مدیرنماهایی که به جای پاسخگویی شکایت میکنند! (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
روز گذشته در همین ستون از لزوم قویتر شدن ورزش نوشتیم و یادآور شدیم تنها راه پاسخگویی به دشمنی بدخواهان ورزش ایران همین موضوع است و برای پیاده شدن این اصل در ورزش نیاز به مدیرانی متعهد و مدبر است، مدیرانی از جنس مرحوم حاج محمدرضا یزدانی خرم.
امروز اما باید یادآور شویم متاسفانه آنچه که این روزها در ورزش کم دیده میشود، مدیرانی از این دست است؛ برخی از مدیران فعلی ورزش در شروع کار و گرفتن پست و مقام « جو زده» میشوند و از سعه صدر و انتقادپذیری خود اینجا و آنجا سخن میرانند و سینه سپر میکنند، اما خیلی زود معلوم میشود که بازهم انگار خبری نیست و در بر همان پاشنه قبلی میچرخد و حتی بدتر از همه، بعضی از این آقایان مثلا مدیر(البته به احتمال بسیار قوی به تحریک مدیران بالادستی و شاید همولایتی و مثلا ارشد! خود که ید طولایی در شکایت و شکایت کشی دارند و با کوچکترین انتقادی دل نازکشان میشکند و کار را به دادگاه و اینطور حرفها میکشانند) در مقابل کوچکترین انتقاد و کمترین نقدی، به جای پاسخگویی و روشنگری، کار را به شکایت و دادگاه میکشانند که آن نشریه منتقد و آن نویسنده و خبرنگار نقاد « بترسند» و دیگر مرتکب کار خلافی به نام وظیفه شناسی و تحلیل و نقد عملکرد این دست «جوانان تازه مدیرشده»، نشوند!
و باز بدتر از این، وقتی این مدیرنماها از دادگاه و شکایت هم طرفی نبستند و نتوانستند کسی را بترسانند و قلمی را بشکنند بلکه دادگاه شکایت آنها را مردود و خود آنها را محکوم هم کرد! آن وقت به تاکتیک و تهدید بعدی متوسل میشوند و برخلاف همه قوانین و مقررات ملی و بینالمللی و جهانی، «طاغوت» وار و خودکامانه صفت، به زیردستیهای خود دستور میدهند « کارت ورود به سالن» آن نویسندهای که مجیز آنها را نمیگوید و بلکه با شجاعت و صراحت(و البته خیرخواهی) مسائل و عملکرد این مدیرنما را تحلیل میکند، لغو کرده یا برایش کارت صادر نکنند. مهم نیست که مثلا این خبرنگار از نشریهای معرفی شده که دو برابر خود او سن و سابقه فعالیت در ورزش دارد!
ظاهرا ماجرا اینطوری شده که هر رسانه درستکار و وظیفه شناس و هر کارشناس دغدغه مند و نگران، حرف خودش را بزند و انتقاد و نظر و پیشنهاد خودش را مطرح کند و از آن طرف هم، مدیران و مسئولان و... بدون توجه و اعتنا به نوشته و گفتههای رسانهها و کارشناسان، دنبال کار و مشغولیتهای خودشان باشند!
به هر حال آنچه که در آن شکی نیست و هر چقدر زمان میگذرد درستی آن روشنتر و بیشتر ثابت میشود، این است که با این وضع و اوضاع و با افرادی که بدون داشتن لیاقت و شایستگی کافی، پستهای مدیریتی را در ورزش، غصب کردهاند، نمیتوان به آینده امیدوار بود و اینجاست که باز حرف همیشگی و اعتقاد قلبی و نظر کارشناسی خود را با صدای بلند اعلام میکنیم که ورزش ما به شدت به خانه تکانی اساسی نیاز دارد و اگر این اتفاقات رخ ندهد، نه تنها وضع ورزش بهتر از این نخواهد شد، بلکه به مصداق«هر دم از این باغ بری میرسد...» هر روز خبری ناخوشایند و حتی تلخ به گوشمان میرسد که سخت احساسات جامعه و مردم را جریحه دار میکند و حیثیت و آبروی اهالی محترم ورزش را زیر سؤال میبرد و در رسانههای ورزشی و غیرورزشی منعکس میشود که طبق معمول مشتی بدخواه وطن فروش که با پول کثیف دشمنان قسم خورده این ملک و ملت ارتزاق میکنند، از آن به نفع اهداف سیاسی و ضدایرانی خود نهایت استفاده را میبرند.
در هفتهای که گذشت ماجرایی که ظاهراً در یکی از مثلا مدارس!! فوتبال در شهر مقدس مشهد اتفاق افتاده، سخت موجب تاثر و نگرانی اهالی نجیب و صدیق ورزش شد. اینطور اتفاقات که اخیرا متاسفانه کم هم رخ نمیدهد، دارد در کنار سایرآفات و آسیبهای قبلی و نهادینه شده این ورزش- و خاصه فوتبال- به شکل یک روال و روند غلط و تاسفبار در کنار پدیدههایی مثل دلالی و فساد مالی و تبانی و... برای خودش جا باز میکند و مثل موارد قبلی و آفات نوع دیگر، مسئولان و مدیران بزرگ و کوچک طبق معمول چند روز
داد و قال راه میاندازند و بیانیه صادر میکنند و قول رسیدگی میدهند و... بعد هیچ اتفاقی نمیافتد و دوباره روز از نو، روزی از نو!