برای ساخت مسجد مکی زاهدان با آن ظاهر مجلل چقدر هزینه شده است؟ کاش تصاویر منزل و دفتر کار اشرافیاش را منتشر کند.
چرا غربگرایان از بازخوانی کارنامه اقتصادی دولت روحانی گریزانند؟!
روزنامه هممیهن، «واقعیتهای اقتصاد ایران» را نصفه و نیمه و بدون مقایسه با میراث خسارتبار دولت روحانی بازخوانی کرد.
روزنامه متعلق به غلامحسین کرباسچی دبیرکل سابق حزب کارگزاران نوشت: «در حالی که رئیس و اغلب مقامهای دولت، به دور از واقعیتهای اقتصادی و سیاسی سخنرانی میکنند، رئیس سازمان برنامه و بودجه از محدودیتهای شدید اقتصادی پرده برداشت. آنگونه که وی اعلام کرد اقتصاد کشور همچنان درگیر پیامدهای اصلاح اقتصادی (حذف ارز تدریجی) سال گذشته است. ناچاری دولت تنها در بخش سوخت نیست در حال حاضر در بیشتر بخشهای اقتصادی وضعیت مناسب نیست و دلیل عمده نیز شرایط سخت تحریمی است. تحریمی که هنوز تصمیمگیران تمایل ندارند از آثار آن بر اقتصاد کشور به صراحت صحبت کنند و معتقدند که تحریمها یک فرصت بوده و هست و موجب خودکفایی کشور شده است.»
داوود منظور، رئیس سازمان برنامه و بودجه، شرایط جاری کشور را چنین توصیف کرد: «کشور بهخصوص از سال ۹۰ با مخاطرات بیرونی مواجه بوده و در شرایط سخت تحریمی، باید اقتصاد را اداره کنیم. دولت سعی کرده است که چند مسئله را حل کند که در این راه توفیقاتی نیز حاصل شده است.» او با اشاره به حذف و اصلاح سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی، گفت: «کشور با مشکل ناترازی ارزی مواجه بود و در سال گذشته دولت تصمیم سختی را گرفت که در یک سال گذشته چند متغیر اقتصادی را متأثر کرد که شوک این تعدیل نرخ ارز فروکش کرده است و به تعادل جدیدی رسیدیم. سعی شد درآمد مالیاتی بهبود پیدا کند و در دو سال گذشته رشد این درآمد خوب بوده است.» منظور ضمن اشاره به اینکه ذخیره تأمین کالاهای اساسی به تدریج احیا میشود، در مورد صندوقهای بازنشستگی بیان کرد: «این صندوقها وابستگی شدیدی به بودجه دولت دارند بهطوری که ۲۰ درصد بودجه دولت صرف صندوقهای بازنشستگی میشود و اگر این روند ادامه یابد مشکلات زیادی برای بودجه ایجاد میکند.»
هممیهن در ادامه، از قول مرتضی افقه، استاد دانشگاه شهید چمران اهواز نوشت: «مشکلات تنها نمودشان اقتصادی است اما تقریباً همهشان ریشههای غیراقتصادی دارند. مسائل سیاسی تنها یکی از ریشههای مشکلات اقتصادی کشور است اما معتقدم ریشه اصلی مشکلات اقتصادی مرتبط با نگرش و بینش است... امروز در بحرانیترین شرایط اقتصادی یکی از ضعیفترین هیئت دولتها را مستقر کردیم و خود هیئت دولت هم ضعیفترین تیم اقتصادی را مستقر کرد... اصولاً تفکر اصولگرایان نهتنها توسعهای نیست بلکه ضدتوسعهای و ضدتولیدی است.»
درباره تحلیل روزنامه هممیهن چند نکته حائز اهمیت است. نخست اینکه مرتضی افقه، هم در انتخابات سال 92 و هم در سال 96، از امضاکنندگان نامههای 163 نفره و 50 نفری برخی کارشناسان اقتصادی در حمایت از حسن روحانی بود و بنابراین امثال وی، شریک فجایع اقتصادی هستند که در دولت 8 ساله روحانی از جمله ثبت رکوردهای 700 تا 1000 درصدی تورم در برخی اقلام رقم خورده است.
