تبعات کمتوجهی به مدارس دولتی (یادداشت روز)
در سالهای اخیر گرایش برخی خانوادهها به ثبتنام فرزندانشان در مدارس غیردولتی روندی افزایشی یافته است که این روند علتهای مختلفی دارد. شاید بخشی از این افزایش تمایل ناشی از تغییر سبک زندگی در طبقاتی از اجتماع و مثلاً ارزش پیدا کردن نفس تحصیل در این مدارس یا تفاخر و... باشد اما در نگاه عمیقتر به لایههای دیگر این ماجرا، نگرانی والدینی را مشاهده میکنیم که به دلایل مختلف از شرایط مدارس دولتی رضایت کافی را ندارند و در کنار خانوادههای متمول یا بیشتر برخوردار، طیف قابل توجهی از خانوادههای متوسط هم در سالهای اخیر حتی با وجود تحمل فشار و سختیهای مالی، تحصیل فرزندانشان در مدارس غیردولتی را به مدارس دولتی ترجیح دادهاند.
البته در همینجا باید تاکید کرد که نه میتوان تمام مدارس غیردولتی را از نظر نیروی انسانی و امکانات و برنامههای استاندارد در یک سطح عالی و بدون اشکال دانست و نه اینکه همه مدارس دولتی را نامناسب و فاقد کیفیت تصور کرد. همچنان هستند مدارسی دولتی که از برخی مدارس غیردولتی ضعیف (که صرفا نان نام برخی از مدارس فعال و با برنامه غیردولتی دیگر را میخورند) بهترند اما اینجا سخن از شرایط غالب بر مدارس کشور است.
یکی از عمدهترین استدلالها و دلایل خانوادههایی که تحصیل فرزندشان در مدارس غیردولتی با هزینههای بالا را ترجیح میدهند، تراکم جمعیتی بالا در بیشتر کلاسهای درس مدارس دولتی است که این موضوع در شهرهای پرجمعیت بیشتر هم به چشم میآید؛ در کنار آن کمبود امکانات و برنامههای جانبی و مکمل سیستم آموزشی و موارد مختلف دیگر هم بیان میشود.
در چنین شرایطی، این روزها در حالی که هنوز سال تحصیلی به پایان نرسیده است، بسیاری از خانوادهها درگیر پیشثبتنام در مدارس غیردولتی برای سال تحصیلی آینده هستند و هرچند هنوز شهریههای مصوب از سوی آموزش و پرورش اعلام نشده، وقتی شهریههای غیررسمی اعلام شده از سوی مدارس و جهش نرخ شهریهها را مشاهده میکنند نگران و مضطرب در فکر فرو میروند که آیا از پس این هزینهها بر خواهند آمد؟!
اعلام هزینههای40 یا50 میلیون تومانی و شاید بیشتر که این روزها برای ثبتنام مدارس غیردولتی حتی در مقطع ابتدایی به گوش میرسد و طبیعتاً در مقاطع بالاتر بیشتر هم خواهد بود شرایطی را ایجاد کرده است که شاید با این روند افزایشی هزینهها برخی از خانوادهها تامین این چنین شهریههایی را خارج از توان خود ببینند و به فکر بازگشت به مدارس دولتی باشند یا اینکه مجبور شوند فشار بیشتری را بر خود و خانواده تحمیل کنند.
اما سؤال اینجاست که چرا در سالهای اخیر آنچنان که باید برای اصلاح این روند کار قابل توجهی از سوی مسئولان امر انجام نشده است؟ البته بودند در گذشته مسئولانی که وضع مطلوبشان خصوصیسازی آموزش و پرورش و خالی کردن شانه از زیر این بار سنگین اما مهم بود و شاید علت کمتوجهی آنها به تقویت مدارس دولتی به نوعی فراهم کردن شرایط کوچ دانشآموزان به مدارس غیردولتی بوده باشد. این در شرایطی است که تامین امکان تحصیل مناسب و رایگان و با کیفیت برای همه دانشآموزان و برقراری عدالت آموزشی وظیفهای است که قانون اساسی بر عهده مسئولان نهاده است و غیر از این هم از نظام مردمی و ارزشمدار جمهوری اسلامی انتظار نمیرود.
