وابستگیهای نابجا
محمد مهدی رشادتی
تقدّم خانواده بر دیگران
از دیدگاه قرآن کریم، خانواده نخستین کانون رشد و مایه آرامش بشری است. (روم 21 و اعراف 189 ) و مراقبت از آن مسئولیّتی سنگین بهشمار آمده و موجب نجات آدمی از رنج و عذاب دنیایی و آخرتی خواهد گردید.
در فرهنگ اسلامی اولویّت و تقدّم خانواده بر سایرکانونهای بیرونی، یک اصل بسیار مهمّ بهحساب میآید و روایات فراوانی بر آن دلالت میکند.
رسول خدا (ص) فرمود: «هر گاه خداوند به یکی از شما خیری عطا کرد، ابتدا خود و خانوادهاش را از آن بهرهمند سازد. از خانواده آغاز کنید و هر کسی نزدیکتر است، مقدّم بدارید» «بهترین شما کسانی هستند که برای خانواده خود بهترین باشند و من برای خانواده خودم، بهترین شما هستم » (مفاتیح الحیاهْ،ً ص 236 و 234 )
با همه این توصیفات، برخی از خانمها و یا آقایان پس از ازدواج و ورود به عرصه جدید زندگی، هنوز اولویّت فکر و عملشان، محفلهای بیرون از کانون خانواده خود است.
ارتباطات بیحدّ و اندازه و افراطی با خویشان، رفیقان و همکاران چه بهصورت مستقیم و چه از طریق فضای مجازی مانند اینترنت و تلفن همراه و... وقتی که سایه خود را بر زندگی مشترک بیندازد و استقلال آنان را در معرض آسیب قرار دهد، قدر مسلّم به تدریج مشکلاتی را برای همسران پدید خواهد آورد.
در این مقاله به اختصار به مهمترین این نوع وابستگیها و دلبستگیهای نابجا، اشاره میشود و برای اصلاح اینگونه از ارتباطات، نکاتی بیان خواهد شد.
***
وابستگی به پدر و مادر و خویشان درجه یک
علاقهمندی به والدین و نیز دوست داشتن خواهر و برادر و احترام ویژه آنان و حفظ ارتباطات اجتماعی با ایشان از باب قاعده «صله رحم» به طور قطع از امتیازات و افتخارات تربیتی ما مسلمانان است. این سنّت بسیار ارزشمند را باید با قوّت هر چه بیشتر پاسداشت.
در این میان حفظ شأن و منزلت پدر و مادر در تعالیم اسلامی از اهمیّت فوقالعادهای برخوردار است. تا آنجا که کوچکترین اهانت و تندی و بیاحترامی به آنان گرچه به زبان باشد، از سوی خدای متعال به شدّت نهی شده است. (اسراء، 23) مقام والدین از چنان جایگاهی برخوردار است که خداوند در قرآن مجید در چهار نوبت، پس از پرستش خود، به انسانها فرمان اکید میدهد که به پدر و مادر خویش «احسان» نمایند. (بقره 83، نساء 36، انعام 151، و اسراء 23)
در یک مورد توصیه میکند که به آنها کوچکترین حرفی که حاکی از بیاحترامی باشد، نگویید. (اسراء، 23) دیدار و رفت و آمد همیشگی با آنان و کمک و دستگیری از ایشان بینهایت مورد تاکید اسلام است.
پدران و مادران عزیز در بسیاری از عرصههای زندگی میتوانند نمونه و الگوی بسیار ارزشمندی برای فرزندان باشند. رفتار و منش آنان، مهربانی و عطوفت و علاقهمندی بدون چشمداشت ایشان نسبت به بچهها، سلامت مالی و سلامت اخلاقی آنها، مردم دوستی و همیاری جمعی آنان، سخاوتمندی و قناعتورزی ایشان، فداکاری و گذشت آنها، تلاش و مقاومت و صبر آنان در سختیها و فراز و نشیبهای دنیا و... میتواند سرمشق خوبی برای همسران باشد.
همسران گرامی باید از این موهبت الهی و فرصت استثنایی کمال استفاده را بکنند.
البته همه پدران و مادران مثل هم نیستند. گاهی برخی از آنها توقّعات و انتظاراتشان از حد معمول فراتر میرود و به تدریج خواسته یا ناخواسته ممکن است دخالتهای نادرست در زندگی همسران داشته باشند. در اینگونه موارد خاصّ دختر و پسر پس از ازدواج لازم است. تا حدودی «استقلال» خود را حفظ نمایند.
