kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۴۰۱۲
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۱
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران

اصلاح‌طلبان، خاتمی و نظریه‌پردازان جنگ نرم انگلیس



  رهبر انقلاب اسلامی چند ماه بعد، در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، در یک تحلیل مستند و دقیق، نقشۀ آمریکا را در بهره‌برداری از شعار اصلاحات و عناصر شعار دهنده، از جمله رئیس‌جمهوری اسلامی ایران، برای اهداف خود تشریح و از توطئه آنان پرده برداشتند. رهبر معظّم انقلاب با تشریح علل فروپاشی شوروی و برنامه‌ریزی آمریکا در آن کشور، دقیقاً توضیح دادند که دشمن در حال اجرای همین برنامه در ایران است، لیکن دشمن در شناخت ملت ایران و انقلاب اسلامی و نظام دچار اشتباهاتی شده است که مانع اصلی تحقق اهداف آنان بوده و خواهد بود. ضمن این تحلیل دقیق، رهبری تفاوت‌های شخص رئیس‌جمهور را با سران شوروی نیز مطرح می‌فرمایند و با کرامت از او یاد می‌کنند. این تحلیل نشان می‌دهد که دشمن بیرونی با شعارهای دگراندیشان به وجد ‌آمده و درپی بهره‌گیری از شرایط بوده است. گرایی که روشنفکران غرب‌اندیش داده بودند با این تحلیل رهبری رنگ باخت و انقلاب به راه خود ادامه داد.1
رهبری در پایان بیانات خویش به موضوع جایگاه رهبری در نظام اسلامی نیز اشاره کرده و علت دفاع خود از اینجایگاه را، ارتباط رهبری با کلیت نظام و حفظ نظام و حمایت از نهادهای قانونی کشور برای انجام وظایف خود، اعلام فرموده و عدم دلبستگی خود را به آن تصریح نمودند:
«همان طور که گفتم، هدف و هويت و مسئوليت اساسي رهبري، دفاع از کليت نظام و حفظ نظام است. چيزي هم بنده ندارم؛ جان و آبرو متاع کمي است براي اين که در اين راه بذل شود؛ و من کاملاً آماده‌ام اين دو عنصري را که دارم، بذل کنم. دورة جواني ما که دورة لذت بردن از زندگي است در اين راه گذشته است. امروز هم در دورة پيري هستيم. بنده امروز در سنيني هستم که زندگي برايم اين قدر لذتي ندارد. لذايذ زندگي براي ما، امروز ديگر لذايذ نيست. در آخر عمر، در فصل انحطاط عمر، در فصل ضعف قواي جسماني و بقية قواي موجود بشري، دلبستگي‌ای به حيات نيست. آنچه بنده دارم جان و آبرو مال اين راه است؛ مال هم که الحمدلله ندارم.
بنده به اين مسئوليت کنوني هم هيچ دلبستگي‌ای ندارم. ممکن است بسياري از شما اين را ندانيد، اما در اين جمع خيلي‌ها هستند که می‌دانند. بنده به اين مسئوليت فعلي هيچ دلبستگي‌ای ندارم، جز به عنوان انجام وظيفه. الان هم که مشغولم، فقط به خاطر انجام وظيفه است؛ از روز اوّل هم همين طور بود. از آن روزِ مجلس خبرگان، آقايان که رأي دادند، با مقاومت و امتناع و مخالفت جدّي و پيگير خود بنده مواجه بودند؛ منتها وقتي مسئوليت آمد، گفتم: «خذها بقوة». آدمي نيستم که اگر مسئوليت بر دوش من گذاشته شد، بخواهم دربارة انجام اين مسئوليت، ضعف نشان بدهم؛ نه، اين وظيفه من است و اين وظيفه را به فضل الهي و به توفيق و هدايت او انجام خواهم داد.»2
 متأسفانه برخورد کریمانه رهبری و حمایت‌های بی‌دریغ معظّم‌له از دولت و شخص رئیس‌جمهور برای حفاظت او از گرداب سکولارهایی که او را احاطه کرده بودند و این بیانات روشنگر و صریح و دقیق، با عدم توجه جدّی رئیس‌جمهور و طرد نکردن عناصر قدرت‌طلب وابسته به تفکر غرب‌گرا روبه‌رو شد و خاتمی در دورۀ دوم ریاست جمهوری، همچنان بر طریق پراشتباه خود پای فشرد!
