kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۷۱۶۷
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۸:۵۱

ســوريه و جنـگي که اول رسانه‌ای بود بعد نظامی



محمدپارسا نجفی
جنگ 10 ساله در سوريه براي همه مردم حتي ناظران آگاه بسيار شگفت انگيز بود؛ نه از حيث تلفات يا خسارات بلكه از نظر نوع پيدايش بحران و چگونگي روند سريع تحولات و گاه ناممکن بودن پيش بيني آن.
فرايندي كه سوريه را ویران کرد، بيش از آنكه ابعاد نظامي داشته باشد بر محور رسانه استوار بود و اين پديده‌اي عجيب در مسائل بین‌الملل محسوب مي‌شود.
سوريه قبل از آنكه مورد يورش القاعده و داعش (تحت عناوين گروه‌هاي مختلف و هجوم جنگ‌طلباني از صد كشور مختلف) براي رويارويي با دولت دمشق واقع شود، از منظر رسانه‌اي و جنگ شناختي آماج حمله‌هاي نامرئي شبكه‌هاي بین‌المللی آمريكا، انگليس و متحدان عرب منطقه اي آنها (عربستان و امارات) سپس بازنشر همان محتوا در فضاي مجازي مانند فيس بوك
و توئيتر بود.
آنچه تفاوت چشمگيري در جنگ سوريه ايجاد كرده بود، فقط اخبار دروغين نبود. تاثيرگذاري رسانه‌ها بر مسائل ميداني آنچنان قوي بود كه نبردهاي نظامي را متاثر خود ساخته بود. به صورت عادي در جنگ‌هاي گذشته، رسانه‌هاي دو طرف و حتي مستقل همواره از حركت نظاميان دست‌كم يك گام عقب‌تر هستند و بيش از همه به ارائه اخبار نبرد يا عواقب و آثار آن مي‌پرداختند، اما آنچه در سوريه ديده شده كاملا برعكس بود؛
در سوريه، اين رسانه‌ها بودند كه چند گام از نبردهاي ميداني جلوتر بودند و به نوعي حوادث نظامي آينده را رقم مي‌زدند.
بيشتر رسانه‌هاي غربي، عربستاني و اماراتي اخبار را به گونه اي بيان مي‌كردند كه مردم شهرها و مناطق دچار‌اشتباه محاسباتي شوند و روند سقوط استان‌ها و ايجاد بي‌نظمي وحشتناك به اوج برسد.
رسانه عامل سقوط شهرها
تنها يكي از تاكتيك‌هاي آنها اين بود كه خبر سقوط شهرها يا مناطق مختلف را اعلام مي‌كردند حتي قبل از آنكه حركت نظامي انجام شده باشد. در نتيجه مردم از ترس هجوم تروريست‌ها بريده شدن سرشان يا به كنيزي رفتن خانواده‌شان اقدام به فرار مي‌كردند و يك شهر يا چند روستايي كه در كنترل دولت دمشق قرار داشت و اثري از جنگ هم در آن ديده نمي‌شد به ناگهان صحنه هرج و مرج و آنارشي مي شد. اين مسئله دفاع در برابر موج تروريسم را براي ارتش و نيروهاي مقاومت صدچندان سخت مي‌كرد.
گام بعدي اين بود كه تروريست‌ها از بی‌نظمی ایجاد شده استفاده کرده و در پوشش مردم عادي، از خطوط دفاعي گذر كرده و از درون شهرها فعاليت نظامي خود را شروع می‌كردند. طبعا كم‌ترين نتيجه آن سردرگمي ارتش براي مقابله با دشمني بود كه انگار نامرئي همه جا هست. براي همين جنگ سوريه تنها جنگي در جهان بود كه خط مقدم نداشت و تروريست‌ها در همه جا حضور داشتند و هر شهر يا منطقه‌اي براي هر لحظه‌اي ممكن بود عرصه فعاليت آنها باشد.
تروريست‌هايي كه از كشورهاي مختلف آمده بودند و بسياري از آنها حتي عربي نمی‌دانستند.
شهري را تصور كنيد كه مردم زندگي عادي خود را دارند؛ اما ناگهان خبر رسيدن نيروهاي داعش يا جبهه النصره از طريق رسانه‌هاي غربگرا در ميان مردم منتشر مي‌شود. سپس جداي از تكليف ذاتي براي دفاع از شهر در برابر متجاوزان مسلح بايد مردمي را كه ترسيده‌اند و براي فرار تلاش مي كنند هم
مديريت كند.
 ارتش‌ها براي مقابله دشمن مسلح آماده و تربيت شده‌اند نه ايجاد سازوكارهاي اجتماعي و حتي رسانه‌اي.
