گفتوگو با سردار حسین کارگر دبیر اجرایی بنیاد غدیر استان بوشهر
نسبت فرهنگ مقاومت با اندیشه غدیر
غدیر نه یک روز که یک تاریخ است، عیدی بزرگ و هنگامه اکمال دین است؛ لذا بر هر مسلمانی واجب است که در گرامیداشت این روز عظیم تمام تلاش خود را به کار گیرد. بر همین اساس و با توجه به بیانات خاتم الاوصیاء(ص)، محبین خاندان عصمت و طهارت(ع) در جمهوری اسلامی بنیاد بینالمللی غدیر را بنا نهادند تا بیش از پیش غدیر را به مردم جهان معرفی کنند. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی کیهان با سردار حسین کارگر، دبیر اجرایی بنیاد غدیر استان بوشهر و شرح کار این بنیاد ارزشمند است. سردار کارگر رزمندهای است که از نخستین روزهای دفاع مقدس در میدان مبارزه با دشمن حضور داشته و پس از پایان دوران جنگ سخت، وارد جبهه جنگ نرم شده و همچنان باصلابت در خط مقدم مبارزه با دشمن ایستاده است.
سیدمحمد مشکوهًْ الممالک
لطفا خودتان را معرفی کنید؟
حسین کارگر هستم، اهل کنگان. سال ۵۸ وارد سپاه شدم. اوایل در سپاه کنگان مسئول عملیات بودم. جنگ که شد به جبهه رفتم، آنجا فرمانده گروه، فرمانده دسته، فرمانده گروهان، فرمانده گردان و بعد هم تا پایان جنگ فرمانده ناو تیپ امیرالمومنین بودم. جنگ که تمام شد به استان بوشهر برگشتم و جانشین منطقه دوم دریایی سپاه و بعد فرمانده منطقه دوم دریایی سپاه شدم و تا بازنشستگی در این سمت بودم.
بنیاد غدیر استان بوشهر از چه زمانی فعالیت خود را آغاز کرد؟
در استان بوشهر بنیاد غدیر در سال 1383 به ریاست مرحوم آیتالله ایمانی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بوشهر تاسیس شد. بعد از تشریففرمایی آیتالله صفایی بوشهری به عنوان نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بوشهر با هدایت و حمایت ایشان و همکاری و مساعدت مدیران و مسئولین محترم و مردم متدین و ولایت مدار استان بوشهر، برنامههای فرهنگی غدیر از سال 1388 تا کنون وسیعتر و کیفیت آن بهتر از سالهای گذشته برگزار شده است. به طوری که بزرگان و نخبگان استان، از فعالیتهای انجام شده در ایام غدیر تقدیر میکردند.
در حقیقت بنیاد بینالمللی غدیر نمایندگی استان بوشهر، تشکیلاتی است فرهنگی، غیرانتفاعی، غیردولتی و سازمانی مردم نهاد است که با خط مشی و سیاستهایی که در اساسنامه تعیین شده است اداره میشود. این نمایندگی به عنوان پایگاه ولایت با نگاه امروزی در جهت تقویت این حصن حصین و قلعه مستحکم ولی فقیه برنامهریزی و فعالیت میکند و در اجرای فرمایشات و منویات مقام معظم رهبری گام برمیدارد. در شهرهایی که امام جمعه حضور دارد، امام جمعه محترم آن شهر به عنوان رئیس و یک شخصیت دیگری به عنوان دبیر اجرایی بنیاد بینالمللی غدیر آن شهر، فعالیت غدیری انجام میدهند. تاکنون در 25 شهر از شهرهای استان که امام جمعه دارند دفتر نمایندگی بنیاد هم راهاندازی شده است. در روستاهای استان هم افرادی به عنوان رابط بنیاد غدیر، فعالیت فرهنگی دارند. ضمنا همه عزیزانی که در دفاتر بنیاد غدیر استان و شهرها فعالیت مینمایند، به صورت افتخاری و مستمر انجام وظیفه مینمایند.
