مبارزه با سلاطین فساد در نگاه قرآن
دکتر محمدعلی محمدی
مبارزه با سلاطین فساد یکی از مسائل حیاتی و مهمی است که بارها مورد تأکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است. ایشان میفرماید: «از جمله مهمترین کارها، مبارزه با فساد است. مبارزه با فساد، یک جنبۀ اخلاقیِ محض نیست؛ اداره کشور متوقف به مبارزه با فساد است.»(بیانات دردیداربا نمایندگان مجلس هفتم، ۲۷ خردادماه ۸۳). در این بین برای ریشهکن کردن فساد در جامعه باید با سلاطین فساد، ریشهها و سرچشمههای آن مبارزه شود. اگر مردم و مسئولان وظیفه خودشان در مواجهه با سلاطین فساد را بدانند، جامعه به سوی سلامت حرکت میکند و در غیراین صورت به خطر میافتد و اعتماد مردم به نظام اسلامی ضربه میبیند. از این رو لازم است مسئله فوق بررسی و پاسخ قرآن کریم به شیوههای مواجهه با سلاطین فساد تبیین شود.در نوشتار حاضر که از مجله پاسدار اسلام شماره 461 و 462 انتخاب شده،این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است.
سلاطین فساد و ویژگیهای آنان
با مراجعه به قرآن کریم درمییابیم که ۵۰ مرتبه در ۴۷ آیه به فساد و مشتقات آن اشاره و از زشتی و آثار ویرانگر فساد، روشهای مبارزه با آن، حرمت فساد و زمینههای بهوجود آمدن آن و… سخن به میان آمده است.
در این بین آنچه قابل توجه است این است که در بخش قابل توجهی از آیات قرآن کریم به سردمداران فساد اشاره شده است. اشارههای قرآن به این موضوع به دو گونه است. در برخی از موارد مصادیقی مانند فرعون، هامان، قارون، سران قوم عاد و ثمود و... را معرفی میکند که از سلاطین فسادند. گاهی نیز به اوصاف و ویژگی سردمداران فساد اشاره میکند.
خداوند در آیاتی از قرآن کریم اوصاف و ویژگی مفسدان بزرگ را بیان کرده تا مردم با شناخت ویژگیهای یاد شده، خودشان سلاطین فساد را شناسایی کنند. با مراجعه به کتاب الهی، صفات زیر را میتوان از ویژگیهای مفسدان دانست که گاه چند صفت در یک فرد نیز جمع میشوند و با توجه به تلاشی که در راه فساد جامعه انجام میدهد، سلطان فساد نامیده میشود:
1. انحراف از راه خدا؛ 2. تخریب منابع و امکانات عمومی و طبیعی؛ 3. خونریزی؛ 4. نسل کشی؛ 5. ظلم و ستم؛ 6. کفر به خداوند؛ 7. شرک و رویگردانی از توحید؛ 8. سرقت و چپاول اموال عمومی و خصوصی؛ 9. جلوگیری از رواج دین توحیدی و الهی در جامعه؛ 10. قطع رحم؛ 11. برتریجویی و خودبزرگبینی؛ 12.کمفروشی؛
اهمیت مبارزه با سلاطین فساد
مبارزه با فساد بهویژه برخورد با «دانه درشتها» از وظایفی است که نه تنها مسئولان جامعه، بلکه آحاد مردم نیز باید درباره آن احساس مسئولیت و در راستای سلامت جامعه تلاش کنند. خداوند در آیه ۱۱۶ سوره هود، بیتوجهی به فساد را عامل نابودی جوامع برمیشمرد و میفرماید: «چرا در قرون (و نسلهای) قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتى نبودند که از فساد در زمین جلوگیرى کنند؟! مگر اندکى از آنها، که نجاتشان دادیم! و آنان که ستم مىکردند، از تنعّم و کامجویى پیروى کردند و گناهکار بودند (و نابود شدند)!»