«استقلال خانواده» به این معناست که اختلافات ناپسند و سلیقهها و موضعگیریها و رفتارهای متفاوت و گاه متضادّ خویشان و نزدیکان خانم یا آقا «تأثیر قابل ملاحظهای» در زندگی مشترک همسران نداشته باشد.
مثلاً علاقههای خاصّ والدین و خواهران و برادران به اموری مانند رنگ لباس، نوع فرش، شغل، تفریحات و پذیراییها... باعث ایجاد اختلاف بین زوجین نگردد. یا مثلاً بدگویی و بدگمانی آنان نتواند میان زن و مرد کدورت و بدبینی ایجاد نماید. و یا مثلاً اختلافات و نزاعهای برخی از فامیل با یکدیگر، در زندگی خانوادگی همسران تأثیر منفی نداشته باشد.
خلاصه اینکه استقلال خانواده این است که
« تکانههای اخلاقی و رفتاری گروههای بیرون از خانواده» نتواند تأثیرات منفی قابل توجهای در درون زندگی مشترک همسران داشته باشد.
البته کمتر خانوادهای را میتوان پیدا کرد که از محیط بیرونی، تأثیرپذیری نداشته باشد. عمده این است که زن و شوهر، ضروری است که با تدبیر صحیح و دوراندیشی خود، از تأثیرات و دخالتهای منفی و حداکثری آنان جلوگیری نمایند.
این را هم فراموش نکنیم که بیشتر مواقع پدران و مادران و حتی اقوام، از روی دلسوزی و علاقهمندی، کارشان به دخالت میکشد. در این شرایط همسران باید با همفکری و مشورت و اخلاقی نرم و لطیف، تلاش کنند تا قضایا را حل و فصل و مدیریّت نمایند تا آسیب کمتری به زندگی وارد شود.
خواهر و برادر گرامی تا میتوانید، بکوشید در هر امری مادر و پدر خودتان را راضی کنید.
به یاد داشته باشیم که جلب رضایت پدر و مادر در همه عرصههای زندگی، از علل اصلی و از دریچههای ورود به عالم خوشبختی و موفقیّت و سعادتمندی است.
بهطور خلاصه، احترام والدین و خویشان و رسیدگی به مشکلات و دغدغههای آنان یک مسئله است و حفظ « استقلال » خانواده در رأی و تصمیم و انتخاب و اختیار، یک مسئله دیگر میباشد. سلّط والدین از یک طرف و حفظ شأن آنان از طرف دیگر، نباید بهگونهای باشد که اختیار و انتخاب و آزادی را از زن و شوهر سلب نماید. وقتی این حدود و مرزها رعایت شود، زندگی در مسیر صحیح قرار خواهد گرفت.
رهبر معظّم انقلاب میفرماید: « باید جوانها را هدایت کرد، امّا در جزئیّات امور آنها نباید خیلی دخالت کرد که زندگی برای آنها مشکل شود... مبادا بعضیها با دخالتهای خودشان، و برخیها با کم ظرفیّتی
و خوی بچگی خودشان، این بنای مستحکم را به اندک چیزی متزلزل کنند. اگر همسران دیدند، دخالتهای آنها دارد این زن و شوهر را نسبت به هم دل چرکین میکند، دیگر اجازه ندارند دخالت کنند... بزرگترها دخالت نباید بکنند... بگذارند زندگیشان را بکنند. مبادا خدای ناکرده بزرگترها بیایند پیش یکی از زوجین، از آن دیگری بدگویی کنند، یک چیزی بگویند دلخوری درست کنند، بلکه باید بزرگترها سعی کنند بیشتر اینها را به هم نزدیک نمایند و دلهایشان را بههم متّصلتر کنند... (مطلع عشق ص 128)
آیا باید از مادرم اطاعت کنم یا از شوهرم؟
من دانشجوی پزشکی هستم و حدود یک سال پیش ازدواج کردم. دو برادر دارم و چون تنها دختر خانواده بودم، مادرم توقّعات و انتظارات زیادی از من داشته است.