چرا این ضرورت احساس شد که باید در زمینه غدیرشناسی فعالیت اساسی صورت بگیرد؟
حادثه غدیر در تاریخ 18 ذی الحجه سال دهم هجری اتفاق افتاد. امت اسلامی هر کدام مکتب و آئین مذهبی خود را انتخاب کرده است و براساس آن، اعتقادات دینی و احکام عبادی و شیوه زندگی خود را تعیین نموده و بر آن پایبند است. اما پیامبر اکرم (ص) در قسمتی از خطبه غدیر میفرمایند:
«...[پیام غدیر را] حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.» بر همین اساس با توجه به ابلاغ پیامبر (ص) به همه مسلمانان در طول تاریخ، باید به انتقال پیام غدیر بپردازیم و این پیام مهم و سرنوشتساز را به صورت علمی، منطقی، دریافت کرده و به نسلهای آینده منتقل نماییم و در جامعه عید غدیر و دهه امامت را نهادینه کنیم. مسئله دیگر این است که قدرتهای جهانی و صهیونیزم و دولتهای منطقه که نابودی خود را در بیداری اسلامی الهام گرفته از انقلاب شکوهمند ملت ایران میدانند، به شیوههای گوناگون به ویژه با جنگ روانی و تهاجم فرهنگی به مصاف دین و ارزشهای انقلاب اسلامی آمدهاند. جنگ نرم با هدف قرار دادناندیشه و بینش دینی، اراده مخاطب مخاطبان و نوع رفتار آنها در زمره خطرناکترین ابزارها قرار دارد. جنگ نرم در عصر حاضر، با توجه به توسعه ارتباطات و گسترش روزافزون وسایل ارتباط جمعی، حربهای است که به کمک آن، برخی از قدرتها با مردم کشورهای هدف، ارتباط برقرار کرده و بر افکار و اعتقادات، نگرشها و رفتارهای آنها تاثیر میگذارند.
با توجه به اینکه شما در ۸ سال دفاع مقدس حضور داشتید و امروز نیز در حوزه جهاد تبیین فعالیت میکنید، چه ارتباطی بین این دو حوزه میبینید.
دشمن با تمام وجود و با استفاده از همه ظرفیتها و فرصتها به جنگ با ما آمده است. ۸ سال دفاع مقدس یک شکل از تقابل دشمن با مکتب اهل بیت و اسلام ناب محمدی(ص) بود؛ ولی دشمنی دشمن همچنان ادامه دارد و در بخش فرهنگی توسعه پیدا کرده است. الان صدها شبکه تلویزیونی ماهوارهای علیه مکتب شیعه و انقلاب اسلامی ملت ایران در حال تبلیغ هستند و وظیفه ما دفاع است. آن جبهه در یک فصلی به پیروزی رسید در مورد آن مطالب فراوانی میتوان گفت و گفته شده. اما الان این جبهه فرهنگی و دفاع دینی یک امر لازم، ضروری و واجب است و اگر ما آسیب پذیر باشیم دچار مشکل میشویم. جبهه فرهنگی یکی از جبهههایی است که در جهت ایجاد شک و تردید و تضعیف باورهای مسلمانان به ویژه جوانان موثر و مخرب است. پس باید این جبهه را همچنان توانمند، اثرگذار و فعال نگهداری کنیم و از مکتب، اعتقادات و باورهایمان دفاع کنیم.
از حضور خودتان در فرماندهی جنگ بحث ناو تیپ امیرالمومنین بفرمایید؟
استان بوشهر یک یگان رزم به نام ناوتیپ امیرالمومنین داشت که در سال ۶۳ تشکیل شد. قبل از آن رزمندگان استان بوشهر به لشکر فجر و تیب المهدی اعزام میشدند و در آن یگانها انجام وظیفه میکردند. در سال ۶۳ در توسعه شبکههای رزم سپاه، به استان بوشهر اعلام شد که خودش یک یگان رزمی داشته باشد و به دلیل اینکه بچههای بوشهر بیشتر با دریا و دریانوردی و قایقرانی آشنایی داشتند، از طرفی در جبهه هم به عملیاتی آبی و آبی خاکی نیاز بود اسم این یگان را ناوتیپ امیرالمومنین گذاشتند؛ یعنی تیپ شناوری، دریایی و تیپ آبی-خاکی که در جزایر مجنون، در عملیات هویزه و هورالعظیم بتواند از آب عبور کند، رزمندگان را از آب عبور دهد و بجنگند. این ناوتیپ در عملیاتهای مختلف در عبور از اروند، از جمله در عملیات والفجر ۸ و کربلای ۴ حضور داشت.