در این آیه یک اصل اساسى اجتماعى که ضامن نجات جامعهها از تباهى است مطرح شده و آن اینکه در جوامعی که گروهى از اندیشمندان متعهد و مسئول وجود دارند که در برابر مفاسد ساکت نمىنشینند و به مبارزه بر مىخیزند و رهبرى فکرى و مکتبى مردم را در اختیار دارند، این جوامع به تباهى و نابودى کشیده نمىشوند. اما آن زمان که بىاعتنایی و سکوت در سطوح جامعه حکمفرما شد و جامعه در برابر عوامل فساد بىدفاع ماند، فساد و به دنبال آن نابودى حتمى است.
خداوند در آیات ۲۰ و ۲۲ سوره محمد(ص) هشدار میدهد که رویگردانی از دستورهای الهی باعث فساد و قطع پیوندهای خویشاوندی میشود که نتیجهای جز دوری از رحمت الهی، کری و کوری ندارد. به دیگر سخن، نتیجه نادیده گرفتن فساد و بهویژه فسادهای سازمان یافته و مفسدان بزرگ، دوری از رحمت الهی و از دست دادن عقل و درک است.
با بررسی آیات قرآن کریم روشن میشود مواجهه با فساد، بهویژه سلاطین فساد، یکی از اهداف رسالت پیامبران الهی بوده و مفسدان بزرگ همواره با پیامبران الهی و مصلحان اجتماعی در ستیز بودهاند.
شیوههای مواجهه با سلاطین فساد
شیوههای مختلفی برای مواجهه با سلاطین فساد از قرآن کریم قابل استخراج است که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
شناسایی مفسدان
اولین گام برای مواجهه با مفسدان و دیگر منحرفان شناخت آنان است. از نگاه قرآن بسیاری از مفسدان بزرگ با ظاهری آراسته خود را بهعنوان «اصلاحطلب» معرفی میکنند. آنان با داعیه اصلاحطلبی زمین را به فساد میکشند و تأکید میکنند که برنامهای جز اصلاح ندارند: «و هنگامى که به آنها گفته شود در روى زمین فساد نکنید مىگویند ما فقط اصلاحکنندهایم. ولی اینان مفسدانی هستند که برنامهاى جز فساد ندارند، ولى خودشان هم نمىفهمند».(بقره، 11و 12)
گویا طرح و برنامههای آنها برای تباهی بهگونهای است که گاه خودشان نیز گمان میکنند این برنامهها مفید و سازنده و اصلاحطلبانهاند!
دستور توبه؛ پذیرش توبه مفسدان
از آنجا که قرآن کتاب تربیت و اسلام دین اصلاح وتربیت انسانهاست، یکی از مهمترین روشهای قرآن در مواجهه با افرادی که مرتکب خلاف شدهاند، بازگذاشتن باب توبه و پیشنهاد ورود آنان به باب رحمت الهی است. این اصل درباره مفسدان، حتی سلاطین فساد نیز جاری است. بسیاری از آنان قبل از دستگیری میتوانند با توبه و بازگرداندن حقوق الهی و حقوق مردم از رأفت اسلامی برخوردار شوند. قرآن کریم در آیه ۳۳ سوره مائده پس از یادآوری مجازات برخی از مفسدان فیالارض یعنی کسانی که با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مىبرند یا راهزنی میکنند، بر این نکته تأکید میکند که مجازاتهای دنیوی یاد شده، رسوایى آنها در دنیاست و در آخرت، مجازات بزرگی دارند. در آیه ۳۴ تأکید شده که راه بازگشت حتی به روی اینگونه جانیان خطرناک نیز بسته نیست و در صورتى که در صدد اصلاح بر آیند، راه جبران و تجدیدنظر به روى آنها گشوده است. چنانکه میفرماید: «مگر کسانى که پیش از دسترسى به آنها توبه و بازگشت کنند که مشمول عفو خداوند خواهند شد و بدانید خداوند غفور و رحیم است.»