همیشه انتظار داشت با مردی ازدواح کنم که او میپسندد. بالاخره با رضایت نسبی مادرم و پا درمیانی برادرانم ازدواج انجام شد.
از همان روزهای اوّل بهانهگیریها و مانعتراشیها و خرجتراشیها و ناسازگاریهای مادرم شروع شد. من را پیش همسر و مادر شوهرم شرمنده میکرد، زیرا آنان با من بسیار مدارا میکردند. نحوه رفتار مادرم با همسرم و خانواده او و دخالتهای نابجایش، رفت و آمدها، تلفنها و حرفهای توهینآمیز او مرا اذیّت میکند.
حتی مرا تشویق میکند که باید از شوهرت طلاق بگیری. تو باید از من اطاعت کنی. حرف شوهرت را گوش نکن و الّا تو را نفرین میکنم. حاج آقا مرا راهنمایی کنید. آیا باید از مادرم اطاعت کنم و یا از شوهرم؟
رضایت و اطاعت از پدر و مادر تا هنگامی مقدّم است که دختر میثاق ازدواج نبسته است. امّا وقتی که پیمان مقدّس ازدواج را امضاء نمود، وظیفهاش تغییر میکند.
«خوب شوهرداری کردن» برترین وظیفه او میشود و شوهر بیشترین حق را بر او پیدا میکند. بنابر این باید شما با شوهر خود موافقت داشته و از او اطاعتنمایید و نه از مادر خود. سعی کنید با عمل و همراه با ادب و احترام به مادر خود تفهیم کنید که با سخنان ناروا و دخالتهای نابجایش موافق نیستید و از زندگی دلسرد نمیشوید و هیچ گاه با شوهر خود و مادر او ناسازگاری و بیمهری نخواهید کرد. به این ترتیب او میفهمد که کارها و گفتارهایش بیتأثیر است و به تدریج از دخالتهای بیمورد خود میکاهد. (اخلاق در خانواده ص 348)
وابستگی به رفیقان
رفیقبازی یکی از معضلاتی است که امروزه دامنگیر زندگیهای مشترک زوجها شده است. اگر در گذشته این سنّت و رویه غلط مختص مردان بود، امّا اکنون بعضی از زنان نیز درگیر رفیق بازی شده و تفریح و خوشگذرانی با دوستان شان را به بودن در کنار همسر و خانواده خود، ترجیح میدهند.
مرد میگوید: زنم دوستانش را به من ترجیح میدهد. زن میگوید : اکثراً همسرم وقت فراغت خود را با رفیقان میگذراند و به من بیتوجّهی میکند.
بدیهی است که در روابط اجتماعی، انسانها با یک دیگر انس و الفت پیدا میکنند و برخی از آنان بهخاطر مشابهت و سنخیّت بیشتر، با هم رفیق و همراه میشوند. این رفاقت در مناسبات فرهنگی و اجتماعی یک نیاز عمومی و فطری است وگریزی هم از آن نمیباشد.
آنچه در این نوشتار مورد تاکید قرار میگیرد، این است که دختر و پسر بعد از تشکیل خانواده و آغاز زندگی مشترک، بسیار ضروری است که این نوع از مناسبات و روابط دوستانه و رفیقانه را «مدیریت» کنند تا آسیبی به خانواده وارد نسازد...
رفت و آمدها، تفریحات و گردشها، گعدهای دوستانه، مهمانیهای گوناگون و... به جدّ باید ساماندهی شود. داشتن دوستان سالم و صالح از امتیازات یک انسان است. امّا روابط با آنان را باید به شدّت و با دقت فراوان تدبیر نمود.
بسیار مناسب است که در اینجا بر اساس فرمایشات اهلبیت(ع) به ملاکها و نشانههای رفیق شایسته و صالح اشاره کنیم.
این شاخصها عبارتند از:
1- دیدار او آدمی را به یاد خدا بیندازد.
2- گفتارش به علم و دانش انسان بیفزاید.
3- رفتارش آدمی را به فکر قیامت و روز حساب و کتاب بیندازد.
4- ظاهر و باطن وی نسبت به دوستش یکی باشد.
5- زیبایی و خوشبختی دوست خود را زیبایی و خوشبختی خودش تلقی نماید.
6- مال و مقام، او را نسبت به دوستی و رفاقت با انسان تغییر ندهد.
7- از کمکرسانی و همراهی دریغ نکند.
