قدرت، صداقت، شجاعت در رسانه مقاومت
آنچه در پی میآید، بخشی از سخنرانی «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان در آئین افتتاحیه کنفرانس «نوسازی گفتمان رسانهای و مدیریت نبرد» است. این متن میتواند یک الگو در جهت بازسازی و احیاء هویت «رسانه مقاومت» در قالبهای مختلف باشد. این متن بهطور کاملتر در پایگاه khameneei.ir منتشر شده است.
* * *
گفتمان رسانهای که ما میخواهیم آن را احیا کنیم و ارتقا دهیم، در رویارویی با چه کسی است؟ ما اینجا از مشکلات داخلی دارای ماهیت داخلی، محلی و ملی صحبت نمیکنیم، ما از رویارویی با اشغالگران اسرائیلی، سلطه آمریکا، طرح صهیونیستی و طرح آمریکایی در منطقه، اشغالگری اسرائیل در سراسر فلسطین بهغیر از غزه، اشغالگری در جولان اشغالی سوریه، مزارع شبعا، کفرشوبا و بخشی از منطقه لبنانی غجر سخن میگوییم. درست نیست که در این رویارویی جدایی قائل شویم. سلطه آمریکا پایه و اساس و خطرناکترین است، زیرا این سلطه اولاً، به خودی خود مشکلی برای کشورها و ملتهای ماست از این جهت که سلطهگری مبتنی بر سلب تصمیمات، غارت ثروتها، تحمیل نظامها و منعکردن ملتهای ما از تعیین سرنوشت خود در همه عرصههاست و ثانیاً، همین آمریکا نیز حامیاسرائیل است. نمیتوان فلسطین را بدون رویارویی با سلطهگری آمریکا در منطقه آزاد کرد، زیرا همین سلطهگری نظامها و ارتشها را به ساختارهای مردهای تبدیل کرده است که تحرک و ارادهای ندارند و کاری از دستشان برنمیآید.
جدا ندانستن رژیم صهیونیستی و آمریکا
برادران و خواهران! بدانید که تنها پس از یازده، دوازده روز از نبرد شمشیر قدس، صداها در رژیم صهیونیستی بلند شد و آنها از آمریکا خواستند که در زمینه گنبد آهنین و موشکها برای مقابله با موشکهای مقاومت کمک کند. این رژیم اصلاً وجودش، بقایش، ادامه موجودیتش، قلدریاش، تکبرش، سرکشی و برتریاش مرهون سلطه، حمایت و کمکهای آمریکاست. بنابراین، در گفتمان و بازنگری خود نمیتوانیم بین این دو جدایی قائل شویم. هر قتلعامیکه ارتش صهیونیستی مرتکب میشود، قتلعامیاست که آمریکا مرتکب میشود. هر تجاوز اسرائیل بهمثابه تجاوز آمریکاست. بنابراین، ما اینجا درباره رویارویی با اشغالگران اسرائیلی، طرح صهیونیستی، طمعورزیها، تهدیدات و چالشهایش برای همه ملتها و کشورهای منطقه صحبت میکنیم.
ما همچنین با سلطه آمریکا روبهرو هستیم که احیاناً به اشغالگری مستقیم تبدیل میشود، همچنان که در افغانستان بهمدت حدود ۲۰ سال رخ داد و امروز با عقبنشینی خفتبار و همراه با شکست پایان یافت و نتوانست چیزی محقق کند. در عراق نیز آمریکا ادعا میکند که به درخواست دولت عراق آمده است، امّا کارهایش مثل نیروهای اشغالگر است، زیرا بر آسمان سلطه دارد و به ملت عراق تجاوز میکند از جمله تجاوز اخیرش به نیروهای بسیج مردمی در مرزهای سوریه با عراق [که منجر به شهادت چند تن از نیروها شد.] این اقدامات نیروهای اشغالگر است و اقدامات نیروهای دوست و یاریکننده نیست. همچنین اشغالگری مستقیم آمریکا در شرق فرات در سوریه؛ بنابراین، ما در برابر سلطهگری قرار داریم که گاهی به اشغالگری تبدیل میشود و این علاوه بر مناطق دیگر است همچنان که از حضور نیروهای آمریکایی در جنوب یمن سخن گفته میشود.
