در یک میزگرد رادیویی بررسی شد
سیاسیبازی رویدادهای ورزشی در رسانههای معانــد
صد و چهل و دومین برنامه زنده «امواج شبهه» شبكه رادیویی گفتوگو با عنوان «بررسی مدل رسانههای بیگانه، در بهرهگیری از تبلیغات ایستگاهی با تأكید بر زمین ورزش در جام جهانی» با حضور كارشناسان، محمدابراهیم بهرامی (كارشناس ارشد ارتباطات و رسانه)، محمدكاظم انبارلویی (كارشناس و تحلیلگر رسانه)، دكتر علیرضا داودی (كارشناس ارشد رسانه و علومشناختی) و محسن اثیمی (مدیركل ورزش خبرگزاری تسنیم مستقر در دوحه) به ساخت آشوبهای فرآیندی در ایران، پشت پرده عملكرد رسانههای بیگانه و شگردها و تكنیكها رسانهای میپردازد.
شكست انگلیسیها
در جنگ روانی علیه فوتبال ایران
محمدكاظم انبارلویی، كارشناس و تحلیلگر رسانه با تأكید بر این كه حوزه سیاست، حوزه تولید قدرت است، خاطرنشان كرد: در تولید قدرت همة اهرمها و مؤلفهها منجمله ورزش، مورداستفاده، بازبینی و بازتولید قرار میگیرد. در آستانه بازیهای جام جهانی فوتبال، از آقای كیروش میپرسد، سرمربی تیم كشوری بودن كه حقوق زنان در آن رعایت نمیشود، چه منفعتی برای شما دارد، این سؤال بههیچعنوان سؤالی ورزشی نیست؛ بلكه سؤالی سیاسی است بالاخص كه تیم رقیب ما در اولین بازی نیز انگلیس بود، هوشمندی آقای كیروش در پاسخ به سؤال این خبرنگار كه گفت شما برای این سؤال چهقدر پول گرفتهاید، موجب روشنگری چند موضوع شد، یكی این كه بهعنوان خبرنگار این جا حضور نداری؛ بلكه سرباز جنگ نرم هستی، مورد دوم این كه سؤال مطرح شده جنبه ورزشی ندارد و مورد سوم این كه سؤال از جانب اتاق جنگ نرم علیه ملت ایران مطرح شد و در نهایت این موضوع مشخص میشود كه دولت انگلیس به دنبال آن است كه از فرصت بازیهای جام جهانی فوتبال در جهت پیشبرد جنگ نرم استفاده كند.
وی در ادامه تصریح كرد: ما ۴۰ سال است كه دو، سه جنگ سخت و چهار جنگ نرم را تجربه كردیم، غرب دست از سر ما بر نمیدارد، دوباره بساط غارتگری خود را میخواهد در كشور ما پهن كند. ما در حقیقت در وسط معركه سیاسی و تروریستی قرار داریم و باید مربیان و بازیكنان خود را بشناسیم و با تكنیكها و تاكتیكهایی كه بازیكنان در زمین مجازی به كار میبرند آشنا باشیم، همین مسئله در حوزه ورزش نیز برپا است، انگلیسیها برد دیروز خود را مدیون مهارت و تكنیكهای خود نمیدانند؛ بلكه مدیون جنگ روانی پیشآمده در ایران میدانند و همه از بازیكنان گرفته تا تماشاگران تحتتأثیر رسانهای بودند، و دو گل زده شده توسط مهدی طارمی، پیروزی فهم ما از این نبرد را نشان داد.
سیاسیترین جام جهانی تاریخ در قطر
بهرامی نیز گفت: ما از سال ۱۹۱۶، شاهد این هستیم كه در المپیك وقایع سیاسی در حال رخدادن است، در سال ۱۹۲۰، پایان جنگ جهانی اول باز هم شاهد دخالت سیاستمدارها در ورزش بودیم، هیتلر در ۱۹۳۶، در جام جهانی با تبریك گفتن به یك برنده سیاهپوست توجه نكرد از این موارد مانند برتری نژادی و دخالت سیاست را بسیار در این سالها دیدیم و میتوان گفت المپیك، جام جهانی و رویدادهای ورزشی پیوسته سیاسی بودهاند.
