داستان ونزوئلا و سُنبه پُر زور ما (یادداشت روز)
رسیدن اولین سِری نفتکشهای ایرانی به ونزوئلا طی هفتههای گذشته، آن هم در روز روشن و ذیل پرچم جمهوری اسلامی ایران، سوای اینکه برای کشور آورده اقتصادی خوبی داشت و کمکی هرچند کوچک به مردم تحت فشار ونزوئلا کرد، یک «برد سیاسی» برای ایران و از آن طرف، یک «باخت» برای آمریکا بود، همینطور سه واحد درس علوم سیاسی برای آن جریانی بود که هر اتفاق با ربط و بیربطی در دنیا رخ میدهد، میگویند: «برویم مذاکره کنیم»!
به همین سه دلیل اقتصادی، انسانی و سیاسی، میتوان نتیجه گرفت، این اتفاق، «مهم» بود. مهم بود که، آمریکا هر آنچه از دستش بر میآمد برای توقف این کشتیها انجام داد اما پس از یک محاسبه سرانگشتی، به این نتیجه رسید اگر به یک «تهدید» خشک و خالی اکتفا کند، بهصرفهتر است! تکرار این اتفاق از آنجا که اقتدار و پرستیژ آمریکا را به چالش میکشد و زمینه را برای تکرار آن از سوی سایر کشورها مهیا میکند، برای آمریکا غیر قابل تحمل خواهد بود. حالا خبر رسیده این اتفاق در حال تکرار است و 4 نفتکش حامل سوخت دیگر ایران در راه ونزوئلا هستند و شماری از دادستانهای آمریکایی شکوائیهای را تنظیم کردهاند تا جلوی این 4 کشتی را (بخوانید جلوی این روند را) بگیرند. با توجه به اهمیت این مسئله و تجربیات اخیر این کشور یعنی تجربه عینالاسد، و سرنگونی پهپاد فوقمدرنش در سال گذشته توسط سپاه و ضرباتی که این کشور در منطقه متحمل شده! سؤال این یادداشت را اینطور مطرح میکنیم که «آیا آمریکا ریسک تعدی به این نفتکشها را به جان خواهد خرید؟» اگر «بله»، واکنش ایران چگونه باید باشد؟
همانطور که اشاره شد، آمریکاییها به دلایل متعدد «نمیتوانند» ادامه این روند را تحمل کنند چرا که بحث، فقط ایران و دور خوردن تحریمهایش نیست، بحث، صرفا ونزوئلا و کمک به دولت قانونی و ضدآمریکایی این کشور هم نیست. بحث اصلی و مهم، کند شدن تیزترین ابزار آمریکا برای واداشتن سایر کشورها به همراهی با سیاستهای کاخ سفید است. طی چند دهه گذشته، «ارعاب» و «تحریم»، بُرندهترین ابزار آمریکا در پیشبرد سیاستهایش در دنیا بوده است. با روی کار آمدن دونالد ترامپ، این سیاست به دلیل شخصیت خاص رئیسجمهور آمریکا، در برخی موارد، بیش از گذشته مورد استفاده قرار گرفته. اظهارات «نیکی هیلی» در اوایل سال گذشته شمسی و چند هفته پس از استعفا از نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، موید این ادعاست:
«من همواره ترامپ را به عنوان فردی تندمزاج، و در مذاکرات غیرقابل پیشبینی به تصویر میکشیدم تا باعث ترس طرف دیگر شوم. این کار من در چارچوب سیاست و تئوری «مرد دیوانه در دیپلماسی» صورت میگرفت. این تئوری را قبلا «ریچارد نیکسون» (رئیسجمهور پیشین آمریکا) تعریف کرده است... وقتی با همتای چینی خود درباره مسئله کره شمالی پس از پرتاب موشک توسط این کشور در سپتامبر ۲۰۱۷ چانه زنی میکردم، به او گفتم رئیس من آدم غیرقابل پیشبینی است و من نمیدانم چه خواهد کرد. تهدید حمله آمریکا به کره شمالی آنقدر کافی بود که چین را وادار کرد تحریمهای جدی علیه کره شمالی را در شورای امنیت سازمان ملل بپذیرد. من به رئیسجمهور(ترامپ) گفتهام که همواره این کار را انجام میدهم و او کاملا با این ایده من موافق بوده است».
ادامه اعزام کشتیهای ایرانی به ونزوئلا، علاوهبر کماثر کردن تحریمهای اقتصادی آمریکا و کند شدن این ابزار، ریشخند به سیاستهای این کشور هم هست. آمریکاییها خوب میدانند، اگر این روند ادامه یابد، دیگر کسی در دنیا برایشان، تره هم خرد نخواهد کرد لذا با خود میگویند «باید کاری کنیم».