تکیه بر عناصر اصلی قدرت رسانهای
همچنین گفتمان رسانهای در محور مقاومت همواره بر عناصر اساسی قدرت مبتنی است. زمانی که میخواهیم این گفتمان را ارتقا دهیم یا احیا کنیم، باید آن را با استناد به عناصر اصلی قدرت ارتقا دهیم و احیا کنیم که بیشتر رسانههای دیگر یا رسانههای دشمن فاقد این عناصر هستند. اول استناد به حق؛ رسانههای محور مقاومت و گفتمان رسانهای اینجا بیانگر حق است.
موضوع دیگر، مشارکت رسانهها در ساختن پیروزی و استناد به واقعیتها و حقایق عینی است. این از نقاط قدرت گفتمان رسانهای و رسانههای محور مقاومت است، استناد به واقعیتها و حقایقی عینی میدانی، سیاسی، فرهنگی، عاطفی و وجدانی نزد امت، حقایق و واقعیتها نزد دشمن و حقایق و واقعیتها نزد امت و ملتهایش و نزد رزمندگان و حامیان مقاومت.
از مهمترین عناصر قدرت در گفتمان مقاومت و رسانههای محور مقاومت، صداقت و راستی است که اعتبار آورده است. اعتبار را با پول نمیتوان ساخت و با زیادی رسانهها و زیادکردن مهارتهای رسانهها بهدست نمیآید. اعتبار واقعی را راستی بهدست میآورد، راستی و صداقت در زمینههای مختلف؛ اولاً، در صداقت و راستی در نقل خبر آنچه مقاومت به مردم میگوید و آنچه رسانههای مقاومت و گفتمان مقاومت به مردم میگویند، صداقت و راستی در نقل حقایق است و این باید ادامه یابد. امروز شهرکنشینانِ این دشمن به رسانههای مقاومت بیشتر از سران و رسانههایشان اعتماد دارند، چرا ما به این نتیجه رسیدهایم؟ این نتیجه صداقت، راستی و تجربه طولانی است. ثانیاً، صداقت و راستی در وعده است. مقاومت در طول دهها سال وعدهای نداده است که دور از واقعیت یا دور از امکان تحقق بوده باشد.
اهمیت تنوع طرفداران مقاومت
از طرف دیگر طرفدارانی که رسانهها و گفتمان مقاومت به آن متکی است، از عامه مردمی است که در جهان عرب و جهان اسلام و نیز در جهان طیف بزرگی را تشکیل میدهد. از جمله ویژگیهای این پایگاه مردمی آن است که از نظر دینی، فکری، فرهنگی، اعتقادی و ایدئولوژیک متنوع است. از نظر قومیتی و نژادی هم تنوع دارد...
همچنین مسئولیت رسانه آن است که بقیه را هم که هنوز بیطرف هستند خطاب قرار دهد تا این پایگاه مردمی گسترش یابد. همچنین باید مخاطب رسانههای آنها را که در جبهه دشمن ایستادهاند و از دشمن حمایت میکنند یا روابطشان را با دشمن عادیسازی کردهاند یا بهدنبال توطئهچینی علیه مقاومت هستند، خطاب قرار دهد. نباید از هیچکسی چه بیطرف و چه از کسانی که در جبهه دشمن قرار گرفتهاند مأیوس شد. وقایع تاریخی در بسیاری از جنگها به ما نشان داد که چطور ممکن است پیام واقعی، صادقانه و منطقی تعداد زیادی از افراد جبهه دشمن را بیطرف کند و حتی به جبهه دوست ملحق کند.