تهدید مفسدان
یکی دیگر از روشهای مواجهه با سلاطین فساد، تهدید جدی و انذار آنان است. افرادی که از اثرات و تبعات رفتارشان آگاهند، سعی میکنند رفتارشان را کنترل و خود را اصلاح کنند. قرآن کریم نیز از این روش تربیتی یعنی «روش انذار» بهره میجوید و مفسدان را بیم میدهد. در آیه ۳۳ سوره مائده، مفسدان بزرگ تهدید شدهاند که در صورت دستگیری و اثبات جرم، بشدت مجازات شوند و گاهی مجازات آنان به اعدام منتهی میشود و در دنیا رسوا میشوند و در آخرت نیز عذاب دردناکی خواهند داشت.
آیه ۲۵ سوره رعد نیز از آیاتی است که در آن مفسدان به لعنت الهی و مجازات آخرت تهدید شدهاند. آیه۸۸ سوره نحل، حال سردمداران کفر را بیان مىکند که در عین گمراهى به گمراه ساختن دیگران نیز اصرار دارند. از نگاه اسلام این افراد بهخاطر تلاش برای فساد جامعه از مفسدان بزرگ و پیشوایان فساد شمرده میشوند. از این رو علاوه بر مجازاتی که برای کفرشان باید تحمل کنند، مجازات مضاعفی بهخاطر افساد و فاسد کردن جامعه در انتظار آنان است. خداوند میفرماید:«کسانی که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، بهخاطر فسادی که میکردند، عذابی بر عذابشان میافزاییم!»(نحل، 88) تعبیر «کانُوا یُفْسِدُون» بر مداومت آنان در تبهکارى و فساد دلالت میکند. پس تفاوت اینان با افراد عادی جامعه که ممکن است گاهی فسادی از آنان سر زند این است که این افراد با عملکرد زشت و فساد آلوده خود عده دیگری را هم به دام فساد میکشانند و در گرداب تباهی غرق میکنند.
پرهیز از همراهی با مفسدان
یکی دیگر از شیوههای مبارزه با فساد که وظیفه عمومی و همگانی است، پرهیز از همراهی و همگامی با مفسدان و نرفتن زیر پرچم سلاطین فساد است. پیامبران الهی نیز همواره مردم را از همراهی با مفسدان باز میداشتند. بهعنوان نمونه حضرت صالح اینگونه هشدار مىدهد: «از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید و مرا اطاعت کنید و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید. همانها که در زمین فساد مىکنند و هرگز اصلاح نمىکنند».(شعرا، 150-152)
در این آیه شریفه، مسرفین در زمره مفسدان معرفی شدهاند، زیرا اسراف تجاوز از حد قانون آفرینش و قانون تشریع است و در یک نظام صحیح، هرگونه تجاوز از حد موجب فساد و از هم گسیختگى مىشود. به تعبیر دیگر سرچشمه فساد، اسراف است و نتیجه اسراف فساد. اسراف نیز مصادیق فراوانی دارد. از زیاده روی در مسائل سادهای همانند خوردن و آشامیدن گرفته تا زیادهروی در قصاص و انفاق و برتریجویی. در همه این موارد فساد و اسراف همراه هستند و مردم باید از همراهی با فاسدان بپرهیزند.
دسته دیگری از سلاطین فساد که در قرآن بهعنوان مهمترین قشر در فسادانگیزی معرفی و از مردم خواسته شده از همراهی با آنان بپرهیزند، طغیانگران و افراد سرکشی هستند که از حدود شرعی و قانونی عبور میکنند و باعث فساد و تباهی جامعه میشوند.
آیات اولیه سوره فجر متضمن سوگندهاى پر معنایى درباره مجازات طغیانگران است. آیه ششم به بعد به چند قوم نیرومند از اقوام پیشین که هر کدام براى خود قدرت عظیمیداشتند، اما بر مرکب غرور و فساد سوار شدند و راه طغیان و کفر را پیش گرفتند اشاره مىکند و سرنوشت دردناک آنها را روشن مىسازد تا دیگر اقوام که شاید از آنها بسیار ضعیفتر بودند بهحساب خود برسند و از خواب غفلت بیدار شوند. سرانجام در آیات ۱۱ به بعد در یک جمعبندى به اعمال این اقوام سهگانه اشاره میکند و میفرماید: «همانها که در شهرها طغیان کردند و فساد فراوان در آنها به بار آوردند، از این رو خداوند تازیانه عذاب را بر آنها فرو ریخت.»