8- دروغگو، بخیل، فاسق و گناهکار، احمق و نادان، قطعکننده رحم نباشد. (تحفالعقول، ص 385 و 479)
معاشرت و رفاقت با دوستان از چنان اهمیّتی برخوردار است که ملاک و میزان قضاوت درباره شخصیّت و منزلت اشخاص است.
حضرت سلیمان نبی(ع) فرمود: «در باره کسی قضاوت نکنید تا به دوستانش نظر افکنید. زیرا که انسان به وسیله دوستان و یاران خود شناخته میشود»
امیرالمومنین علی(ع) نیز فرمود: «هرگاه وضعیّت کسی برای شما مشتبه شد و دین او را نشناختید، به رفیقان وی نظر کنید. اگر آنان اهل دین باشند، او نیز پیرو آیین الهی است».(منهجالصادقین، ج 6، ص 371 )
تو اوّل بگو با کیان زیستی
پس آنگه بگویم که تو کیستی
(سعدی)
واضح است که سخن ما درباره دوستان خوب است و صد البته رفیقان ناباب و ناسالم، از حوزه بحث خارج است و در پرهیز نمودن و دوری کردن از اینگونه اشخاص منحرفتردیدی وجود ندارد.
چنانچه روابط زن و شوهر با دوستان خود کنترل نشود و هر از گاهی رفیقبازی آنان گل کند و حدّ و مرزی برای آن قائل نباشند، چه بسا لطمات جبرانناپذیری بر زندگی ایشان وارد خواهد ساخت.
وابستگی بیش از اندازه به کار و شغل
جای هیچگونه بحثی نیست که زندگی هزینه دارد و برای گذراندن زندگی معمولاً مردان متناسب با توانمندیهای خود، شغلی را انتخاب میکنند. با این حال نباید از خانواده خود غافل شد. کار درآمدزا، لازم است ولی برای خانواده و درخدمت آنها باید باشد.
اگر مرد کاری را هم انجام میدهد برای خوشبختی و سعادت و آرامش خانواده میباشد. بنابراین تا آنجا که ممکن است همسر و فرزندان نباید تحتالشعاع شغل آقا قرار گرفته و از آنان غافل شود.
مقام معظم رهبری در اینباره میفرماید: «ما به مردها همیشه سفارش میکنیم، وقتی کار دارند، اشتغال دارند، از خانه و زندگی قهر نکنند. بعضیها صبح اوّل وقت میروند بیرون تا ساعت ده شب... سفارش ما این است که حتی ظهرها بروند با زن و بچّهشان باشند. در محیط خانوادگی غذایشان را بخورند، یک ساعتی با هم باشند. بعد دنبال کارشان بروند. شبها هم در صورت امکان زودتر بروند و بچهها را ببینند. ملاقات و دیدار خانوادگی حقیقی داشته باشند».(مطلع عشق، ص 142)
وابستگی به فضای مجازی
بسیار روشن است که امروزه در دنیای مدرن، وابستگی افراطی به فضای مجازی به معضل بزرگ خانوادهها تبدیل شده است.
سرگرم شدن طولانی مدّت به گوشیهای تلفن همراه و سرک کشیدنهای متوالی به پیامرسانهای گوناگون و تماشای فیلمها و برنامههای ماهوارهای و تولیدات شبکههای خصوصی و اینترنتی و... از امور رایج نسل حاضر شده است.
درباره تأثیرات مخرّب حاکمیّت فضای مجازی در زندگی مردم از جهات گوناگون فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و روابط خانوادگی، بحثهای کارشناسی فراوانی صورت گرفته است.
جای تردید نیست که در قرن حاضر، فضای مجازی یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر روابط میان انسانها شناخته میشود. در گذشته والدین و مربیان و محیط اجتماعی، ساختار شخصیّتی افراد را شکل میدادند و امروز فضای مجازی رها شده، خود را در صدر این عوامل قرار داده است.
در اینجا مناسب نمیدانیم که از میزان آسیبهای اجتماعی و خانوادگی این فضا بر خانوادهها و میزان مراجعه زنان و مردان به دادگاههای مدنی به زبان آمار سخن به میان آوریم. بنابراین بسیار ضروری است که خانوادههای محترم از مزایای فضای مجازی استفاده کنند و در ضمن بکوشند تا اوقات فراغت خود را تدبیر و تنظیم کرده و به نحوی که اسیر تسلّط صورت و سیرت این فضای رها شده، نشوند.
