راههای کسب آرامش
زکریا خدادوست
آرامش، مهمترین نیاز انسانی و عنصر اصلی تشکیلدهنده سعادت است. البته همانطوری که سعادت حقیقی در حیات اخروی است که «حیات طیبه» است، همچنین تحقق عناصر سعادت یعنی «آرامش و آسایش» به شکل مطلق تنها در زندگی پس از مرگ و در بهشت اخروی تحقق مییابد. با این همه آرامش بهعنوان یک حسنه از حسنات دنیوی نیز تا جایی که زندگی دنیوی اجازه میدهد میبایست نه تنها مورد درخواست انسان از خدا در نیایشهایش باشد، بلکه باید برای آن تلاش و کوشش بسیار کند و هرگز از رسیدن به این حالت روحی و روانی خسته نشود. در نوشتار حاضر راههای کسب آرامش از نگاه قرآن بررسی شده است.
ایمان، اصلیترین عامل آرامش
کسانی در دنیا به مفهوم واقعی آرامش دست مییابند که کارهایی را انجام داده باشند؛ کارهایی که انسان را از هرگونه عوامل ضد آرامشی رها میکند و انواع اضطراب و ناامنی را برمیدارد.
البته آرامش همانند دیگر امور معنوی و روانی چون ایمان و تقوا و یقین دارای مراتب و درجات بسیاری است که تحقق هر یک از عوامل آرامش نوعی از انواع آن را موجب میشود. بهعنوان نمونه آرامش میتواند در اشکالی چون «اطمینان»، «سکونت»، «فقدان خوف و حزن» رخ دهد.
در فرهنگ قرآنی، حقیقت آرامش در همان ایمان است؛ زیرا واژه امن به معنای کاملترین و تمامترین حالت آرامش و امنیت، تنها در سایه ایمان تحقق مییابد. از همین رو ایمان از واژه «امن» اشتقاق یافته تا بیانگر نقش تعیینکننده و اصلی «ایمان» در تحقق «امن» و «امنیت» و «آرامش» باشد.
کسی که در دژ استوار و حصن حصین ایمان وارد میشود، از مهمترین عامل فقدان امنیت یعنی «عذاب الهی» در امان میماند؛ زیرا از نظر آموزههای قرآن، ریشه و خاستگاه همه انواع ناامنیها و خوف و حزن و اضطراب و مانند آنها، عذاب الهی است که در اشکال گوناگون خودنمایی میکند. پس کسی که در دژ استوار ایمان وارد شود، از همه انواع عذابهای الهی و آثار آن در ایجاد ناامنی و فقدان آرامش و امنیت در امان میماند؛ از همین رو امام رضا(ع) در حدیث سلسله الذهب از زبان خدا نقل میکند که خدا میفرماید: اللَّه جَلَّ جَلَالُهُ یقُولُ: کَلِمَهًُْ «لاإلهَإلّااللهُ» حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی- قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَهًُْ نَادَانَا- بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها؛ کلمه لا إلهَ إلّا اللهُ- یعنی هیچ معبودی بجز الله نیست- دژ و حصار من (خدا) است پس هر کس به دژ و حصار من داخل شود از عذاب من امنیت خواهد یافت، و این شروطی دارد و من (علی بن موسی الرّضا) یکی از آن شروط هستم. (عیون اخبارالرضا، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۱۳۵؛ بحارالانوار، جلد ۴۹، ص ۱۲۶، حدیث ۳ و نیز ص ۱۲۳، حدیث ۴)
بنابراین مهمترین و اصلیترین عامل آرامش و امنیت در اشکال گوناگون، همان ایمان به خدا است که موجب میشود در دنیا و آخرت از عذاب الهی در امان مانده و هیچگاه طعم تلخ خوف و حزن را نچشد و در آرامش نسبی در دنیا و آرامش مطلق در آخرت باشد. پس میتوان گفت که اهل ایمان همان اهل آرامش الهی هستند.
خدا در آیات بسیاری بندگانش را به این امر توجه میدهد. بهعنوان نمونه میفرماید: در حقيقت كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداست، سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى آيند و مى گويند: هان بيم مداريد و حزین مباشيد و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد.