انواع تاكتيك‌هاي متنوع مشابه آنچه بيان شد در جنگ سوريه روي داد و هر روز مشكل جديدی براي ارتش سوريه فراهم مي‌شد. سال‌هاي اوليه جنگ سوريه اين فعاليت رسانه‌اي براي ارتش سوريه و دولت دمشق و حتي نيروهاي مقاومت ناشناخته بود؛ اما با فعاليت خبرنگاران رسانه‌هاي محور مقاومت پادزهر هر تاكتيك شناسايي و به كار گرفته شد.
براي مثال درخصوص تاكتيك فوق، خبرنگاران محور مقاومت مانند پرس تي وي در بطن نبرد و قلب درگيري‌ها حضور مي‌يافتند و گزارش‌هاي زنده از واقعيت ميداني ارائه مي‌كردند. درنتیجه اخبار دروغین رسانه‌های غربی و عربستانی برمَلا می‌شد.
اقدام دیگر رسانه‌های برون مرزی ایران و اندک رسانه‌های محور مقاومت این بود که فجایع ضد انسانی را که گروه‌های وهابی مانند القاعده و داعش می‌آفریدند، با تصویر دقیق مخابره می‌کردند. در ابتدای جنگ گروه‌هایی مانند احرار‌الشام و جیش‌الاسلام مردم را می‌کشتند و آن جنایت را به گردن ارتش سوریه می‌انداختند. ماجرای حمله با گاز کلر در غوطه شرقی در استان دمشق و نیز خان شیخون در استان ادلب که توسط رسانه‌های آمریکا و انگلیس به حمله شیمیایی مشهور شد، یکی از این جنایات بود. رسانه‌های محور مقاومت باید این اقدامات تروریست‌ها را هم افشا می‌کردند.
گروه کلاه سفیدهای انگلیسی یکی دیگر از فعالیت‌هایی بود که بهانه برای حمله موشکی آمریکا، انگلیس و فرانسه را ایجاد
می‌کرد.
پرس‌تی‌وی نقش خوبی در افشای ماهیت این گروه خرابکار بین‌المللی داشت که تحت عنوان کمک به غیرنظامیان به صورت غیرقانونی به سوریه آمده بود و تنها کاری که نمی‌کرد، کمک به مردم عادی بود.
حقیقت ماجرا
جنگ در سوریه بیش از آنکه نظامی باشد، رسانه‌ای بود. بنابراین خبرنگاران محور مقاومت (به نسبت امکاناتی که داشتند) نقشی هم تراز نظامیان بر ضد تروریسم وهابی در سوریه ایفا کردند. به افشای چگونگی فروش نفت توسط داعش به ترکیه توسط یک خبرنگار پرس‌تی‌وی دقت کنیم؛ مرحوم خانم سرینا شیم، با حضور میدانی و گزارش‌های تصویری برای پرس‌تی‌وی به جهان نشان داد که داعش چگونه نفت می‌دهد و اسلحه دریافت می‌کند.
هر چند این خبرنگار شجاع، در این راه جان خود را فدا کرد. شهید یزن کحیل تصویربردار العالم هم در میدان نبرد حاضر بود دقیقا در تلاش برای خنثی کردن تاکتیک فوق به شهادت رسید در حالی که مادرش خبرنگار دیگر العالم در فرودگاه ابوضهور در حال گزارش زنده حمله تروریست‌ها به غیرنظامیان بود.
اين مسائل حقایقی است كه در شبكه هاي برون مرزي به ويژه پرس تي وي بررسی می‌شود و ماجراي تلخ جنگ سوريه كه غرب عامل آن بود را روایت می‌کند.
با آنکه از ابعاد میدانی جنگ سوریه کاسته شده اما بیان حقیقت رویدادها وظیفه رسانه‌هایی مانند پرس تی وی است؛ براي نمونه برنامه «جريان خاورميانه» در شبکه پرس تی وی تنها يكي از مواردي است كه بيننده اروپايي و آمريكايي را از نقش ويرانگر دولت ايالات متحده در بحران‌سازي ده ساله در سوريه
 آگاه مي‌سازد.
جنگ ترکیبی در سوریه نشان داد که رسانه‌های بین‌المللی در قرن حاضر دارای چه قدرت تاثیرگذاری بالایی هستند و برای مقابله با بحران‌های مشابه علاوه‌بر توان نظامی باید بر قدرت شبکه‌های برون مرزی صداوسیما همچون پرس تی وی، هیسپان تی وی و... به عنوان بخشی از بازدارندگی دفاعی
توجه کرد.