قدرت رسانهای جبهه مقاومت
در نبرد شمشیر قدس، دشمن و ارتشی که مدعی شکستناپذیری بود و به بزرگترین ابرقدرت جهان متکی است، چند روز پس از شکست نظامی در برابر مقاومت و ملت در محاصره در غزه بهدنبال چه چیزی بود؟ فقط بهدنبال تصویر پیروزی و نه پیروزی واقعی میگشت؛ اما در جبهه مقاومت، دستاوردهای پیروزی و تصاویر واقعی از پیروزی وجود داشت. رسانههای مقاومت در تحقق این پیروزی شریک بودند.
نخستین و مهمترین نشانه تأثیر رسانههای مقاومت، موضعگیری جبهه دشمن در قبال آن است. چرا دشمن پخش شبکههای ماهوارهای [محور مقاومت] را ممنوع کرده است؟ اگر این شبکهها تأثیرگذار نبودند، دشمن آنها را رها میکرد. امروزه صدها و بلکه هزاران شبکه ماهوارهای در حال فعالیت هستند که نادیده گرفته میشوند و زیر نظر نیستند، امّا برخی شبکههای مشخص در کشورهای متعدد عربی و اسلامی زیر نظر هستند و از پخش آنها جلوگیری میشود. در حال حاضر سایر شبکههای ماهوارهای محور مقاومت با تهدید ممنوعیت پخش مواجه هستند و شبکههای رادیویی و روزنامهها نیز به همینترتیب. چند روز پیش آمریکا بیش از ۳۳ پایگاه خبری وابسته به رسانههای مقاومت را مسدود کرد. اگر این رسانهها تأثیری ندارند، چرا دشمن خود را به زحمت میاندازد و آنها را مسدود میکند؟ این نشانه تأثیرگذاری رسانههای مقاومت است و ثابت میکند این رسانهها کارساز هستند و تأثیر مثبتی بر امت دارند و دشمن را در سطوح مختلف آزرده کردهاند.
ما نیاز داریم این رسانهها تقویت شوند و در بین خود رقابت مثبت داشته باشند. ما نیاز داریم این رسانهها از تجربههای یکدیگر در زمینه رسانهای استفاده کنند آنگونه که در زمینه نظامی چنین کردهایم. امروز یکی از مهمترین نقاط قوت در مقاومت مسلحانه این است که تبادل تجربهها و تخصصها صورت گرفته است و جبهه نظامی جدا از هم وجود ندارد، بلکه جبهه نظامی مرتبط، دارای همکاری و تکمیلکننده وجود دارد و انشاءالله در مراحل آینده تکامل آنها بیشتر میشود. در عرصه رسانهای نیز همینگونه است.
لزوم استفاده حداکثری
از شبکههای اجتماعی
آنچه ما امروزه به آن نیاز داریم، استفاده حداکثری از شبکههای اجتماعی است. من اخیراً برخی آمارها را مطالعه میکردم که در آنها این سؤال مطرح شده بود: چرا ابراز همبستگی جهانی با نبرد سیفالقدس بیشتر از هر نبرد دیگری بود؟ برخی تحقیقات این مسئله را بهوجود شبکههای اجتماعی و اثرگذاری آن مرتبط دانستهاند، چراکه دشمنان ممکن است بتوانند یک شبکه ماهوارهای را مسدود و یک شبکه رادیویی را تحریم و ساکت کنند و جلوی انتشار یک روزنامه را بگیرند، ولی انتشار شبکههای اجتماعی در سطح جهانی بهحدی رسیده است که میتواند تحولات را منتقل کند، در حالی که سابقه نداشته است نبرد یا تقابل و مظلومیت و کشتار در فلسطین اشغالی اینگونه منتقل شود. این یک فرصت بسیار بزرگ است که در آن هر انسان و شخصی در این امت میتواند برای انتقال تصاویر، حوادث و موضعگیریها به جهان وارد عمل شود.
