اخبار ویژه
فارینپالیسی: موشکهای مقاومت کابوس کشنده برای اسرائیل است
یک نشریه آمریکایی تصریح کرد: بازدارندگی سامانه پدافندی رژیم صهیونیستی (موسوم به گنبد آهنین) به آخر خط رسیده و قادر به دفاع از این رژیم نیست.
فارینپالیسی ضمن مرور ضربات موشکی شدید و بیسابقهای که مقاومت فلسطین در جنگ اخیر به صهیونیستها وارد کرد، نوشت: تفاوتهای جنگ میان اسرائیل و فلسطین با جنگهای قبلی آتش بیسابقه موشکها و راکتهایی بود که حماس و جهاد اسلامی شلیک کردند؛ و همچنین کارآمدی کاهنده اسرائیل در مقابله با حماس.
حماس و حامیانش در ایران، بر این باورند که این جنگ برای حماس یک پیروزی بود. شماری از موشکها توانست از چتر سامانه گنبدآهنین بگریزد و زیرساختهای راهبردی اسرائیل را هدف قرار دهد. در چندین مورد ظرف چند دقیقه، بیش از 140 راکت و موشک شلیک شد و آسمان تلآویو، اشدود و اشکلون را پوشاند.
اسرائیل میگوید که سامانه گنبد آهنین، میتواند تا 90 درصد راکتهای پرتابی را رهگیری کند. اما نمیگوید که چه شماری از موشکهای حماس، رهگیری شدهاند اما در پانزدهم ماه مه گفت که این سامانه حدود هزار راکت از 2300 راکت شلیک شده را رهگیری کرده است. این آمار را مقایسه کنید با وضعیت ماه مه 2019 که 690 راکت از غزه شلیک شد و 240 راکت رهگیری شد.
این بار اسرائیل با همان طرح جنگ تاکتیکی پیش رفت که به آن عادت داشت: حملات نقطهزن هوایی با استفاده از مهماتی همچون مهمات هدفگیری ساخت آمریکا. واکنشهای بینالمللی، یک پسرفت راهبردی برای اسرائیل است که بازدارندگی در برابر نیابتیهای ایران را زائل میکند و تصویری عصبانی از اسرائیل ارائه میدهد.
برای بسیاری از ناظران، جنگ اخیر غزه، بهرغم شباهتهای زیادی که به جنگهای پیشین داشت، نشان از آغاز یک دوران تازه دارد. روشن شد که هیچ راهحلی برای کلیت مشکلی که حماس با کنترل غزه و شلیک راکت، متوجه اسرائیل میکند، وجود ندارد.
این یک بنبست برای اسرائیل است. کشورهایی همچون ایران، به تدارک سلاح و دانش فنی برای حماس ادامه میدهند و زرادخانه راکتیاش را گسترش خواهند داد.
حماس بر این باور است که تنشهای بیتالمقدس را به یک موفقیت بزرگ تبدیل کرده و میگوید که صدها مایل تونل زیرزمینیاش، تنها خسارتهای اندکی دیدهاند.
موفقیت یکسال گذشته اسرائیل در دستیابی به صلح با دو کشور حاشیهای خلیج فارس و سودان میتواند دچار پسرفت شود. همزمان رقیب اصلی اسرائیل یعنی ایران میگوید که «رژیم صهیونیستی در حال سقوط است.» ایران حتی با ارسال یک پهپاد به شمال اسرائیل در جریان جنگ اخیر، سامانههای دفاعی اسرائیل را آزمود. کابوس اسرائیل از جنگ در چندین جبهه، در همین نزدیکی است و دشمنان آن هم به این موضوع آگاهند. گنبد آهنین، یک واکنش تاکتیکی به یک تهدید واقعی منطقهای است. اسرائیل انتظار دارد که حزبالله لبنان، در جنگ بعدی روزانه دو هزار موشک شلیک کند.
جنگ اخیر با حماس، نشان داد که گنبد آهنین، یک ابزار جادویی برای پیروزی در جنگ و بازدارندگی نیست.
پنتاگون برای کاهش تنش با ایران از نیروهای خود در منطقه میکاهد
پنتاگون میگوید؛ برای کم کردن تنشها با ایران، نیروهای خود را در خاورمیانه کم میکند.
وزارت دفاع آمریکا، اعلام کرد درصدد کاهش تعداد نیروها و واحدهای پدافند هوایی مستقر در خاورمیانه است.
روزنامه والاستریت ژورنال نوشت؛ دولت جو بایدن به دلیل تمرکز روی روسیه و چین، درصدد کاهش شمار سیستمهای ضدموشکی آمریکا در خاورمیانه است.
به گزارش بیبیسی، پنتاگون، گزارش روزنامه والاستریت ژورنال درباره خارج کردن هشت سامانه دفاع موشکی پاتریوت از خاورمیانه را تأیید کرده است.