(فصلت، آیه ۳۰)
البته این حالات آرامش، تنها در آخرت نیست، بلکه بر اساس آیه دیگر در همین دنیا نیز برای مومنان فراهم است؛ زیرا چنین مومنانی جزو اولیای الهی هستند. بنابراین، از فواید ایمان مستقیم خویش در همین دنیا نیز همانند آخرت بهرهمند خواهند شد؛ چنانکه خدا در قرآن بصراحت میفرماید: در زندگى دنيا و در آخرت اولیای شما هستیم؛ و هرچه دلهايتان بخواهد در بهشت براى شماست و هرچه هم خواستار باشيد در آنجا خواهيد داشت.
(فصلت، آیه ۳۱)
نتیجه فرهنگی- اجتماعی چنین امنیت و آرامش الهی در زندگی دنیوی این است کهترسی از دشمنان و مشرکان و کافران نخواهند داشت(انعام، آیه 81)؛ زیرا چنین افرادی ایمان بیظلم داشته و هرگز کاری نکردند که ایمانشان آلوده به ظلم شده و جامه ظلم به تن کند؛ بنابراین در همین دنیا از امنیت و آرامش و هدایت خاص الهی برخوردار میشوند.
(انعام، آیه 82)
همچنین در عرصه سیاسی- نظامی، نهتنها دست بالا بلکه دست برتر را خواهند داشت دشمن نخواهد توانست موجب سستی آنان شود و حزن را در دل آنان بکارد. پس محکم و استوار بدون اندوهی در عرصه سیاسی و اجتماعی و نظامی حرکت میکنند و موفقیتها و پیروزیها را رقم میزنند.(آلعمران، آیه 139)
البته خدا نیز به سبب همین ایمان حقیقی ایشان با استفاده از امدادهای غیبی به یاری مومنان میشتابد و ضمن ایجاد ثبات قدم، چنان رعب در دشمنان میافکند که به سبب ارعاب الهی، میدان را خالی میکنند و در حال گریز به دام مومنان میافتند و شکار ایشان میشوند و نابودی و شکست را برایشان رقم میزنند.
(انفال، آیه 12)
همچنین مومنان در همین دنیا به چنان آرامش ایمانی میرسند که هرگز بیمی از ضرر و کمشدن آثار اعمال و پاداش الهی نخواهند داشت و خود را در سختی نخواهند یافت.(جن، آیه 13)
عمل صالح مومنان، عامل آرامش
اگر در یک جمعبندی بخواهیم بگوییم که مهمترین عامل آرامش در دنیا و آخرت چیست؟ میتوان در یک کلمه گفت: ایمان و عمل صالح؛ زیرا خدا در همه آیات قرآن، ارتباط تنگاتنگی میان ایمان و عمل صالح ایجاد کرده است، به طوری که میتوان گفت که ایمان به تنهایی یا عمل صالح به تنهایی نمیتواند نجاتبخش از عذاب الهی و دستیابی به امنیت و آرامش واقعی و حقیقی باشد. از همینرو در همه موارد حتی در آیات پیشگفته به شکلی به حوزه عمل صالح و ساحت آن توجه داده شده است؛ چرا که عناوینی چون «استقامت»، «علو»، «عدالت»، «اجتناب از ظلم»، «تقوا»، «توکل»، «انفاق» و مانند آنها همواره ناظر به نوعی عملکرد نیک فرد و پرهیز از بدیها و زشتیها است.
