ازخداپرستی تا خودپرستی
علی جواهردهی
نفس انسانی، آفریده شگفت خداوندی است؛ چرا که دربردارنده همه مراتب وجودی و همه نشائات هستی است. همین ظرفیت بیمانند نفس یا روان آدمی است که وی را چنان در اوج بالا میبرد که جز خداوند هیچ موجودی در هستی را نرسد تا از مقام وی آگاه شود؛ چه رسد که به مقام وی برسد؛ و از سویی دیگر، میتواند در پستی و فرود چنان هبوط و سقوط کند که هیچ موجودی را نتوان پستتر از انسان در هستی یافت که در پایینترین درجه از دوزخ دوری از خداوند باشد.
همین ظرفیت و توانمندی نفس آدمی است که انسان را موجودی ناشناخته حتی برای فرشتگان مقرب الهی کرد و هنگامی که خداوند فرمان سجده خلافت داد، بسیاری شگفت زده به مجادله و محاجه پرداختند.
نویسنده در این مطلب ماهیت و ویژگیهای نفس انسانی و علل نفس گرایی یا خودپرستی را بیان کرده است.
ماهیت نفس انسانی
درباره معنا و کاربردهای واژه نفس اختلاف است؛ چرا که گاه به معنای ذات، گاه به معنای قوهای که بدان جسم زنده است و گاه دیگر به معنای قوه ادراکی بشر و یا جامع قوه غضب و شهوت به کار رفته است.
(لغت نامه، دهخدا،ج ۱۳، ص ۲۰۰۰۸؛ و نیز احیاء علوم الدین، محمد غزالی، جزء ۸، ص ۷؛ و نیز المحجه البیضاء، فیض کاشانی، ج ۵، ص ۶)
اما مراد از کاربرد نفس در این مطلب همان روان آدمی است. به این معنا که روح الهی که امری از مقام ربوبیت است وقتی در کالبد انسانی قرار گرفت از آن به نام نفس یاد شده است. پس روح یا جان همان امر مجرد است که در صورت اضافه شدن به جسم به عنوان نفس یا روان نامیده میشود.(شمس، آیه ۷؛ انعام، آیه ۹۳؛ زمر، آیه ۴۲؛ توبه آیات ۵۵و ۸۵)
با این معنا نفس آدمی پدیدهای غیر از جسم انسان است و در هنگام مرگ نفس از بدن جدا میشود.(همان آیات) همچنین نفس به سبب ظرفیتی که خداوند در آن قرار داده است، پدیدهای ارزشمند و از نشانههای بزرگ الهی است؛ به گونهای که اگر انسان بخواهد فهم دقیقی از خداوند داشته باشد، باید به حقیقت نفس خویش بنگرد و با ژرف نگری،حقیقت الهی را در آیات وجودی خودش درک کند و بفهمد.
(ذاریات، آیات ۲۰ و ۲۱؛ فصلت، آیه ۵۳) از این رو خداوند نفس آدمی را مظهر تجلی آیات خود دانسته است. (همان آیات)
نفس انسانی، جنسیت ندارد و بر همین اساس است که زن و مرد از نظر مقام نفس یکسان هستند و تفاوتی میان آن دو وجود ندارد و این تفاوتها تنها در مورد کالبد و فیزیک آنهاست.(نساء، آیه ۱؛ انعام، آیه ۹۸، اعراف، آیه ۱۸۹ و زمر،آیه ۶) تمام اعمال و رفتار و گفتارهای انسان، به نفس ارتباط دارد. از این رو نفس انسانی در گرو دستاوردهای خود است(مدثر، آیه ۳۸) و در قیامت خداوند بر اساس همین دستاوردهای نفس با او برخورد میکند و پاداش میدهد.(تکویر، آیه ۱۴ و رعد، آیه ۳۳) چرا که زندگی دنیوی و اخروی انسان (انفال، آیه ۵۳ و رعد، آیه ۱۱) در گرو نفس و اعمال اوست.
در پیچیدگی نفس انسان همین بس که خداوند در آیاتی،از نهانگری نفس سخن میگوید ولی به انسان هشدار میدهد که خداوند از همه دستاوردهای نفوس آدمی آگاه است
(رعد، آیه ۴۲ و تکویر، آیه ۱۴) و بر اساس آنچه میداند از آشکار و نهان نفس و دستاوردهایش به او پاداش میدهد و همه آنها ثبت و ضبط میشود و در اختیار بشر قرار میگیرد(نحل، آیه ۱۱۱؛ انفطار، آیه ۵؛ اسراء، آیات ۱۴ و ۲۵؛ مدثر آیه ۳۸؛ مجادله، آیه ۸)
نفس در مقام آزمون و امتحان
اصولا انسان برای خلافت الهی ساخته شده و به او این امکان داده شده تا با فعلیت بخشی به فطرت الهی و اسمای خداوندی سرشته در ذات خود، خدایی شود. اما رسیدن به این مقام به سادگی امکانپذیر نیست و هر کسی باید قابلیت و شانیت این مقام را بیابد. اینجاست که مسئله آزمونها و امتحانات سخت برای مقاصد گوناگونی چون فعلیت بخشی و صداقت و مانند آن مطرح شد.
