مردم قدر این خونها و اشکها را میدانند(یادداشت روز)
شامگاه یکشنبه دیگر صدای موتورسیکلت پدر در بازگشت از محل کار در کوچههای روستای چلسرخ بخش صیدون باغملک نپیچید؛ صدایی که هر شب وقتی به پشت درِ خانه میرسید، اهل خانه از همسر و پنج فرزند 2 تا 18 ساله با شنیدنش خوشحال میشدند و به استقبال عزیزشان میرفتند. عزیز این خانه بیست و چندسال از خدمتش در لباس حفاظت از امنیت کشور و جان و مال و ناموس مردم میگذشت و در طول این مدت حوادث و ماموریتهای خطرناک زیادی را تجربه کرده بود، اما هیچکس در آن خانه ساده اما صمیمی آن شب نمیتوانست تصور و باور کند که این بار ماموریت پدر بیبازگشت بوده و حسرت دیدار و نوازشهای محبتآمیز آن تکیهگاه مهربان در این دنیا به آرزویی دستنیافتنی تبدیل شده است.
عصر یکشنبه گذشته بود که سروان «محمد قنبری» که منش و تلاشش در کمک به مردم و حل اختلافها در بین اهالی شهرش شناخته شده بود، حین ماموریتی که برای جلوگیری از آسیب به مردم در حاشیه یک جشن تولد پرحاشیه در حال انجام بود، قربانی قدرناشناسی یک جوان که دروغهای رسانههای دشمن و ادعاهای مادری متوهم را باور کرده و جاهلانه کینه مدافعان امنیت را مشق خود کرده بود شد.
ماجرا از آنجا شروع شد که در پی حادثه 25 آبان ماه سال گذشته همزمان با اغتشاشات هدایتشده از سوی سرویسهای امنیتی دشمن و رسانهای غربی، «کیان پیرفلک» کودک اهل ایذه و 6 نفر دیگر از اهالی بیگناه این شهر، در تیراندازی عدهای اغتشاشگر مسلح و تروریستهای اجارهای جان خود را از دست دادند. با وجود اینکه پس از مدتی با تلاش نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشورمان عوامل این جنایت شناسایی و پس از درگیری با آنها دو نفر از مزدوران به هلاکت رسید و عامل اصلی هم به دام افتاد و به ارتکاب این جنایت اعتراف کرد، در اتفاقی مشکوک و عجیب مادر کیان، قاتل را بیگناه معرفی کرد و سعی کرد نیروهای مدافع امنیت را مسئول مرگ فرزندش بداند. مصاحبهها و اظهارات عجیب و پستهای عجیبتر این زن در صفحه شخصی و... کار را به جایی رساند که پسرعموی وی عصر یکشنبه با خودرو به سمت نیروهای پلیس حمله کرد و علاوهبر شهادت سروان قنبری، یک سرباز را نیز مجروح کرد و در نهایت برای جلوگیری از اقدام جنونانگیزش بر اثر تیراندازی پلیس کشته شد.
یتیم شدن پنج فرزند و محروم شدن آنها از نعمت پدر و اشکهای دلخراش دختران خردسال شهید قنبری، کادوی تلخ جشن تولدی بود که یک به اصطلاح مادر طی هفت ماه گذشته با اظهارات عجیب و مشکوک خود و برخی رسانههای معاند و عدهای از سلبریتیهای خودفروخته و کمظرفیت با اظهارنظرهای بیمایه خود اسباب آن را فراهم کرده بودند.
حادثه اخیر ایذه، ریشه در تحریف و سمپاشی همین رسانههای معاند و برخی پادوهای رسانهای و مجازی آنها در داخل و آن دسته از سلبریتیهای اجارهای داشت که در جریان اغتشاشات سعی داشتند بین مردم و نیروهای حافظ امنیت کشور فاصله بیندازند اما قطعاً این روزها باز هم عصبانی و سرخوردهاند چرا که تصاویر تشییع باشکوه شهید قنبری در ایذه و باغملک و تشییع دیگر شهدای خدوم پلیس و سایر مدافعان امنیت از بسیج و سپاه با حضور انبوه مردم قدرشناس به آنها فهمانده است که مردم ارزش خون سربازان خود که با نثار جانشان این کشور را از چنگ و دندان گرگهای طمعکار و خباثت روباههای به ظاهر دوست حفظ کردهاند میدانند و در تجلیل و قدردانی از آنها غافل نخواهند شد. مردم قدر اشکهای فرزندان یتیم شهدا از جمله اشکهای جگرسوز فرزندان خردسال شهید قنبری عزیز در روزهای اخیر را میشناسند و خود را تسلیبخش آه و حسرت این یادگاران عزیز شهدا میدانند. مردم میدانند که چه کسانی با شعار دروغین «زن، زندگی، آزادی»، دستشان به یتیم شدن چهار دختر بیگناه و غم از دست دادن همسر یک زن آلوده شده است.
