نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
نتیجه انتخابات آمریکا می تواند باعث جان گرفتن اقتصاد ما شود!
سرویس سیاسی ـ
روزنامه اصلاحطلب اعتماد که این روزها به شعبه فعال ستاد انتخاباتی نامزد «حزب الاغها (دموکراتها)ی آمریکا تبدیل شده است، روز گذشته نیز در یادداشتی نوشت: «متاسفانه بهرغم امضای برجام، تلاشهای دیپلماتیک و همکاریهای بیسابقه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، همچنان ایران به لحاظ سیاسی از قانع کردن بخشی از جامعه جهانی در مورد ماهیت برنامه هستهایاش ناتوان مانده است... به هر حال ماموریت دیپلماتیک اقناع جامعه جهانی در مورد اهداف و ماهیت برنامه هستهای ایران، یک مسئولیت دشوار و زمانبر است که نباید با غفلت از گفتوگو و دیپلماسی این جنبه ضروری از سیاست خارجی ایران، یعنی اقناع جامعه بینالمللی در مورد ماهیت صلحآمیز و مسالمتجویانه برنامههای فناوری و توسعهای ایران را فراموش کرد.»
این روزنامه در ادامه نوشت: «تغییر رویکرد در آمریکا(به واسطه انتخابات ریاست جمهوری پیش رو) ممکن است باعث برداشتهشدن تحریمهای ثانویه آمریکا و احتمال بازگشت آمریکا به برجام شود. در چنین حالتی با جان گرفتن اقتصاد ایران و بهبود شرایط داخلی، امید برخی کشورهای منطقه به آسیب رساندن به ایران و توطئه علیه ایران هم کمرنگتر میشود.»
گفتنی است، اصلاحطلبان عزم جزمی برای ساخت دوقطبیهای کذایی دارند، آنها در انتخابات آمریکا که باید همه احزاب و کاندیداها را یکپارچه علیه ایران و مجری سیاستهای ضدایرانی ایالات متحده بدانند، دست به تفکیک خوب و بد کاندیداها و احزاب میزنند و فراتر از آن، همانند یک رسانه آمریکایی که حامی دموکراتها در انتخابات است، نقش ایفا میکنند.
در هفتههای گذشته برخی روزنامههای اصلاحطلب با تیترهایی همچون «رویای ایرانی آبان 99»، «ارمغان بایدن برای نفت ایران»، «بازگشت به برجام، عبور از براندازی» به استقبال از کاندیداتوری جو بایدن نامزد حزب دموکرات آمریکا رفتند.
این اشتیاق اصلاحطلبان به روی کارآمدن مجدد دموکراتها در آمریکا، زمانی قوت گرفت که از پیشنویس سندی که سیاستهای این حزب در سال 2020 را مشخص میکند رونمایی کردند. در این سند وعده بازگشت به برجام و اینکه نباید به دنبال تغییر نظام در ایران باشند، ذکر شده بود.
با اینوجود، تجربه 40 سال گذشته در مواجهه با رؤسای جمهور آمریکا -از جمهوریخواه تا دموکرات- نشان داده که تفاوتی در رویکرد آنها نسبت به انقلاب اسلامی وجود ندارد و هر رئیسجمهوری در حد توان خود، علیه مردم ایران توطئه کرده است. چنانچه در ماه مارس و ماه مه 1995 و در دولت بیل کلینتونِ دموکرات، تجارت آمریکا در صنعت نفت ایران و همچنین هرگونه تجارت آمریکا با ایران ممنوع شد. در همان سال نیز کنگره ایالات متحده، لایحه تحریم ایران- لیبی را تصویب کرد که طبق این لایحه، تمامی شرکتهای خارجی که بیش از 20 میلیون دلار در توسعه ایران سرمایه فراهم کنند، دچار حداقل دو جریمه از هفت جریمه ممکن از سوی آمریکا میشدند.
در دولت باراک اوباما نیز ایران نزدیک به 14 بار تحریم شد و سنگینترین و بنیادیترین تحریمها در دوره او وضع شد. این تشابه رویکرد جمهوریخواه- دموکرات تنها محدود به ایران نمیشود بلکه هر دو حزب در مسائل سیاست خارجه از گذشته دارای نقطه نظرات مشترک بودند و شاید تنها در روشها با هم کمی تفاوت داشته باشند. این نکتهای است که مقامات آمریکا نیز سابقاً به آن اشاره کردهاند.
