ندانمکاری بایدن، ایران را به هستهای شدن نزدیکتر کرد(خبر ویژه)
یک پایگاه خبری معروف اروپایی اعلام کرد اگر ایران به ساخت بمب اتمی نزدیک شده، مقصر آن بایدن است.
«اینتر سپت» با طعنه و کنایه، از جو بایدن به عنوان «پدر بمب اتمی ایران»(!) یاد کرده و نوشت: باید بایدن رئیسجمهور آمریکا را به دلیل ضعف و انفعالش در مورد روند مذاکرات مرتبط با احیای برجام، عامل اصلی تبدیل شدن ایران به یک قدرت اتمی در جهان دانست. عامل اصلی ایجاد وضعیت آشفته کنونی، شخص رئیسجمهور آمریکاست که فرصتهای طلایی برای ممانعت از اوجگیری تنشها در پرونده هستهای ایران را با بیکفایتی از دست میدهد.
بایدن هنوز به هیچ دستاورد روشنی در سیاستهای خود که بتواند اعلام کند، دست نیافته و علت هم اتخاذ سیاستهای نادرست است. در مورد مسئله مهمی نظیر برنامه هستهای ایران، این سخن صدق میکند. ایران اکنون در نتیجه همین رویهها و سیاستهای نادرست، به دولتی تبدیل شده که قابلیتهای اتمی قابل توجهی را به دست آورده است. اقدامات خرابکارانه، ترورها و خرابکاری، صرفا به قدرتمند شدن بیش از پیش توانمندیهای اتمی ایران منجر شده است. خیلیها در آمریکا بر این باورند که توافق هستهای برجام در آستانه فروپاشی است.
اینکه ایران به سمت تولید تسلیحات اتمی حرکت کند، احتمالی است که عملا با تحریکات دولت بایدن تقویت شده است. این دولت با نشان ندادن تمایل برای احیای برجام در جریان مذاکرات، ایران را به سمت پیشرفت بیشتر در توانمندیها و قدرت اتمیاش سوق داده است. ترامپ رئیسجمهور قبلی آمریکا به شکل عجیبی از توافق خارج شد و بایدن در تبلیغات انتخاباتی خود، وعدههای زیادی را مبنی بر این مسئله که بار دیگر آمریکا را به چهارچوب توافق بر میگرداند، داد. اما پس از ورود بایدن به کاخ سفید، عملا مواضع دولت ترامپ را ادامه داد.
«برت مک گورک» هماهنگکننده حوزه خاورمیانه کاخ سفید گفته که «هرگونه بازگشت به توافق برجام تا حد زیادی غیرمحتمل است». در این میان، آمریکاییها در چهارچوب معادله اتمی ایران حقیقتا مستحق بخش اعظمِ سرزنشها هستند. این آمریکا بود که توافق برجام را در سال 2018 نقض کرد و در ادامه به همراه کشورهای منطقه، عملا وضعیت را علیه ایران به سمت تنشزایی فزاینده هدایت کردند.
اخیرا یک مقام ارشد ایرانی گفته که ایران هیچ تصمیمی برای تولید تسلیحات اتمی ندارد؛ با این حال از توانمندیهای فنی برای ساخت تسلیحات هستهای برخوردار است. این موضعگیری جدیدِ مقامهای ایرانی در نوع خود حامل سیگنالهای جدیدی است.
نوعِ واکنش دولت بایدن به تمامی این تحولات، حقیقتا فاجعهبار بوده است.
توافق اتمی برجام به مثابه جلوهای عینی از بهکارگیری دیپلماسی در دولت باراک اوباما بود. دولتی که در آن بایدن در مقام معاون رئیسجمهور آمریکا خدمت کرد. بایدن پس از قدرتگیری، فرصتی طلایی جهت بازگرداندن کشورش به توافق را داشت. وی پس از دیدن آنکه ایران علیرغم فشارهای دولت ترامپ همچنان به پیشرفتهای اتمی خود ادامه داده، باید این درس را فرا میگرفت که بهتر است هرچه سریعتر کشورش را به توافق برجام بازگرداند.
در عوض، بایدن از ترس اینکه مبادا مخالفانش وی را فردی ضعیف تصور کنند، از بازگرداندن آمریکا به برجام خودداری کرد. تعللهای بایدن کار را به جایی رساند که اکنون شاهدیم وی هیچ ابزاری برای احیای توافق برجام که به نفع خود آمریکاست، ندارد.
واقعیت این است که ایران هستهای بدون تردید، گزینههای آمریکا در منطقه را محدودتر خواهد کرد. مشکل این است که نه آمریکا و دولتمردان آن اساسا تمایلی به جنگ با ایران ندارند. افکار عمومی آمریکا نیز به شدت از این مسئلهگریزان است. پس از بیش از دو دهه جنگهای خانمانسوز و پوچِ آمریکا درخاورمیانه، ایده آغازِ جنگی دیگر، آن هم با کشوری نظیر ایران، یک فاجعه تمام عیار برای هر رئیسجمهوری در آمریکاست.
آمریکا به نحو گسترده مخصوصا در مورد معادله اتمی ایران، در بحرانی گرفتار شده که خود آن را ساخته است. مقامهای آمریکایی سالها گفتوگو و مذاکره با ایران را به مثابه لطفی از جانب خود به این کشور در نظر گرفتهاند. با این حال واقعیت این است که توافقِ برجام کاملا در راستای منافع آمریکا قرار داشت.
این مسئله به تایید بسیاری از سیاستمداران و کارگزاران دستگاههای اطلاعاتی-امنیتی اسرائیلی نظیر ایهود باراک هم رسیده است. در این راستا رئیسسابق موساد «تامیر پاردو» گفته که «خروج آمریکا از برجام، چیزی کمتر از یک تراژدی نبوده است».
این تراژدی در شرایط کنونی به یک واقعیت کاملا ملموس تبدیل شده و جو بایدن به خوبی آن را درک میکند. اگرچه ترامپ فرآیند رسیدن معادله اتمی ایران به نقطه بحرانی کنونی را کلید زد، این بایدن بود که با ترکیبی از ضعف و انفعال، عملا مناقشات در چهارچوب معادله اتمی ایران را به اوج رساند و تهران را به آستانه تبدیل شدن به یک قدرت اتمی رساند. بنابراین میتوان شخصِ بایدن را مقصر اصلی وضعیت کنونی در چهارچوب مسئله هستهای ایران دانست. وی در مقام و قامت یک رئیسجمهور ظاهر نشده و صرفا شایسته این است که از وی به عنوان محرک اصلی تبدیل شدن ایران به یک قدرت اتمی یاد شود.