نکته دوم، مقایسه کارنامه دولت رئیسی با کارنامه دولت روحانی است؛ دولتی که امثال کرباسچی و افقه جزو حامیانش بودهاند. برخی نتایج عملکرد دولت روحانی عبارت است از: «۶ برابر شدن نقدینگی که از عوامل اصلی تورم است، شکستن رکورد 49/6 درصدی تورم در دولت هاشمی (کارگزاران) و رساندن آن به ۵۲ درصد، ۶ تا ۹ برابر شدن قیمت مسکن و خودرو و سکه و ارز و بسیاری از اقلام دیگر، ۴ سال ثابت نگاه داشتن قیمت بنزین و ۳ برابر کردن ناگهانی آن، که موجب شوک آبان 98 و مجددا بروز قاچاق شد، افزایش ضریب جینی (شکاف طبقاتی) از رقم کاهشی شده ۳۶۵ در سال ۹۲ به رقم ۴۰۹ در سال ۹۷، نابودی ۱۸ میلیارد دلار و ۶۰ تن طلا از ذخایر استراتژیک، واگذاری پرفساد نیشکر هفتتپه، ماشینسازی تبریز، هپکو اراک، آلومینیوم المهدی و پالایشگاه کرمانشاه، تعطیلی تولید و تحمیل تورم ۷۰۰ درصدی در بخش مسکن.
نیمه مرداد ۱۴۰۰ که هنوز دولت جدید از مجلس رای اعتماد نگرفته بود، جلسه دولت با حضور رئیسی و کابینه دولت دوازدهم برگزار شد و دولتمردان روحانی خبر دادند که بودجه کافی برای پرداخت حقوق کارکنان دولت در آن ماه وجود ندارد. وزیران وقت نیرو و جهاد کشاورزی هم، گزارشهایی درباره ناترازیهای برق و نبود بودجه ارزی 3/2 میلیارد دلاری برای واردات گندم و روغن ارائه کرده بودند. میراث ناترازی پولی و مالی دولت روحانی در مرداد 1400 عبارت بود از: کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیارد تومانی، جاروشدگی خزانه و پیشخور شدن بودجه ارزی سال ۱۴۰۰ تا تیرماه همان سال، انتشار ۲۰۰ هزار میلیارد تومان پول بیپشتوانه و انفجار نقدینگی، بدهی انباشته ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومانی، و سررسید اوراق فروختهشده به میزان ۵۳۲ هزار میلیارد تومان.
در مقابل، چند نمونه از حجم بدهیها و تعهدات تسویهشده توسط دولت رئیسی، حجم موفقیت دولت در مینزدایی از میراث دولت روحانی را نشان میدهد: تسویه
۲۷۰ هزار میلیارد تومان بدهی سود اوراق، تسویه ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی به صندوقهای بازنشستگی، اختصاص ۴۰ هزار میلیارد برای رتبهبندی معلمان و ۵۴ هزار میلیارد برای تسویه بدهی بانک مرکزی. تامین این هزینههای هنگفت (در کنار تامین بودجه عمومی) بهواسطه افزایش درآمدهای نفتی و غیرنفتی انجام شده است. همچنین احیای صادرات نفتی به میزان 1/5 تا 1/9 میلیون بشکه در حالی است که صادرات نفت در دولت برجام، تا زیر ۳۰۰ هزار بشکه هم کاهش یافته بود. دولت رئیسی با وجود کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی، ۴۶۴ هزار میلیارد تومان از بدهیها و تعهدات دولت قبل را هم ظرف دو سال تسویه کرده است. همچنین، نرخ رشد اقتصادی صفر شده در دهه ۹۰، به ۴ درصد رسیده است.
اینها واقعیتهای اقتصادی است که روزنامه وابسته به اشرافیت غربگرا حاضر نیستند هرگز مرور کنند و موفقیتهای بزرگ دولت فعلی را بازگو نمایند.
بریکس در حال به چالش کشیدن نظم آمریکایی است
«کشورهای عربی در حال دور شدن از دنیای تک قطبی تحت تسلط آمریکا هستند و برای پیوستن به بلوک بریکس صف میکشند».
نشریه میدل ایست آی در این باره نوشت: با توجه به آن که بریکس از پیوستن ایران، عربستان سعودی، مصر، و امارات متحده عربی استقبال میکند به نظر میرسد این گروه مشترک متشکل از کشورهای عضو، در حال افزایش چشمگیر حضور در عرصههای بینالمللی میباشد. این تجدید سازمان احتمالا پیامدهایی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد داشت و قدرت ایالات متحده را در این فرآیند تضعیف خواهد کرد.
بر اساس گزارشها تصمیمگیری برای درخواست عربستان سعودی برای عضویت دائمی در بریکس به طور خاص از سوی چین و پس از آن از سوی روسیه و برزیل بررسی شد. «آنا جیکوبز» تحلیلگر ارشد خلیجفارس در گروه بینالمللی بحران میگوید: «کشورهای حوزه خلیجفارس در حال تنوع بخشیدن به روابط سیاسی و اقتصادی خود با چند قطبی شدن نظم جهانی هستند. تنوع اقتصادی و سیاسی، ایجاد توازن در روابط بین قدرتهای جهانی و دوری از افتادن در دام رقابت قدرتهای بزرگ همگی از ارکان اساسی سیاست خارجی کشورهای حاشیه خلیجفارس هستند».
