kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۸۱۰۴
تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۴۰۰ - ۱۹:۳۵

تعامل امام صادق(ع) با جریان‌های فکری مخالف(پرسش و پاسخ)

پرسش:
شرایط و مقتضیات زمان در عصر امام صادق(ع) چگونه بود و آن حضرت با افراد و جریان‌های فکری مخالف خود چگونه تعامل می‌کردند؟
پاسخ:
مقایسه زمان امام حسین(ع) و زمان امام صادق(ع)
1- در زمان امام حسین(ع) یک مسئله بیشتر برای دنیای اسلام وجود نداشت که همان مسئله حکومت و خلافت بود همه عوامل را همان حکومت و دستگاه خلافت تشکیل می‌داد، و بر جمیع شئون حکومت نفوذ کامل داشت.
2- معاویه یک بساط دیکتاتوری عجیب و فوق‌العاده‌ای را داشت که اجازه نفس کشیدن به کسی نمی‌داد. در همه نماز جمعه‌ها امیرالمومنین(ع) را لعن می‌کردند و در حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) آن حضرت را بالای منبر در مسجد پیغمبر(ص) لعن می‌کردند!
3- تاریخ امام حسین(ع) در دوران حکومت معاویه یعنی بعد از شهادت امام علی(ع) تا شهادت خود امام حسین(ع) یک تاریخ مجهولی است
هیچ کس سخنی، خبری، خطبه‌ای و ملاقاتی را از امام حسین(ع) نقل نمی‌کند و اهل بیت(ع) در انزوای عجیبی قرار گرفته بودند!
4- در اواخر دوره بنی امیه که منجر به سقوط آنها شد و در ابتدای دوره بنی عباس اوضاع و شرایط تغییر کرد: اولاً حریت فکری در میان مردم پیدا شد و ثانیاً شور و نشاط علمی در میان مردم پدید آمد که در تاریخ بشر
کم سابقه است.
5- حرکت و جنبش علمی پرشوری در عرصه علوم اسلامی (علوم مستقیم مرتبط به اسلام) مثل علم قرائت، علم تفسیر، علم حدیث علم فقه، مسائل مربوط به علم کلام و علوم مربوط به ادبیات و علوم غیر اسلامی و بشری مثل طب، ریاضیات و نجوم پدیدار شد.
6- نژادهای دیگر غیر عرب شامل ایرانی‌ها، مصری‌ها و سوریه‌ای‌ها و... وارد دنیای اسلام شده بودند و این شرایط اختلاف علل و نژادها به طور طبیعی بستر تمدن‌سازی آن عصر بود و زمینه تبادل افکار مختلف را فراهم می‌ساخت.
7- در چنین شرایطی یک مرتبه جنگ عقاید بازارش داغ می‌شود، در علم قرائت و تفسیر قرآن و مباحث فقهی و کلامی جدال و مناقشات فراوانی به وجود آمد، و طبقه‌ای به نام زنادقه که از اساس منکر خدا و ادیان بودند پیدا شد که آزادی کامل داشتند و در مکه و مدینه و مسجدالنبی می‌نشستند و آزادانه حرفهایشان را می‌زدند.
8- جریان دیگری که در این شرایط به وجود آمد، جریان خشکه مقدس متصوفه است که طرفداران زیادی پیدا کردند و در کمال آزادی حرفهای خودشان را می‌گفتند. خوارج و مرجئه نیز نحله‌های دیگری بودند که در بیان عقاید خود آزادی کامل داشتند.
چگونگی مواجهه امام صادق(ع) با افراد و جریان‌های فکری
1- در عصر امام صادق(ع) که شرایط تقابل افکار و اندیشه‌ها و نژادهای مختلف مسلمان و غیر مسلمان به وجود آمده بود. امام صادق(ع) با همه این افکار و عقاید مختلف مواجه بود و با تعامل علمی و منطقی، بحث و مناظره و تعلیم و تربیت را الگوی رسالت الهی خود قرار داد و آموزه‌های وحیانی را هر چه پربارتر و غنی‌تر به بشریت عرضه کرد.
2- امام صادق(ع) با تربیت چهار هزار شاگرد در مکتب تعلیم و تربیت خود قویترین و نیرومندترین مکتبهای فقهی آن زمان بود به طوری که اهل تسنن هم قبول دارند و تمام امامهای آنها یا بی‌واسطه و یا با واسطه شاگرد امام صادق(ع) بودند.
3- در رأس ائمه اهل تسنن «ابوحنیفه» است که دو سال شاگرد
امام صادق(ع) بوده و این جمله را ما در کتابهای خود آنها می‌خوانیم که او گفت: «لولا السنتان لهلک النعمان» اگر آن دو سال (شاگردی) نبود، نعمان از بین رفته بود. (نعمان اسم ابوحنیفه است. اسمش «نعمان ابن ثابت ابن زوطی ابن مرزبان»
است که اجدادش ایرانی هستند). «مالک ابن انس» که امام دیگر اهل تسنن است نیز معاصر امام صادق(ع) است. او هم نزد امام می‌آمد و به شاگردی امام افتخار می‌کرد. شافعی در دوره بعد بود ولی شاگردی شاگردان ابوحنیفه و مالک ابن انس را کرده و بالاخره احمد ابن حنبل نیز سلسله نسبش در شاگردی به امام صادق(ع) می‌رسد.
4- در زمان امام صادق(ع) مناقشات عقلی و فلسفی در تمام جوامع اسلامی عمومیت پیدا کرد و در حقیقت اولین کسی که مدارس عقلی را در دنیای اسلام تأسیس کرد آن حضرت بود و لذا برخلاف اهل تسنن در کتابهای حدیث شیعه اولین مبحث «کتاب العقل و الجهل» می‌باشد و بعد از آن وارد کتاب التوحید می‌شویم که مباحث کلامی در آن مطرح می‌شود.
5- «جابرابن حیان» یکی دیگر از شاگردان امام صادق(ع) است که در حدود یکصد و پنجاه کتاب را به او نسبت می‌دهند و بیشتر این کتابها در علوم عقلی است و علم کیمیا (شیمی) و امروزه او را پدر علم شیمی دنیا می‌نامند. و این نشان می‌دهد که آن حضرت در حوزه‌های مختلف شاگرد تربیت کرده است.
6- شاگرد دیگر امام صادق(ع) «هشام ابن حکم» است، و این فرد یک نابغه علمی بود و بر تمام متکلمین زمان خودش برتری داشت و بر همه آنها در مباحثات و مناقشات علمی پیروز می‌شد.
بنابراین چنین شرایطی از نظر فرهنگی برای هیچ یک از امامان گذشته فراهم نبود و آن حضرت به بهترین نحو ممکن از آن در جهت غنای مکتب تشیع استفاده کرد و اگر امام حسین(ع) و یا امامان دیگر هم در این زمان بودند قطعاً به همین شکل عمل می‌کردند. عوامل مؤثر هم در ایجاد این بستر و شرایط سه عامل بود! 1- محیط مذهبی و تلاش مردم برای کسب علوم و معارف 2- ورود نژادهای مختلف به دنیای اسلام با توانمندیهای علمی مختلف 3- جهان وطنی اسلامی یعنی هر جا اسلام هست آنجا وطن است.