خداوند در آیاتی از جمله آیه ۱۵۵ سوره بقره و ۱۸۶ سوره آل عمران، بیان میکند که دنیا عرصه آزموده شدن نفس انسان است تا حقیقت خویش را بشناسد و آشکار سازد و خدایی شود یا شکست بخورد و هبوط و سپس سقوط کند.
در این میدان تنها اهل صبر هستند که پیروزمندانه از این کارزار سخت بیرون میآیند و از بلا و ابتلاء به مقام خدایی شدن میرسند.(بقره،آیه ۱۵۵)
سقوط از مقام انسانیت تا پرستش نفس و آثار آن
مشکل عمده بسیاری از انسانها این است که در دام اومانیسم میافتند و انسان، خدایشان میشود و نفس را به جای خداپرستش میکنند و تجلی و مظهر الهی را خدا میشمارند و در برابر عظمت نفس خویش به سجده میافتند و اینگونه است که خودپرستی به جای خداپرستی مینشیند و انسان به جای خدا، خود راپرستش میکند.
اینکه انسان به جای خداپرستی خودپرستی پیشه کند و نفس خویش را خدای خود قرار دهد، آثاری در زندگی دنیوی و اخروی او به جا میگذارد که در آیات قرآن به آن توجه داده شده است.
از جمله آثار خودپرستی میتوان به ایجاد تفرقه و اختلاف در دین اشاره کرد. کسانی که هوای نفس خویش راپرستش میکنند، میکوشند تا با دین زدایی، تاثیر دین را بکاهند و خداوند را از گردونه زندگی خود درپرستش و ربوبیت و مانند آن خارج کنند.
(شوری، آیات ۱۳ تا ۱۵)
اثر دیگر خودپرستی و هواپرستی، استکبار در برابر حق و پیامبران دعوتکننده به حق است؛ چرا که چنین انسانهایی خود را حق مییابند و نفس خویش را در فهم و درک حق اولی میدانند و همین تکبر ذاتی در شکل استکبار نسبت به سخنان دیگران بروز و ظهور میکند.(بقره، آیه ۸۷)
بر پایه همین تفکر است که به استهزای پیامبران از جمله پیامبر(ص) میپردازند و تفکر الهی و عقلانیپرستش خدا را به تمسخر میگیرند و آن را رفتاری بیرون از عقل و عقلانیت میشمارند.
(فرقان،آیات ۴۱تا ۴۳) بنابراین انکار رسالت پیامبر(همان) یا انحراف از حق (نساء،آیه ۱۳۵)، انحراف از راه خدا و آموزههای وحیانی(ص، آیه ۲۶)، اعراض از قرآن(قمر، آیات ۳ تا ۵)، تکذیب آیات خدا
(انعام، آیه ۱۵۰)، تکذیب پیامبران
(بقره، آیه ۸۷ و مائده،آیه ۷۰)، تکذیب معجزات(قمر، آیات ۱ تا ۳)، قتل پیامبران(مائده، آیه ۳۰)، افترا و سحر و جادو خواندن معجزات (قمر، آیات ۱ تا ۳) و مانند آن تنها بخشی از آثار این تفکر است.
خودپرستان، انسانهای بیبند و باری هستند(نساء، آیه ۲۷) چرا که به دلیل و برهان توجهی ندارند (تحریم، آیه ۲۳) و پایبند هیچ اصل عقلانی و حق(نساء، آیه ۱۳۵) نیستند.
آنان اهل بیعدالتی در همه امور زندگی (همان)، امتیاز خواهی (کهف، آیه ۲۸)، پیمان شکنی (مائده،آیه ۷۰)، تعدی و تجاوزگری و اسراف
(کهف، آیه ۲۸)، خردگریزی(فرقان، آیات ۴۳ و ۴۴)، ظلم و ستم(بقره، آیه ۱۴۵) و دیگر رفتارهای ضد هنجاری و ضد ارزشی و در یک کلمه گناه
(یوسف، آیه ۵۳)هستند.
خودپرستی به جای خداپرستی، آنان را ازمقامات معنوی محروم میکند (اعراف، آیات ۱۷۵ و ۱۷۶)، و از ولایت الهی به ولایت شیطان میراند
(بقره، آیه ۱۲۰ و رعد، آیه ۳۷) و از هدایتهای الهی محروم میسازد(مائده، آیه ۷۷) و به سبب از دست دادن ابزارهای شناختی(جاثیه، آیه ۲۳ و محمد، آیه ۱۴)، درک صحیح و درستی از حقایق از جمله حقایق هستی و وحیانی (محمد، آیه ۱۶) نخواهند داشت و بر اساس همان هواپرستی و خودپرستی، به انکار هدفمندی برای آفرینش و بیهودگی هستی میپردازند و معاد و رستاخیز را منکر میشوند.