طی حداقل سه دههای که از شکلگیری و رشد مدارسی که ابتدا قرار بود «غیرانتفاعی» و بازوی کمکی نظام آموزشی باشند و امروز اتفاقاً برای برخی به یک تجارت پرسود تبدیل شدهاند میگذرد، متاسفانه شاهد ایجاد و عمق پیدا کردن مظاهری از شکاف اجتماعی و خدشه به عدالت آموزشی هستیم! روندی که هر سال بیشتر از سال قبل به چشم میآید.
مگر نه اینکه قرار بر این بوده است که با ایجاد مدارس غیردولتی (غیرانتفاعی سابق)، کمی از بار آموزش و پرورش کاسته شده و فرصت برای تقویت بیشتر مدارس دولتی فراهم شود؟ پس چرا طی این سه دهه شاهد کمتوجهی به مدارس دولتی و تقویت جایگاه مدارس غیردولتی بوده ایم؟
البته با نگاهی منصفانه باید به کارهای بزرگ انجام شده در سالهای پس از انقلاب تاکنون درخصوص جبران کاستیها در ارتباط با رشد باسوادی و تلاش برای جلوگیری از بازماندن افراد از تحصیل، جایگزینی مدارس کپری، ساخت قابل توجه مدارس در شهرها و مناطق محروم، ارتقای سطح علمی نظام آموزشی و... اشاره کرد، اما مسئله این است که چرا در سالهای اخیر آن طور که باید به تقویت مدارس دولتی و برقراری عدالت آموزشی توجه نشده است؟
آنطور که معاون وقت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش سال 98 اعلام کرده است: «براساس مصوبه 886 شورای عالی آموزش و پرورش، تراکم دانشآموزان در کلاسهای درس دوره ابتدایی مشخص شده است که بر این اساس تراکم مطلوب 20 نفر و حداکثر تراکم 26 نفر است و با توجه به اهمیت این موضوع تأکید شده در هیچ شرایطی جمعیت دانشآموزان در کلاسهای درس دوره ابتدایی بالای 26 نفر نباشد اما جمعیت دانشآموزان در 45 درصد کلاسهای درس دوره ابتدایی بالای 26 نفر است یعنی 60 درصد جمعیت دانشآموزان دبستانی در کلاسهای شلوغ درس میخوانند.»
وقتی تراکم دانشآموزان گاه تا بیش از 40 نفر در یک کلاس در مدارس دولتی باعث نگرانی خانوادهها از کاهش راندمان آموزشی و مشکلات دیگر و در نتیجه گرایش به سمت مدارس غیردولتی میشود، نباید برای این مشکل فکری اساسی کرد؟ افزایش فضاهای آموزشی و افزایش تعداد معلم مورد نیاز برای حل مشکل تراکم دانشآموزان وظیفهای است که در سالهای گذشته به خوبی مورد توجه مسئولان قرار نگرفته است و حتی در تهران به نسبت جمعیت سرانه فضای آموزشی در مدارس دولتی با سطح مطلوب فاصلهای پرمعنی دارد.
وقتی نسبت به رفع کمبودهای مدارس دولتی کمتوجهی شود و خدمات بهتر به ازای پرداخت پول هنگفت در مدارس غیردولتی به دست بیاید و ناگزیر بسیاری از دانشآموزان و خانوادهها از مدار خدمات مطلوب خارج شوند، نتیجه طبقاتی شدن نظام آموزش و در نهایت برخورداری دانشآموزان خانوادههای متمول از فرصت بهتر تحصیل در دانشگاه و پس از آن فرصت بهتر شغلی و بیشتر شدن شکاف اجتماعی خواهد بود.
شاهد این ادعا صحبتهای چند روز قبل دبیر ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی است که اعلام کرد: «سه هزار نفر اول کنکور در همه رشتهها در سال ۹۹ را بررسی کردیم. مشاهده شد که ۸۰ درصد افراد برتر، از دهک ۸ و ۹ و ۱۰ جامعه هستند. ۸۶ درصد رتبههای برتر (تا رتبه سه هزار) رشتههای پرطرفدار هم جزء سه دهک بالای جامعه هستند.»