این كارشناس ارشد ارتباطات و رسانه با عنوان این كه ما دو مركز رسانه در غرب داریم كه یكی با محوریت واشنگتن و آمریكا و دیگری با محوریت لندن است، گفت: تا به امروز قدرت رسانهای دنیا بیشتر متمایل به این دو قدرت بوده است؛ اما با اتفاقاتی كه در قطر شاهد آن هستیم؛ مانند جلوگیری از حضور رسانههای تروریستی نظیر رسانهای كه اغتشاشات ایران را رقم زد و یا از حضور بیبیسی فارسی جلوگیری میشود، ما شاهد انتقال قدرت از غرب به شرق هستیم. تحریم روسیه، لهستان و سوئد در بازیهای مقدماتی حاضر به بازی با روسیه نشدند، اینها رفتارهایی سیاسی است، بنابراین سیاست با ورزش درهمتنیده است و نمیتوان این رابطه را انكار كرد.
تأثیر همگرایی رسانهای بر سیاستگذاریها
علیرضا داودی، كارشناس ارشد رسانه و علومشناختی گفت: اساساً راجع به ورزش و سیاست یك عبارت داریم كه میگوید ورزش بدون سیاست معنایی ندارد و سیاست نیز هر زمان كه بخواهد خودش را تقویت كند بر بستر ورزش موجسواری میكند، بنابراین در دنیای امروز صحبتكردن از ورزش بدون سیاست هماناندازه بیمعنا است كه از هوای بدون اكسیژن صحبت شود. سیاسیترین پارادایمی كه در دنیای امروز وجود دارد و مطالبه بین قدرتها و ملتها، حوزه ورزش است.
وی در ادامه افزود: زمانی كه صحبت از غرب میشود، نگاهشان به ورزش همانند نگاهشان به شترمرغ است كه میخواهند از همه امكانات فراهم شده نهایت استفاده را ببرند تا ارزش و افزوده و سود را داشته باشند. اگر ما و رژیم صهیونیست در یك رقابت قرار بگیریم تعریف ما از سیاست بسیار متفاوتتر از آنها است چرا كه دین ما از سیاست جدا نیست. این كه سیاسی بازی كنیم با این كه سیاست داشته باشیم دو موضوع متفاوت است، بنابراین نگاه ما به ورزش با یك تغییر تعریف و توصیفات كه نسبت به دنیا دادیم، نگاهی مشخص و واضح است؛ اما نگاه دنیا این است كه ورزش ابزاری است در خدمت سیاستمداران جهت افزایش سلطه هنگام و بیهنگام بر كشورهایی كه در حوزه و محور متخاصم تعریف میكنند، است.
داودی با بیان این كه یكی از پربحثترین بخشهای ورزشی در حوزه سیاست، از نوع آمریكایی و اروپایی، كشتی و فوتبال است كه بیشترین نگاه سیاسی به آنها معطوف است، ادامه داد: در وقایع اخیر مسئله این است كه ورزش هر جا به لبه سیاست متصل میشود برای فشار واردكردن بر مقصدی كه مد نظرشان است، باید به قبل از موضوعات، حین موضوعات و بعد از موضوعات توجه داشت. در این سه مرحله حتماً میبایست دقت داشت كه باتوجهبه اتفاقاتی كه در دو جام بعدی بعد از موضوعات در حال رخدادن است، سهگام بسیار جدی را برداشتهاند.
این كارشناس ارشد رسانه و علومشناختی افزود: نكته اول این است كه ورزش در قدرتنمایی بین رسانهای است كه میدان را در مقصد با افكار عمومی كه نسبت به آن اهداف ریزش پیدا كرده است را ازدستداده است. بیبیسی فارسی امروزه در میدان قدرت ساماندهی و جمعآوری را همانند دو ماه گذشته ندارد؛ بنابراین اولین كاری كه میكند این است كه عرصه جدید را به مقطعی برای هم آوردی تبدیل میكند تا مخاطب ریزش پیدا نكند.