بررسی سوابق تحصیلی اصحاب تئوری دموکراتیزاسیون در ایران، نشان می‌دهد که اغلب آنان در انگلیس تحصیل کرده و با عناصر پوششی سازمان جاسوسی آن کشور MI6 و‌اندیشمندان سکولار ارتباط داشته‌اند!
عبدالکریم سروش در چلسی کالج لندن «فلسفة علم» آموخت و با تکیه بر آراء کارل پوپر، آن را در ایران تبلیغ می‌کرد. حسین بشیریه که از او قبلاً یاد کردیم دکترای «تئوری سیاسی» خود را از دانشگاه لیورپول انگلستان گرفت و سخت شیفتۀ توماس‌هابز و ماکس وبر شد! محمدرضا تاجیک رئیس‌مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری و معاون آموزش وزارت اطلاعات در دولت اصلاحات درس «تحلیل گفتمانی» را در سال 1372 در دانشگاه اسکس انگلستان خواند. حمیدرضا جلایی‌پور در سال 1376 از دانشگاه لندن دکترای جامعه‌شناسی سیاسی گرفت و از آن پس یکی از چهره‌های کلیدی جریان اصلاح‌طلبی شد و روزنامه‌های جامعه، توس، نشاط و.... را مدیریت کرد!
محمدعلی ابطحی در مقام ریاست دفتر رئیس‌جمهور «محمد خاتمی» در آبان 1378 و در جریان سفر رئیس‌جمهور به فرانسه، در اقامتگاه احسان نراقی (مشاور ویژة محمدرضا پهلوی) با علیرضا نوری‌زاده (عامل سرویس جاسوسی MI6 ملاقات کرد. پوشش سیاسی این دیدار بحث پیرامون گسترش ایدۀ گفت‌وگوی تمدن‌ها بود. پس از سفر محمد خاتمی به پاریس و دیدار ابطحی با نوری‌زاده، او در نامه‌ای دست‌نویس خطاب به ابطحی نوشت: «حضرت ابطحی، با سلام. دیدار کوتاه ولی پر از لطف حضرتعالی در پاریس همچنان منزل‌نشین یاد و خاطر من است... وقتی به یاد می‌آورم که وارسته‌ای همچون خاتمی در آن‌جا هست و همسفر او کسی چون محمدعلی ابطحی است، لذا به دل امید می‌دهم که دوران غم نخواهد ماند... دکتر احسان نراقی به تهران آمده است. با توجه به نقش بسیار چشمگیر او در برگزاری جلسة «یونسکو» و آن همه زحمت‌ها و دویدن‌ها و سینه‌سپرکردن‌هایش و پیغام‌ها و توصیه‌های به جایی که به من می‌داد من به دوستان منتقل می‌کردم و در نهایت شما گیرنده‌اش بودید، تصور می‌کنم تقدیری از پیرمرد و گفت‌وگویی با او، تأثیر بسیار در حال و روحیة او خواهد داشت.»3
روابط ابطحی با انگلیسی‌ها در پوشش مؤسسۀ گفت‌وگوی ادیان ادامه یافت و در روز 24 آذر 1381 هیئتی 9 نفره از نمایندگان مجلس عوام انگلیس همراه نمایندة سفارت آن کشور در تهران با ابطحی دیدار کردند.
