نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران-۱۲۰
فرار از پاسخگویی
خاتمی، در اقدامی فراتر از پیام سیاسی و تشویق عارف به کنارهگیری، ظرفیتهای اصلاحطلبان را به حمایت از روحانی وارد میدان کرد. نیروهای اصلی ستادهای انتخاباتی و حامیان روحانی از اصلاحطلبان فعال در دورة خاتمی بودند. محمد ستاریفر (رئیسسازمان مدیریت و برنامهریزی دولت خاتمی)، محمدحسین شریفزادگان (وزیر رفاه و تأمین اجتماعی و رئیسسازمان تأمین اجتماعی دولت خاتمی)، حسین عبده تبریزی (دبیرکل بورس اوراق بهادار تهران و مشاور خصوصیسازی وزارت امور اقتصاد و دارایی دولت خاتمی) در میان حامیان مالی روحانی دیده میشوند!
البته روحانی نیز در مقابل حمایت انتخاباتی و مالی خاتمی و همفکران او، در دولت یازدهم، فرصت و مناصب زیادی را در اختیار جریان اصلاحطلبی قرارداد:
- اسحاق جهانگیری وزیر معادن و صنایع دولت اصلاحات و از نزدیکترین افراد به خاتمی را به عنوان معاون اوّل خود برگزید و حلقه اوّل تیم اقتصادی خود را به اصلاحطلبان سپرد.
- علی طیب نیا معاون طرح و بررسی نهاد ریاست جمهوری و عضو در شورای پژوهشی سازمان بررسی و نظارت دولت خاتمی به عنوان وزیر امور اقتصادی و دارایی منصوب گردید.
- مسعود نیلی مشاور روحانی در امور اقتصادی و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی؛ در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی به عنوان معاون سازمان برنامه و بودجه و سرپرست کمیته خصوصیسازی برگزیده شد. وی سند استراتژی توسعة صنعتی کشور را در آن مقطع زمانی تدوین و نگارش نمود.
- محمدعلی نجفی مشاور امور اقتصادی روحانی نیز در دولت اوّل خاتمی رئیسسازمان برنامه و بودجه بود.
حضور چهرههای شاخص دولت اصلاحات در دولت روحانی آنقدر گسترده است که صرفاً به تیم اقتصادی دولت تدبیر و امید خلاصه نگردیده و وزارتهای زیر را نیز شامل میگردد:
(سیاسی) محمد جواد ظریف؛ وزیر امور خارجه روحانی که در دولت خاتمی 5 سال معاون وزیر امور خارجه و نماینده دولت در تیم مذاکرهکننده هستهای و 3 سال سفیر و نمایندة دائم ایران در سازمان ملل متحد بود.
(آموزشی) علیاصغر فانی؛ وزیر آموزش و پرورش روحانی که در دولت خاتمی معاون آموزش و پرورش بود. وی یک فعال اصلاحطلب به شمار آمده و رئیسستاد فرهنگیان میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) بوده است.
(آموزشی) رضا فرجیدانا؛ یک سال وزیر علوم، تحقیقات و فناوری روحانی بود. وی یک سیاستمدار اصلاحطلب است که توسّط سید محمد خاتمی، برای تصدّی سمت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به مجلس ششم معرفی شد و ریاست دانشگاه تهران را عهدهدار بود.
(آموزشی) محمد فرهادی؛ وزیر علوم، تحقیقات و فناوری روحانی است که وزیر بهداشت دولت اوّل خاتمی بوده است.
(آموزشی) جعفر توفیقی؛ سرپرستی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را در ابتدای دولت روحانی عهدهدار بود و پس از آنکه نتوانست برای در اختیارگیری این وزارت رأی اعتماد از مجلس بگیرد بهعنوان مشاور عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گمارده شد. وی به مدت دو سال وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت خاتمی بوده است.
(اجتماعی) علی ربیعی؛ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت تدبیر و امید است که در دولت اصلاحات، مشاور اجتماعی سید محمد خاتمی بود.
(اقتصادی) محمود واعظی؛ وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت یازدهم که 2 سال معاون اقتصادی وزارت امور خارجه دولت خاتمی بوده است.
(اقتصادی) حمید چیتچیان؛ وزیر نیرو دولت روحانی که معاون وزیر نیرو در دولت خاتمی بوده است.
(اقتصادی) محمدرضا نعمتزاده؛ وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت تدبیر و امید که معاون وزیر نفت و مدیرعامل پتروشیمی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی بود.
(اقتصادی) بیژن نامدار زنگنه؛ وزیر نفت مشترک دولت روحانی و دولت خاتمی به شمار میرود.