اینکه طی روزهای آینده و نزدیک شدن کشتیهای ایرانی به ونزوئلا چه اتفاقی خواهد افتاد را «نمیدانیم» و فقط میتوانیم بگوییم «هر اتفاقی ممکن است» اما، این را خوب میدانیم که برخی اقدامات، موضعگیریها و تحرکات ما در کشور میتواند، پاسخ این سؤال مهم را از هماکنون مشخص کند. به جِد معتقدیم یکی از دلایل مهمی که باعث شد آمریکا ماه گذشته هیچ غلطی نتواند بکند، انسجام داخلی و یکصدایی مسئولین در واکنش به تهدیدها و رجزخوانیها بود. این وضع باید همچنان حفظ شود. موضعگیری قاطع از سوی مقامات ارشد نظامی کشور و اتمام حجت با آمریکاییها درباره هرگونه تعدی به این کشتیها نیز لازم است. باید به این نکته مهم توجه داشت، همانطور که رَوَند شدن اعزام کشتیهای ایرانی به ونزوئلا برای آمریکاییها حیاتی است، هرگونه سهلانگاری و عدم واکنش مناسب از سوی ایران نیز میتواند باعث ایجاد یک رَوَند خطرناک علیه کشور ما شود. فقط کافی است یک بار دشمن غلطی کند و پاسخ متناسب دریافت نکند؛ در این صورت باید منتظر آنچه همهروزه در عراق، پاکستان، سوریه، یمن و... شاهدیم در ایران هم شاهد باشیم. آمریکاییها هر وقت دلشان میخواهد با پهپاد و بیپهپاد به هر نقطهای از خاک این کشورها، حمله کرده و به اسم مبارزه با تروریسم، هم تروریستها را نجات میدهند، هم زیرساختها را بمباران میکنند، هم هر کس را که بخواهند، ترور میکنند.
از سوی دیگر به این نکته مهم هم باید توجه داشت که، آمریکا، بنا به گفته بالاترین مقامات سیاسی و اجرایی این کشور،
بدترین لحظات تاریخ خود پس از جنگ جهانی دوم سپری میکند؛ در بدترین بحران جهانی (شیوع کرونا) بدترین رئیسجمهور بر این کشور حاکم است، با بیشترین تلفات و مبتلا، بدترین مدیریت به نام آمریکا ثبت شده است و سرانجام به گفته استیون منوچین، وزیر خزانهداری این کشور کرونا اقتصاد این کشور را «در وضعیت شکننده» قرار داده و با ادامه این روند «اقتصاد آمریکا هیچگاه
به طور کامل بهبود پیدا نخواهد کرد». اینها -که گوشه کوچکی از مشکلات بزرگ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی آمریکاست- را گفتیم تا به این نتیجه برسیم که، آمریکا در چنین وضعی نمیتواند دست به ماجراجویی با کشوری بزند که، پیش از این واکنشش را دیده اما از آنجایی که شخصی در مختصات ترامپ در راس این کشور قرار گرفته، بعید نیست، حماقت هم بکند.
دوستی میگفت، آمریکا بدترین شرایط را پس از پایان جنگ جهانی دوم تجربه میکند. اوضاع در این کشور بههمریخته و حتی تجزیهطلبان، نژادپرستان و سرخپوستان نیز در این کشور به شدت فعال شدهاند. سرقت، تخلفات و جنایت به دلیل همین بههمریختگی، افزایش یافته و خود آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که با یک انقلاب مواجه شدهاند و «معترضان به دنبال براندازیاند.» اما در چنین شرایطی به تحریمها علیه ایران، روسیه و چین ادامه میدهد، علیه سایر کشورها رجزخوانی میکند، و حتی یک نفر را برای بررسی وضعیت حقوق بشر به هند میفرستد! چرا؟ شاید به این دلیل که بگوید، هنوز کنترل اوضاع از دستانش خارج نشده است! تا این
4 کشتی به سواحل ونزوئلا برسد، چند ماه زمان خواهد برد. آمریکا دیگر آمریکای چهل، پنجاه سال پیش نیست. نظم آمریکایی در حال فروپاشی است. کنترل این کشور از دستان ادارهکنندگانش تا حدودی خارج شده و دولتمردان قادر به اداره امور نیستند
(لئون پانتا، وزیر دفاع و رئیس اسبق سیا دیروز در مصاحبه با سیانان) این، ادعای ما نیست، نظر صریح و اخیر استراتژیست و نظریهپرداز مشهور آمریکایی است:
«کرونا به افول آمریکا و زوال نظم لیبرال میانجامد. این ویروس قدرت رهبری آمریکا را به چالش کشید و حتی اگر در انتخابات ۲۰۲۰، دموکراتها پیروز شوند، اداره کشوری را به دست خواهند گرفت که اقتدار سابق را ندارد». (فرانسیس فوکویاما، متخصص اقتصاد سیاسی، رئیس گروه توسعه اقتصادی بینالمللی مدرسه مطالعات پیشرفته بینالمللی پال ایچ. نیتس دانشگاه جانز هاپکینز
و صاحب نظریه پایان تاریخ)
در ماجرای این 4 کشتی اگر مثل آن 5 کشتی قبلی،
سنبه پُر زور باشد، میتوانیم به اندازه و سهم خود، در فروپاشی این نظم و تحقیر این پرستیژ نقشآفرینی کنیم. اما اگر به هر دلیلی از جمله «چندصدایی در داخل»، پیام اختلاف مخابره کنیم، دشمن پیام ضعف دریافت کرده و برای ماجراجویی تشویق خواهد شد. این را هم فراموش نکنیم آمریکا برای اینکه نشان دهد «کنترل اوضاع کما فیالسابق در دستانش است»، گاهی به چنین ماجراجوییهایی نیاز جدی دارد!
جعفر بلوری