همزمان خبرگزاری فرانسه نوشت: این اقدام دولت آمریکا در زمانی صورت میگیرد که این کشور درصدد کاهش تنشها با ایران پس از دورهای از تنشهای شدید در منطقه است.
روزنامه والاستریت ژورنال مینویسد: سامانههای دفاع موشکی پاتریوت از عراق، کویت، اردن و عربستان خارج میشوند. سامانه ضد موشکی تاد هم قرار است از عربستان به مکان دیگری منتقل شود. هر سامانه پاتریوت برای فعالیت و پشتیبانی به صدها نیرو اعم از نظامی و غیر نظامی نیاز دارد که هزینههای گستردهای را به دنبال دارد. جسیکا مک نالتی، سخنگوی پنتاگون گفته است برخی واحدها به کشورهای دیگر منتقل و برخی برای تعمیرات به آمریکا برگردانده میشوند. او اشارهای به مقصد احتمالی نکرد. سخنگوی پنتاگون تأکید کرد این تصمیم «با هماهنگی نزدیک کشورهای میزبان» گرفته شده است.
یادآور میشود طی ماههای اخیر، حملات به نیروها و پایگاههای آمریکا در منطقه به ویژه عراق، شدت یافته و حملات موشکی و پهپادی و کنار جادهای را شامل میشود. طبق مصوبه پارلمان عراق، که پس از ترور جنایتکارانه شهیدان سلیمانی و ابومهدی مهندس اعلام شد، نیروهای اشغالگر آمریکایی باید عراق را ترک کنند.
شاهکار رشد اقتصادی صفر و 7 برابر کردن نقدینگی تورمزا!
در حالی که رشد اقتصادی کشور در هشت سال دولت روحانی متوقف شد، اما، نقدینگی رشدی سرسامآور در حد افزایش 3 هزار هزار میلیارد تومان (هفت برابر) داشته است.
به گزارش روزنامه جوان، میانگین رشد اقتصادی سالهای ۹۲ تا ۹۹ در حالی صفر درصد گزارش شده که در همین مدت حجم نقدینگی حداقل با ۳ هزارهزار میلیارد تومان رشد به ۳ هزارو ۵۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است، ریشه خلق نقدینگی بدون پشتوانه در این سالها تأمین کسری بودجه دولت و همچنین پرداخت سود بانکی محقق نشده به سپردههای بانکی عنوان میشود و آثار این رشد حجم نقدینگی نیز افزایش مستمر سطح عمومی قیمت کالا و خدمات در اقتصاد است.
در حالی که حجم نقدینگی مرداد ۹۲ حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بود، این متغیر اقتصادی مرداد ماه سال ۹۷ (آغاز سکانداری عبدالناصر همتی در بانک مرکزی) به هزارو ۶۴۶ هزار میلیارد تومان (۲۳۱ هزار میلیارد تومان پول و هزارو ۴۱۵ هزار میلیارد تومان شبهپول) رسید، این متغیر در پایان سال ۹۹ تا عدد ۳ هزارو ۵۰۰ هزار میلیارد تومان پیشروی کرد. گفتنی است سهم پول از حجم نقدینگی ۲۰ درصد و سهم شبهپول ۸۰ درصد است. حسن روحانی در مناظرات ریاستجمهوری دوره یازدهم یکی از منتقدان جدی رشد بدون پشتوانه حجم نقدینگی بود و حتی اثر تورمی خط اعتباری ۴۵ هزار میلیارد تومانی بانک مرکزی برای مسکن مهر بسیار بزرگنمایی شد، زیرا معتقد بودند که نباید برای حمایت از اقشار ضعیف جامعه و اجرای یک طرح ملی، چون مسکن مهر از منابعی استفاده کرد که برای کلیه مردم جامعه اثر تورمی داشته باشد.
با توجه به حساسیت بالای رئیسجمهور روی حجم نقدینگی و تورم انتظار میرفت که سیاستهای اقتصادی اعمال شود که جلوی خلق نقدینگی بدون پشتوانه و تورم گرفته شود، اما نه تنها شاهد کنترل حجم نقدینگی نبودیم، بلکه دولت هر بار که در این حوزه با انتقاد روبهرو شد، اعلام کرد میانگین رشد نقدینگی ۳۰ درصد بوده است(!)
بر اساس آمارهای بانک مرکزی، رشد نقدینگی در شهریورماه سال ۹۹ به 36/2 درصد رسید که این نرخ در شش سال اخیر بیسابقه بوده است. بررسی آمارها نشان میدهد رشد نقطه به نقطه پول در شهریورماه سال مذکور به 80/2 درصد رسید که این رقم، یک رشد تاریخی محسوب میشود. این روند باعث شده است که نسبت پول به نقدینگی در آخرین ماه تابستان سال گذشته از ۲۰ درصد عبور کند.