توجه به افزایش کیفیت مدارس دولتی بارها در بیانات و تذکرات رهبر معظم انقلاب مطرح شده است. ایشان در یازدهم شهریور 96 در ارتباط تصویری با رؤسا و مدیران آموزش و پرورش فرمودند: « یک نکته در باب عدالت آموزشی بحث مدارس دولتی است که مراقب باشیم مدارس دولتی جوری نباشد که دانشآموزی که در مدارس دولتی تحصیل میکند، احساس کند که مثلاً فرض کنید امکان قبولیاش در کنکور کمتر است؛ این [طور] نباید باشد. یعنی بایستی ما سطح مدارس دولتی را، هم از لحاظ آموزش و هم از لحاظ پرورش، جوری بالا بیاوریم که خود آن دانشآموز احساس اعتماد کند، خانواده او هم که میخواهند این فرزند را بفرستند به مدرسه دولتی، احساس نکنند که دارند او را به یک جایی بیپناه میفرستند و رها میکنند؛ اینجوری نباید باشد. باید به مدارس دولتی به معنای واقعی کلمه رسیدگی بشود.»
رهبر انقلاب دوازدهم اردیبهشت امسال نیز در دیدار با معلمان فرمودند: «تقویت مدارس دولتی مهم است. نباید در کشور جوری باشد که وقتی گفته میشود «مدرسه دولتی»، اوّلین چیزی که در مقابل انسان نقش میبندد ضعف مدرسه باشد؛ این نباید باشد. معلّمینِ خوب، مربّیانِ خوب، مربّیانِ تربیتیِ خوب، معلّمینِ متعهّد، فضاهای آموزشی قابل قبول، در مدارس دولتی باید وجود داشته باشد؛ این مطلب اوّل. وقتی ما به مدرسه دولتی کماعتنایی بکنیم، معنایش این است که اگر کسی بنیه مالیاش آنقدر نبود که بتواند در آن مدرسهای که شهریّه میگیرد ثبتنام بکند، ناچار است که تن به ضعف بدهد؛ معنایش این است که کسی که بنیه مالی ندارد، بنیه علمی هم نداشته باشد. این بیعدالتیِ محض است؛ این بیعدالتی به هیچ وجه قابل قبول نیست. پس یکی اینکه مدرسه دولتی بایستی از آموزش خوب، از معلّم خوب، از فضای آموزشی خوب بهرهمند بشود. مسئله دوّم مدارس غیردولتی است. البتّه بعضی از مدارس غیردولتی انصافاً ابتکارات جالبی دارند، کارهای بسیار خوبی انجام میدهند؛ باید از آن ابتکارات استفاده کرد، لکن به مجموعه مدارس غیردولتی هم باید نظارت داشت. آموزشوپرورش خودش را فارغ نداند از نظارت بر این مدارس.»
حال انتظار از دولت سیزدهم که به رفع محرومیتها و گسترش عدالت اجتماعی اعتقاد دارد این است که بیش از پیش و به صورت یک مسئله مهم و محوری تقویت همهجانبه مدارس دولتی را سرلوحه کار خود قرار دهد.
در متن پیشنویس لایحه برنامه هفتم توسعه جمهوری اسلامی ایران که در روزهای گذشته رونمایی شد، در ذیل ماده ۲۳۷، تقویت مدارس دولتی تا پایان سال اول اجرای این قانون به عنوان یکی از تکالیف دولت مورد تاکید قرار گرفته است اما انتظار میرود به دور از کلیگویی، شفافتر و با جزئیات دقیق و ارائه برنامههای کاربردی و اجرایی به این مهم توجه ویژه شود.
سخن پایانی اینکه؛ این روزها موضوع نگرانی از کاهش نرخ رشد جمعیت کشور بحث داغی است و خیلی از مسئولان و کارشناسان از آن سخن میگویند و درباره تبعات آن هشدار میدهند، قوانین و مشوقهایی نیز برای ترمیم معضل کمبود جمعیت در نظر گرفته شده است اما شاید کمتر به این موضوع توجه شود که وقتی از کیفیت مدارس دولتی غفلت شود و خانوادهها به سمت مدارس گرانقیمت غیردولتی گرایش پیدا کنند، با وجود شهریههای چند ده میلیونی برای هر سال یک دانشآموز، یک خانواده متوسط در کنار سایر هزینهها، توان تامین هزینه تحصیل چند فرزند را خواهد داشت؟ آیا هزینههای سنگین مدارس غیردولتی تمایل به فرزندآوری را کاهش نمیدهد؟
عباس شمسعلی