(ص، آیات ۲۶ و ۲۷) اینگونه است که با کارهای زشت و گناهان،دچار خسران عظیم میشوند(مائده، آیه ۳۰) و از مقام انسانیت سقوط میکنند.
(فرقان، آیات ۴۳ و ۴۴)
بسیاری از انسانها خواسته و ناخواسته در دام نفس شیطانی میافتند و در مسیری گام بر میدارند که از مقام انسانیت فرو میافتند و در مسیر تحول غیر کمالی، نخست هواپرست و سپس نفسپرست و در نهایت شیطانپرست میشوند؛ چرا که ولایت نفس، بخشی از ولایت شیطان است و شیطان ولایت خود را اینگونه اعمال میکند. از این رو خداوند از هر گونه رفتار بر اساس هوی و هوس باز میدارد تا انسان گرفتار هواپرستی و در نهایت نفسپرستی و شیطانپرستی نشود؛ چرا که خداپرستی در گرو پرهیز از هواپرستی و تمایلات نفسانی است
(بقره، آیه ۸۷ و نیز مائده، آیه ۷۰)
عواملپرستش نفس و راه رهایی از آن
از عواملی که انسان را به سویپرستش نفس میکشاند، میتوان به عواملی چون جهل و نادانی
(روم، آیه ۲۹؛ جاثیه، آیه ۱۸) و غفلت از خدا و یاد او(کهف، آیه ۲۸) اشاره کرد.
راه رهایی از این مشکل قرار گرفتن در مغفرت و رحمت خدا (یوسف، آیه ۵۳) از طریق فراهمآوری زمینههای تزکیه (پاکسازی) نفس از سوی خداوند است.
خودسازی به معنای گرایش به تقوا و خودداری از گناه و خطاست که زمینهساز تزکیه الهی
میشود.
از این رو خداوند از مومنان خواسته برای رهایی از هواپرستی و نفسپرستی به خودسازی از طریق تقوا اقدام کنند تا زمینه تزکیه الهی برای آنان فراهم آید.(لیل، آیات ۱۷ و ۱۸ )
طهارت و پاکی نفس، زمینهساز فراگیری معارف و احکام دین(آل عمران، آیه ۱۶۴؛ جمعه، آیه ۲) میشود که خود عاملی برای تزکیه نفس است.
البته برخی از انسانها در دام همین تزکیه نفس میافتند و دچار غفلتی دیگر میشوند.
خداوند در آیه ۳۲ سوره نجم به انسانها هشدار میدهد که مواظب خودشان باشند، زیرا گاه انسان دچار خودستایی میشود و نفس خویش را تزکیه و پاک از هر مشکل و زشتی میداند؛ چرا که نسبت به خود غفلت دارد و علم کامل احاطی همانند خداوند بر خود ندارد، اینگونه است که تزکیه نفس به این معنا خود عاملی برای فرو افتادن در دام
خودپرستی میشود.
تزکیه نفس میبایست با مخالفت با شیطان و دوری از هر گونه زشتی و فحشاء باشد (نور، آیه ۲۱) تا زمینه تزکیه واقعی از سوی خداوند فراهم آید؛ چرا که تزکیه و پاکسازی نفوس تنها از شئون خداوند و خواست و مشیت اوست.(نساء، آیه ۴۹) اگر انسان گامهایی برای خودسازی بردارد، آنگاه است که تزکیه خداوندی برای نفوس از طرق گوناگونی چون ورود پیامبران(ع) انجام میگیرد.(بقره، آیات ۱۲۹ و ۱۵۱ و آل عمران، آیه ۱۶۴ و نیز جمعه، آیه ۲)
به سخن دیگر، اصطلاح خودسازی به عنوان تزکیه نفس، اصطلاح نادرست یا نارسایی است؛ زیرا کاری که انسان انجام میدهد تزکیه نفس نیست، بلکه ایجاد زمینه است تا تزکیه از سوی خداوند انجام گیرد و در حقیقت پاکسازی یعنی همان تزکیه از سوی خداوند انجام میگیرد.
(نساء، آیه ۴۹)
این بستر سازی، با پرهیز و تقوا (نجم، آیه ۳۲)،
اجتناب از همه گناهان از جمله چشم چرانی
(نور، آیه ۳۰)، زنا و مانند آن و نیز انجام کارهای نیک چون صدقه(توبه، آیه ۱۰۳ و لیل، آیه ۱۸)
فراهم میآید.