از تصاویر فراموش نشدنی که از بحث دفاع مقدس به یاد دارید برایمان بفرمایید؟
جبهه به معنای ۸ سال دفاع مقدس، بدون شک و تردید برای همه کسانی که میخواهند از انقلاب اسلامی، ایران اسلامی، از جمهوری اسلامی و از ناموس و شرفشان دفاع کنند تبدیل به دانشگاه شد. این دوران یک دوره عالی مقاومت، ایستادگی، صبر و دشمن شناسی برای جوانان عزیزی که در جبههها حضور پیدا کردند بود. یعنی کسانی که آماده شدند تا برای دفاع از انقلاب اسلامی جان خود را بدهند، اینها کسانی بودند که وقتی به جبهه اعزام میشدند، فکر نمیکردند زنده برگردند. و ما به لطف خدا از سرمایه و علم و تخصص و دورهای که در ۸ سال دفاع مقدس داشتیم، از سرمایه جوانان عزیز، رزمندگان و پیشکسوتانی که جبهه رفتند استفاده میکنیم، سرمایهای که میتواند برای یک عمر مفید باشد. ملت ایران از رزمندگان درس مقاومت گرفتند، و ۴۰ سال است که پای این درس ایستادهاند و ارزش مقاومت، ارزش صبر، تحمل، پایداری و ایستادگی در برابر دشمن را هم به لطف خداوند دیدند و الان بعد از ۴۳ سال، این نظام قدرتمند و پر توان و امن در حال حرکت به سوی اهدافش است. طوری که در حال حاضر در خاورمیانه، از نظر علمی، امنیتی، نظامی و بازدارندگی، کشوری به این توانمندی نداریم. اینها برگرفته از درسهایی است که از جبهه و دوران دفاع مقدس گرفتیم.
شما در کدام یک از عملیاتها حضور داشتید؟
در اوایل درگیری خرمشهر و در دفاع از خرمشهر حضور داشتم. درواقع قبل از اینکه خرمشهر سقوط کند آنجا بودم، مجروح شدم و بعد هم در عملیات ثامنالائمه و شکست محاصره آبادان بودم، در عملیات فتح المبین بودم و بعد هم به طور مستمر در خطوط پدافندی و عملیاتها از جمله والفجر۸، کربلای ۳، کربلای ۴، کربلای ۵ و عملیات بدر حضور داشتم.
سختترین عملیاتها کدام بود؟
همه عملیاتها سخت بود؛ چون برتری آتش با دشمن بود، برتری نیرو با دشمن بود و کسی که میخواهد علیه دشمنی که یک سال بیشتر در سنگر بوده، جایش را محکم کرده و آتشهای پشتیبانی مثل توپخانه و خمپارهاندازها را آماده کرده بایستد با مشکل مواجه میشود. هجوم به سمت این دشمن سخت است. عملیات والفجر ۸ هم چون باید از اروند عبور میکردیم و همزمان زیر بمباران شدید و مستمر هواپیماهای عراقی بودیم عملیات سختی بود. عملیات کربلای 4 از دیگر عملیاتهای سخت بود که در سال 1365 انجام شد و در این عملیات عبور از اروند در دستور کار بود و ما نتوانستیم موفق شویم.
ما را با عملیات کربلای 5 بیشتر آشنا کنید و بفرمایید این عملیات در چه سالی انجام شد؟
این عملیات در بهمن سال 1365 انجام شد، اما تثبیت آن ماهها طول کشید و عراقیها تا بهار سال بعد مرتب پاتک میزدند و تلاش میکردند، اما تلاش آنها ناموفق و بیفرجام بود.
واقعا لطف خدا بود که شامل حال ما شد. بعد از عملیات وقتی مواضع دشمن را دیدم باورم نمیشد که رزمندگان ما توانستهاند از این موانع عبور کنند و دشمن را شکست دهند ناخودآگاه یاد این آیه از قرآن افتادم که میفرماید:«این شما نبودید که تیر میانداختید، این خدا بود که تیر میانداخت».
بعد از عملیات کربلای 5 و تثبیت کامل مواضع شلمچه به گردانها و تیپها برای سازماندهی، تقویت نیرو و نوسازی ادوات و لوازم رزمی فرصت داده شد.
چرا هر وقت بحث جنگ میشود نسل شما صحبت از معنویت در جبههها میکند؟
آنجا آدم چیزهایی را حس میکند که الان حرفش را میزند. من میدیدم اگر کسی به خدا و آیات الهی اعتماد کند پیروز است، آنجا حضور و عنایت خداوند را با چشم میدیدیم.
