فلسفه حرمت ازدواج دائم با زنان اهل کتاب(پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی اسلام فلسفه حرمت ازدواج دائم مرد مسلمان با زنان اهل کتاب چیست؟
پاسخ:
لزوم پیوند روحی و هم کفو بودن در ازدواج
یک زن و شوهر فقط با یکدیگر همکاری ندارند، مانند دو شریک در یک مغازه که مانعی ندارد یکی کافر باشد و دیگری مسلمان. ولی در ازدواج علاوه بر همکاری، هم روحی و همکفوی نیز لازم است.
روح ازدواج این است که یک زن و شوهر خواه ناخواه وحدت روحی، فکری و اخلاقی پیدا میکنند.
در این صورت چگونه ممکن است یک مردی که در روح و فکر و اندیشه خودش بعد از توحید، هیچ اصلی اصیلتر، شریفتر و محبوبتر از شهادت به رسالت رسولاکرم(ص) نیست، با یک شخصیتی و زنی زندگی کند که اصلا قرآن و پیامبر اکرم(ص) را قبول ندارد و نعوذبالله او را مرد کذابی میداند! و بخواهد یک زندگی مشترکی را تشکیل دهد. این کار عقلا و عملا نشدنی است یا آن زن باید برگردد به طرف مرد و روح و اندیشه و فکر و اخلاق او را بپذیرد یا اگر او نپذیرد این مرد است که به طرف زن تغییر پیدا میکند.
از طرفی تکلیف بچههایی که پیدا میشوند چه میشود؟ آن زن بالاخره به یک اصل و آیین دیگری معتقد است، و هم خیر بچه خودش را میخواهد و لااقل دلش میخواهد آن بچه مطابق روح و فکر و اخلاق او تربیت شود و این مرد هم میخواهد بچهاش مطابق روح و آیین فکری و اخلاقی خودش تربیت شود.
در چنین شرایطی بچه در میان دو نوع تربیت متناقض قرار میگیرد و قطعا دچار بحران روحی و هویتی خواهد شد، و این امر آثار زیانباری برای خانوادهها به دنبال خواهد داشت.
تجربه تاریخی ناموفق
از سوی دیگر تاریخ اسلام نشان داده است که ازدواجهای مسلمانان با زنهای اهل کتاب (اهل سنت این ازدواج را جایز میدانستند) عواقب زیانبار و وخیمی برای جامعه اسلامی به ارمغان آورده است. به ویژه اینکه این ازدواجها غالبا در میان امرا، خلفا و فرماندهان سپاهها یعنی مردمی که نبض جامعه در دست آنها بوده رخ داده است.
و از آنجا که زن در وجود مرد اثر فوقالعادهای میگذارد بهخصوص در مردهایی که دارای اندیشه و فکر و احساسات بلندی هستند بیشتر تاثیر میگذارند تا در کسانی که در سطح پایینتری در جامعه
قرار دارند.
آن وقت میبینید که یک مملکت در اختیار یک خلیفه قرار میگیرد ولی آن خلیفه روحش و فکر و احساساتش در دست یک زن مسیحی یا یهودی است، و آن زن در پشت صحنه عملا در سرنوشت یک جامعه اسلامی از یک سپاه دشمن در میدان جنگ بیشتر موثر واقع میشود. و تاریخ نشان داده است که این زنها در خلفای فاطمی مصر و خلفای اموی اندلس که با زنهای غیرمسلمان ازدواج میکردند، فوقالعاده تاثیرگذار بوده و منجر به نکبت و بدبختی جامعه اسلامی شده است.
مخالفت ائمه اطهار(ع)
با ازدواج با زنهای اهل کتاب
ازدواج با زنهای اهل کتاب عقلاً و منطقاً غلط است و به همین جهت است که ائمه اطهار(ص) به شدت با این ازدواجها مبارزه میکردند و آن را جایز نمیدانستند. فقط در ازدواج موقت جایز شمرده شده و قدر مسلم منظور از ازدواج موقت در مواقع ضرورت و
اضطرار است.
مثلا جوانی میرود در یک کشور غیرمسلمان، برای او ازدواج موقت با یک زن اهل کتاب اولویت دارد تا اینکه عزب بماند و خدای ناکرده به گناه و فساد بیفتد.