خاتمی هم شیفتة سیستم حکومتی انگلستان و از‌اندیشمندانی چون جان‌لاک [فراماسونر و پیشرو در برده‌داری] بود که در دورة تحصیل در فلسفه جدید دانشگاه اصفهان به او ارادت پیدا کرده بود. خاتمی آنان را مظهر پیوند «دینداری» و «تجددخواهی» می‌دانست.4 پرنس چارلز [ولیعهد انگلستان] صبح 20 بهمن 1382 در سفر غیررسمی از بصره وارد فرودگاه مهرآباد شد و به عنوان «همدردی با زلزله‌زدگان بم» سفر خود را پوشش داد. این سفر در حالی صورت گرفت که نخست‌وزیر انگلستان «تونی بلر» صریحاً از آشوب‌طلبان تیر 1378 حمایت کرده بود. خاتمی در کاخ سعدآباد با ولیعهد انگلستان دیدار کرده و می‌گوید: «تجربة ملت انگلیس در استقرار دموکراسی مهم است و جا‌ن‌لاک متفکری پیشتاز در تحکیم مبانی دموکراسی است. شما [ولیعهد انگلیس] شخصیتی فرهنگی و علاقمند به گفت‌وگوی ادیان هستید و این سرآغاز گفت‌وگوی تمدن‌ها و امری مغتنم است.»5
سفر شخصیت‌های معروف انگلیس چون جان‌کین، رئیس‌مرکز مطالعات دموکراسی دانشگاه وست‌مینستر در پاییز 1383 به ایران و دیدارش با عناصر اصلاح‌طلب مانند سعید حجاریان، برای القاء و ارائۀ دستورالعمل‌های براندازی نرم و مدل‌های دموکراتیزاسیون، ادامه رابطه اصلاح‌طلبان با تئوریسین‌های انگلیسی است. جان کین پس از آشوب‌های 18 تیر 1378 نیز به ایران آمده بود تا با دانشگاه مفید تهران، پروژة مبادلات آکادمیک را دنبال کند که سرمایه‌گذاری مشترکی با بنیاد اعانة ملی دموکراسی (NED) بود. در آن سفر هم جان‌کین در مهرماه با سعید حجاریان و سروش دیدار کرد و به ملاقات آیت‌اله عبدالکریم موسوی اردبیلی به قم رفت. او در هر دو سفر با سران حزب مشارکت ایران، اعضای حلقه کیان و برخی روحانیون اصلاح‌طلب دیدار کرد.6
جان کین صریحاً گفت: «اگر زمانی راهبردهای غیرخشن [نرم] ناکام ماندند یا نامناسب به نظر رسیدند، از جریان‌های محاسبه شده‌ای از خشونت استفاده کنید و در برابر گرایش به سمت راهبردهای قانون و نظم اقتدارگرایانه، مقاومت کنید.»7
چهارماه پس از بازگشت او در اسفند 1383، جان هیک، احیاگر‌اندیشۀ «پلورالیسم دینی» در قرن بیستم، به دعوت رسمی محمدعلی ابطحی به ایران آمد. او هم با سروش و سیدحسین نصر تعامل سیاسی نزدیکی داشت و به هر دو آنها، برای ساخت «قرائت کثرت‌گرا پلورالیستیک از اسلام» مشاوره می‌داد.8
در واپسین روزهای خرداد 1384 و پیش از برگزاری انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری ایران، مایکل ایگناتیف، رهبر لیبرال‌های پارلمان کانادا و از دستیاران آلیزایا برلین در مقام یک مشاور سیاسی در کنار حزب کارگزاران قرار گرفت. در شهریور 1384 و پس از شکست اصلاح‌طلبان، پروفسور تیموتی گارتن‌اش از همکاران برجستة جان‌کین و جان هیگ و نظریه‌پرداز اینتلجنس سرویس انگلستان به ایران آمد.9
در هر صورت، آمد و شدهای مقامات امنیتی و‌اندیشمندان متصل به سرویس اطلاعاتی MI6، در سال‌های حکومت اصلاح‌طلبان حاکی از گرایش خاص آنها به سیستم دموکراسی انگلستان از یک سو و تلاش گستردۀ اروپا به رهبری انگلستان در ایران برای تأثیرگذاری بر افکار اصلاح‌طلب‌ها و ایجاد گرایش دموکراسی سکولار می‌باشد.
پانوشت‌ها:
1- رجوع شود به بیانات در دیدار مسئولان نظام، 19/4/1379.
2- همان.
3- ارتش سری روشنفکران، ص 76.
4- از دنیای شهر تا شهر دنیا، محمد خاتمی، نشر نی، نقل از ارتش سری روشنفکران، ص 77.
5- سایت گویا نیوز، 20 بهمن 1382.
6- ارتش سری روشنفکران، صص 78 و79.
7- همان، ص 79.
8- همان، ص 81.
9- همان، ص 82.