امروز ما نهتنها در بحبوحه نبرد آشکارسازی حق، بیداری ملتها و برانگیختن امیدواریهای صادقانه در میان آنان هستیم، بلکه در عرصه رسانهای نیز با نبرد مقابله با گمراهکردن افکار عمومی، دروغگویی، تحریف، جعل، فریبکاری و تخریب قرار داریم و این یک نبرد سخت است و برای مقابله با آن نیازمند برنامهریزی هستیم.
تلاش رسانههای مخالف
برای مخدوشکردن چهره مردان مقاومت
امروز در لبنان و جهان عربی و اسلامی، رسانههای مخالف محور مقاومت نمیتوانند از دشمن دفاع کنند و از حقانیت دشمن سخن بگویند، زیرا باطلبودن دشمن اثبات شده است. اگرچه در طول سال گذشته برخی رسانههای حاشیه خلیج فارس برای این مسئله تلاشکردند. این رسانهها نمیتوانند امت را قانع سازند که دشمن هیچ طمعی به آینده آنان ندارد، اما در عوض سلاح خود را متوجه مقاومت کردهاند تا آن را بدنامکرده، حقیقتش را تحریف و مواضع آن را جعل کنند. این رسانهها متخاصم هستند، نه رقیب؛ چراکه آنها با اقدامات خود در حال دشمنی و جنگ رسانهای شبانهروزی علیه مقاومت هستند و نیروهای انسانی را به خدمت گرفته و میلیاردها دلار هزینه کرده و خودشان اذعان دارند هدفشان بدنامکردن مقاومت است. در چند وقت اخیر به مرحلهای رسیدهایم که برخی رسانههای خلیج فارس نظریههای دینی ارائه میدهند با این مضمون که فلسطین حق یهودیان است و برای این منظور آیات قرآن را شاهد میآورند. آنها همچنین بر بزرگ جلوهدادن قدرت دشمن و ناتوانی امت تمرکز دارند؛ اما اقدام خطرناکترشان، تمرکز بر بدنام و مخدوشکردن چهره مردان مقاومت است. مثلاً، به ادعای برخی شبکههای اجتماعی و رسانههای دشمن در عراق، مقاومان دستنشانده و دنبالهرو ایران معرفی میشوند.
هنگامی که شما مقاوم و مجاهد باشید و خواهان حاکمیت، استقلال و آزادی عراق باشید و اینکه نفت عراق باید برای ملت عراق باشد، بهدنبالهروی متهم میشوید، اما اگر بخواهید مزدور سفارت آمریکا و خدمتگذار آن و دستبوس آستانش باشید، شما ملیگرا و میهنپرست لقب میگیرید. بهنظر رسانههای دشمن، مقاومان در همه منطقه از جمله لبنان و فلسطین دنبالهرو و مزدور ایران هستند.
طبیعتاًً، باید با این روند مقابله کرد. این یک نبرد سخت است که به برنامهریزی و پیگیری نیاز دارد؛ امّا در وهله نخست، به اعتماد به نفس هم نیاز داریم. نباید در مقابل این تخریبها و بدنامکردنها سست شویم. ما باید به خودمان، برادران و خواهرانمان، مردم و جنبشهای مقاومت اعتماد بالایی داشته باشیم. جنبشهای مقاومت معصوم نیستند و ممکن است مرتکب اشتباه شوند، اما این جنبشها از اعتبار، صداقت، اخلاص و آمادگی بالا برای فداکاری و وفاداری برخوردار هستند. هر چند این مسئله، وجود خطاکاران و حتی گناهکاران را در میان آنها نفی نمیکند. ما در واکنش به خطاها و گناهان موجود، باید برای درمان و حل آن تلاش کنیم. دشمنان روی بزرگ جلوه دادن اشتباهات تمرکز میکنند، اما در اغلب اوقات دشمنان دست به افترا میزنند و دروغپردازیهایی میکنند که هیچ ارتباطی با واقعیت مقاومت و جنبشهای مقاومت ندارد.