kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۷۲۸۳
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۱
به بهانه آسمانی شدن مادر شهید حسن تاجیک قوئینک

گل‌های بهـاری

 
 
 
 
مادر گرامی شهید والامقام حسن تاجیک قوئینک، چندی قبل در اثر کهولت سن به دیار باقی شتافت. حسن تاجیک، از رزمندگان دلاور جبهه‌های حق بود که دهم فروردین سال 1338 متولد شد و نوزدهم بهمن سال 1360 هم به شهادت رسید. به همین بهانه، به یادبود این شهید و مادر گرامی‌اش پرداختیم.
***
حسین تاجیک، برادر شهید حسن تاجیک درباره او بیان کرد: برادرم در صنایع دفاع کار می‌کرد و به صورت داوطلبانه و به‌عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد. دو ماه در جبهه بود و بعد به شهادت رسید.
شهید حسن تاجیک نیز مثل خیلی دیگر از جوانان آن دوران، دارای روحیات و تفکرات انقلابی بود و از همان اول انقلاب در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد. به امام خمینی(ره) علاقه بسیار زیادی داشت و به معنی واقعی کلمه، پیرو خط امام بود. به همین دلیل هم در کنار کار در صنایع دفاع، در بسیج هم فعال بود. اعتقاد به این داشت که هدف از جنگ تحمیلی دشمن علیه ایران درواقع جنگ با دین و انقلاب ماست و ما هم وظیفه داریم برای حفظ دین و انقلاب و ناموس و تمامیت ارضی کشورمان به جبهه برویم.
آن موقع تلفن نداشتیم و دائم برای ما نامه می‌نوشت و ارسال می‌کرد و در این نامه‌ها بر دفاع از انقلاب و پیروی از امام و اینکه خودش را فرزند حضرت زهرا(س) می‌داند تأکید داشت. جالب این است که بعضی از نامه‌هایش بعد از شهادتش تازه به ما رسیدند!
وی درباره چگونگی شهادت حسن تاجیک هم گفت: وی در خط مقدم جبهه بستان، تنگه چذابه بود و در اثر شلیک خمپاره و اصابت آن به سنگرشان همراه چند نفر دیگر از همرزمانشان به شهادت رسیدند. 
تاجیک درباره نحوه مطلع شدن از شهادت برادرش هم توضیح داد: تعدادی از همکاران‌شان آمدند جلوی درب منزل و از شهادت برادرمان خبر دادند و خواستند تا به پزشکی قانونی برویم و پیکر شهید را شناسایی کنیم. من خودم به اتفاق برادرم و تعدادی از بچه محل‌هایمان به مرکز پزشکی قانونی در حسن آباد تهران رفتیم و کار شناسایی تا ساعت 11 شب طول کشید و انجام شد. همه سر و صورت برادرم سوخته و دود گرفته بود. البته من در آن لحظه فقط چهره او را دیدم و بعدا موقع تشییع متوجه شدیم که یکی از پاهایش هم قطع شده بود. لحظات سخت و دردناکی بود.
او درباره واکنش مادر شهید حسن تاجیک هم گفت: مادر شهید از این واقعه پر‌پر می‌زدند و خیلی سخت کنار آمد. عکس برادرم همیشه روبه‌روی مادرم بود و یک لحظه از آن جدا نشد. حتی آخرین لحظات عمرشان، دائم می‌گفتند که حسنم، دارم میام پیشت!
وی درباره پدر شهید هم بیان کرد: پدرم کشاورز بود و سر زمین کشاورزی کار می‌کرد. یک‌بار با برادر دیگرم رفتیم سر زمین دنبالش تا به مهمانی برویم. با اینکه 15 سال از شهادت برادرم می‌گذشت اما وقتی به سر سه راه نزدیک خانه رسیدیم، پدرم متوقف شد و به سر خیابان نگاه می‌کرد. وقتی به او گفتیم که حسن شهید شده و رفته، پدرم گفت که من تا قیام قیامت چشمم به خیابان است شاید حسن برگردد. 
برادر شهید حسن تاجیک در ادامه اضافه کرد: شهادت برادرم روی خانواده ما خیلی تأثیر گذاشت و مسیر زندگی پدر و مادرمان را تا آخر عمرشان تغییر داد. به‌طور مثال هر سال سالگرد شهید را برگزار کردند. بعدا هم که پدرم به رحمت خدا رفت، به خاطر وصیت شفاهی پدرم به من، همان‌طور مراسم را برگزار می‌کنیم. تا به حال سست نشده‌ایم و هنوز هم شهادت بردارم برای ما تازگی دارد.