مردم فراموش نخواهند کرد که در کمتر از سه ماه ابتدای امسال حداقل 20 شهید فراجا قهرمانانه جان خود را در راه حفظ امنیت این کشور از نقطه صفر مرزی تا مرکز کشور از مبارزه با معاندین و اشرار تا مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر فدا کردهاند.
علاوهبر شهید «محمد قنبری» و شهدای سالهای گذشته از جمله شهدای پلیس در اغتشاشات سال گذشته میتوان به بخشی دیگر از شهیدان مظلوم اما سرافراز فراجا که همین امسال جان خود را فدای مردم کردهاند اشاره کرد از جمله؛ شهید «رسول مهدویپور» رئیسپلیس مبارزه با مواد مخدر زرندیه در درگیری با قاچاقچیان، شهیدان «حسن بادامکی» و «علی غنی باتدبیر»، «محمد جمالزاده»، «یونس سیفینژاد»، «ناصر حیدری دژ» دو افسر و سه سرباز شهید در حمله اشرار به مرزبانی سراوان، شهید «محمدمهدی احمدی» سرباز شهید درگیری مرزی با طالبان، شهید «یاسر عبدلی» در راه نجات یک مادر و دختر از چنگ آدمربایان در بم، شهید «محمدرضا اسداللهی» فرمانده پاسگاه انتظامی چارک بندرلنگه در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر، شهید «مهدی هادی» حین عملیات مبارزه با قاچاقچیان مشروبات الکلی در زنجان، شهید «مسعود پرکاس» رئیسپلیس مبارزه با موادمخدر دریابانی هرمزگان در عملیات مبارزه با سوداگران مرگ در آبهای نیلگون خلیجفارس، شهید «سعید ربیعی»، از کارکنان کلانتری 13 اهواز در عملیات دستگیری قاتل فراری، شهید «مهدی یزدی» در عملیات مبارزه با یک شرور در اصفهان، شهید «علیرضا شهرکی» رئیسپلیس آگاهی سراوان و همسرش در حمله اشرار مسلح به خودروی شخصی، شهید «سجاد قدمی» از کارکنان مرزبانی قروه در عملیات پایش مرزی، شهید «محمد نظری» حین پایش مرزی در ارومیه، شهید «سعید مریدی» بر اثر اصابت گلوله قاچاقچیان موادمخدر در دهستان رودخانهبر شهرستان رودان و شهید «قربانعلی پیری» فرمانده پاسگاه مرزی ساسولی زابل در عملیات مبارزه با سوداگران مرگ.
این شهدای عزیز پرچمداران عزت و شرافتند که جان خود را برای حفظ این سرزمین از لوث اشرار و معاندین و برای حفظ ناموس و جوانان این کشور از شر خناسان و شبکههای مواد مخدر و... فدا میکنند، و هر بار مردم برخلاف تبلیغات مسموم و دروغپردازیهای رسانههای معاند و عدهای فریبخورده با حضور در مراسمات تشییع این قهرمانان قدرشناسی خود را به نمایش میگذارند همانطور که برای قدردانی از شهدای دفاع مقدس، مدافعان حرم و سردار شهیدشان حاج قاسم سلیمانی و بدرقه آنها تا بهشت سنگتمام گذاشتند.
این صحنههاست که دشمن را از پوچ شدن تلاش برای فاصله انداختن بین مردم و خادمانشان و ناکامی در نقشههای شوم علیه این ملت میترساند، ترسی که ناشی از همان واقعیت ملموس است که میگوید «ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد».
و چه زیبا و مقتدرانه دختر شهید «محمد قنبری» در مراسم تشییع پیکر پدرش گفت: «پدرم به آرزوی دیرینهاش رسید و به ما یاد داد یک لحظه از راه راست منحرف نشویم و پشت انقلاب بمانیم و از ولایت دفاع کنیم. راه ما راه شهادت و اطاعت از
ولی امر زمان است.»
نکته پایانی اینکه، نباید از این نکته کلیدی غفلت کرد که مسئولان امر باید تمام و کمال مراقب حفظ اقتدار و تامین سلامت و حفاظت از جان ماموران و مدافعان امنیت باشند و اگر کمبود قانونی یا نقصی در این مسیر وجود دارد باید برطرف شود از جمله بهروزرسانی و بهبود قانون استفاده از سلاح توسط ماموران پلیس در ماموریتها، چیزی که در دنیا امری پذیرفته و مسلم است.
عباس شمسعلی