دو وظیفه سنگین نخبگان در چهل سال دوم انقلاب(زلال بصیرت)
باری که امام و جانشین شایسته ایشان در چهل سال اول بر دوش کشیدند و نگذاشتند مبانی فکری و اعتقادی انقلاب از ذهنها دور بشود و مورد تشکیک قرار بگیرد، امروز بر عهده ماست. باید در چهل سال دوم تلاش کنیم که در سطوح مختلف جای تشکیکی برای آنها باقی نماند. ما الحمدلله مبانی محکم و ادله قوی داریم؛ سالها بحث خود امام بحث ولایت فقیه بود. بزرگانی مثل مرحوم آقای مؤمن(رض) زحمت کشیدند و برای ما مباحث ولایت فقیه را تبیین کردند. اگر با رفتن آنها پرونده این فعالیتها بسته شود، فردا جوانهای ما بر اساس چه فکری تربیت خواهند شد. آیا آنها امامی میبینند؟! آیا سخنرانیهای امام را میشنوند؟! آیا استادشان آقای مؤمن خواهد بود؟!
ما باید احساس وظیفه کنیم و مطالبی را که در آن زمان به صورت اجمالی به خاطر اعتماد به کلام امام میپذیرفتیم با دلیل اثبات کنیم. هنگامیکه پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) دست حضرت علی(ع) را بلند کرد و گفت: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، هیچ کس اعتراض نکرد، اما پس از 72 روز، هنوز پیکر پیغمبر روی زمین بود که اصحاب نزدیک پیغمبر این مسئله را مطرح کردند که جانشین پیغمبر را چه کسی باید تعیین کند؟ آیا او باید از انصار باشد یا از مهاجرین؟! هنوز جنازه پیغمبر دفن نشده بود و با اینکه حضرت بصراحت علی(ع)را به جانشینی خود معرفی کرده بود، گفتند: این سخن پیغمبر به خاطر این بود که علی را دوست میداشت. عدهای به واسطه جهل فریب خوردند، ولی شیاطین به واسطه هواپرستی و دنیاپرستیشان به دنبال این انحراف بودند. این دو عامل همیشه در جامعه وجود خواهد داشت. از یک سو ما وظیفه داریم که با جهل مبارزه کنیم و هر چه میتوانیم حقایق را روشنتر کنیم تا جای تشکیک در آن نماند. از سوی دیگر نباید بگذاریم که هواپرستان در جامعه اوج بگیرند. اگر در هر کدام از این وظایف کوتاهی کنیم به خونهای شهدا و به امام شهدایمان خیانت کردهایم. وظیفه ما تنها نماز و روزه نیست. نخبگان جامعه باید مسئولیتهای اجتماعی را بپذیرند و خودشان را آماده کنند تا برای آینده کشور نیرو بسازند. باید برنامهریزی کنند که چه آموزشهایی ببینند، چه رفتارها، تمرینهای عملی و مهارتهای اجرایی داشته باشند تا بتوانند این بار را به منزل برسانند. اگر ما از این وظیفه غافل بشویم و به همین مسائل نماز، روزه و... اکتفا کنیم، انقلاب حفظ نخواهد شد. در این صورت نسل آینده ما انقلابی نخواهد شد.
1.مقابله با شبهات و جهل
یکی از تفاوتهای اساسی گام دوم با گام اول انقلاب این است که گام اول را به تبعیت امام و با خوشبینی و اعتماد به امام و جانشین امام طی کردیم. اعتماد متدینان ما به سیره امام بود، بسیاری از آنها حدیث و آیه نمیدانستند و میگفتند: امام فرموده است و دیگر حرف تمام است، اما در آینده معلوم نیست که این وضعیت باقی بماند. ما در سطوح مختلف نیازمند مطالب تبیین شده هستیم و باید این مطالب برای کودکان دبستانی تا جوانان دانشگاهی و فوق دانشگاهی تبیین شود و آنقدر دلیل محکم داشته باشد که شیاطین نتوانند در آن نفوذ کنند.