وی همچنین یادآور شد: در یکی از سال‌هایی که برای برادرم مراسم سالگرد گرفتیم، یک دیگ روی اجاق قرار داشت و قصد داشتم برنج را درونش بریزم اما ناگهان در مقابل چشمان من و چند نفر دیگر که اطراف دیگ بودند، نوری وارد دیگ شد و از آن خارج شد. بعدا از ورود و خروج این نور، رد پایی در دیگ دیده شد که به تعبیر ما رد پای حضرت علی‌اکبر، فرزند شهید امام حسین(ع) است. از همان لحظه دیگر در آن دیگ غذا نپختیم و برای توسل شدن نگهش داشته‌ایم. برخی از اقوام هم بعد از توسل به این دیگ، مشکلات‌شان حل شده است. 
محمدحسین تاجیک پسرخاله شهید نیز درباره وی گفت: وقتی که شهید بزرگوار حسن تاجیک به جبهه می‌رفتند خیلی سفارش آقای خامنه‌ای را می‌کردند و موقع انتخابات می‌گفتند که به این سید بزرگوار رای بدهید و به‌طور کلی خیلی از ایشان تعریف می‌کردند.
وی افزود: شهید حسن تاجیک خیلی خوش برخورد و مهربان بودند. مهمان نوازی از خصوصیات بارز این شهید بود، طوری که وقتی به منزلش می‌رفتیم، آن‌قدر خوشحال می‌شد و با برخورد خوبش باعث می‌شد آدم در کنارش احساس راحتی کند. البته این خوبی و مهربانی این شهید بزرگوار از پدر و مادر گرامی ایشان به ارث رسیده بود. پدر و مادر شهید حسن تاجیک نیز خیلی مهمان‌نواز بودند و وقتی به منزل آنها می‌رفتیم آن‌قدر با روی خوش از مهمانان پذیرایی می‌شد که انگار منزل خودت هستی. در کل می‌خواستم بگویم که روحیات این شهید بزرگوار از دیدگاه دوستان و همکاران و همسایگان و اقوام آن‌قدر زبانزد و به‌یادماندنی است که فراموش نشده است.
تاجیک در ادامه گفت: از همرزمانش شنیده بودم که چند شب قبل از شهادت به اتفاق دوستش شهید شهید رستگار خواب دیده بودند که اعلامیه شهادت‌شان به دیوار خورده است. هر دو نفرشان با هم همین خواب را دیده بودند و در نهایت نیز هر دو به شهادت رسیدند.
***
در وصیت‌نامه شهید حسن تاجیک آمده است: 
بسم الله الرحمن الرحیم
به‌نام خداوند بخشنده مهربان
الله اکبر/ خمینی رهبر
شکر می‌کنم تو را ‌ای خدای کریم که به من عقل و آن بینش را دادی که بتوانم در این دنیای فانی خود را بشناسم و راهی را انتخاب کنم که راه انبیاء باشد و راهی را بروم که حسین و یاران او رفتند و راهی را بروم که شهیدان گلگون‌کفن دیارم رفتند و شکر می‌کنم تو را که رهبری عالی‌قدر به من دادی که سربازیش برایم افتخار باشد و مردن در راه او در جوار مردان پاک قرار گرفتن باشد.
و شکر می‌کنم تو را که مرا به کسانی دادی که همیشه در راه اسلام و به ‌فکر اسلام می‌باشند و من را آنچنان پرورش دادند که من توانستم تو را و پیامبرت و امامان بر حقت را و نایب بر حقش را بشناسم و به افتخاری برسم که آرزوی مردان پاک و مومن می‌باشد و سلام و درود من بر امام کبیر و رهبر عالی‌مقام نائب‌الامام الامام خمینی.
و سلام درود به شهیدان به خون خفته و سلام درود به امت شهیدپرور ایران و سلام و درود به برادرانی که شب روز در تلاش و تدارک برادران رزمنده‌مان می‌باشند خداوند ان‌شاءالله همیشه یار و یاورتان باشد‌ای برادران و خواهران بدانید که همان‌طور رهبرمان فرمود تا کفر و ظلم در جهان است و در برابر اسلام صف‌آرایی کرده ما خواهیم جنگید و ما خدا را شکر می‌کنیم که جوانان و امت ما آنچنان عاشق شهادت می‌باشند که اصحاب امام حسین‌(ع) بودند.
و ما در همین‌جا به تمام زورگویان و ظالمان جهان اعلام می‌داریم که ما انقلاب‌مان را به تمامی جهان صادر خواهیم کرد و این انقلاب صددرصد اسلامی را تا انقلاب جهانی مهدی صاحب زمان(عج) به رهبری امام خمینی ادامه خواهیم داد و تا آخرین تفاله این زورگویان و کافران و منافقین را به زباله‌دان تاریخ نریزیم از پای نخواهیم افتاد و به یاری حق‌تعالی پرچم پرافتخار اسلام را در بلندترین قله جهان خواهیم برافراشت ان‌شاء‌الله.
و در پایان پیروزی اسلام و مسلمین را از خدای تبارک و تعالی خواهانم و از خدای بزرگ می‌خواهم که شما را در انجام وظیفه خود یاری فرماید و سلامتی رهبر کبیر انقلاب اسلامی عمر آن حضرت را تا انقلاب مهدی(عج) از خدای کریم طلب می‌دارم.
خدانگهدار همه شما و رهبر کبیرمان باشد 
 والسلام علیکم و رحمه و برکاته