فساد شامل هرگونه ظلم و ستم و تجاوز و هوسرانى و عیاشى مىشود. اگر مردم از سلاطین فساد پیروی کنند و به جای پیشگیری از فساد با مفسدان همراه شوند، سرانجامیجز تازیانههای عذاب در انتظار آنها نخواهد بود.
یادآوری فرجام سلاطین فساد
از دیگر روشهای مبارزه با سران فساد و دانه درشتها تحلیل فرجام شوم و عبرتآموز آنهاست تا آنان و همراهانشان به خود بیایند و از فساد دست بردارند و مردم از سرنوشت آنان پند گیرند. خداوند در آیاتی چند از جمله ۸۶ و ۱۰۳ سوره اعراف و ۱۴ سوره نمل، به مسئله عبرتآموزی از عاقبت و فرجام بد مفسدان توجه داده است. بهعنوان نمونه در سوره اعراف، به نقل از حضرت شعیب مردم را به مطالعه و بررسى فرجام شوم فسادگران فرا خوانده و پس از موعظههای فراوان میفرماید: «بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بوده است.» یعنى از پیشینیان عبرت بگیرید از قوم نوح و عاد و ثمود پند بیاموزید و بنگرید که چگونه خداوند، آنها را بهخاطر اعمال زشت و انکار پیامبران مجازات کرد و بر آنها عذاب فرستاد.
یکی دیگر از سلاطین فسادی که قرآن کریم فرجام شوم او را بهعنوان درسی برای همه افراد بیان میکند، فرعون است. فرعون چنان در انواع فساد غرق شده بود که حتی خود را تا مرحله خدایی بالا برد و ندای،«أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى» سر داد. ولی بهخاطر فرو غلتیدن در انواع فساد، فرجام دردناکی در انتظارش بود و توبه هنگام مرگ نیز برایش سودی نبخشید. خداوند میفرماید:
«و فرزندان اسرائیل را از دریا گذراندیم. پس فرعون و سپاهیانش از راه ستم و سرکشى و تجاوز، آنان را دنبال کردند تا وقتی غرقاب او را گرفت و گفت: «ایمان آوردم که خدایى نیست مگر آنکه فرزندان اسرائیل به او ایمان آوردند و من از تسلیمشدگانم.» (امّا به او خطاب شد:) «حالا؟! در حالى که قبلًا عصیان کردى، و از مفسدان بودى!»(یونس، 90 و 91)
قرآن کریم پیکر بىروح فرعون مفسد را مایه عبرت آیندگان میداند و میفرماید:
«ولى امروز، بدنت را (از آب) نجات مىدهیم تا عبرتى براى آیندگان باشى! و بسیارى از مردم از آیات ما غافلند!»(یونس، 92)
فساد اقتصادی یکی از مهمترین فسادهایی است که متأسفانه هم اکنونگریبانگیر جامعه ما شده و بهخاطر سیاستهای نادرست و زراندوزی برخی، بسیاری از افراد جامعه گرفتار مشکلات فراوان اقتصادی شدهاند. این بزرگمفسدان اقتصادی تا قبل از آنکه گرفتار تیغ قانون یا مجازات شوند با خندههای مستانه و رفتار متکبرانه، افراد جامعه را هیچ و خود را صاحب همه حقوق و فوق قانون میدانند. قارون نیز همینگونه بود. قرآن با یادآوری سرانجام او به همه مفسدان و کسانی که در راه او قدم مینهند، درس عبرت میآموزد و میفرماید:
«قارون از قوم موسى و از ستمگرانی بود که گنجهای فراوان داشت. از اینرو غرق در شادیهای مستانه بود. قوم او به او میگفتند این همه شادى مغرورانه مکن که خداوند شادىکنندگان مغرور را دوست نمىدارد! و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب و بهرهات را از دنیا فراموش مکن و همانگونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن و هرگز در زمین در جستوجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!».(قصص، 76 و 77)