در زمانی که حضرت امام(ره) استاد جوانی در حوزه بود، فردی روشنفکرمآب، کتابی به نام «اسرار هزار ساله» نوشت. امام(ره) در همان زمان کتاب «کشف اسرار» را در پاسخ به شبهات آن کتاب نوشت. در آن زمان کتاب امام در این حد و موقعیت ممتاز بود و با اینکه هنوز کسی امام را نمیشناخت، اما کتاب کشف اسرار را میشناختند. همچنین وقتی درباره بعضی اعتقادات شیعه از طرف برخی از روشنفکرها شبهاتی مطرح شد، حضرت امام با مرحوم شیخ ابوالفضل مفسر و مرحوم بهاءالدینی جلسهای تشکیل دادند و با هم کتاب «عبقات الانوار» را بحث میکردند تا این مسائل را خوب حلاجی کنند و بتوانند آن را انتشار بدهند. امروز ما در مقابل این همه شبهاتی که پیوسته افکار جوانهای ما را بمباران میکند، چقدر کتاب نوشتهایم، چقدر کلاس تشکیل دادهایم و چه برنامهای برای مقابله با آنها داریم؟! در آن زمان در کشور شیعی ما کسی به این آسانیها درباره امامت تشکیک نمیکرد، ولی امام احساس خطر کرد و مدتی با بزرگانی دیگر عبقات الانوار را مورد بحث قرار دادند، ما امروز صدها برابر آن روز با شبهات مواجه هستیم و در همه چیز از اصل اعتقاد به خدا تا امام زمان و ولایت فقیه شبهه وارد میکنند، چقدر در این زمینه کار میکنیم و چقدر احساس مسئولیت میکنیم؟ البته اولین تکلیف گردن ماست، ولی دیگران هم باید کمک و مطالبه کنند.
2.مبارزه با منافقان
وظیفه دوم نخبگان مبارزه با هواپرستان است؛ کسانی که دنبال فرصت هستند تا جیبشان را پر کنند، دنبال مقامی هستند تا به مقامی برسند؛ حتی گاهی به اسم انقلابیگری و پیروی خط امام نیز کار میکنند و تا زندگیشان میچرخد، انقلابی هستند، اما همینکه میبینند منافعشان در خطر است، یواش یواش کنار میکشند. اینها دشمنان پشتپرده و منافقان این زمان هستند. البته لزومی ندارد که فریاد بزنیم که چه کسی اینطور است. خداوند نیز خطاب به پیغمبرش میفرماید: اگر میخواستیم منافقین را به تو معرفی میکردیم، ولی معرفی نمیکنیم (محمد، آیه 30) اگر کسی بگوید در محله و خانه پیغمبر نیز منافقان بودند و دستاندر کار بودند، خیلی نباید تعجب کرد. این سنت الهی برای امتحان است، اما باید سران فتنه و پشت پردهها را شناخت. باید کسانی را که سر و سری با آمریکا و انگلیس دارند، شناخت و در عمل با آنها مواجهه کرد و نگذاشت پیش بیاید؛ البته این کار باید از راه معقول انجام بگیرد، اینکه انسان داد بزند و در جامعه ایجاد اختلاف و تشنج کند، درست نیست. باید از راه معقول و خاموش با دشمنان مبارزه کرد. اینکه فریاد بزنیم که فلانی ضدانقلاب یا چنان است، مشکلی را حل نمیکند؛ عوام همه چیز را درست نمیفهمند و منافقان شواهدی را درست میکنند و اختلاف ایجاد میشود. شیطان نیز همین اختلاف را میخواهد و وضع بدتر میشود. مؤمنان باید بدانند که چه وظیفهای در مقابل منافقان دارند و اجازه ندهند که زمینه برای پیشرفت آنها فراهم بشود؛ البته بدون اینکه سر و صدایی ایجاد کنند و فریاد بزنند و پردهدری کنند. در جای خودش نیز بیسر و صدا حرفشان را بزنند، رفتار مناسب از خود نشان بدهند، رأیشان را بدهند و نگذارند آنها پیش بیفتند.
وقتی امثال بنیصدر نزد امام میرفتند، امام آنها را رد نمیکرد، حتی وقتی بنیصدر رأی آورد، امام حکم او را امضا کرد. مصالح اجتماعی اقتضا نمیکند که پردهدری کنند! امام(ره) در اواخر عمر خود نیز فرمود: من از ابتدا به اینکه فلان شخص قائممقام باشد معتقد نبودم، ولی همانطور که میدانید در طول چندین سال اظهار نکرد؛ زیرا ایجاد اختلاف میشد و کسانی بهانه درمیآوردند و اصل انقلاب سست میشد. ما باید این مسائل را یاد بگیریم و در مسائل اجتماعی سیاسی راهی مؤثر را پیدا کنیم که کمخطرتر و کم هزینهتر باشد. با سخنان منطقی، آرام و مؤدبانه کارمان را بکنیم و دیگران را روشن کنیم تا هم رفع جهل شود، هم با راه شیطان و خودپرستی و هواپرستی مبارزه شود.
