kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۹۲۶۰
تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۰:۰۹

عوامل کدورت قلب و سیاه‌دلی(پرسش و پاسخ)

 

پرسش:
از منظر آموزه‌های وحیانی چه علل و اسباب و عواملی موجبات کدورت قلب و سیاه‌دلی انسان را فراهم می‌آورد؟
پاسخ:
برای رذیله‌ای مانند کدورت قلب و سیاه‌دلی و سنگدلی عوامل مختلفی را برشمرده‌اند که در اینجا به دو نمونه اهم آنها می‌پردازیم:
1- خطا و گناه
از منظر آموزه‌های وحیانی اسلام هیچ چیز مانند خطاهای مکرر و گناه و لغزش و فساد، روح انسان را بیمار و فاسد و سیاه نمی‌کند. همان‌گونه که امام باقر(ع) می‌فرماید: «ما من شیء افسد للقلب من خطیئه، ان القلب لیواقع الخطیئه فما تزال به حتی تغلب علیه فیصیر اعلاه اسفله» هیچ چیز مانند گناه روح را پریشان و بیمار نمی‌کند، گناه آن‌قدر در دل اثر می‌گذارد و قلب را مشوش می‌کند که کاملا بر او مسلط می‌شود و او را تابع خود می‌کند، کم‌کم قلب و روح آدمی واژگون می‌گردد، دل که واژگون و معکوس شد، همه‌چیز را معکوس می‌بیند.(اصول کافی، ج2، ص268) قرآن کریم هم پیش‌بینی می‌کند عاقبت کسانی که خطاها و گناهان مکرر دارند (و موفق به توبه نمی‌شوند) این است که آیات خدا را انکار و آنها را مسخره می‌کنند!
«ثم کان عاقبهًْ الذین اساؤا السؤا ان کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزؤن(الروم-10) یعنی هیچ چیز به اندازه خطاهای مکرر و لغزش و گناه مستمر روح انسان را بیمار و فاسد نمی‌کند، و او را به یک حیوان درنده و بلکه بدتر از آن تبدیل نمی‌کند. در روایات دیگری نیز امام صادق(ع) می‌فرماید: قلب انسان همچون یک صفحه سفیدی است که هر گناه یک لکه سیاه روی آن ایجاد می‌کند، که با افزایش گناه لکه‌های سیاه زیاد می‌شوند و سرانجام قلب را مکدر و سیاه می‌کند، به‌گونه‌ای که دیگر هیچ وعظ و نصیحتی بر آن تاثیر نمی‌گذارد و چون قلب فاسد شد همه اعضا فاسد می‌شوند و دیگر امیدی به بازگشت او نیست!(همان، ج3، ص273، ح13) سلب استعداد و قابلیت روح از آن نظر که روح جوهر زنده است، نظیر قابلیت حیات از یک دانه گندم است. دانه گندم استعداد دارد که کشت شود و رشد و نمو کند و به‌صورت ساقه و سنبله درآید. اما گاهی می‌میرد و دیگر قابل روییدن و رشد نیست. به همین جهت است که در قرآن کریم از استعداد روحی انسان به «حیات» تعبیر شده است. «لینذر من کان حیاً» این ذکر و مایه بیداری و هوشیاری است، قرآنی که انذاردهنده کسانی است که زنده‌دل هستند و مایه زندگی در روح آنها نمرده است.(یس-70) اما قلب آنهایی که قلب آنها به علت کثرت گناه و خطا مرده است و محجوب، ذکر قرآن و پند و اندرزهای قرآنی بر آنها تاثیری ندارد!
2- محیط‌های فاسد و معاشرت‌ها
تاثیر محیط‌های فاسد و معاشرت‌ها چه در جهت نیکی و چه در جهت بدی، خیلی واضح و روشن است. آدمی روح بسیار حساسی دارد، و زود تحت تاثیر واقع می‌شود. ممکن است بعضی اشخاص خودشان را گول بزنند و خیال کنند محیط‌ها و معاشرت‌ها در آنها تاثیر ندارد، ولی اشتباه است، انسان با روحی بسیار حساس و قابل تغییر آفریده شده است. تغییرات روحی که در انسان پیدا می‌شود، کمتر خود شخص متوجه تغییرات و تبدیلات روحی خودش می‌شود، مگر اینکه خیلی بزرگ و زیاد باشد که بفهمد و متوجه شود. انسان گاهی جسماً لاغر شده و چند کیلو سبک‌تر می‌شود و چاق می‌گردد و چند کیلو سنگین‌تر می‌شود اما تا خودش را وزن نکند متوجه نمی‌شود. تغییرات و کم و زیادهای روحی، به درجاتی نامحسوس‌تر و دقیق‌تر است و به طریق اولی فهمیده نمی‌شود و متاسفانه وسیله‌ای نیست که انسان هر روز یک‌بار یا هفته‌ای یک‌بار یا ماهی یک‌بار و حداقل سالی یک‌بار خودش را وزن کند و ببیند چقدر از لحاظ روحیه سبک‌تر یا سنگین‌تر شده. صلاح و فساد بدون آنکه خود اشخاص بفهمند از فردی به فرد دیگر سرایت می‌کند. امام علی(ع) می‌فرماید: «مجالسهًْ اهل الهوی، منساهًْ للایمان» همنشینی با هواپرستان فراموشخانه ایمان است.(نهج‌البلاغه، خطبه84) این تعبیر بسیار رسا و کامل است. یعنی انسان آن‌قدر تحت تاثیر دوستان و معاشرت بد هست که تا وقتی که با آنها هست مثل این است که او را در فراموشخانه برده‌اند. افکار و عقاید پاک خود را موقتاً از یاد می‌برد! راهکار حفظ حیات قلب و زنده‌دلی، تهذیب و تزکیه نفس است که قابلیت و استعداد ذاتی انسان را برای رشد و تعالی حفظ کند. «قد افلح من زکیها، و قد خاب من دسیها» رستگار شد آن کس که روح خود را پاک و پاکیزه نگاه داشت و زیان کرد، آن کسی که غل و غشی در روح خود وارد ساخت.(شمس، 9-10)