اگر بخواهیم دقیقتر بنگریم، باید گفت که حتی خود ایمان نوعی عمل صالح به شمار میآید؛ زیرا به یک معنا ایمانآوری، فعل است؛ چرا که حتی نیت، فعل است، اگرچه به شکل «لفظ» بر زبان جاری نشود؛ زیرا انسان وقتی نیت میکند، گرایش خود را نسبت به آن چیز مشخص میکند و بر آن است تا اگر امکانات و شرایط فراهم آمد، آن کار را انجام دهد. افزون بر اینکه از نظر قرآن، خود نیت یک فعل است که محاسبه و عقاب و ثواب بر آن مترتب میشود؛ زیرا کسی که نیت قتل دارد، اگر دستش برآید آن را انجام میدهد؛ و بر اساس همین است که قوم ثمود مجازات میشوند، در حالی که قاتل ناقه تنها یک نفر بود، ولی دیگران به آن کار راضی بودند و اگر از دستشان بر میآید همان کار را انجام میدادند(شمس، آیات 11 تا 14)؛ همچنین قاتلین امام حسین(ع) تنها همان کسانی نیستند که قتل را انجام دادند، بلکه افزون بر حاضرین، هر کسی از تابعان و مشایعتکنندگان و راضیشوندگان تا قیامت را نیز شامل میشود؛ چون اگر در کربلا بودند همان جنایتی را مرتکب میشدند که حاضران انجام دادند. امروز داعشیها و تکفیریها اگر در عصر پیامبر(ص) بودند، همان جنایتی که معاویهها و یزیدها انجام دادند، مرتکب میشدند؛ زیرا نیت آن را داشته و دارند. البته اگر ایمان را تنها به معنای باور قلبی بدون هیچگونه عملکردی در راستای آن بدانیم، لازم است تا عمل صالح باشد تا نتایج ایمان آشکار شود.
اگر تفسیر ما از ایمان این باشد که فقط باور قلبی بدون عمل است، لازم است تا «عمل صالح» را بهعنوان مکمل داشته باشیم؛ اما اگر ایمان را مانند روایت امام رضا(ع) بدانیم که فرموده است: الإیمان عقد بالقلب و لفظ باللسان و عمل بالجوارح، لا یکون الایمان إلّا هکذا؛ شناخت به دل و اقرار نمودن با زبان و عمل با ارکان بدن است.(صحیفه الامامالرضا، ص 14) در این صورت باید گفت که آوردن عمل صالح در آیات قرآن در حقیقت در راستای تبیین و توضیح و تشریح همان ایمان است تا کسی گمان نکند که مراد از ایمان تنها همان نیت باطنی و عقاید بدون عمل است.
به هر حال، ایمان توأم با عمل صالح است که موجب آرامش و امنیت میشود. از همین رو انفاق خالصانه مومنان که بدون اذیت و منت است، موجب دستیابی به آرامش و امنیتی میشود که در آن هیچگونه حزن و خوفی نیست.(بقره، آیات 262 و 274)
عوامل آرامشزای دیگر
برخی از اعمال انسانی همچون ازدواج هر چند که بهنظر امری طبیعی و حتی در راستای نیازهای جنسی بشر باشد، ولی میتواند با نیت نیک به یک عمل صالح تبدیل شود که آثار و برکات آن رهایی از بحرانها و اختلالات روحی و روانی است. البته از نظر قرآن، هر کسی به ازدواج در سایه رفتارهای سالم بشری و چارچوبهای اخلاقی اقدام کند، از سکونت و آرامش برخوردار میشود(روم، آیه 21)، ولی اوج این آرامش و سکونت را میبایست در رفتار مومنان یافت که فراتر از رحمت و مودت طبیعی به رحمتهای رحیمی و رحمانی میرسند و بهرههای بیشتری از سکونت و آرامش در سایه ازدواج میبرند. همسران پیامبر(ص) در سایه همین رفتار ایمانی به شرایط آرمانی نزدیک میشوند تا جایی که زندگی مومنانه آنان موجب چشم روشنی و رهایی از اندوه و عامل رضایتمندی است.
(احزاب، آیه 51)
درجات ایمانی هر کسی قویتر باشد به طور طبیعی عمل صالح «ذکرالله» تمام دقیقهها و ساعات زندگیاش را در بر میگیرد و خود را همواره تحت عنایات و فضل الهی مییابد، به طوری که دیگر اضطراب از زندگی چنین فردی دور میشود و قلبش به چنان آرامش و اطمینانی میرسد که هیچ عامل نمیتواند موجب خوف و حزن او شود و او را گرفتار کند.
(رعد، آیه 28؛ زمر، آیه 23)
توکل بر خدا و تفویض امور به او میتواند عامل مهمی برای آرامش بهویژه در اوج فشارها و مشکلات روحی و روانی و مادی و دنیوی باشد؛ چنانکه مادر حضرت موسی(ع) با توکل و تفویض امور به خدا، از امدادهای غیبی بهره ببرد و حزن و خوف برداشته شد و چشم روشنیاش فراهم گشت.
(قصص، آیات 7 تا 10)