چه باید کرد؟
چنانکه روابط زن و شوهر با خویشان و دوستان و مشاغل خود بهصورت متعارف و معقول است، در این حالت نیازی به اصلاح روابط نیست و در واقع وضعیّت آنان مطلوب است.
امّا اگر روابط هر کدام از همسران، حالت افراطگونه به خود گرفت و در واقع ارتباطات او زندگی آنها را تحتالشّعاع قرار میدهد و ممکن است صدماتی به روابط زناشویی وارد سازد، در این وضعیت بهنظر میرسد که پیشنهادات زیر میتواند زندگی همسران گرامی را بیش از پیش شیرین و زیبا نماید.
1- محدودسازی و نه حذف
اولین نکته مهم این است که روابط با دیگران را اعم از والدین، دوستان و همکاران و... به هیچ وجه نباید «حذف» کرد. شایسته نیست که آدمی خود را از اینگونه ارتباطات ضروری و امتیازات اجتماعی محروم سازد.
صحبت کردن از حذف روابط موجب میشود که همسران موضعگیریهای تند و سختی داشته باشند و در این صورت بدیهی است که نه تنها موضوع و معضل حل نمیشود بلکه مشکلات جدیدی را
سر راه آنان بهوجود خواهد آورد.
خانم و یا آقا با اخلاق نرم و پسندیده و رفتار مهربانانه و صمیمیبدون استفاده از واژههای دستوری و تحکّمآمیز، همسر خود را در مدیریّت روابط دوستان و سایر گروهها تشویق و راهنمایی میکند.
این را فراموش نمیکنیم که تحمیل عقیده و اجبار و اصرار کردن و تندخویی، هیچگاه جواب صحیحی در پی ندارد، بلکه وضعیّت را پیچیدهتر و سختتر میسازد.
2- افزایش جاذبهها و کاهش دافعهها
بدیهی است که بودن در کنار برخی از خویشان و دوستان لذتبخش است و شیرینیهای خاصّ خود را دارد. این روابط، قطعاً جذّابیّتهایی دارد.
افراد در دورهمیها، هم لذّت میبرند و هم احساس آرامش خاطر دارند و همدلی و هماهنگی میانشان برقرار است. خلاصه اینکه با رفیقان بودن، گویی استرس و اضطراب و نگرانی ندارد.
زن و شوهر عاقل و هوشیار، باید در زندگی زناشویی خود فرصتها و زمینههای زیبا و جذّاب را برای یکدیگر فراهم سازند. و از سوی دیگر بسیار مراقبت نمایند تا زمینهها و عوامل نگرانکننده و تنشزا و اضطرابآفرین، وارد حیاط خلوت زندگیشان نشود. لذّت با هم بودن را به یکدیگر بچشانند. آرامش خاطر هم را فراهم کنند. همدلی و همراهی را میان خود ایجاد و تقویت کنند. هرگونه فشار روانی و استرسزا را از محیط خانه و اعضای خانواده خویش دور سازند. آنگاه خواهند دید که روابطشان بینهایت صمیمی و گرم و لذّت بخش خواهد شد.
عوامل تحکیم خانواده
خواهر و برادر گرامی، اگر خواهان زندگی شیرین و شیرینتر هستید و میخواهید مثل دو رفیق شفیق همیشه در کنار هم خوشبخت و شاداب باشید، سعینمایید عوامل زیر را در کانون خانواده خویش ایجاد کنید و آنها را روزبهروز در خودتان مستحکم و پایدار سازید:
1- نسبت به یکدیگر انصاف داشته باشید. با هدیه دادن دل همسرتان را جذب کنید، در رویدادها و حوادث دوران زندگی با هم سازش و مدارا داشته باشید.
2- همیشه صادق و رو راست باشید، اشتباهات و خطاهای یکدیگر را نادیده گرفته و همدیگر را ببخشید، عیبها و نقصهای هم را به رخ یکدیگر نکشید، نسبت به هم خوش گمان و حسن نیّت داشته باشید، در مراحل مختلف زندگی احترام دیگری را حفظ کنید.