صادرات چین به طور فزایندهای به کشورهای در حال توسعه، بیش از مجموع صادراتش به اتحادیه اروپا، ایالات متحده و ژاپن است که تغییر مهمی در اقتصاد جهانی میباشد و سیاست بینالمللی را نیز شکل میدهد. جیکوبز میگوید: «ایالات متحده واقعا نمیتواند در مورد این موضوع کار زیادی انجام دهد. این امر تابعی از تغییر نظم جهانی چند قطبی است و کشورهای خلیجفارس به گونهای واکنش نشان میدهند که برای منافع ملیشان منطقی باشد».
برای امارات و عربستان این به معنای ایجاد روابط نزدیکتر با چین و روسیه در جایی است که منافع کشورها به یکدیگر نزدیک میشود، امری که باعث ناراحتی ایالات متحده شده است. بسیاری در جنوب جهانی بر این باورند که نظم بینالمللی به رهبری ایالات متحده از منافع غرب در سراسر جهان محافظت کرده و آن را ترویج داده و گسترش میدهد. برای برخی از جمله کشورهای خاورمیانه عضو گروه بریکس، این امید ایجاد شده که بتوانند منافع خود را در یک نظم چند قطبی در حال ظهور مطرح کنند.
جیکوبز میافزاید: «علیرغم آن که کشورهای حوزه خلیجفارس مشخص ساختهاند که آمریکا در حال حاضر شریک امنیتی خارجی اصلی آنان میباشد واقعیت آن است که کشورهای حوزه خلیجفارس و منافع اقتصادیشان به طور فزایندهای در شرق و در همکاری با کشورهای در حال توسعه تعریف شدهاند. تلاش برای پیوستن به بریکس همچنین نشاندهنده نگرانی در میان کشورهای خاورمیانه در مورد قدرتی است که ایالات متحده بر توسعه اقتصادی و سیاسی خود اعمال میکند. جی پی مورگان بزرگترین بانک ایالات متحده در ماه ژوئن هشدار داد که «برخی نشانههای دلارزدایی در حال ظهور است».
از سال ۱۹۷۱ میلادی برتری سیستم دلاری ایالات متحده یکی از ویژگیهای همه جا حاضر در سیستم مالی جهانی بوده است. ازدواج با دلار به معنای حفظ وابستگی به سیستمهای اقتصادیای است که در نهایت توسط ایالات متحده کنترل میشوند. قدرتی که دلار آمریکا به واشنگتن میدهد در سالیان اخیر به طور فزایندهای به ویژه از طریق استفاده از آن در تحریم کشورها و راهاندازی جنگهای تجاری آشکار شده است. تسلیحاتی شدن دلار توسط ایالات متحده منجر به این شد که صندوق بینالمللی پول هشدار دهد که ممکن است دلار به مرور زمان نقش خود را در سیستم مالی جهانی از دست بدهد. به همین دلیل بسیاری از کشورهای جنوب جهانی جذب مفهوم عضویت در بریکس شدهاند. وزیر دارایی عربستان اوایل امسال اعلام کرد که کشورش در حال بررسی تجارت در سایر کشورها در کنار دلار آمریکاست، کاری که پادشاهی سعودی در نیم قرن گذشته انجام نداده است. مصر، الجزایر و اخیرا عربستان سعودی به سازوکار ارز بریکس یا مبادله ارزی که دور زدن دلار را ممکن میسازد علاقه نشان دادند.
این که عربستان سعودی پس از کمک به تثبیت سلطه دلار در ۵۰ سال گذشته، میتواند دوباره بخشی از این روند باشد، نشان میدهد غرب به رهبری آمریکا ممکن است توانایی خود را برای تثبیت اقتدار خود در منطقه از دست بدهد.
جنگ در اوکراین احتمالا به بریکس انرژی تازهای بخشیده است. بسیاری در جنوب جهانی و به ویژه خاورمیانه یا در درگیری بیطرف ماندهاند یا حتی در صورت نیاز با روسیه همکاری کردهاند. با این وجود، جهان عرب هم چنین به دنبال ابراز مخالفت با نظم غربی به رهبری ایالات متحده است به نحوی که ممکن است واشنگتن را به نشستن و گوش دادن به منافع این کشورها تشویق کند.