kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۸۰۳۷
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۰:۰۰
آمریکا میدان نبرد - 31

خط مستقیم مدرسه به زندان

 
 
 
نویسنده: دکتر جان‌دبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوست‌محمدی
 
 کم نیستند، نمونه‌هایی که در آن دانش‌آموزان به حالت تعلیق درآمده‌اند دستبند به دست‌های‌شان زده‌اند، دستگیر شده‌اند و حتی به خاطر چیزهایی که رفتار بچه‌گانه تلقی می‌شوند، با شوکر مورد حمله قرار گرفته‌اند.
 
عواقب تعلیم بچه‌ها به زندگی کردن در یک دولت پلیسی، به طور آشکار گسترده بوده‌اند. اما این روند، رفتار کردن با بچه‌ها به مثابه جنایتکاران مطلق هم هست. همان‌طور که امیلی بلومنتال،1 که برای مجله حقوق و تحولات اجتماعی دانشگاه نیویورک،2 بیان می‌کند:
مطالعات نشان داده‌اند که جوانانی که به حالت تعلیق درآمده‌اند، در معرض خطر فزاینده لزوم تکرار یک پایه بوده و تعلیقات دلایل قوی برای ترک تحصیل هستند. محققان به این نتیجه رسیده‌اند که «تعلیق اغلب به یک ابزار «اخراج» به منظور تشویق دانش‌آموزان ضعیف و آنها که «دردسرساز» تلقی می‌شوند، به ترک مدرسه قبل از پایان دوره تبدیل می‌شود.» دانش‌آموزانی هم که به حالت تعلیق درآمده‌اند بیشتر احتمال می‌رود که مرتکب جرمی شوند و منجر شود به اینکه مثل یک آدم بالغ زندانی شوند.، روندی که اسم آن را «خط مستقیم مدرسه به زندان»، گذاشته‌اند.
کم نیستند، نمونه‌هایی که در آن دانش‌آموزان به حالت تعلیق درآمده‌اند، دستبند به دست‌های‌شان زده‌اند، دستگیر شده‌اند و حتی به خاطر چیزهایی که رفتار بچه‌گانه تلقی می‌شوند، با شوکر مورد حمله قرار گرفته‌اند. شاهد مدعا: در پنسیلوانیا، یک پسر ده ساله به خاطر اینکه صرفاً با استفاده از دست‌ها و قدرت تخیل خود، یک تیر خیالی را به سوی یکی از همکلاسی‌هایش شلیک کرده بود، به حالت تعلیق درآمد. در کلرادو، یک پسربچه شش ساله 
به خاطر بوسیدن دست دختری در کلاسش که گلویش پیش او گیر کرده بود، معلق و متهم به آزار و اذیت جنسی شد. در آلاباما، یک نوجوان مرض قندی، پس از اینکه در خلال یک تعلیق درون مدرسه‌ای خوابش برده بود، محکم به قفسه بایگانی بسته و دستگیر شد. هفت دانش‌آموز در کارولینای شمالی به خاطر پرتاب بادکنک‌های آبی به عنوان بخشی از یک شیطنت مدرسه‌ای، دستگیر شدند.
آنچه که به طور خاص وحشتناک است به نظر می‌رسد این است که این چنین درس عبرت‌های اطاعت‌پذیری چگونه در شست‌وشوی مغزی جوانان جهت پذیرش نقش خود در یک دولت پلیسی، یا به عنوان مجرمین یا به عنوان نگهبانان زندان، تأثیرگذار هستند. جامعه‌شناس آلیس گافمن،3 به مدت شش سال، در یک محله شهری کم درآمد زندگی کرده، تأثیر یک چنین محیطی- یک نمونه کوچک از دولت پلیسی- را بر ساکنان آن به طور مستند مورد بررسی قرار داد. روایت او از بچه‌های محله که نقش دزد و پلیس را بازی می‌کردند شاهد گویایی است از اینکه چگونه به طور پیوسته در معرض تفتیش بدنی، برهنه‌سازی و معاینه بدنی، دیده‌بانی و دستگیر شدن قرار داشتن می‌تواند منجر به تبدیل شدن به مردمی بشود که به خود اجازه می‌دهند سیخونک زده شوند، هل داده شوند و لخت شوند:
گافمن گاهی اوقات مشاهده می‌کرد بچه‌هایی که بازی قدیمی دزد و پلیس را در خیابان بازی می‌کردند، بچه‌ای که نقش دزد را بازی می‌کرد حتی زحمت فرار کردن به خود نمی‌داد: من می‌دیدم که بچه‌ها از فرار کردن دست می‌کشند و دستهای‌شان را به پشت‌شان می‌چسبانند، انگار که دستبند به دست‌شان زده‌اند؛ بی آنکه ازآنها خواسته شده باشد، دست‌های‌شان را روی ماشین می‌گذارند، یا صاف روی زمین دراز می‌کشند و دستهای‌شان را روی سرشان می‌گذارند. بچه‌ها فریاد می‌زدند، «تو را زندانی خواهم کرد! تو را زندانی خواهم کرد، و تو هیچ‌گاه به خانه برنخواهی گشت!» من یک‌بار دیدم یک بچه شش ساله، شلوار بچه دیگری را پایین کشید تا سوراخ سمبه‌های‌ بدن او را جست‌وجو و تفتیش کند.»
بچه شما پیشاپیش به من تعلق دارد
آنچه که واقعاً تکان‌دهنده است، شباهت‌های بین شیوه‌های شست‌وشوی مغزی جوانان ما و شیوه‌های آلمان نازی با برنامه‌ها و اقدامات آشکار شست‌وشوی مغزی آموزش آن است. در واقع، موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده،4 شناخت ارزشمندی از آموزش در دولت نازی، که باعث جلب حمایت «میلیون‌ها جوان آلمانی از نازیسم در کلاس‌ها و از طریق فعالیت‌های فوق برنامه» بود، در اختیار ما می‌گذارد. این شباهت‌ها شگفت‌انگیزند.، از اخراج معلمانی که «از نظر سیاسی غیرقابل اعتماد» انگاشته می‌شدند، گرفته تا معرفی کتاب‌های درسی‌ای که اطاعت از مقامات دولتی و نظامی‌گری را به دانش‌آموزان تعلیم می‌داد. «بازی‌های روی تخته5 و اسباب‌بازی‌های بچه‌ها هم به عنوان شیوه دیگری به منظور گسترش نژادپرستی و تبلیغات سیاسی برای جوانان آلمانی به کار گرفته می‌شدند.» و نیز جوانان هیتلر6 وجود داشتند، یک گروه از جوانان شبه نظامی با هدف تربیت جوانان برای خدمت در نیروهای مسلح و حکومت در آینده.
هیتلر خودش ارزش شست‌وشوی مغزی جوانان را می‌شناخت. همان‌طور که او خاطر نشان کرد، «وقتی یک حریف اعلام می‌کند من به طرفداری از تو تغییر موضع نمی‌دهم، تو هم مرا در کنار خود نخواهی یافت، من به آرامی می‌گویم، بچه شما پیشاپیش به من تعلق دارد. یک ملت برای همیشه حیات دارد. تو چی هستی؟ تو خواهی مرد. اما فرزندان تو اکنون در اردوگاه جدید ایستاده‌اند. به زودی آنها هیچ چیز دیگری به‌جز این جامعه جدید را نخواهند شناخت.»
پانوشت‌ها:
 1-Emily Bloomenthal
2- New York University Review of Law and Social Change
3- Alice Goffman
4- United States Holocaust Memorial Museum
5- بازی روی تخته (Board Game)، مانند نزد نرد یا شطرنج، یک بازی روی میزی است که در آن مهره‌ها براساس یک سلسله قواعد روی یک صفحه از قبل علامت‌گذاری شده جابه‌جا و یا حرکت داده می‌شوند، یک چیزی شبیه بازی ماروپله. برخی از این بازی‌ها براساس استراتژی محض هستند.، اما در بسیاری از آنها عناصر شانس، مؤثر است و برخی هم صرفاً شانسی هستند و هیچ نیاز به مهارت خاصی نیست. این بازی‌ها در ابتدا نمایش نبرد بین دو ارتش بودند و هنوز اغلب بازی‌های صفحه‌دار بر شکست دشمن از طریق کسب موقعیت و یا امتیاز استوار هستند.
6- Hitler Youth