کم اطلاعی یا بازی سیاسی برای بهرهبرداری داخلی؟!
نکته قابل تامل اینکه در حالی برخی اصلاحطلبان امیدوارند با حضور بایدن در کاخ سفید تحریمهای ایران مرتفع شود که همین چندی پیش یعنی در روزهای پایانی خردادماه، مشاور ارشد جوبایدن یعنی «آنتونی بلینکن» در سخنانی که در نشست مجازی کمیته یهودیان آمریکا اظهار میکرد، صریحا اعلام کرد؛ چنانچه بایدن در انتخابات پیروز شود، تمامی تحریمها علیه ایران از جمله تحریمهای اعمالشده توسط ترامپ را حفظ خواهد کرد. علاوه بر این گفته، اگر ما به برجام برگردیم، از این مسئله بههمراه متحدانمان استفاده خواهیم کرد تا به مذاکره بر سر توافقی طولانی مدتتر و قویتر برسیم.
در کنار این موضعگیری صریح و شفاف، باید به نظر اعضای حزب دموکرات در کنگره آمریکا هم اشاره کنیم. آنهایی که در ابتدای اردیبهشتماه تیر خلاص را به برجام زدند و در مقابله با ایران حتی از جمهوریخواهان هم سبقت گرفتند. آنها در نامهای که به دونالد ترامپ منتشر کردند، خواستار تغییر تاکتیک کاخ سفید در مواجهه با ایران درخصوص تحریمهای تسلیحاتی شدند و خواستند شیوه موثرتری برای جلوگیری از لغو تحریمهای تسلیحاتی از سوی ترامپ در پیش گرفته شود، درحالیکه لغو این تحریمها جزء همان بندهایی است که در برجام آمده و جان کری پای آن را امضا کرده است.
ناچارا باید گفت این رفتارها یا از سر کماطلاعی است یا یک بازی سیاسی برای بهرهبرداری داخلی در مواجهه با رقبا، که البته هرکدام از این دو در نتیجه تفاوتی ندارد و حکایت از یک رفتار سیاسی اشتباه یا حتی توام با تزویر دارد.
عایدی دولت اصلاحات در سیاست خارجی هم «تقریبا هیچ» بود
مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزیر کشور در دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «کشور در دوره اصلاحات در حوزه ارتباطات خارجي و سياست خارجه در اوج عزتمندي بود و همه مردم در حافظه تاريخي خود شرايط آن دوران را حفظ کردهاند و همه مردم امروز آرزوي آن روزها را دارند. در کشورهاي خارجي از رئيسجمهور کشور استقبال عظيمي ميشد و در دعوت از رئيس دولت ايران به کشورهاي پيشرفته رقابتي در جريان بود. بهدليل تدبيري که در سياست خارجي بود و بهدليل سياستهاي تعاملي و سياستهايي که منجر به کاهش خصومتها بود و باعث روابط سازنده بين کشورها شد. سياستها در آن زمان هيجاني و ماجراجويانه نبود و کاملا تعاملي بود و ارتباطات سازندهاي ايجاد شده بود.»
برخلاف ادعای این فعال مدعی اصلاحات، دولت اصلاحات به واسطه برخی قول و قرارهای پنهان، به آمریکا در مقابله با طالبان کمک کرد اما به جای تشکر و دستخوش، اتهام عضویت در محور شرارت را دریافت کرد. در همان روزگار- سالهای ۸۲ تا ۸۴- توافق سعدآباد و پاریس و بروکسل میان ایران و ۳ کشور اروپایی امضا شد که با وجود انجام همه تعهدات از سوی ایران، تعهدات طرف اروپایی کاملاً زیرپا نهاده شد و تقریبا هیچ دستاوردی عاید ایران نشد.
دولت اصلاحات با اعتماد به آمریکا و اروپا، صنعت هستهای ایران را به حالت تعلیق درآورد ولیکن این قبیل اقدامات هیچگاه به لغو تحریمها منتهی نشد.