ما با چشم خود دیدیم، با اینکه از نظر تجهیزات، نیرو، آتش توپخانه و بمباران و.. نسبت به دشمن خیلی کمتر بودیم، ولی پیروزی نصیبمان شد و این از عنایت الهی بود.
آنجا ما با چشم خود دیدیم که توکل بر خداوند، اعتماد به وعده الهی، ارتباط با خداوند، تکیه بر خداوند و دعا و توسل به اهل بیت چه اثرها میگذارد و چه پیروزیهایی حاصل میشود.؛ به همین دلیل است که معنویت آنجا به قلب انسان رسوخ میکند و در وجودش نهادینه میشود.
معنویت همان ایمان و توکل بر خداوند و ایمان به تحقق وعدههای الهی است. اخلاص رزمندگان برای خدا بود، هیچ کس حاضر نیست برای اینکه از او تعریف کنند جوانی خود را بدهد.
آیا هنوز هم دلتان برای چنین انسانهایی تنگ میشود؟
خیلی. در وقت دلتنگی به عکسهایشان نگاه میکنم، گاهی هم دوستان قدیمی به اینجا میآیند و آنها را میبینم و با هم صحبت میکنیم.
تاثیرگذارترین فرد در زندگی شما چه کسی است؟
وقتی به عکس شهدا نگاه میکنم خاطراتشان در ذهنم مرور میشود؛ زمانی که در کنگان با هم خدمت میکردیم یا در بسیج فعالیت میکردیم و یا زمانی که در جبهه و جنگ بودیم.حالات و صداقت و ایمان همه شهدا برای بنده پر از درس و نکات آموزنده است.
اگر بخواهید از یک شهید نام ببرید که از دوستان شما بوده از چه کسی یاد میکنید و اگر کار خاصی انجام دادند بفرمایید.
از بین شهدا دوستان زیادی دارم از جمله؛ شهید یوسف بردستانی که برادرش هم شهید شد. او اهل بردخون بود. ارتباطش با خدا از ما بیشتر بود، توجه و توسل و نمازش از ما بیشتر بود، پرتحرک، فعال، مسئولیتپذیر و موقعیتشناس بود. فرمانده بسیاری از عملیاتها بود. فرمانده گردان ما بود که در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم؛ خانواده، بستگانش و مرحوم پدرش را میشناختم.
چیزی هست از دفاع مقدس که نیاز به گفته شدن باشد؟
به جوانان توصیه میکنم در دوران دفاع مقدس نمانید؛ بلکه فرهنگ دفاع مقدس را منتقل کنید. ما الان به انتقال آن فرهنگ نیاز داریم؛ فرهنگ مقاومت، ایستادگی، دشمن شناسی، صبر، تحمل، پایداری، بصیرت، خودشناسی، خداشناسی، ارتباط با خدا و حفظ ارزشهای خوب. ما دنبال آن فرهنگ هستیم، نه دنبال قصه گویی.
اگر خاطرات جبهه به خاطر یک قصه گفته شود کفایت نمیکند و خاصیتی ندارد؛ ولی اگر تبدیل به یک فرهنگ شده و به نسل بعد منتقل و در جامعه نهادینه شوند، آنگاه ارزشمند خواهد بود.
آگاهی دادن به نسل جوانی که آن جبهه را ندیدند و لمس و درک نکردند، روحیهشان را تضعیف میکند یا آنها را با شرایط واقعی جهان آشنا کرده و آنها را مقاومتر میکند؟
اگر آنچه را که در این ۴۰ سال بر نظام جمهوری اسلامی گذشت، به ویژه جبهه و جنگ خوب تبیین و بیان شود و انسان خوبی هم آن را بگوید، مثلا یک انسان مخلص و جوان نازنینی آن را بگوید و در بیان و انتقال آن پیام هیچ منظوری جز رضایت خداوند نداشته باشد، مسلما بر دلها مینشیند و تاثیرگذار خواهد بود.
اگر کسی بخواهد روحیه شهدا را داشته باشد باید چکاری انجام دهد؟
ارتباط با خدا را عمیقتر کند و خدا را بیشتر بشناسد، به خودش، موقعیتش و شرایط واقف باشد. دشمن و دشمنی دشمن، ویژگیهای دشمن و روش جنگیدن او در فضای مجازی، حقیقی، در عرصه بینالمللی و عرصه داخلی، در جبهه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی را بداند و درک خوبی از این موقعیتها داشته باشد.