یکی از مسائلی که دولت فعلی برای اقتصاد ایجاد کرد، مقوله تسریع رشد حجم نقدینگی است و از آنجایی که این رشد حجم نقدینگی با رشد تولید همراه نیست، تورمی در اقتصاد پدید میآورد که شبهپول را برای حضور در بازارها تشویق میکند، از اینرو هر چند وقت یکبار در اقتصاد شاهد شکلگیری یک نوسان قابل ملاحظه در یکی از بازارها به دلیل پمپاژ نقدینگی به آن بازار هستیم.
آمریکا نتوانست مانع اتصال ایران به سوریه از طریق عراق شود
یک تحلیلگر باسابقه آمریکایی تاکید کرد: آمریکا نتوانسته جلوی تبدیل شدن عراق به یک پل استراتژیک بین ایران، سوریه و حزبالله را بگیرد.
میدل ایست نیوز به قلم «آنتونی کوردزمن» (مسئول میز استراتژی در مرکز «استراتژیک و مطالعات بینالمللی») نوشت: دلایل متعددی وجود دارد که آمریکا ممکن است در عراق شکست بخورد و آنها موضوعاتی هستند که ایالات متحده تاکنون نتوانسته است در سطح کلی راهبردی حل کند. از سال ۲۰۰۳ به بعد، ایالات متحده تمرکز خود را بر مقابله با تهدید فوری گذاشت، نه اینکه بر ایجاد یک واحد عراقی و توسعه تواناییهای دفاعی بلندمدت.
ایالات متحده به طور مداوم نتوانسته است ارزش استراتژیک مناسب عراق را به آن بدهد. این برنامه نتوانسته جلوی تبدیل شدن عراق به یک پل استراتژیک بین ایران، سوریه و حزبالله را بگیرد، در حالی که میتواند عراق را با کشورهای عضو شورای همکاری، اردن و مصر متصل کند و از فشار و مداخله ترکیه و از نفوذ روسیه و چین بکاهد. ایالات متحده همچنین کاهش واردات نفت آمریکا را با کاهش اهمیت استراتژیک منطقه شورای همکاری خلیج فارس - حتی اگر حدود ۲۰ درصد از نفت جهان را صادر کند- تنظیم کرده است. آمریکا اهمیت استراتژیک عراق برای چین و روسیه و همچنین اهمیت آن در تأمین جریان پایدار انرژی گسترده برای صادرات آسیا به ایالات متحده را دستکم گرفت.
ایالات متحده نتوانست اهمیت نظامی مهم استراتژیک عراق و نقش دقیق بالقوه آن را در ایجاد ثبات و امنیت در منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی درک کند. همچنین نتوانست درک کند که حکومت نافرجام و فاسد عراق، تنشهای قومی و فرقهای داخلی و فروپاشی فزاینده اقتصادی، دشمنان واقعی بودند.
حمله سال ۲۰۰۳ به عراق هیچ برنامه روشنی برای آینده پس از صدام نداشت. ایالات متحده نتوانست درک کند که شکست دادن دور اول افراطگرایان تا سال ۲۰۱۰، سپس بازگشت و از بین بردن خلافت داعش هرگز به نتایج پایدار نخواهد رسید مگر اینکه به علل افراطگرایی خشونتآمیز بپردازد. تلاشهای ایالات متحده برای تغییر شکل عراق به شکل اصلی از تقریباً سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ موفقیت واقعی یا تأثیر پایدار کمی به دست آورد. از این بدتر، این تلاشهای آمریکاییها برای رسیدگی به مشکلات غیرنظامیان در عراق از حدود سال ۲۰۱۰ به بعد با برنامههای کمک بسیار محدود و کمتمرکز جایگزین شده است. به نظر میرسد آمریکا هرگز درک نکرده که ثبات اقتصادی و توسعه در عراق نیمه دوم مهمترین تلاشهای امنیتی معنیدار است. اصلاحات و کمکهای اقتصادی به همان اندازه اصلاحات و کمک به نیروهای امنیتی مهم هستند. این ابزار همچنین یک ابزار بالقوه مهم در اتحاد سنیها و شیعیان و همچنین اعراب و کردها، مهار نیروهای مؤثر در ایجاد فساد، ایجاد مشاغل جدید، جلب حمایت مردمی از دولت و محدود کردن اعتراضات مردمی و تضعیف تلاشهای ایران برای کنترل بخشهای اصلی اقتصاد عراق و سایر اقدامات است. ایالات متحده باید درک کند که نمیتواند یک عراق تقسیمشده بین ایران، سوریه، ترکیه و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را به یک شریک راهبردی واضح تبدیل کند. بهترین راه برای متحد کردن عراق، به دست آوردن حمایت گسترده عراقیها از تلاشهای آمریکا و محدود کردن موفقیت ایران تا حد ممکن است.