3- در کارها و امور مهمّ با هم مشورت و همفکرینمایید، انتظارات و خواستههای طبیعی جنسی را بر آورده سازید، لبخند و نشاط و شادی را برای هم به ارمغان آورید، در برابر مشکلات زندگی تحمّل خود را بالا ببرید، تا میتوانید عصبانی نشوید و زود از کوره بدر نروید.
4- نسبت به هم وفادار باشید، تمیزی و آرایش ظاهری و زیبایی خودتان را همیشه و در همه حال حفظ کنید و...
در مقابل بسیار همّت و تلاش لازم است تا از عواملی که باعث میشود محبّتها و رفاقتهای میان همسران را آسیب برساند، به شدّت پرهیز کنید.
عوامل تضعیف خانواده
از باب نمونه به موارد زیر توجّه بفرمایید:
1- زن و شوهر نباید یکدیگر را سرزنش و نکوهش کنند، از یکدیگر عیبجویی و عیبگویی ننمایند، در برابر خطاها و اشتباهات هم به فکر تلافی کردن نباشید.
2- نسبت به هم بد زبانی و بد اخلاقی نکنید، دستور دادن و امر و نهی نمودن را از حوزه زندگی خود خارج نمایید. در مورد مسئلهای پافشاری و اصرار نکنید.
3- مشاجره و بگو مگو را کنار بزنید، سعی کنید با هم قهر نکنید. دست به اعمال خشونتآفرین نزنید، هیچگاه و هرگز با یکدیگر زد و خورد فیزیکی و بدنی نداشته باشید، هیچگاه و هرگز به همسرتان و فرزندانتان فحش و ناسزا نگویید.
4- رازها و اسرار هم را فاش نسازید، در هیچ موردی مُدّعی نباشید و خود را به رخ هم نکشید، هرگز به فکر امتحان کردن یکدیگر نباشید، تا آنجا که میتوانید نسبت به رفتار و افکار همدیگر قضاوت منفی نداشته باشید از تنبلی و بیحوصلگی پرهیز نمایید و...
حالا خوب بیندشید که اگر این موارد از جاذبهها و دافعهها را در محیط خانواده خود مراعات کنید، آیا آرامش خاطر یکدیگر را فراهم نمیسازید؟
آیا شیرینی و لذّت با هم بودن را حـّس نخواهید کرد؟ آیا رفاقت میان همسران بیش از پیش قویتر و پایدارتر نخواهد گشت؟
همه این موارد در واقع از وظایف اصلی زن و مرد است. فردی که در زندگی مشترک در انجام اینگونه وظایف همسرداری کوتاهی میکند. خواسته یا ناخواسته موجب میشود که همسرش بیشتر از گذشته اوقات فراغت خود را با دوستان و خویشان سپری کند.
بنابراین ناپختگی همسران یکی از مهمترین دلایل توجّه بیش از حـدّ زن و شوهر به رفیقان و برخی اقوام خویش و نیز بیتوجّهی و رویگردانی از همسرش است.
نتیجهگیری
در یک جمعبندی کلی در مسیر زندگی، کانون خانواده، اصل است. تمام فعالیّتها و ارتباطات زن و مرد باید در این جهت تعریف و تنظیم شود.
از این نظر، عشق و علاقه، محبّت و دلدادگی، وقت و عمر گرانمایه، تلاش و زحمت، همّت و غیرت، پول و سرمایه، امید و آرزو، دوستی و رفاقت و صمیمیّت، ایثار و فداکاری و... همه و همه باید برای خانواده هزینه و صرف شود.
شغل، ورزش، تفریح، تحصیل، دوستان و خویشان و سایر فعالیّتهای خدماتی و اجتماعی و... در درجه دوّم اهمیّت و در امتداد خانواده قرار میگیرد و نه عرض کانون با صفای خانواده.
به این نکته نیز باید توجّه داشت که قدر مسلّم در شرایط عادی، اولویّت برای زن و مرد، خانواده خود است. امّا در موقعیّتهای خاص و شرایط استثنایی مانند دفاع از حریم دین و مکتب و نظام اسلام، چهبسا اولویّت تغییر پیدا میکند.
نمونه بارز آن حماسه عاشورا میباشد که در آن حادثه عظیم امام حسین(ع) در صحرای گرم کربلا، خود و عزیزانش را فدای بقای اسلام و مکتب نورانی پیامبر اکرم(ص) کردند.