(اقتصادی- اجرایی) محمد نهاوندیان؛ رئیسدفتر رئیسجمهور و نهاد ریاست جمهوری دولت روحانی که 4 سال اوّل دولت اصلاحات معاون وزیر بازرگانی و 4 سال دوم نیز مشاور اقتصادی سیدمحمد خاتمی و رئیسمرکز ملی جهانی شدن را عهدهدار بوده است.
16 استاندار دولت روحانی دارای سوابق اصلاحطلبی گستردهای بوده به طوری که افرادی چون جمشید انصاری، محمود زمانی قمی، ابراهیم رضایی بابادی، قربانعلی سعادت، مجید خدابخش، عبدالحسن مقتدایی، عبدالمحمد زاهدی، اسدالله رازانی استانداران فعلی در دولت یازدهم، سابقة استانداری در دولت خاتمی را نیز داشتهاند؛ سید طاهر طاهری، سیدحسینهاشمی و محمدرضا خباز نمایندة اصلاحطلبان در مجلس پنجم بودهاند. علی اوسطهاشمی فرماندار تهران در دو دولت اصلاحات بوده و رسول زرگرپور، سید محمدعلی افشانی و محمدناصر نیکبخت نیز از چهرههای اصلاحطلب هستند
البته باید به حضور بیسابقه معاونان وزیر و مدیران میانی دو دولت سید محمد خاتمی در دولت روحانی نیز اشاره شود که تعداد بسیار زیاد آنها مانع از آوردن اسامی و سمتشان در این مطلب میشود.
به عبارت دیگر حضور گسترده اصلاحطلبان در دولت یازدهم به گونهای است که میتوان نام دیگر دولت اعتدال را دولت رده دومی اصلاحات نامید.1
انتخابات مجلس دهم
و خبرگان پنجم رهبری
خاتمی در این دو انتخابات به طور فعال از کاندیداهای اصلاحطلبان حمایت کرد. در بیانیه شماره 8 شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، از اصلاحطلبان خواست تا به لیست نامزدهای این جریان در تهران و شهرستانها رأی دهند و آن را «گام دوم» جریان اصلاحطلبی برای بازگشت کامل به صحنة حاکمیت عنوان کرد:
شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان و ائتلاف آن با حامیان دولت، درپی تحقق انسجام و یکپارچگی کامل، فهرست واحد نامزدهای این ائتلاف را منتشر کرد؛ ائتلاف هوشیارانة «اصلاحطلبان و اعتدالگرایان» در خرداد 1392، زمینهساز حضور مشتاقانه مردم در پای صندوقهای رأی شد که نتیجة آن تشکیل دولت «تدبیر و امید» بود؛ این انتخاب توانست راه را برای «تعامل سازنده» با جهان بگشاید. به دنبال این رخداد مهم، بسیاری از معادلات قدرت، نه تنها در داخل، بلکه در منطقه دگرگون شد، توافق هستهای با قدرتهای جهانی و گشایشهای ناشی از آن، بهبود فضای کسب و کار و خروج کشور از رکود را به همة مردم ایران نوید داد.
«اینک در آغاز فعالیتهای تبلیغاتی انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی برای برداشتن گام دوم، اصلاحطلبان بااندوختهای ارزشمند از ائتلاف حیاتبخش 1392، برای برداشتن گام دوم تلاش میکنند. بیتردید حضور آگاهانه و هشیارانه همگان برای برگزیدن نمایندگانی دانا، متعهد و مسئول، ضامن تحقق «امید، آرامش و رونق اقتصادی» در سراسر این سرزمین پرافتخار خواهد بود.»