نكته دوم در ارتباط با موضوع همگرا كردن رسانههای بیگانه است، آخرین موضوع كه مطرح شد در ارتباط با ماجرای آن كودك بود و پس از آن باید به دنبال سوژهای دیگر باشند؛ بنابراین به سراغ ورزش و جام جهانی فوتبال میروند به همین دلیل است كه میبینیم من و تو و اینترنشنال حوزه برونمرزی را برعهده میگیرند و گردش شهروند خبرنگار را وارد ماجرا میكنند و در انتها مرحله سوم كه مرحله بسیار حیاتی این است كه نگذارند در ذهن مردم گزاره اولیهای كه روی آن مانور میدادند از بین برود، با صفتهای چهارمی كه به شعار زن، زندگی و آزادی میافزایند میخواهند تا به این وسیله آن را زنده نگه دارند.
بهرامی در ادامه افزود: هراندازه جلوتر میرویم از التهابات و هیجانات ناشی از اتفاقات كاسته میشود، اوج هیجانات در ایران هیجانات برخاسته از وقایع ملی بود مانند برد ایران از بحرین كه مردم در خیابانها حضور پیدا كردند. از ابتدای انقلاب تا به امروز بحث غرور ملی، نقطه اوج هیجانات ملی بوده است. با اتفاقاتی كه در بازی ایران و انگلیس افتاد این مسئله آسیب میبیند و جو عمومی جامعه این جا بود كه خود را نشان داد. این شكست یك سرخوردگی برای همه ایجاد كرد، افرادی كه از باخت تیم ملی خوشحالی میكنند در كف خیابانها نبودند، مردم ایران مردمی هستند كه غرور ملی دارند و كشورشان را دوست دارند در این اتفاق خود را نشان داد و امیدواریم كه از این به بعد نیز از هیجانات كاسته شود و به عقلانیت آن اضافه شود.
القای ناامیدی، هدف رسانههای بیگانه است
داودی با اشاره به این كه رسانههای بیگانه در دو دهه گذشته بسیار تلاش كردند تا فوتبال را به گزارهای برای افزایش اغتشاشات ذهنی تبدیل كنند، گفت: در رأس همه این رسانهها وی او ای بیشترین فعالیت را داشت كه در مدت چهار سال اخیر به علت ازدستدادن این قابلیت، مسئولیت را به بیبیسی فارسی دادند، به همین دلیل میداندار تبدیل ورزش به اغتشاش ذهنی برعهده بیبیسی است. اینها سه كار را انجام میدهند تا بتوانند فضا را زنده نگه دارند، یك، ورزش را عرصه تقابل دیدگاه داخلی با وقایع خارجی میكنند، دو، انتظارات و سقف انتظارات مردم در ایران را به سمت اعوجاج سوق میدهند تا حس فلاكت و ناامیدی در حوزههای مختلف را افزایش دهند.
وی در ادامه افزود: نكته سوم این است كه موضوع ورزشی را گرو برای موضوعات آینده میگیرند تا از آنها بهعنوان سكو استفاده كنند و در مجموع به یك نقطهای شرایط را میرسانند به اسم سلب اراده پیشبینیشده و تحمیل اراده پیشبینینشده، با كنار هم قرار دادن این دو مورد در كنار یكدیگر مخاطب را به نقطه بیتصمیمی یا بد تصمیم گرفتن میرسانند، از این مرحله به بعد رسانههای بیگانه به دنبال ایجاد شرایط تعاملی است تا به آن نقطهای برسد كه مخاطب به فراتر از انتقاد یعنی ناامیدی برساند. اساساً ورزش جایی برای تصمیم گرفتن نسبت به امیدواری یا ناامیدی نیست و معیار و سنجش مناسبی نیز نمیتواند باشد به همین دلیل رسانههای بیگانه به دنبال این هستند تا ورزش را سیاسی كنند تا امید را از این طریق از مردم بتوانند بگیرند.