در چهل سال دوم این دو کار را باید با جدیت دنبال کنیم وگرنه به حسب اسباب ظاهری این خطر وجود دارد که انقلاب ما با همه دستاورهای عظیمش رو به افول برود. از بیان این مسئله تعجب نکنید! در زمان امام صادق و امام کاظم(ع) نیز وضعیت به گونهای نبود که ائمه بتوانند حتی نزد خویشان و مسلمانهایی که به ایشان نزدیک بودند بصراحت درباره حکامی که بر مسند قدرت بودند، سخن بگویند. امام صادق(ع) را شبانه با سربرهنه از مدینه به بغداد نزد منصور دوانقی بردند، وقتی او به حضرت گفت که شما چنین و چنان کردید، حضرت فرمود: خلاف به اطلاع شما رساندهاند. بصراحت نگفت که من آمدهام با تو مبارزه کنم و تو غاصبی و باید چنین و چنان کنی! بنیعباس همان کسانی بودند که به عنوان حمایت از اهلبیت به قدرت رسیده و بنی امیه را شکست داده بودند. حتی گفتهاند که عامل پیروزی بنیعباس بر بنیامیه حمایت از اهلبیت بود، اما همین بنیعباس امام صادق را نیمه شب از مدینه به طرف بغداد بردند و حضرت علم مبارزه با آنها را برنیفراشت. ما باید شرایط را بسنجیم و در هر زمانی سعی کنیم از راهی که بهتر است، استفاده کنیم و حق را پیش ببریم؛ گاهی باید این کار را علنی و آشکارا انجام داد، گاهی باید شمشیر را از رو بست، گاهی نیز باید تقیه کرد. تقیه نیز فقط این نیست که انسان در مقابل کفار عقیده خود را پنهان کند یا فلان رفتار را داشته باشد، تقیه در مسائل سیاسی اجتماعی نیز وجود دارد. هر جا که امر بین دو واجب که خطر یکی بیشتر است دایر میشود، باید خطر کمتر را انتخاب کرد. هر جا که امر بین دو چیز که یکی اولویتش بیشتر است، دایر میشود، باید آنکه اولویت بیشتری دارد را انتخاب کرد. اصل تقیه این است. ما در هر زمانی باید بسنجیم و بین دو مسئله که هر دو طرف آن خطر دارد، ببینیم کدام به اصل انقلاب لطمه میزند، کدام هزینهاش بیشتر است و برای انقلاب و آینده انقلاب ایجاد اختلاف و خطر میکند، آن را کنار بگذاریم. جوانی با همه حسنهایی که دارد، این عیب را نیز دارد که کم تجربگی هم با آن توأم است و قضاوتها در آن سریع است. گاهی میبینی که بعضی افراد ساده، نسبت به رهبر معظم انقلاب نیز اعتراض میکنند که چرا آقا با فلانی اینگونه سخن گفت یا چرا بصراحت فلانی را رد نمیکند؟! روشن است که ایشان باید مصالح کلی اسلام را بسنجد و نسبت به آن نیز وظیفه دارد.
نتیجه اینکه وظایف ما در چهل سال دوم سنگینتر است. باید درختی را که به دست امام غرس شد، آبیاری کنیم. اگر این کار را نکنیم، این درخت پژمرده میشود و خدای نکرده میخشکد. اگر میخواهیم این درخت نخشکد و بارور بشود، باید فداکاری کنیم، باید گذشت داشت و از مال، جان، آبرو و حیثیت برای آنچه مصالح اسلام و انقلاب اقتضا میکند مایه گذاشت.
بیانات آيتالله مصباح يزدي(دامظله) در جلسه
با جمعی از فعالان فرهنگي و پيشكسوتان انقلابی قم؛10/1/98
زلال بصیرت هر دو هفته یکبار روزهای یکشنبه منتشر میشود.