در روزهای پایانی تبلیغات انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم خاتمی در پیامی ویدئویی مستقیماً به میدان حمایت از کاندیداهای اصلاحطلبان وارد شده و در این پیام اعلام نمود:
«بعد از گام اوّل كه با موفقيت در سال ۱۳۹۲ برداشته شد «گام دوم» را براي دو انتخابات مجلس خبرگان رهبري و مجلس شوراي اسلامي برمیدارد. با ائتلاف قابل تقدیری که از سوی اصلاحطلبان و دیگر نیروهای علاقهمند به دولت و ملت پدید آمد، اینک دو فهرست در اختیار مردم است. یکی برای مجلس شورای اسلامی و دیگری برای مجلس خبرگان. پیشنهاد من این است که همة جریانات توافق کنند که لیستها به نام «لیست امید» در اختیار مردم قرار گیرد. ضمن احترام به همة نامزدهای حاضر در صحنة انتخابات و همة جریانات فعال در انتخابات، عرض میکنم آنان که به صلاح کشور، اصلاح امور، پیشرفت کشور و رفع تهدیدها و تنگناها میاندیشند بکوشند تا با رأی دادن به هر دو فهرست، به تمامی افراد هر دو فهرست، تکرار میکنم، به تمامی افراد هر دو فهرست، گامی درجهت سربلندی کشور، تقویت امنیت و ثبات کشور و بهبود و اصلاح امور بردارند.2
پس از آنکه اصلاحطلبان در تهران موفق به کسب هر 30 کاندیدای لیست امید و در کل کشور، 30 درصد لیست اصلاحطلبان و حامیان دولت شدند، خاتمی در پیامی از پیروزی اصلاحطلبان در تهران اظهار خرسندی کرده و آنگاه دولت یازدهم را مخاطب قرارداده و از آنان میخواهد که به وعدهها و شعارهای خود عمل کند. مخصوصاً در بُعد رونق اقتصادی و گشایش در امر معیشت مردم و همچنین ایجاد فضای باز سالم سیاسی بکوشد!!
«مردم خواستار عملی شدن همة شعارها و برنامههایی هستند که رئیسجمهوری محترم عرضه داشته و مردم به آن رأی دادهاند و اینک نوبت دولت و دیگر ارکان حکومت و بخصوص منتخبان محترم ملت است که در خدمت به این مردم و تأمین خواستها و مطالبات آنان، بخصوص ایجاد رونق اقتصادی و گشایش در امر معیشت مردم و ایجاد فضای باز و سالم سیاسی بکوشند.»3
این پیام را میتوان به نوعی فرار به جلو دانست که رئیسدولت اصلاحات برای فرار از پاسخگویی در برابر ناکامیهای دولت یازدهم درخصوص رونق اقتصادی و معیشت مردم، گناه آن را به گردن دولت یازدهم میاندازد. بدون آنکه از حمایتهای خود و مسئولیتش در این زمینه سخنی به میان آورد! برخی نیز این پیام را، نوعی سهمخواهی اصلاحطلبان در پیروزی و قدرت یافتن دولت یازدهم دانستهاند تا در انتخابات 1396 از این رهگذر، در حاکمیت حضور بیشتری داشته باشند!!
خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود، نشان داد که هر جا تهدید صورت جدّی به خود گرفت، او عقبنشینی کرد! و با تحمیل این ضعف نفسانی خود به دولت و نظام، درصدد دادن امتیازات فراوان و نادیده گرفتن اصول و آرمانهای انقلاب برآمد!
بعد از انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا و تغییر لحن آنان به تهدیدهای بیشتر علیه جمهوری اسلامی و تحریمهایی به بهانة فعالیتهای هستهای و حقوق بشر، خاتمی با همین خلق خود، به بزرگنمایی این تهدیدها پرداخت تا به هدف خود برسد. خاتمی همواره با ایجاد «دشمنهراسی»، تلاش کرده تا به برخی اهداف اصلاحطلبان که عدول بیشتر از آرمانهای اصولی انقلاب اسلامی است
دست یابد.
«آنچه که امروز جهان نظارهگر آن است روی کار آمدن یک تفکر یا بهتر است بگویم پندار بسیار افراطی و تند و ستیزهجو در آمریکا است که حتی در خود آمریکا هم مخالفان جدّی دارد؛ اما خطر این است که در مورد ایران ادعاهایی دارد و مسائلی را دنبال میکند که جمهوریخواهان هم با آن موافقاند. این همسویی حزب حاکم با تندرویهای رئیسجمهوری که به تازگی حکومت را به دست گرفته ممکن است مسائل و خطراتی را برای ما ایجاد کند.»4
خاتمی با این سخن خود، نشان داد که صحنه را و حاکمیت آمریکا را خوب نمیشناسد. در کدام مقطع و در چه موضوعی که پای ایران و انقلاب و آرمانهای آن در میان بوده، میان حاکمیت و رئیسجمهور آمریکا و دیگر سیاستمداران آن کشور اختلاف بوده است؟ مگر خاتمی با نامه به جرج بوش و اظهار ضعف و کوتاه آمدن از آرمانهای انقلاب، توانست ایران را به عنوان کشور دموکراتیک بقبولاند و مانع از محور شرارت نامیده شدن کشور شود؟!
پانوشتها:
1- سایت رجانیوز، 12/12/1394.
2- همان.
3- همان.
4- آرمان پرس، دیدار خاتمی با جمعی از ایثارگران، 20/11/1395، کد خبر 51649.