ایالات متحده باید درک کند که با سه گروه دشمن روبهرو است، نه فقط با یک گروه. ایالات متحده باید درسی را که باید از زمان مداخله خود در فیلیپین از سال ۱۸۹۹ تا ۱۹۱۳ آموخته باشد، بیاموزد، همان درسی که مطمئناً باید از جنگ ویتنام میگرفت. تمرکز بر استراتژی کلان و نتایج بلندمدت برای جلوگیری از جنگهای طولانی که پایان مثبتی ندارند بسیار مهم است. شکست دشمن فوری تنها بخشی از یک کارزار است که یک پایان استراتژیک موفقیتآمیز و مهم دارد. و ایالات متحده نیاز دارد تا همه این درگیریها را بر اساس اینکه با سه گروه دشمن روبهرو است و نه فقط یک گروه، حل کند: دشمن اول تهدید آشکار مخالفان مستقیم است و دشمن دوم ضعفها، اختلافات و فساد در دولت و نیروهای نظامی کشور است که ایالات متحده سعی در کمک به آنها دارد و دشمن سوم عدم آگاهی آمریکا از کشور و عدم رسیدگی به پیچیدگی وظایف مورد نیاز و منحنی دانش در حال توسعه روشهای موثر برای کمک به یک کشور خاص در سطح امنیتی و غیرنظامی است.
آقای کارگردان! اصلاحطلبان به شومن بازیشان باختند
کارگردان فیلم تبلیغاتی آقای روحانی در سال 92، درباره نتیجه انتخابات نوشت: «اصلاحطلبان به شیشههایِ دودیِ خودروهایشان، و به خانههایِ شمالِ شهریشان که نمایی برای دیدنِ باقیِ مردم نداشت، باختند.
حسین دهباشی میافزاید: اصلاحطلبان خبر از کهنه و ضدتبلیغ شدنِ حصر کروبی و خنده ظریف و قد خمیده نبوی و تکرار خاتمی و دعوت کرباسچی نداشتند. اصلاحطلبان، همّتی را هم بدبخت کردند. با حمایتشان از او، همه نفرتی که مردم از جهانگیری و لاریجانی و روحانی داشتند، بر سرش هوار کردند. اصلاحطلبان، موسوی را هم ضایع کردند. نشان دادند میرحسین مطلوب برایشان، میرحسین محصور و مظلوم و لال است.... اصلاحطلبان به آرای باطله هم باختند. بد هم باختند!».
دهباشی چند سال قبلا اعتراف کرده بود: متنهای سخنرانی روحانی را در سال 92 من نوشتم. 27- 28 جمله طراحی شده بود که قرار بود او بگوید. مثلاً «هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد، هم چرخ زندگی مردم». در گفتوگوی شبکه دو بنا این بود که هرچه مجری میگوید، رها کنیم و به تلویزیون حمله کنیم. روزبهروز با سیطره رسانهها، آدمهایی انتخاب میشوند که به شومن و بازیگر نزدیکترند تا سیاستمدار.
از روحانی خواستم در فیلم بگوید: «من سالهاست وقتی بین منزل و اداره تردّد میکنم و مردم را میبینم و چهرهها را مطالعه میکنم، میبینم چقدر گرفته و عبوس است و خنده در چهرهها نیست».
در همین حال سایت عصر ایران از سایتهای اصلاحطلب، در یادداشتی نوشت: اصلاحطلبان باید شکست خود را بپذیرند. درست است که اگر در جریان «صلاحیت»ها، دست اصلاحطلبان بازتر بود، حتی ممکن بود نتیجه دیگری رقم بخورد ولی میزان نفوذ یک جریان سیاسی وقتی معلوم میشود که مردم با اعتماد به آن، به گزینه معرفی شدهاش (اعم از معرفی تصریحی یا تلویحی) رأی دهد و الا شرطبندی روی اسب برنده که افتخاری ندارد.
اصلاحطلبان باید علل شکست خود را نیز بررسی کنند. منحصر کردن علت تامه ناکامیها به مسائلی مانند ردصلاحیتها (که در جای خود مهم است)، خودفریبی است. آنها باید بپذیرند که محبوبیت و مقبولیت گذشته را ندارند و اکثر مردم، جریان اصلاحات را نه روندی برای اصلاح امور، که تلاشی برای کسب قدرت میدانند. اصلاحطلبان بهتر است سالهای دور از قدرت را فرصت شمارند و به عیبیابی و بازسازی خود بپردازند و الا بیهیچ تعارفی انتخابات 1400 را باید مجلس ختم اصلاحات نیز دانست