و پاسخ قارون، همان پاسخ ثروتاندوزان در طول تاریخ است که تصور میکنند ثروتشان به دلیل لیاقت خودشان است و آنان دارای «ژن برتر» هستند. از این رو قارون در جواب اصلاحطلبان واقعی و دلسوزان حقیقی، با همان حالت غرور و تکبر چنین گفت: «من این ثروت را به وسیله علم و دانش خودم به دست آوردهام: إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِی...» (قصص، 76) این مربوط به شما نیست که من با ثروتم چگونه معامله کنم! من که با علم و آگاهیم در ایجاد آن دخالت داشتهام در مصرف آن نیاز به ارشاد و راهنمایى کسى ندارم! بهعلاوه لابد خداوند مرا لایق این ثروت مىدانسته که به من عطا کرده و راه مصرف آن را نیز به من یاد داده است. من از دیگران بهتر مىدانم و لازم به دخالت شما نیست! و از همه اینها گذشته من زحمت کشیدهام، رنج بردهام، خون جگر خوردهام تا این ثروت را اندوختهام. دیگران هم اگر لیاقت و توانایى دارند چرا زحمت نمىکشند؟ من مزاحم آنها نیستم! و اگر ندارند چه بهتر که گرسنه بمانند و بمیرند.
در اینجا قرآن پاسخ کوبندهاى به قارون و قارونها مىدهد که: «آیا او نمىدانست خداوند اقوامى را قبل از او هلاک کرد که از او نیرومندتر و آگاهتر و ثروتمندتر بودند.» و در پایان آیه با یک جمله کوتاه و پر معنى هشدار دیگرى به او مىدهد و مىفرماید: «به هنگام نزول عذاب الهى، مجرمان از گناهانشان سوال نمىشوند.»(همان) یعنی اصلاً مجالى براى پرسش و پاسخ نیست، عذابى قاطع، دردناک، کوبنده و ناگهانى است که هیچ مجالی برای آنان باقی نمیماند.
مجازات سلاطین فساد
شاید آخرین راه برای مواجهه با فساد مفسدان مجازاتی باشد که خداوند برای آنها در نظر گرفته است. مجازاتهای سران فساد را میتوان به دو بخش مجازات دنیوی و اخروی تقسیم کرد. آیه ۳۳ سوره مائده به برخی از مجازاتهای دنیوی دستهای از مفسدان روی زمین اشاره کرده است: «کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمىخیزند و به فساد در روى زمین اقدام مىکنند، فقط این است که اعدام شوند یا بهدار آویخته گردند یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاى (چپ) آنها، بهعکس یکدیگر، بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید شوند».
این رسوایى آنها در دنیاست و در آخرت نیز مجازات عظیمى دارند. در این آیه افزون بر اعدام (قتل)، قطع دست و پا و تبعید نیز براى محارب و مفسد فىالارض آمده است که برخى، امام و حاکم اسلامى را مخیّر بین انتخاب یکى از این مجازاتها مىدانند. اما بسیارى ،تفاوت مجازاتها را در آیه به تناسب نوع جرم میدانند و معتقدند که اعدام براى محارب و مفسدى است که دست به قتل زده باشد و اعدام و تصلیب براى کسى است که افزون بر قتل، سرقتى نیز انجام داده باشد و قطع دست و پا براى فردى است که تنها سرقت کرده و اگر تنها اقدام به راهبندان و ایجادترس کرده باشد مجازاتش تبعید است.آنچه گذشت درباره مجازات سلاطین فساد در دنیاست، ولی مجازات اصلی آنها در آخرت و عذابی دردناک است.